eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
#مقام_معظم_رهبری: #شهید_برونسی تحصیلات عالیه که نداشت، وقتی سخنرانی می کرد تأثیر حرفش از آدم های تحصیل کرده به مراتب بیش تر بود، کاملاً تحت تأثیر قرار می داد. روحیه انقلابی این است. #زندگینامه #شهید_عبدالحسین_برونسی 🔶روزولادت :۱۳۲۱/۶/۳ 🔶محل ولادت: روستای گلبوی کدکن( تربیت حیدریه) 🔶تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۱۹ #سالروز_ولادت #شهدا_رهبرم_را_دعا_کندد
4_5859457288741324261.mp3
1.93M
❖✨﷽✨❖ 🌷 🎙روایت استاد رحیم‌پور ازغدی از برای شادی روحش ••●❥✧❥●•
وصول را ... بہ مقتول #عشـــــق دهند واگر این چنین است ... چه ڪسے عاشـــــق تــر از شهید ... #شهید_عبدالحسین_برونسی #صبحتون_شهدایی🌷
#معرفی_شهید سردار #شهید_عبدالحسین_برونسی 💠نام و نام خانوادگی: عبدالحسین برونسی 💠نام پدر: حسینعلی 💠تاریخ ولادت:سال1321/06/03 مشهدتربت حیدریه 💠شهادت: 1363/12/23 (عملیات بدر) 💠نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت قسمتی از #وصیتنامه شهید: گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم #‌سالروزشهادت #یادش_باصلوات #کـــانال_خامنه_اے_شهدا
عبدالحسین برونسی.mp3
15.42M
مجموعه 🔊6⃣ ✨" نیمه پنهان ماه "💫 روایتی از زندگی شهدا از زبان همسران شهدای عالی قدر ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
فرازی از خدايا! اگر می دانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب می رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند.
بصیـــــــــرت
#شهدای_زهرایی فرازی از #وصیت‌نامه خدايا! اگر می دانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب می رود، حاض
🔰 عجیب شهید برونسی با حضرت زهرا(س) 🔸به مناسبت شهادت 🔸 👈سید کاظم حسینی میگه من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده، رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد... 🌷بهش گفتم حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن، میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا" توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم بچه ها اصلا" نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم گفت بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم. چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست. قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِرّ اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ 🔺گفت سید کاظم دست از سرم بردار گفتم نه تا این سِرّ رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی گفتم باشه گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😥 گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاء ا... تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی...
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🌷 🔹↫جهیزیه ی حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از بابای را هم آوردم،دادم دست فاطمه... گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت... 🔸↫به شوخی ادامه دادم: بالاخره هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره... 🔹↫شب را خواب دیدم،گویی از آسمان آمده بود؛با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی✨... 🔸↫یک پارچ خالی تو دستش بود، داد بهم!!با خنده گفت:این رو هم بگذار روی جهیزیه ی !. 🔹↫فردا رفتیم سراغ . دیدیم همه چیز خریده‌ایم؛ غیر از ... 🌷 ــــــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوه اخلاص و سادگی، دلدادگی به اهل بیت ، زحمتکش در راه انقلاب 🕋روایت یک مکاشفه در خط مقدم منبع کتاب خاکهای نرم کوشک نشر حداکثری = صدقه_جاریه نظرات شما باعث پیشرفت محتوای مطالب ماست💐 الهم_الرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
📜وصیت نامه شهید برونسی اگرمی دانستم بامرگ من یک دختر در دامان میرود حاضربودم بار بمیرم تا هزاران دختر در دامان حجاب🌸 بروند.... 🌷 🌹🍃🌹🍃