eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
66.2هزار عکس
51.2هزار ویدیو
445 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 یعنی: قایق زندگیت را دست کسی بسپاری که صاحب ساحل آرامش است... الا بذکرالله تطمئن القلوب https://eitaa.com/Bayynat
دکتر رفیعی: یکی از راه های کسب ، همراه داشتن حرز امام جواد (ع) است. خواص دیگر: دفع ، کاهش https://eitaa.com/Bayynat
💫دیگران را ، تا در زندگی‌کنیم 💫 دیگران، یعنی برداشتن بار سنگین کینه از دوش خودمان، باری که اضطراب زا و آرامش زدا است. 💫با به رحم می‌کنیم... https://eitaa.com/Bayynat
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 هر وقت به این حد از برسد، در او متجلی شده و را تجربه خواهد نمود... https://eitaa.com/Bayynat
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ چیزی از روان‌شناسی نمی‌دانست! او دکترای داشت... https://eitaa.com/Bayynat
پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آن‌ها انداخته تا با درندگی تمام او را بدرند. روزی یکی از وزرا رأیی داد که موجب پسند پادشاه نبود، دستور داد که او را جلوی سگ‌ها بیندازند. وزیر گفت: « من ده سال خدمت شما را کرده‌ام و ده روز تا اجرای حکم از شما مهلت می‌خواهم.» پادشاه گفت این هم ده روز مهلت.» وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت: «می‌خواهم به مدت ده روز خدمت این سگ‌ها را بکنم.» نگهبان پرسید: «از این کار چه فایده‌ای می‌بری..؟» وزیر گفت: « به زودی خواهی فهمید.» نگهبان گفت: «پس چنین کن.» وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگ‌ها کرد و دادن غذا، شستشوی آن‌ها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.» ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید، دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره‌گر ماجرا بود، ولی با صحنه‌ عجیبی روبه‌رو شد. همه‌ سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خوردند..! پادشاه پرسید: «با این سگ‌ها چه کرده‌ای...!؟» وزیر پاسخ داد: « ده روز خدمت این سگ‌ها را کردم، فراموش نکردند، ولی ده سال خدمت شما را کردم، همه را فراموش کردید.» پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی وزیر داد. احتمال دارد در زندگی شما، کسانی باشند که خطای کوچکی کرده‌اند و مدت‌هاست به خود اجازه نمی‌دهید آنها را ببخشید، فقط کافی‌است امروز به روزهای خوبی که با آنها داشتید، فکر کنید... مطمئن هستم آنها را خواهید بخشید. روزتون سرشار از https://eitaa.com/Bayynat
نقل کرده‌اند: پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می‌خواند، ڪفش وصله می‌زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می‌گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می‌زد و شاگردانش برایش ڪار می‌ڪردند، ڪم‌ڪم از آوازه خوانی‌های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت: روزی سه درهم، تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده... ڪفاش شوڪه شده بود، سر‌در‌گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو روز‌ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شب‌ها خواب نداشتند، از فڪر این‌ڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه زر ... تا این‌ڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه‌هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. " چیزی جز نیست." https://eitaa.com/Bayynat
🔥انتقام از جنایتکاران علیه ملت 🔻روز اولی که هواپیماهای متجاوز عراقی آمدند و تمام مرزهای جنوب و غرب کشور‏‎ ‎‏مورد حمله و تجاوز قرار گرفت، مسئولان و فرماندهان در حالی که واقعاً مضطرب بودند‏‎ ‎‏به خدمت امام خمینی رسیدند و امام با دیدن چهره های نگران گفتند: ‏‏ دزدی آمده و سنگی انداخته و در رفته است. 🔻همین جمله امام آرامش و قوت روحی بالایی را در حاضران ایجاد کرد و هنگام خروج همه مسئولان و فرماندهان کاملا با روحیه آماده پاسخ قوی به عراق بودند. 🔸پ.ن۱: حادثه حمله مجدد به هرچند برای همه ما تلخ است اما این نشانه حداکثر ضعف دشمن است که به جای رویارویی در مرزهای جنگی، لطیف‌ترین مکان‌ها را پوشش حقارت و ددمنشی خود قرار می‌دهد. پ.ن۲: نه تنها باید از دشمن اصلی انتقام این حمله مجدد به شاهچراغ را گرفت بلکه باید در سالگرد همه دشمنان خارجی و همدستان داخلی آنها، از ترس انتقام حوادث پاییز ۱۴۰۱ به وحشت بیفتند. پ.ن۳: نه تنها نباید نگران تکرار حوادث اغتشاشات دروغ مهسا باشیم بلکه همه باید با چنان قوتی به صحنه بیایند که انتقام جنایت‌های تجزبه طلبان، دشمنان خارجی و شبکه‌های مزدور داخلی را بر علیه مردم ایران گرفته شود. این جمله طلایی از امام خامنه‌ای را هیچ وقت از یاد نبریم: «انفعال در برابر دشمن بزرگترین اشتباه است» 🔸پ.ن۴: صدا و سیما و رسانه‌های انقلابی و وطن دوست نباید با انتشار تصاویر و اخبار، دستپاچگی ضعف و ترس را به مخاطبان القا کنند بلکه باید روحیه و را ترویج کنند. ✍حمیدرضا ابراهیمی https://eitaa.com/Bayynat
✅ به ڪه بـرســی وجودت را فرا می‌گیرد! نه به راحتی می‌رنجی، و نه به آسانی می رنجانی... سهم دل‌هایی ست ڪه نگاهشان به ... ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Bayynat
🌸 احساس درونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز ورود حضرت امام خمینی به کشور 🔹 روز ورود امام همه خوشحال بودند، می‌خندیدند. بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید، بی‌اختیار اشک می‌ریختم و نمی‌دانستم که برای امام ممکن است چه پیش بیاید؛ چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت. 🔹بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم. با آن تفاصیل امام وارد شدند. به‌مجرد اینکه امام ظاهر شد، نگرانی‌ها و اضطراب ما به‌کلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلی‌های دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 🔹وقتی‌که بعد از سال‌های متمادی، امام را من زیارت می‌کردم آنجا، ناگهان خستگیِ این چندساله مثل اینکه از تن آدم خارج می‌شد. احساس می‌شد که همه آن آرزو‌ها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه، اینجا درمقابل انسان تبلور پیدا کرده.۶۲/۱۰/۲۴ 🔺در واقع «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکم غالِبونَ» با ورود امام همان مطلبی که خدای متعال به اصحاب موسی فرمود، در مورد اصحاب امام بزرگوار ما تحقق پیدا کرد. وقتی وارد شد، خدای متعال غلبه را ثبت کرد و تمام شد.۷۵/۱۱/۱۲ 🌹 https://eitaa.com/Bayynat
🌸 احساس درونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز ورود حضرت امام خمینی به کشور 🔹 روز ورود امام همه خوشحال بودند، می‌خندیدند. بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید، بی‌اختیار اشک می‌ریختم و نمی‌دانستم که برای امام ممکن است چه پیش بیاید؛ چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت. 🔹بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم. با آن تفاصیل امام وارد شدند. به‌مجرد اینکه امام ظاهر شد، نگرانی‌ها و اضطراب ما به‌کلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلی‌های دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 🔹وقتی‌که بعد از سال‌های متمادی، امام را من زیارت می‌کردم آنجا، ناگهان خستگیِ این چندساله مثل اینکه از تن آدم خارج می‌شد. احساس می‌شد که همه آن آرزو‌ها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه، اینجا درمقابل انسان تبلور پیدا کرده.۶۲/۱۰/۲۴ 🔺در واقع «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکم غالِبونَ» با ورود امام همان مطلبی که خدای متعال به اصحاب موسی فرمود، در مورد اصحاب امام بزرگوار ما تحقق پیدا کرد. وقتی وارد شد، خدای متعال غلبه را ثبت کرد و تمام شد.۷۵/۱۱/۱۲ 🌹 https://eitaa.com/Bayynat