eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
218 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد علیه السلام میفرمایند: ❌گناهانى كه دعا را رد مى كنند، عبارت اند از؛ 1⃣بدى نيّت: شامل نیت های غیرالهی و شوم. 2⃣بد ذاتى: یعنی فرد دعاکننده، خیرخواه مردم نباشد، حالت حسودی و یا خوشحالی از گرفتاری مردم داشته باشد. 3⃣نفاق: یعنی با مردم دوروئی داشته باشد. 4⃣یقین نداشتن به اجابت دعا: باید آنچنان یقین به اجابت داشته باشد، گویا حاجات او همین الآن آماده است و به سرعت برآورده می شود. 5⃣به تأخير انداختن نمازهاى واجب 6⃣تقرّب نجستن به خدا با نيكى و صدقه 7⃣بدزبانى و ناسزا گفتن 📚بحارالأنوار ‌『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
هدایت شده از  مَعارِج .
یه «مرد حسابی داشتی زندگیتو می کردی، نونت نبود؟ آب نبود ؟ چیت کم بود؟ با همون نمایندگی حال میکردی، رئیس جمهوریت واسه چی بود؟» خاصی تو چشماشه😂 تفکر نقاد @Maarej_255
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
🥳 رمان نرگس و لاله 🥳 #پارت_25 بچه ها یکی یکی با هیجان چادر لاله را سرشان می کردند و به خودشان نگاه
💜 رمان نرگس و لاله 💜 هر چند که لاله خیلی ناراحت بود ، ولی سعی میکرد بی ادبی نکند . چون میدانست خدا با ادب ها را دوس دارد😍 مامان لاله از دور داشت صحنه دوره شدن دخترش را می دید . 👀 در ابتدا می خواست جلو برود و دخترش را نجات بدهد ، اما بعد به خودش گفت : بزار کمی اذیت بشه تا از این ریخت زده بشه و چادر رو کنار بزاره🤔 مامان ها هر کدام با طعنه و عصبانیت خطاب به لاله چیزی گفتند : یکی میگفت بی کلاس ، یکی میگفت عقب مونده ، دیگری میگفت : دخترم آدم خوبه پیشرفت کنه نه پسرفت ! یکی دیگر می گفت : نگاش کن توروخدا ، ببین قیافه اش رو ، انگار یه پیرزن 80 ، 90 ساله است ، انگار دختر یه مرد تعصبیه😏 با گفتن این حرف همه خانم ها زدن زیر خنده🥲 و با تمسخر گفتند : آخه بچه بابات مال این حرفاست یا مامانت ؟ نگاهی به تیپ بابا و مامانت بکن . دوباره همه شان زدند زیر خنده... _ نگاش کن ، نگاش کن چه افتخاری هم به خودش میکنه . آخه به عقب برگشتن و امل بودن این همه افتخار داره؟🙄 لاله که تا آن لحظه سکوت کرده بود با ادب و احترام به آن خانم رو کرد و گفت : خاله جون حجاب عقب افتادگی و بی کلاسی و امل بازی نیست. من و دوستم نرگس امتحانات نیم فصل اول مدرسه مون رو با موفقیت تموم کردیم .🥰 هر دومون هم داریم برای مسابقه علمی تلاش میکنیم💪🏻 هر دوتامون هم حجاب داریم🧕🏻 اصلا با حجاب بودن چه ربطی به درس خوندن داره؟؟؟؟ ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🫐 نرگس و لاله 🫐 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🍓 رمان نرگس و لاله🍓 خانم ها خندیدند و گفتند : حالا با التماس مامانش و پول باباش یه ترم نمره ی خوب آورده فکر کرده ماری کوریه .😏 مامان ها دست بچه هایشان را گرفتند و گفتند : تا وقتی لاله بخواد این شکلی باشه حق ندارید حتی باهاش حرف بزنید چه برسه به بازی . بچه ها لاله را دوست داشتند و به همین خاطر به مامان ها اعتراض کردند🗣یکی از مادرها به دخترش گفت : اگه به حرفم گوش نکنی از پول تو جیبی خبری نیست ! آن یکی مامان به دخترش گفت : اون لباس عروس رو که دوست داشتی برات نمیگیرم☝️ خلاصه مادرها با تهدید بچه هایشان را از کنار لاله بردند ... لاله بغض کرده بود و تنها یک گوشه از سالن روی یک صندلی نشست👩‍🦼تمام مدت مهمانی بچه ها را میدید که باهم میگفتند و میخندیدند و بازی میکردند ، لاله دلش آب شده بود ، او هم دوست داشت با دوستانش حرف بزند و بازی کند ؛ اما اجازه نداشت🤧 یک لحظه خواست حجابش را کنار بگذارد پیش بچه ها برود این جوری هم مجبور نبود تنها یک گوشه بنشیند و هم میتوانست با بچه ها حسابی خوش بگذراند😇 ضمنا آخر شب هم وقتی به خانه می رفتند بابا و مامانش دعوایش نمیکردند😃 اما درست لحظه ای که میخواست که این کار را انجام دهد صدای خانمی را از پشت سرش شنید که میگفت... ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🦄 نرگس و لاله 🦄 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
💜 رمان نرگس و لاله 💜 صدای خانمی را شنید که میگفت : دختر گلم ، ماه آسمون ، چرا تنها نشستی؟🌚 لاله به پشت سر نگاه کرد . صدای یکی از پیش خدمت ها بود که با لبخند به لاله نگاه کرد🤤🌷 لاله وقتی لباس کار آن خانم را دید متوجه شغلش شد و خوشش نیامد با او حرف بزند ؛ آخر پیش خودش فکر میکرد که چون وضعیت مالیشان خوب است پس از بقیه آدمها بهتر است و در شان خودش نمی دید که با یک آدم فقیر هم کلام بشود ؛ 🍃 به همین دلیل پاسخی به سوال خانم پیش خدمت نداد . اما آن خانم با همان لحن مهربان ادامه داد و گفت : خانوم خونما ، تو امروز به من درس بزرگی دادی😉 از لحاظ سن و سال خیلی از من کوچیک تری ؛ اما مثل یه معلم خوب به من درس زندگی دادی😍👏 آهی کشید و گفت : اگه بچه من هم زنده بود شاید الان هم سن تو بود🥺 لاله از حرف های خانم پیش خدمت تعجب کرده بود🤔 با خودش گفت: ..... ادامه دارد ... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🍋 نرگس و لاله 🍋 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
چقدر جای خالی شما این روزا حس میشه💔
هدایت شده از _محبِ‌انقلاب
تولدت مبارک کاپشن صورتی!🥲💔
یه صلوات از تمام وجودت برای سلامتی و فرج امام‌زمان(عج) میفرستی؟