بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_بیسـت_و_چهـارم (ب) صدای زنگ در بلند شد: -غذا رسید نترس،نمیذار
🍃🌸🌺
🍃💖
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_بیست_و_پنجم(الف)
✍صدایی نا آشنا و مردانه به گوشم رسید.
تعجب کردم،آنجا چه خبر بود؟
بی سرو صدا به سمت منبع صدا رفتم،
از جایی داخل آشپزخانه کنار دیوار ایستادم و گوش کردم.
عثمان با مردی حرف میزد.
مرد مدام از شرایط بد روحی مادر میگفت و با اصطلاحاتی که هیچ از آنها سر در نمی آوردم برای عثمان توضیح میداد که مادر باید به #ایران برود و عثمان با لحنی عصبی از او میخواست تا راه حل دیگری پیدا کند.
راهی که آخرش به رفتن از این شهر منتهی نشود،اما مرد پافشارانه تاکید میکرد که درمان فقط برگشتن به سرزمین مادریست و بس و این عثمان را دیوانه میکرد
ناراحت بودم از اعتمادی که به عثمان پیدا کردم،از غریبه ای که در خانه بود و از تجویزی که برای مادر داشت.
ایران ترسناکترین نقطه ی زمین بود،پر از مسلمان غوطه ور در کلمه ی خدا
آنجا ته ته دنیا بود
تصور سفر به آن خاک بعد از سالیان،با توجه به شرایط تبلیغاتی دولتهای غربی علیه این کشور و تصویری که پدر برایم ساخته بود،غیر قابل باور می نمود،حتی اگر میمردم هم پا به آنجا نمیگذاشتم.
هر چند که در آخرین سفر،جز زنانِ چادر به سر و مردان ریش دار،تجربه ی بدی در ذهنم نماند اما از آن سفر سالها میگذشت و شرایط بسیار تغییر کرده بود.
حالا منشا اصلی خونریزی و مرگ و زن کشی در دنیا،ایران بود.
تا زمانی که پدر زنده بود جنایات و هرج و مرجهای ایران مدام از طریق تلویزیون و بروشورهای سازمان در خانه دنبال میشد.
هر چند که هیچ وقت برایم مهم نبود اما خواسته و ناخواسته به گوشم میرسید
صدای عثمان کمی بالا رفت
- تو نمیفهمی دارم چی میگم،انگار یادت رفته که قبل از اینکه اینجوری دربه در بشم،منم رشته ی تو رو خوندم پس یه چیزایی حالیمه
انقدر جریانو پیچیده نکن سارا نباید از اینجا بره،اینو بکن تو کلَت
هر درمانی،هر تجویزی،هر چی که فکر میکنی درسته باید همینجا انجام بشه،تو همین شهر
مرد با لحنی پر آرامش جواب داد
- آروم باش پسر،تو انگار بیشتر از اینکه نگران این خاونواده باشی،نگران خودتی.
اگه درسایی که خوندی یادت مونده باشه،الان باید بدونی که اون زن بیشتر از هر چیزی به دوری از اینجا و رفتن به خاک خودش احتیاج داره
تو منو آوردی اینجا که مشکل اون زنو حل کنم یا به فکر علاقه ی تو باشم؟
روی زمین چمپادمه زدم
پس حرفهای صوفی در مورد عثمان کاملا درست بود.
کاش دنیا چند لحظه ساکت میشد.
صدای گام های تند و سپس ایست عثمان را شنیدم:
- سارا! سارا تو اینجایی؟
پیشانی به زانوام چسباندم،دوست نداشتم چشمان تیره رنگش را ببینم.
مسلمانها همه شبیه به هم بودند.
در هر چیزی به دنبال منفعت خود میگشتند،محبتهای این مرد هم به خاطر خودش بود نه مهربانی های یک انسان یا مسلمان ترسو
عثمان رو به رویم زانو زد،صدای قدمهای آن مرد روانشناس را شنیدم
در جایی در کنار عثمان ایستاد،بی حرف،بی کلام،
حرکت محتاطانه و آرام دستان عثمان را روی انگشتانم حس کردم
- سارا جان از کِ کی اینجایی؟ منظورم اینه کی اومدی؟
چقدر صدایش ترسیده و دستپاچه به نظر میرسید
نفسهایش تند بود و عمیق سکوت کرد
احساس کردم مرد روانشناس بازوی عثمان را گرفت و از جا بلندش کرد:
- میشه یه لیوان آب برامون بیاری؟
عثمان اعتراض کرد
- آخه
مرد ایست داد:
- هییس ممنون میشم
رفت با بی میلی و این و آن پا کردنی کوتاه
مرد درست رو به رویم،تکیه زده به دیوار نشست
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🍃🌸🌺 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_بیست_و_پنجم(الف) ✍صدایی نا آشنا و مردانه به گوشم رسید. تعجب ک
💐🍃🌸
🍃💖
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_بیست_و_پنجم(ب)
- ببخشید که بی اجازه وارد خونت شدیم.
تو الان میتونی با پلیس تماس بگیری و یا حتی از هر دومون شکایت کنی.یا اینکه
مکث کرد طولانی...
- یا اینکه به چشم یه دوست که اومدیم اینجا تا کمکت کنیم نگاهمون کنی
باز هم میل خودته
راست میگفت میتوانستم شکایت کنم اما عثمان مهربانی هایش هرچند هدفدار،اما زیاد بود ولی من کمک نمیخواستم
وقتی با سکوتم مواجه شد از نفسش کمک گرفت،نفسی عمیق و پر صدا
- من همه چیز رو میدونم و اینجام تا کمکت کنم
اما من تقاضایی برای کمک نداشتم پس ایستادم و آماده رفتن
- من احتیاجی به کمکتون ندارم
در سکوت نگاهم کرد،سری تکان داد و لبانش را جمع کرد
- شک دارم،البته راجع به شما اما در مورد اون زن نه مطمئنم که نیاز به کمک داره
جسارتش عصبیم میکرد
- بلند شو و از خونه ی من برو بیرون
ایستاد و دستی به کت و شلوار سرمه ای رنگش کشید:
- در مورد مهمون نوازی ایرانی ها افسانه های عجیب غریبی شنیده بودم،اما انگار فقط در حد همون افسانست
عثمان لیوان به دست رسید.
- چیزی شده؟
این مرد قبل از یک روانشناس،دیوانه ای عصبی کننده بود
دندانهایم روی هم دیگر ساییده میشد.
به سمتم آمد
درست رو به رویم ایستاد و در چشمانم خیره شد:
- عثمان من که میگم فکر ازدواجو از سرت بیرون کن
ایشون بیشتر از مادرشون احتیاج به کمک دارن
صدای اعتراض عثمان بلند شد:
- یان،ساکت شو
⏪ #ادامہ_دارد
@khamenei_shohada
پیامبر اکرم(ص) :
بهترین کارها پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم است
🌷شهید مدافع حرم حاج #محمد_پورهنگ🌷
درحال هدیه دادن به کودکان سوری
#شبتون_شهدایی
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
یا #امام_زمان
مرا ببخش!
هر زمان خواستم از تو بنویسم و عاشقانه نامت را ببرم نشد؛
آقا!
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است.....!
ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🔸🔶 این روزها بیشتر دعا بخوانیم!
زمانی اقدامات برای ریشهکن شدن ویروس #کرونا و یا کشف درمان آن محقق میشود که این تلاشها در راستای خواست الهی قرار گیرد!
این روزها که تمام گردهماییهای دینی محدود شده است، بیشتر از همیشه دعا بخوانیم و به یاد خدا باشیم، زیرا زمانی خواست انسان از قوّه به فعل درمیآید که خدا اجازه صدور آن را بدهد، همان طور که در آیه ۲۹ سوره تکویر آمدهاست:
«وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»
ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#نگاه_شهید
و این شهیـــــــــ🕊🌹ــد است که
دست بر قلبت گذاشته
تو را انتخاب کرده
افتخار کن که به چشمش آمدی
و خریدنی شدی
عاشقانه که ادامه بدهی🕊️
این بار خداوند
خریدارت خواهد شد
#شهید_حجت_الله_رحیمی
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
اثبات ڪرده انـد
شهیدان مدافع حــرم ...
💐درآزمون عشــق ،
جــان هم عزیز نیست ...😔
🌷تکیه ڪن به #شـهـــــدا🍃
شهــــدا تڪیه شان به خداست🕊
اصلا کنار گـــل بنشینے بوےگل میگیرے
پس گلستــان ڪن زندگیت را با یاد شهــــدا
💠مدافع حرم #شهید_سعید_کمالی که داوطلبانه عازم سوریه شد و در 17 اردیبهشت ماه ۹۵ در منطقه خانطومان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرش پس از چهار سال تفحص و شناسایی شد.
#شهید_علی_جمشیدی
#شهیدسعیدکمالی
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
اثبات ڪرده انـد شهیدان مدافع حــرم ... 💐درآزمون عشــق ، جــان هم عزیز نیست ...😔 🌷تکیه ڪن به #شـهـ
ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
#خاطرات_شهدا
حدود یک سال و خورده ای میشد که به خانواده شهید سر نزده بودم، میخواستم سال نو رو بهونه کنم و به دیدار خانوادش ( به خصوص پسر حاج سعید ، امیرمهدی جان) برم که بخاطر کرونا باز هم قسمت نشد.
حدود یک ماه قبل یکی از دوستان مشترک من و حاج سعید ( به نام علی که چند سال پیش به خاطر یه تصادف چند روزی توی کما بوده) به من زنگ زد و گفت که دیشب خواب حاج سعید رو دیده با این مضمون:
"سعید توی یه مراسم نشسته بود، من رفتم پیشش با علم به اینکه اون شهید شده، بعد از سلام و احوالپرسی ،حال تو ( راوی) رو پرسید و گفت، به سید بگو بره به امیر مهدی سر بزنه، اون خیلی دلتنگی میکنه. من ازش پرسیدم : سعید نمیخوای برگردی؟ جواب داد: چرا، ما دیگه ماموریتمون اینجا تموم شده و تا چند وقت دیگه برمیگردم"
خیلی دلم میخواست داستان این خواب رو برای خانوادشون تعریف کنم، اما می ترسیدم امید واهی بهشون بدم ...
تا دیشب، که من و علی با هم پارک موزه بودیم که حاج سعید رو آوردن و علی دوباره این خوابو برام تعریف کرد.
راوی: "سید"
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
آبی به زلالی دلهای پاک رزمندگان هشت سال دفاع مقدس.🌹
🌹سمت چپ: سردار آزاده و جانباز مرتضی حاجباقری فرمانده واحد تخریب لشکر 41 ثارالله.🌹
نفر وسط: جانباز حسین نیکنشان از نیروهای واحد تخریب.🌹
#شهدا هویت همیشه جاویدان تاریخ
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
💔
#عاشقانه_شهدایی
همسرم شهیدکمیلخیلی با محبت بود💟
مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه
از من مراقبت میکرد..🙃
یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود.
خسته بودم، رفتم پنکه رو روشن کردم
و خوابیدم
"من به گرما خیلی حساسم"
خواب بودم و احساس کردم هوا خیلی گرم شده😓
و متوجه شدم برق رفته... بعد از چند ثانیه
احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه..
دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک شم
و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی..😴
شاید بعد نیم ساعت تا یک ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم دیدم کمیل هنوز داره محلفه رو مثل پنکه روی سرمji میچرخونه تا خنک بشم..
پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی؟
خسته شدی!😕
گفت خواب بودی و برق رفت و چون تو به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی
و دلم نیومد..💖
#شهید_کمیل_صفری_تبار
#عشق_آسمونی #شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️چرا رهبر کاری نمیکنه؟
🔹جواب سوالی که چرا رهبری جلوی خطای فلان وزیر را نمیگیرد؟چرا رهبری دخالت نمی کنند؟
🎥جواب سوالها را درکلیپ بالا مشاهده کنید
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada