▪️در سوگ همسری وفادار، مادری نمونه، فرهنگی ای کوشا، مجاهدی پرکار و درد آشنا و همراز با شهدا چه می توان گفت جز... انا لله و انا الیه راجعون ...
او به همسفر مجاهدش پیوست و کوله بار سالیان دراز تنهایی و سختی و تلاش را از دوش خود برداشت...
🌷خدا به دختران عزیزش و بستگان محترمش صبر و اجر عنایت کند و ما دوستان او را در صبر بر این مصیبت سخت یاری کند
ما ز بالائیم و بال می رویم. ما ز دریاییم و دریا می رویم...
همانگونه که در این نشئه با محبت خود همه ما را مدیون خود می کردی در آن نشئه ما را با نگاه کریمانه خود شفاعت کن🌹
مرحومه نسیبه عبدالعلی زاده همسر سرلشکر پاسدار سردار #شهید_علی_تجلایی
ــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید مهندس #مصطفی_کریمی🌹
♦️پایان نامه عاشقی 👨🎓👨🎓
لشکر سرافراز #فاطمیون
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
مرتضی میگفت : من به جايی برسم كه خدا من را با انگشتش نشان دهد و بگويد اين مرتضی را كه میبينيد عاشقش شده و خونبَهايش را با شهادت دادم .
من هم شوخی میكردم و میگفتم بنشين تا خدا عاشقت شود .
میگفت فاطمه !
آخر میبينی خدا چه جور عاشقم میشود.!!
من از مرتضی دعای شهادت نديدم .
میگفتم : تو خودت را برای خدا میگيری .
میگفت : بله اين قشنگ است كه خدا بگويد از تو خوشم آمده، بيا پيش خودم .
انشاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان، چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است .
راوی: همسر شهید
فرمانده نابغه سپاه قدس
🌷 #شهید_مرتضی_حسین_پور(حسین قمی)
#سالروز_شهادت
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍ فرازی از وصیت نامه شهید موسی شرفیه:
ما در عصری زندگی میکنیم که ظلم و ستم سراسرجهان رافراگرفته واز سوی دیگر انقلاب اسلامی مرزهارا گشوده و پیش میرود تا کربلا وبعداز آن قدس عزیز را ازدست اشغالگران رها سازد در این راه باید آنقدر خون داد،آنقدر کوشید،آنقدر شهید داد، تا اسلام عزیز رشد کند و به دست امام زمان برسد...
#سالروز_شهادت
شهرستان #لاسجرد
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌺آذینبندی و تعویض گل ضریح مبارک امام علی (ع) در آستانه #عید_غدیر خم
@khamenei_shohada
☺️ شوخطبعی شهید محسن دینشعاری
• در جلسات فرمانده گردانها محسن اول جلسه خیلی آرام بود، ولی كمكم با چندنفر از بغل دستیهایش گرم میگرفت.
• آنها از شوخطبعی محسن خوششان میآمد و سعی میکردند او را سمت خودشان بكشند.
• تا حدودی این شوخیها را تحمل میکردم و ایراد نمیگرفتم اما بیش از حد كه میشد جابهجایشان میکردم، مثلا وقتی كاغذ مچاله میکرد و با آن، همه را نشانه میگرفت، میدیدم حواس بقیه پرت شده است، محسن را میآوردم و پیش خودم مینشاندم. به او میگفتم: آقای دینشعاری! میگذاری ببینیم اوضاع جلو را چهکار كنیم، چهکار نكنیم؟ اما او دوباره با ایماواشاره کار خودش را میکرد.
🗓 ۱۵ مرداد، سالروز شهادت حاج #محسن_دین_شعاری
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ «#یا_حیدر، تویی تو جانم
لیلة القدرِ قرآنم...»
🎙️ حاج میثم_مطیعی
#عید_غدیر 🌾
#فقط_به_عشق_علی 🤝
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💕🍃🎉 🍃🎉 🎉 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_پنجم ✍ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﯾﺮ ﺑﻮﺩﻡ. ﮐﺎ
💕🍃🎉
🍃🎉
🎉
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_چهل_و_ششم
ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺻﻮﻓﯽ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻧﻘﺸﻪ ﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ.
ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ.
- ﭘﺲ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭼﯽ؟ﺍﻭﻧﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ.
ﺻﻮﻓﯽ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻧﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ،ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﺣﺴﺎﻡ ﺩﺭ می آﻭﺭﺩ.
ﺍﻣﺎ ﻣﮕﺮ ﺣﺴﺎﻡ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺁﺳﯿﺐ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ؟
ﻧﻘﺸﻪ ﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺻﻮﻓﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ؟
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺣﺴﯽ،ﮔﻮﺷﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﯿﭽﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﻮﻗﯽ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﯿﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺣﺴﺎﻡ ﯾﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺻﻮﻓﯽ؟
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺴﺎﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻦ می آﻣﺪ،ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ...
ﮐﺎﺵ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯿﻤﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﯼ ﻋﻤﺮﻡ، ﺑﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ.
ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻮﺩ.
ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﻧﺠﯿﺐ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ.
ﺑﯽ ﺭﻣﻖ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻢ،ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺒﻠﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺎ ﭘﺮﻭﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩ،ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪ،ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺍﺷﺖ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻨﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯾﺶ ﺑﻮﺩ؟
ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻋﻄﺮ ﭼﺎﯼ ﺁﻣﺪ،ﻣﺰﻩ ﺍﺵ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﺷﺪ.
ﮐﻼﻩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺒﻠﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ.
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ.
بصیـــــــــرت
💕🍃🎉 🍃🎉 🎉 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_ششم ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺻﻮﻓﯽ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺮﺩﻩ
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮﻡ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺟﻮﯾﺎﯼ ﺣﺎﻟﻢ ﺷﺪ.
ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻟﺶ،ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘُﻠﯿﻮﺭِ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﯿﺎﻝ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ نشستم.
ﻫﻮﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺩ ﻧﺒﻮﺩ؟
- ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﯾﺮﻭﺯﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﺵ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ ﻣﺨﻔﯽ ﮐﻨﺪ
- ﺑﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﯾﺎ...؟
ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﮐﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ.
- ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﯿﺮﻡ ﺍﺗﺎﻗﻢ
ﺍﺯ ﺟﺎﯾﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻤﺎﻧﻢ.
- ﺣﺎﺝ ﺧﺎﻧﻡ،ﺑﯽ ﺯﺣﻤﺖ ﯾﻪ ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭘﺴﻨﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﮐﻨﯿﺪ.
ﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﺍی ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ
- ﻭ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻃﻌﻢ ﺧﺪﺍ
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺣﺴﺎﻡ ﺳﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯾﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ.
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ مثل ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ،ﺷﯿﺮﯾﻨﺶ ﮐﺮﺩ.
ﻟﻘﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺳﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ،ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﺸﺴﺖ.
- ﺧﺐ،ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ.
ﭘﺪﺭ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ #ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﺸﻨﻮﺩ؟
ﺧﻮﺭﺩﻡ.
ﺗﻤﺎﻡ ﻟﻘﻤﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﯼ ﭼﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﻧﯿﺎ.
ﮐﺎﺵ ﮔﯿﻨﺲ،ﺳﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺛﺒﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.
- ﭘﺮﻭﯾﻦ ﺧﺎنم ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻥ،ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻮ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺣﺪﺵ.
ﺧﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ،ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺩﺍﺭﯾﻦ.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﻧﮕﺘﻮﻥ ﭘﺮﯾﺪﻩ،ﻣﺸﮑﻠﯽ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ؟
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟؟
ﺩﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﺍﺩﻩ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺭﻧﮕﺶ ﺑﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ.ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼِ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﻧﯿﺎﻝ.
ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ.
ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﻟﺘﻮ ﻭ ﺷﺎﻝ ﻣﺸﮑﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ نشستم.
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺂﻣﺪﯾﻢ،ﺗﻤﺎﻡ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺎﻭﺭم ﻧﻤﯿﺸﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺶ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﺴﯿﺮ مثل ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺯﺩ:
- ﺳﺎﺭﺍ ﺧﺎنم؟
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ.
- ﻣﻦ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻧﯿﻮﻓﺘﻪ.
ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺟﻮنمم ﺳﺮ ﻗﻮﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ.
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕِ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﮐﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺩﻧﯿﺎ می اﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ.
ﻣﻨﺘﻈر صدا ﺯﺩﻥ ﺍﺳﻤﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻨﺸﯽ،ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺣﺴﺎﻡ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ،ﺗﻤﺎﻡ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ.
ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺯﻣﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺗﺎ ﺍﺟﺮﺍﯼﻧﻘﺸﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺗﻨﻢ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺗﭙﺶ ﺷﺪ.
ﻣﻨﺸﯽ ﻧﺎﻣﻢ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ،ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﻣﯿﻠﺰﯾﺪ.
ﺣﺴﺎﻡ ﻣﻘﺎﺑﻠﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ.
- ﻧﻮﺑﺖ ﺷﻤﺎست.
ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ؟
ﺑﺎ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﯽ ﺳﺴﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺣﺴﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺁﻣﺪ.
ﺩﻭ ﻣﺮﺩ،ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻡ ﺁﻥ ﻃﺮﻓﺘﺮ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭﺏ ﺍﺗﺎﻕ ﭘﺰﺷﮏ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﻋﻮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ...
ﺿﺮﺏ ﻭ ﺷﺘﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ.
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺘﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻦِ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺑﻮﺩ.
ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﺪ.
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻡ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ.
ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭﯼ ﺩﻭﯾﺪﻡ.
ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﯼ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ...
ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺴﺎﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻡ.ﻧﺎﻣﻢ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ.
#ادامہ_دارد...
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مسیری که چمران باز کرد و حاج قاسم ادامهاش داد
🔹خیلیها گمان میکردند بعد از شهادت مصطفی #چمران، مردی مثل او نخواهد آمد، اما حاج قاسم سلیمانی نشان داد چمرانهای زیادی در دامان این کشور پرورش یافتهاند
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🔹عهد بستن باشهیدان
🔹کار احساس است و عشق
🔹بهر ماندن بر سر پیمان
🔹 بصیرت لازم است.....
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
#شبتون_شهدایی
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
امام زمانم
پدر مهربانم
از تمامِ داراییِ دنیا
هیچ نمی خواهم
فقط بگذار این دوستت دارم
همیشه مال من باشد،
این چشم انتظاری سهم من باشد؛
و شنیدن آن خبر خوب هم سهم من باشد....!
#اللهمعجللولیڪالفرج
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌷عید #غدیر نزدیک است،
📣مبلغ غدیر باشیم
🌸غدیر را تبلیغ نکردند،که عاشورا به وجود آمد
بالا رفتن دست علی؏ راتبلیغ نکردند
که سر حسین ؏ بربالای نیزهها رفت
🌴به پیشواز #عید_غدیر برویم🌴
#فقط_به_عشق_علی
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
شهید حاج #قاسم_سلیمانی:
مردم #لبنان از آن دسته مردمانی هستند كه برای امتحانهای سخت الهی انتخاب شدند و #خدا هم قطعاً آنها را کمک خواهد کرد...
#من_قلبي_سلام_لبيروت
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت شهید #مصطفی_صدرزاده از
شهید #حسین _بادپا
🕊🕊دستم را بگیر چشمت را ببند با من گریه کن همراهم بخند
عمر رفته را رها کن
تو فقط مرا صدا کن
دستم را بگیر🕊🕊
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
📎دیدار آخر
روزی که میخواست اعزام شود، نماز صبح را که خواندم دیدم محمد هم نمازش را تمام کردهاست، بعد آمد جلوی من پای سجاده زانو زد دستهایم را گرفت بوسید، صورتم را بوسید، من همینجا یک حال غریبی شدم، گفتم: مادر جان تو هردفعه میرفتی تهران مأموریت، هیچ وقت این طوری خداحافظی نمیکردی، گفت: این دفعه مأموریتم طولانیتر است دلم برای شما تنگ میشود، من دیگر چیزی نگفتم، بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم، بعد که محمد رفت برگشتم سر سجاده و ناخودآگاه گریه کردم انگار همان موقع همان خداحافظی به من الهام کرده بود که این دیدار آخرمان است.
🌷شهید #محمد_تاجبخش🌷
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظه دردناک شهادت فرمانده شهید #محسن_حججی
🎥تصاویری از لحظه دردناک شهادت فرمانده #مرتضی_حسین_پور شلمانی (حسین قمی) را مشاهده میکنید.
ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | لحظاتی از گفتگوی سالهای اخیر حاج #قاسم_سلیمانی با خبرنگاران؛ به مناسبت روز خبرنگار
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🔰فرمانده کل قوا رهبر انقلاب
خطاب به جوانان و نوجوانان:
🔻در شبکه های اجتماعی فقط
به فکر خوشگذرانی نباشید،شما
افسران جنگ نرم هستید و عرصه
جنگ نرم بصیرتی عمار گونه و استقامتی مالک اشتر وار
می خواهد.
#لبيک_يا_خامنه_ای
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
35.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منــمغلـامعلــی✋
غلـامنـامعلـی😍
فلكغلـاممناستبهاحتــرامعلــی💚
🎤محمـدرضـاطاهـری
محمــود_کریمـی
حسیـن_طاهـری
سیدمجیـدبنـیفاطمـه
تبلبغ #غدير واجب است
کپی #فقط_به_عشق_علی
پیشاپیش #عید_غدیر مبارک
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#غدیر یعنی:
کسانیکه عقب ماندهاند برسند،
و کسانیکه جلو رفتهاند برگردند.
#غدیر یعنی با ولایت حرکتکردن
🔴 عاشورا نتیجه از یاد بردن غدیر
است.
#لبيک_يا_خامنه_ای
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
☘️۱۷ مرداد، #روز_خبرنگار گرامیباد
یاد و خاطره شهدای خبرنگار و علی الخصوص
#شهید_محمود_صارمی گرامیباد
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی استاد #دانشمند
✅مبلیغ #غدیر باشیم
#فقط_به_عشق_علی
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از عمود1452
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا