همسو بودن تشکیل «نهضت آزادی» با سیاستهای آمریکا
سالروز فوت مهدی بازرگان
🔹اعضاى «نهضت آزادى» پيش از بنياد «نهضت»، از وابستگان به #جبهه_ملى و همانند ديگر سردمداران آن جبهه، دنبالهرو سياست آمريكا در ايران بودند. در پى روى كارآمدن دمكراتها در امريكا و در دست اجرا قرار گرفتن #دكترين_كندى گروهى از اعضاى جبهه ملى كه رنگ مذهبى داشتند، از آنان جدا شده، به بنياد #نهضت آزادى دست زدند و مىتوان گفت كه جدايى آنان از جبهه ملى و پديد آوردن سازمانى نوين با پوشش مذهبى، با سياست امريكا نيز دمساز بود، زيرا:
🔸1. «جبهه ملى» به سبب يک سلسله ناتوانىها و نارسايىها، نفوذ، پايگاه و شخصيت سياسى خود را در ميان ملت ايران از دست داده بود و ديگر نمىتوانست در پياده كردن سياست نوين امريكا در ايران، نقش شگرف و بهسزايى داشته باشد و ميتينگ «جبهه ملى» در سال 1339 در ميدان جلاليه تهران اين حقيقت را براى امريكا روشن كرد.
🔹2. «جبهه ملى» در ميان مذهبىها و تودههاى دينباور هيچگاه نفوذ و توانى نداشت و بايد گروهى به صحنه مىآمدند كه بتوانند در ميان مذهبىها نيز پايگاهى به دست آورند. مهندس #بازرگان در نخستين نطقى كه به مناسبت اعلام موجوديت «نهضت آزادى» ايراد كرد چنين گفت:
🔸... ساير احزاب ملى و اجتماعات صالح قابل احترامند و مؤسسين آنها مردمان خوبى هستند اما اكثريت مردم در مرام و روش و سوابق آنها، انعكاس عقايد و آمال خود را كاملاً نيافتهاند و ممكن است بعضىها در اصول مرامى و مبانى و فكرى «نهضت آزادى ايران» بهتر و بيشتر جواب مكنونات و معتقدات خود را بيابند.
🔹3. برخورد كوبنده و توفنده مرجع بزرگ آن روز، حاجآقا #حسين_بروجردى با #رژيم_شاه و سياست امريكا در ايران، در واپسين سالهاى زندگى خود، نيز به سوگ نشستن جهان اسلام در مرگ آن مرجع توانا، آمريكايىها را به توانمندى و پايگاه شگرف مردمى جامعه روحانيت آگاه ساخت. آنها دريافتند كه روحانيان با وجود ضربههاى سنگينى كه در دوران #مشروطه، #رضاخان و در دوران #ملى_كردن_صنعت_نفت خوردهاند، بار ديگر توانستهاند نيرو و توان خود را بازيابند و بر ناتوانىها و نارسايىها چيره شوند. از اين رو پيشبينى مىكردند كه بهزودى نهضت روحانيت آغاز مىشود، چون بهدرستى آزموده بودند كه علماى شيعه در هر زمان كه توانمندى و پايگاه مردمى خود را بتوانند بازيابند در رويارويى با جهانخواران، زورمداران و دستياران آنها درنگ نمىكنند.
🔸از اين رو براى پيشگيرى از نهضت «قريبالوقوع» علماى اسلام، لازم مىديدند كه گروهى را با طرح اسلام يکبعدى ـ اسلامى كه در سياست خلاصه مىشود ـ به صحنه آورند و به دست آنها تودههاى باورمند مسلمان را به سوى اسلام يکبعدى (اسلام امريكايى) بكشانند و پايگاهى براى اين گروه در ميان مذهبىها پديد آورند، به گونهاى كه اگر حركتى و نهضتى از سوى علما و روحانيان آغاز شد خواه ناخواه دنبالهرو سياست آن گروه قرار بگيرد.
🔹اگر در دوران مشروطه ماسونها نهضت اسلامى علما را در آستانه پيروزى به كژراهه كشانيدند، در اين دوران كه نهضت اسلامى هنوز بهدرستى آغاز نشده است در دام دستافزارهاى امريكا بيفتد و به بيراهه كشيده شود.
🔸«نهضت آزادى» در ارديبهشت ماه سال 1340 (يک سال و اندى پيش از آغاز #نهضت_امام) پا در صحنه سياسى ايران گذاشت.(نهضت امام خمینی، ج3، صص174-173)
http://eitaa.com/BasiratAfzaeiMostanad
بهروایت اسناد آمریکا: سازشکاری بازرگان -یزدی و مقاومت امام خمینی
سالروز فوت مهدی بازرگان
🔹اميرانتظام، مقام برجسته #نهضت_آزادی در بعدازظهر 3 فوريه خواستار ملاقات فوری با مقام سياسی؛ #استمپل گرديد. #انتظام در آغاز ملاقات گفت كه در تاريخ 2فوريه طی يک ملاقات دو ساعته با #بختيار توانسته است موافقت وی را در رابطه با دو پیشنهاد مصالحهگرانه جلب نمايد طبق يکی از اين پيشنهادات بختيار میبايد به عنوان نخستوزير ابقاء گرديده و فوراً رفراندومی را برگزار كند تا مشخص شود كه آيا كشور ايران خواستار سلطنت است يا #جمهوری_اسلامی. بر اساس راهحل دوم بختيار بايد از سمت خويش استعفا داده و در حين برگزاری رفراندوم موردنظر تنها به ايفای نقش ناظر بر جريانات اكتفا كند...
🔸در ملاقات بعدی كه در ساعت 10شب همان روز با خمينی و حاميان مهم وی برگزار شد، مهندس #بازرگان به عنوان رهبر نهضت آزادی خواستار پذيرش يكی از این دو راهحل پيشنهادی گرديد. پس از ملاقاتی طولانی و طاقتفرسا (كه انتظـام نیز در آن حضور داشت) خمينی اعلام نمود كه نمیتواند هيچيک از آن دو راه را بپذيرد. از آنجا كه بختيار توسط شاه به سمت كنونی منصوب شده نمیتواند به عنوان نخستوزير قابل قبول واقع شود. دولت ايران بايد به همراه شورای نايبالسلطنه از صحنه كنار شود زيرا «نامشروع و غيرقانونی» میباشـد. بنابراين تنها راهحل موجود اعلام دولت موقت اسلامی برای نظارت بر رفراندوم میباشد...
🔹مقام سفارت در عين آرامش به تندی عكسالعمل نشان داد و يادآور شد كه در اين صورت يا جنگ داخلی رخ خواهد داد و يا اينكه حداقل ارتش عليه خمينی حركت میكند. انتظام در پاسخ گفت «درست است اما از دست ما چه كاری برمیآيد؟» در پاسخ به همين سئوال شخص انتظام اظهار داشت: «در اين جا تنها خمينی است كه میتواند تصميم بگيرد، او میداند كه حداقل يكی از مشاورانش (يعنی يزدی) خواستار مصالحه است. ديگـر رهبران مذهبي حاضر در جلسه سخنرانی مخالف مصاف و درگيری بودند، اما نيروی شخصيت خمينی و لجاجت صرف وی در نهايت بر نظريات ديگران غالب گرديد.»(اسناد لانه جاسوسی، ج10، ص35)
http://eitaa.com/BasiratAfzaeiMostanad