eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم هیچ جنبده‌ای در زمین نیست، مگر آنکه روزی آن برعهده خداوند است سوره هود آیه ۶ ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــ @khamenei_shohada
همسر شهید: شهید الله‌کرم نسبت به اوضاع و احوال همه نگران بود و تمام تلاشش بر این بود که تا جای ممکن با اطرافیان و کسانی که در ارتباط بود مشکل و ناراحتی نداشته باشد، حتی نسبت به من و بچه‌ها دلسوز و مهربان بود. من از همان ابتدا و زمان آشنایی، با هدف و خواسته آقا جواد آشنا بودم. همه ما برایمان جا افتاده بود که در کنار علاقه‌ای که به خانواده‌اش، من و بچه ها دارد ادای تکلیفش را مهمتر می‌داند. آقا جواد می‌گفت سوریه محور مقاومت ما است اگر از دست برود خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است و از طرف دیگر غرور و غیرتم اجازه نمی‌دهد که زنان و کودکان مسلمان در این کشور بی دفاع و بی سرپناه بماند. ــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔻رهبر معظم انقلاب اسلامی:آمریکای امروز همانند فرعون مصر، جنگ افروزی می‌کند/ مبارزه همیشگی با آمریکا، جزو اعتقاد ماست 🔹حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) در تبیین چرایی تقابل با آمریکا فرمودند: «در ایران، هرکسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و به پایه‌های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد، لاجرم به مبارزه همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آنها آمریکاست نیز اعتقاد دارد.» ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✍معاویه پول داشت، با مولا علی (ع) کاری کرد که گفتند مگر علی نماز می‌خواند! معاویه صفتان امروز اما رسانه دارند، و قدرت رسانه از پول بیشتر است. سگ صفتان امروز برای قاتل مالک اشتر علی فرش قرمز پهن کردند... 🔹سوال:قیمت‌ سکه و ارز که چهار سال است روند اکیداً صعودی به خود گرفته، چگونه در دو روز تعطیل و نیمه تعطیل شکسته شد؟ بانک مرکزی در روز تعطیل دخالت کرد؟ دلارهای بلوکه شده آزاد شد؟ تحریمی لغو شد؟ 🔹نه! همه این سیاه بازی‌های شبکه کثیف دولت خودباخته و مرعوب غرب برای انتخابات ۱۴۰۰ است! و بدبخت آن مردمی که این نمایش را باور کنند... ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ @khamenei_shohada
💐 امروز ۱۷ آبان سالروز شهادت مدافع حرم" " گرامی باد. 🌺 ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐 امروز ۱۷ آبان سالروز شهادت مدافع حرم" #حسین_رضایی" گرامی باد. #صلوات🌺 ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــ
✨ در خانه ما مرسوم هست که برای همدیگه نامه می‌نویسیم. نزدیک بله برونم بود و ناراحت از اینکه پدرم در مراسمم نیست...😕 ✨ شب خواب بابا را دیدم و گفت نامه‌ای بنویس یکی از همرزمانم می‌آید منزل و ایشان در مراسم هم حاضر می‌شوند اما نمیدانستم کدام همرزم بابا...🤔 ✨ نامه‌ای نوشتم و شرح دادم و آدرس و روز مراسم را هم نوشتم گذاشتم خانه و گفتم این نامه را کسی نخواند همرزم بابا که آمد بدهید به او و رفتم بیرون از خانه سرکار...🚶 ✨ همان روز حوالی ظهر زنگ درب خانه به صدا درآمد، برادر کوچکم درب منزل را باز کرد، چیزی که دید قابل پیش بینی نبود... سردار سلیمانی پشت درب بود... به مادر گفت برو چادر سرکن حاج قاسم پشت درب است. مادر که باورش نمیشد گفت مگه حاج قاسم بیکار است بیاید منزل ما؟ اما آمد!😍 ✨ نامه را در بسته دادند به سردار لبخندی زد و پرسید مراسم ساعت چند است؟ شب مراسم درب خانه عروس را زدند همه به هم نگاه کردند و از همدیگر پرسیدند منتظر فرد دیگری بودید!!! جواب‌ها منفی بود. درب باز شد...سردار پشت درب بود... آمد داخل و قول پدر عملی شد... بالاخره سوریه‌ای ها لقب درستی به داده بودند...🌼 🌹 ــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🌹 به خاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ ؛ اما تصمیم گرفت که خونش در راه اسلام ریخته شود و شد. عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود جمله‌ای سوزاننده دارد که با آن می‌خندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ دو عالمند. می‌گوید : « همه خیال می‌کنند جنگ ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته ، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم» ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
❇️ 💠 شهید مدافع‌حرم هیچ‌وقت از کارش در خانه حرفی نمی‌زد؛ یک مرتبه اصرار کردم که درجه‌ات چی هست نمی‌گفت؛ خیلی التماس کردم تا گفت: این درجه‌ها به درد من نمی‌خورد به درد شما که دیگه اصلاً نمی‌خورد. بعد از شهادتش دیدم نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بود یکی از جملاتش این بود: " من تا جایی که توانسته‌ام در احوال شهیدان دقت کرده‌ام و زندگی آنها را مطالعه نموده‌ام و سعی کردم آنها را الگویم قرار دهم؛ آنها برای ترفیع درجه، امضای حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را می‌خواستند ولی الان خیلی‌ها دنبال درجه و مقام می‌دوند ولی من قسم میخورم که قدمی برای ترفیع درجه و رتبه برنداشتم ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_چهارم ✍ دستم را محکم گرفته بود و به دنبال خود می کشاند.
💝📿💝 📿💝 💝 ✍ دیواری که اجازه ی حتی یک تنه برخورد به خانومهای حفاظت شده اش را نداد.. دیواری از سربازانِ غیرت.. آنهم غیرتی حسینی.. کاروان گوشه ای ایستاد و بعد از تشکرو دعایی جانانه ، عزم جدا شدن کرد. حسام با دوستانش خداحافظی کرد و مرا به گوشه ای از سرایِ حسین برد. کنارِ یکدیگر رو به گنبد چسبیده به زمین نشستیم. - حالت خوبه بانو؟ اذیت نشدی؟ اونجا همه ی حواسم پی تو بود که یه وقت مشکلی پیش نیاد. مگر میشد، کربلا باشد، حسین باشد، اربعین باشد و حالِ کسی باشد؟ - حسام بازم میاریم کربلا؟ لبخند زد: - نه اینکه این دفعه من آوردمت؟ آقا بطلبه دنیا هم نمیتونه جلودار بشه... همونطور که بنده تمام زورمو زدم تا دانیال برت گردونه و شما افتخار هم صحبتی ندادی... حالا بیا یه بخونیم.😊 شمام یه دعایی بکنی واسه ما، بلکه حاجت روا شیم... حسام زیارت عاشورای بین هر دویمان گرفت و با صدایی بلند شروع به خواندن کرد. هر چند که نوایش در آن همهمه ی جمعیت به وضوح شنیده نمیشد ، اما صوتش دل می برد و اسیرترم میکرد. و من سرا پا گوش، جان سپردم به شنیدنش موجِ آوازش پر بغض بود و گریه... حسام چه آرزویی داشت که این گونه پتک میشد بر سرم؟ پا به پایِ گریه هایِ قورت داده اش اشک شدم و زار زدم... چقدر این مرد هوایش ملیح بود. زیارت که تمام شد دستانش را رو به گنبد، بالا برد و با چشمانی بسته چیزی را زیر لب نجوا کرد. پر از حزن صدایم زد: - سارا خانم.. شما پیش آقا خیلی عزیزی.. پس حاجتمو ازش بگیر... با صدایی که از فرط ناله، بم شده بود پرسیدم: - من؟ چجوری آخه؟ اشکِ روان شده از کنار صورتش را دیدم: - سخت نیست.. فقط یه آمین از ته ته دلت بگو... پلک روی هم گذاشتم، و با تمام وجودم “آمین” گفتمو دعا کردم بهر برآورده شدنِ آرزوی این مرد...
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_پنجم ✍ دیواری که اجازه ی حتی یک تنه برخورد به خانومهای ح
مردی که عشق، آرامش، زندگی و آسایش را با دو دستش هدیه ام کرد. چشم که باز کردم با لبخندی مهربان ، خیره ی صورتم شده بود: - شک ندارم که گرفتیش...😊 اشک پس زدم: - نمیخوای بگی چه چیزی از امام حسین میخوای؟ سرش را پایین انداخت و با انگشتر عقیق دستش مشغولِ بازی شد: - بانو میدونی چقدر دوستت دارم؟ ساکت ماندم.. اولین بار بود که این جمله را از دهانش می شنیدم... نگاه فراری اش را به صورتم انداخت: - اونقدر زیاد که گاهی میترسم... اونقدر عمیق که وقت دعا و خواستن از خدا، آمینِ آرزمو با صدایِ لرزون و کم جون میگم... اما مُهر خلوصِ امشبِ شما، کارمو راه انداخت. - پر از سوال شدم و ترس در جانم دوید: - مگه چی میخوای از خدا.. آرزوت چیه حسام؟ لبخند زد... مکث کرد. چشم به چشمانم دوخت: - شهید شم... زبانم خشک شد. نفسم یکی در میان بالا می آمد... من دعایِ شهادتِ معشوقم را آمین گفته بودم؟💔 این بچه سید چه به روزم آورده بود؟ من دعا کردم... با ذره ذره ی وجودم آمین گفتم با آه به آهِ قلبِ شکسته ام. کاش زمان می ایستاد.. دوست داشتم تا توان در دست دارم، حسام را زیرِ بادِ سیلی بگیرم و جیغ زنان تا خودِ خدا بِدَوَم... که غلط کردم.. که نکند برآورده شود دعایِ شهادتش... که او برود، من هم میروم... ⏪ ...
💌 ... 🍃 روح الله برای من هدیہ امام رضا بود . همسری ڪه امام هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس چنین مردی بودم . با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد ، اونجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم . یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد خواستگاری ام ... و شدم عروس امام رضا (ع) . ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ @khamenei_shohada
🍃🌸🍃 📜امام رضا علیه السلام ،در دعا برای حجة بن الحسن صلوات اللّه علیه فرمودند: در کار او ما را به دلتنگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما و ما را از کسانی قرار ده که بوسیله آنان دینت را یاری می رسانی. 📚بحار الانوار-ج5-ص335 ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada