eitaa logo
🇵🇸بسیج مداحان شهرستان نیشابور
690 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1هزار ویدیو
43 فایل
کانال رسمی بسیج و کانون مداحان نیشابور
مشاهده در ایتا
دانلود
در پشت در غرور من و مرتضی شکست میخی رسید و یاس من از کینه ها شکست در پشت در تمامی مویم سپید شد یک سوم ذراری حیدر شهید شد دشمن ز بغض روز غدیرش توان گرفت یک ضربه زد ولی دو هدف را نشان گرفت چون دید بی کسم به خودش گفت بد بزن حالا که صبر پیشه نموده اسد بزن مهلت نداد تا کمی از در جدا شوم از حدّ فاصل لب میخش رها شوم با ضربتی تلافی روز غدیر کرد مسمار آمد و وسط سینه گیر کرد می خواستم کناره روم از مسیر میخ در را فشار داد و شدم من اسیر میخ مسمار سمت سینه ی من بی اجازه رفت گویی به سمت حنجر محسن گدازه رفت (یا فِضّةُ خُذینی) ِ من از جگر رسید اما علی به داد دلم پشت در رسید از زیر خار ، یاس کمان را رها نمود مسمار داغ ِسینه ی من را جدا نمود چاره نبود زیر عبایش مرا گذاشت من را میان ناله ی (مهدی بیا)گذاشت این جا عبا برای علی راه چاره شد پوشش برای یاس میان شراره شد کرب و بلا دوباره عبا چاره می شود چاره برای پیکر صدپاره می شود اینجا سخن ز زخم تمام بدن نشد از نیزه ای که رفته به پهلو سخن نشد اینجا ز قطعه قطعه بدن صحبتی نشد از لخته ی درون دهن صحبتی نشد یک دنده جابجا شده در پشت در ولی در کربلا تمامی صحرا شود علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا مظلومه ياشهیده یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام ابر سیاه پرده به روی ستاره زد دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد از کینه های روز غدیرش توان گرفت یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت‌ می خواستم که قد بکشم در برابرش باشم پناه مادر و روی مطهرش با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم افتاد کوه صبر پدر در برابرم از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد بد زد که حال مادر ما احتضار شد چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد وجهی که بود مایه ی آرامش نبی شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت من ماندم و گلایه و درد نگفتنی قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد مویم میان روضه ی کوچه سپید شد هر چند من شهید جنایات همسرم در واقع کشته از غم سیلی به مادرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است عمریست از نبود امامش مکدّر است از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید دنیا به کام مردم پست و ستمگر است هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب با ماه روی خود به جهان، نورگستر است یارب بس است دربه دری  ِامام ما تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است او وارث تمامی غم های مرتضاست یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت  ِ زهرای داغدیده که در بین بستر است آمد دم شهادت و مهدیست خون جگر در سینه ی شکسته او داغ مادر است در بستر است حوریه ای که به نور او عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است در بستر است قوّت بازوی مرتضی نام نکوی او رجز شیر خیبر است در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است در بستر است عالمه ی بی معلّمه آن بانویی که حجّت آل پیمبر است دارد میان بستر خود درد می کشد اما به فکر درد غریبی  ِ حیدر است از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است حیدر کنار بستر او ناله می زند عمر  ِ بهار زندگی اش رو به آخر است یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است چیزی نمانده است از او غیر استخوان یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است حالا که رو به قبله شده قبله ی علی در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است من در میان بستر خود سر گذاشتم اما حسین من به روی خاک، بی سر است زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام اما به روی حنجر او ردّ خنجر است در زیر دست و پای عدو رفته ام درست در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام حال کسی شبیه دل ما خراب نیست از چه دعای دیدن تو مستجاب نیست در انتظار دیدن آن لحظه ایم که مابین چشم ما و جمالت، حجاب نیست با عطر جان فزای تو ای جَنَّةُ النَّعیم حاجت به بوی میخک و یاس و گلاب نیست ای شهریار هر دوجهان با حکومتت دیگر بدون حکم خدا انتصاب نیست پیچیده است وصف جمالت ولی چرا عمریست عکس ماه رُخَت، بین قاب نیست حالا که فاطمیه رسیده، غریب عصر دیگر به قلب سوخته ات صبر و تاب نیست فکر طناب دست پدر می کشد تو را این پلک های زخمی تو بی حساب نیست دارد هنوز مادر تو می زند صدا : شایسته ی دو دست خدا که طناب نیست دست یلی که یک تنه خیبرگشا شده شاهی که بر تمامی فضلش حساب نیست هر کس که شد رقیب علی موقع نبرد فهمیده غیر مرگ، دگر انتخاب نیست قرآن کجا وآل سقیفه، چه نسبتی ست چونان علی، مفسّر ِ اُمّ الْکِتاب نیست آن حیدری که داده سلامش، خدا به عرش حالا چرا برای سلامش جواب نیست یک تن نگفت در وسط کوچه: بی حیا زن را زدن مقابل شوهر ثواب نیست کوچه گذشت و مانده کبودی به روی ماه چاره برای فاطمه،غیر از نقاب نیست زهرا ، سر بریده ی همسر ندیده است از این نظر شکسته دلی چون رباب نیست یک سو سر رضیع به نی،آن طرف حسین بر زنده ماندنش که حساب وکتاب نیست می خوانْد روضه با نظری سمت نیزه ها: حقّ  ِلبان خشک شما، آفِتاب نیست پایین بیا علی به برم خواب  ِ ناز کن بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست از بس که خورده ای به زمین از فراز نی چاره به غیر  ِ بستن تو با طناب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند اول پیرهن مشکیم همه دار و ندارم فاطمیه که می شه ابر بهارم تا دلم آروم بگیره روضه میرم پا به پای سینه زن ها دم می گیرم وای من و وای من و وای من میخ در و سینه ی زهرای من ۲ عرش خدا هم می خونه با آه حضرت حیدر آجرک الله یا زهرا ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بنددوم وای من آتش گرفته درب خانه وارد خانه شدن با تازیانه محشری بر پا شده در آن هیاهو ناله ها زد فاطمه از درد پهلو وای من و وای من و وای من کشته شده محسن زهرای من رسیده تا عرش فریاد حیدر خدا برسد به داد حیدر یا زهرا ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند سوم روضه ای که تا ابد غم آفرین شد : بین کوچه مادرم نقش زمین شد روضه ای که قلب مادر را شکسته : مرتضی را می برند با دست بسته وای من و وای من و وای من کشته شده حضرت زهرای من۲ داره وصیت بانوی خانه به دست حیدر دفن شبانه یا زهرا ...
نوحه بالا هم بصورت زمینه و هم سنگین خوانده میشود و کاربردی می‌باشد .
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دود آتش بلند خانه خاکستری یاس حیدر شده رنگ نیلوفری یا حجه الله آجرک الله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرتضی کعبه و فاطمه در طواف حج او را شکست ضربه های غلاف ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صورت آفتاب چون شفق شعله ور لاله روییده است بین دیوار و در ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ لرزه بر پیکر لاله و یاسمن دختری ناله زد مادرم را مزن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آینه می شکست بسته دست علی بال و پر میزند همه هست علی یا حجه الله آجرک الله
نوحه بالا با سبک قدیمی ولی بسیار عالی بعداز روضه هم بصورت زمزمه و هم زمینه که بسیار ساده و جانسوز می‌باشد
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مادر مصطفی محور هل اتی السلام علی سیده النسا فاطمه فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ لاله های چمن در غمت سینه زن ای که با جبرئیل بوده ای همسخن فاطمه فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اشک غیب و شهود در عزای تو بود داغ قد خم و داغ روی کبود فاطمه فاطمه آه تو ، آذر است داغ تو ، محشر است دیده گریان تو فاتح خیبر است
🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باعث خلقت احمد و حیدر منم حافظ خانه ی فاتح خیبر منم گرچه دستم شکست_این شعار من است علی علی جان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امر "کن فیکون" بود به فرمان من رزق هفت آسمان رسد ز دستان من من کجا ای فلک _ داغ غصب فدک علی علی جان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ذوالفقار علی است خطبه ی غرای من گریه ی من بود گریه ی بابای من زیر بار ستم _ قامتم گشته خم علی علی جان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بین دیوار و در من سپر حیدرم در سپاه علی یک تنه یک لشکرم کشته شد محسنم _ ذکر من دم به دم علی علی جان