eitaa logo
بدایة و نهایة الحکمة
59 دنبال‌کننده
76 عکس
57 ویدیو
6 فایل
دروس بدایة الحکمة بدایه الحکمه نهایه الحکمه نهایة الحکمة فلسفه‌ی فلسفه فلسفه فلسفه تفسیر تسنیم جهت ارتباط 👈 @yarab2730
مشاهده در ایتا
دانلود
1359-08-14_128k_سخنرانى_در_جمع_خطيبان_مذهبى_در_آستانه_ماه_محرّم_(سياسى_بودن_احكام_اسلام)(1).mp3
30.97M
🏴🏴🏴 💠 درباره های ، ما و (بخش اول) ⏳زمان؛ 14 آبان 1359 ه.ش 🌍 مکان: ، ، در آستانه ماه - از و و و و - ‏ - براى و نابودى ‏ و به اسم - رضاخان، ‏ - بايد بگيريم از اين - های و و برای از و - اين بود كه را از بين ببرند تا بشوند به آن مقاصدى كه داشتند - در مقابله با هاى ‏ - نباید كنيم كه ايران ختم شده‏ است - - از ، نداشته باشید، بلکه باید از اجرای همان ها خوف داشت - ، نقشه دقيقتر از آن وقت است و بايد بيشتر چشم و گوشمان را باز كنيم - براى - - سياسى بودن اسلام‏ - سیاسی و از آن - اگر به حج مى‏كرديم، اين هاى زياد براى ها پيش نمى‏آمد - هاى از در حج‏ ، ج‏13، ص317-325 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
1366-12-30_128k_پيام_راديو-_تلويزيونى_به_ملت_ايران_(اقامه_عدل،_مهمترين_هدف_قيام_سيد_الشهدا)(1).mp3
10.73M
🏴🏴🏴 💠 درباره بررسی حضرت علیه السلام و و ایشان ⏳زمان؛ 1 فروردین 1367 ه.ش 🌍 مکان: ، 💎 جز ، هرچه هست است و باید آنها را از بین برد - بايد از بين برود - ها و علیه السلام - و آداب بسیار بیان شده در مناجاتها و ها - نبودن ادعیه علیهم السلام - به داشتن دعاهای اهل بیت علیهم السلام - از و (ع) در با - ‏لزوم با ‏ - امريكايى! 🌿 بايد تا آخر اين هيچ نشویم تا وقتى كه ان شاء اللَّه را به دست علم بدهند - اين است كه ما همه بايد همه چيز خودمان را در راه اسلام فدا بكنيم ، ج‏21، ص1-4 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
1362-02-04_128k_سخنرانى_در_جمع_كارگران،_معلمان_و_مربيان_پرورشى_(عصر_هدم_ارزشهاى_انسانى)(1)(1).mp3
8.59M
🌹🌷🌹 💠 انقلاب، ادامه راه علیهم السلام ⏳زمان؛ 4 اردیبهشت 1363 ه.ش 🌍 مکان: ، - در راهى شديم كه آن راه، راه انبياست - همیشه با بسیار زیاد و روبرو بودند و به های خودشان بودند - ما كه در انبيا مى‏خواهيم قدم برداريم از مشكلات نبايد كنيم - وقتى ، شد، راه هر چه باشد، بايد به نظر باشد 🌹 و علیه السلام 🌹 - - مشكلات در مشكل نيست - بايد بكنيم و بايستيم در مقابل هايى كه مى‏خواهند ما را ببلعند و آنها را بكوبيم - ما پيروزيم. ما آن روزى كه نداشتيم و همه قدرتها در ما بودند ايستاديم... - ملتى كه براى ايستاده است مشكلات در او اثرى ندارد - بعد از آنكه ما اتكايمان به خداى تبارک و تعالى است و بر هستيم و دنبال حق هستيم، ديگر از چه بترسيم؟ - از - ان شاء ، در همه بر خواهد پيدا كرد ، ج‏17، ص413-415 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🌹🌹🌹 💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ 💠 ☝️ و او و او آموختند را: ➖ در ، ➖ در ميدان. همان مقدارى كه فداكارى حضرت، پيش خداى تبارک و تعالى دارد و در سلام عليه كرده است، هاى حضرت و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. ، ج‏17، ص53-54 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹