✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_50 رو
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
#رمـان_تایـم
#آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم
#پارت_51
حساس شدم و دقیق تر نگاه کردم. نام روبیک سرکیسیان را پای یک مقاله دیدم:
... ادبیات روشنفکری می رود تا در بحران بی هویتی غرق شود. متاسفانه در مجامع روشنفکری، شعر فارسی گاهی با تفکرات کمونیستی شرقی نقد می شود و گاهی با ملاک های اباحه گرانه غربی. در نتیجه نه از شعر، درکی مناسب وجود دارد و نه تئوری ها، بومیِ ادبیات ما هستند. کار به جایی رسیده است که دانشجویی که شعر سهل و ممتنع سعدی را درک نمی کند و حتی نمی تواند ان را از رو بخواند، تئوری های یاکوبسن را از بر می داند. نظریه های ادبی و هنری ای رواج یافته است که حتی در زادگاه اصلی شان، به فراموشی سپرده شده اند ...
... وقت محافل دانشجویی اطراف ما یا به بحث پیرامون کتاب های جدید منتشر شده همین نظریه ها می گذرد یا به مباحث عوامانه دختر و پسر؛ که نه در اولی تفکری عمیق وجود دارد و نه در دومی عشقی پاک. چه فرهادهای آواره و عاشقی که با جملات روشنفکرانه و اشعار عاشقانه، برای تصاحب شیرین های مقطعی شان در دانشگاه و اطراف ان پرسه می زنند. عاشقانه هایی که با تلنگری فرو می ریزند و به افتضاحی عمومی تبدیل می گردند ...
شاید روبیک، اشاره خاصی به کسی نداشت، اما بدون تردید، حرفش شامل سامان هم می شد. سامان راه و رسم دلبری را خوب می دانست و با محفوظاتی از ادبیات جهان و اسم چند نویسنده و مانور دادن روی چند سبک شرقی و غربی، بعضی از دختر ها را شیفته خودش می ساخت و به بهانه نقد کارهاشان، یا با آن ها رابطه برقرار می کرد یا اینکه با افکار لائیک و دین گریزانه خود روی فکرشان تاثیر می گذاشت.
دوباره دلم خواست که روبیک، بیشتر در تهران می ماند. تا نغمه کمتر تحت تاثیر این شرایط قرار می گرفت، اما ...
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸