بازهم #فاطمیه آمد
🔻یاد شهدا زنده تر از همیشه شد
در ایام فاطمیه و عزای شهادت بانوی بی نشان بی بی دو عالم خانم جان فاطمه زهرا (س) جا داره از شهدا یاد کنیم که همگی زهرایی بودند و چون مادرشان آرزوی گمنامی داشتند 😔
#شهید_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی که واقعا اولین فاطمیه بی حضورش چه سخت گذشت 😭
و ..👇
#شهید_برونسی #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_همت #شهیدان_باکری_ها و .......وهمه شهدای دفاع مقدس ومدافعین حرم و مدافعین امنیت و وطن🥀🥀
#شهدای_زهرایی
#یادشان_گرامی_وراهشان_پر_رهرو_باد
🌹 #هزاران_حمزه_و_حنظله
ما در تاریخ، زندگی شهدای گرانقدر زمان پیامبر را که مطالعه میکردیم - حنظلهی غسیلالملائکه را، حمزه را، آن دو برادر شجاع جنگ اُحد را، و دیگران و دیگران را - تعجب میکردیم؛ اما این جوانان ما، هزاران حمزهی سیدالشهداء و هزاران حنظلهی غسیلالملائکه را به ما نشان دادند؛ به چشم خودمان آنها را دیدیم و عظمت آنها را درک کردیم.
🆔️ @khamenei_shohada
🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️
#عکس_نوشته عکس_نوشته_رهبری #امام_خامنهای
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فاطمیه
.
📹 دیشب؛ اشاره آقای مهدی رسولی در ابتدای روضه به حاج ذولفقار در حضور رهبر انقلاب و اشکهای آیت الله #خامنه_ای
چقدر پیر شدی #آقا
خدا لعنت کنه اون منافقین داخلی که حاجیمون رو از شما گرفتن
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_شصت_پنج
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_شصت_شش 6⃣6⃣
دلشوره ی عجیبی دردلـــــم افتاده..قاشقم را پراز سوپ می ڪنم و دوباره خالی می ڪنم.نگاهم روی گلهای ریز سرخ و سفید سفره روی میزمـــــان مدام میچرخد...ڪلافه فوت محڪمی ب ظرفم می ڪنم..نگاه سنگین زیر چشمی مادرم را بخوبی احساس می ڪنم.پدرم اما بی خیال هرقاشقی ڪ میخورد بهبه و چهچح ای میگوید و دوباره ب خوردن ادامه میدهد..اخبارگوی شبڪِ سه بلند بلند حوادث روز رو با آب و تاب اعلام می ڪند...چنگی ب موهایم میزنم و خیره ب صفحــه تلویزیون📺 پای چپم را تِ ڪٰان میدهم.استرس عجیبی دروجودم افتـــــاده. ی دفعه تصـــــویر مردی ڪ بالباس رزم اسلحه اش راروی شانه گذاشته 👮و ب سمت دوربین لبخــــند میزند و بعد صحنه عوض میشود.....اینبار همـــــان مرد در چهارچوب قاب روی ی تابوت ڪ روی شانه های مردم حرڪت می ڪند.احساس حالت تهوع می ڪنم....
زنهایی ڪ باچادر مِشْ ڪٖی خودشان را روی تابوت میندازند...و همـــــان لحظه زیر نویس مراسم پرشڪوه شهید....
یدفعه بی اراده خـــــم میشوم و ڪنترل روڪنار دست مادرم برمیدارم و تلویزیون روخاموش می ڪنم...مادر وپدرم هردو زل میزنند ب من.😳 بادودست مُحْ ڪَم سرم را میگیرم و آرنجهام روروی میز میگذارم.
" دارم دیووووونه میشم خدا...بسع!"
مادرم درحالی ڪ نگرانی درصدایش موج میزند دستش را طرفم دراز می ڪند
ـ مامان؟...چت شد ؟
صندلی را عقب میدهم.
ـ هیچی حالم خوبه!
از جا بلند میشوم و سمت اتاقم میدوم.
بغض ب گلویم میدود...
" دلتنــ💔ــگتمم دیووووووونه! "
ب اتاق میروم و درراپشت سرم مُحْ ڪَمْ میبندم. احساس خفگی می ڪنم...
انگشتانم را داخل موهایم فرو میبرم...
تمـــــام اتاق دور سرم میچرخد آخرین بار همان تمـــــاسی بود ڪ نشد جواب دوووستت دارمت را بدهم...
همان روزی ڪ بدلم افتـــــاد برنمیگردی...
پنجره اتاقم را باز می ڪنم.و تاڪمر سمت بیرون خم میشوم. ی دم عمـــــیق..بدون بازدم! نفسم را درسینه حبس می ڪنم.لبهایم میلرزد...
" دلـــــم برای عطر تنت تنـــــگ شده!
این چند روز چقد سخت گذشت..."
خودم رااز لبه پنجره ڪنار می ڪشم و سلانه سلانه سمت میز تحریرم میروم... حس می ڪنم ی قَرنَست تورا ندیده ام.....
نگاهی ب تقویم 🗓روی میزم میندازم و همـــــانطور ڪ چشمانم روی تاریخ های سر میخورد.. پشت میز مینشینم..دستم ڪ ب شدت میلرزد را سمت تقـــــویم دراز می ڪنم و سرانگشتم را روی عددها میگذارم..چیزی در مغزم سنگینی می ڪند. فردا...فردا....
درسته!!! مرور می ڪنم تاریخی ڪ بینمـــــان صیغه موقت خـــــاندند همان روزی ڪ پیش خودم گفتم نود روز فرصت دارم تاعاشقققققققت💖 ڪنم..!
فردا همـــــان روز نودم ست...ینی با فردا میشود نود روز عاشششقی..نود روز نفس ڪشیدن بافِ ڪْرِ تووووووو...!
تمام بدنم سست میشود..منتظری خبرم دلم گواهی میدهد...
ازجا بلند میشوم و سمت ڪمدم میروم ڪیفم رااز قفسه دومش برمیدارم و داخلش را بابی حوصلگی میگردم.داخل ڪیف پولم عَ ڪْسِ سه درچهار تو با عبـــــای قهوه ای ڪ روی دوشت است بمـــــن لبخند میزند. .....ک
آه غلیظی می ڪشم و عَ ڪْسَ ات را از جیب شفافش بیرون می ڪشم.سمت تختم برمیگردم و خودم را روی تشڪ سردش رها می ڪنم.عَ ڪْسَ ات را روی لبهایم میگذارم و اشڪ ازگوشه چشمم روی بالشت لیز میخورد....
عَ ڪْس را ازروی لب ب سمت قلـــــبم می ڪشم..نگاهم ب سقف و دلـــــم پیش تووووست..!
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
✫┄┅═══════════┅┄✫
🔮ڪانال بصیرتی و شهدایی خامنه ای شهــدا
http://eitaa.com/joinchat/935919616C50ed9177bb
⚘﷽⚘
#شهدای_زهرایی
شیرین بود برایشان تحمل
درد پهلو و...
درد بــازو...
وقتي كه آرام زمزمہ مي كردند :🍃
ذِڪـر ِ #یازهــــــرا_س را
شهیدےڪہ باپهلو وصورت زخمے،پرڪشید😔☝️
#شهید_محمد_سخندان
#یادش_باصلوات
#شهدای_زهرایی
از بس حضرت زهرایی بود
در عملیات خیبر اسم گردانش را عوض کرد؛
گذاشت " یازهــرا (س) ”
در والفجر۸ شهید که شد
ایّام فاطمیه بود ..
ترکش خورده بود به پهلویش ..
#شهید_سیدکمال_فاضلی
🌼سلام مهدی جان(عج)🌼
لحظه ها رامتوسل به دعاییم بیا
سالیانی است که دلتنگ شماییم بیا
آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد
نه که ما فاطمه(س) هم چشم به راهت دارد
#سهشنبه_های_جمکرانی
#صبحتون_مهدوی
#شهدای_زهرایی
فرازی از #وصیتنامه
خدايا! اگر می دانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب می رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی