••🍋🍭•• حرف‌قشنگ🎈 🌸قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ🌿💛 🌱میدونی چرابه‌این‌اندازه‌قلبــ‌ مهمه؟؟؟🤔 به نظرت چرا نگفتن↓ فکر‌مومن؟💭 ‌عقل مومن؟🧠 جانِ‌مومن؟💕 و...؟ الان بهت میگم🗣 چون که↓ قلبــــ♥️ عرش خداست...☁️ حرم خداست...🕌 خانه‌ی خداست‌...!!!🙂 ღ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌🔥@Bedoonsemmat 🔥ღ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌

🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_81 از این‌رو مزاحمت ها در این شهر بی در و پیکر کم ندیده ام. مشکلی هم با این صحنه ها ندارم.به نظر من اشکالی ندارد که پسری به دختری یا حتی دختری به پسری پیشنهاد دوستی بدهد.حالا طرف مقابل یا قبول می کند یا نه. در هر صورت این هم شکلی از زندگی در دنیای مدرن است.اما با هرزگی مشکل دارم و آن هم این جورش که دیگر خیلی نوبر است،با ماشین گل زده عروس... با آیدا راهمان را کشیدیم و چند قدم جلوتر رفتیم،شاید این شاه داماد های بی عروس بدانند که به کاهدان زده اند و بروند.فاید نداشت.آنها هم جلوتر آمدند و دوباره دعوتمان کردند که سوار شویم.آیدا با اینکه اصولاً دختری ساکت و آرام است،نمی دانم چرا ناگهان برآشفت: _بی شعور!اقلاً توی ماشین شیشه دودی،اون عینک آفتابیت رو بردار تا بدونی هنوز شب نشده که داری بد مستی می کنی. راننده نگاهی به جوان کنار دستش کرد: _چه عروس عصبانی ای...خانوم با شما بودن بهروز جان!من می خوام عروسم مهربون و با ادب باشه... بعد با هیزی خاصی به من نگاه کرد: _مثل ایشون اهل بگو مگو با این اراذل و اوباش نیستم،اما نتوانستم نگاه هیز شان را که تمام هیکلمان را برانداز می کرد،تحمل کنم و از کوره در رفتم: _تا اون رویِ سگِ این خانم با ادب بالا نیومده،گورِتونو گم کنین. ماشین های پشت سری شروع کردند به بوق زدن. شاید میخواستند این مزاحم ها بروند تا خودشان سوار مان کنند. حالا به خاطر خدا یا بخاطر خودمان،بماند. چند نفر پیاده هم دوروبرمان بودند و توجه شان به صحنه جلب شده بود. جوانی که بغل دست راننده بود،خودش رو لوس کرد و خنده ه ای بی مزه تحویلمان داد: _ما اون روی سگ تونم قبول داریم خانومی! بعد،سرش را تا سینه از پنجره ماشین بیرون آورد و شال آیدا را گرفت و کشید. من دستپاچه شدم. نفهمیدم چطور شد که کیفم را بالا بردم و محکم زدم توی سرش که از پنجره بیرون بود. ضربه جوری بود که خودم هم ترسیدم. عینکش روی زمین افتاد. طرف در را باز کرد تا پیاده شود. برای دعوا یا برای برداشتن عینکش،نمی دانم. خوشبختانه بوق ممتد ماشین ها که حتما هم به ما بد و بیراه می گفتند هم به آنها،امانشان نداد تا بیشتر مزاحم شوند. راننده با این که در ماشین باز بود و یک پای دوستش روی زمین،راه افتاد. عینک بیچاره هم زیر چرخ عقب ماشین خودشان له شد. بالاخره گورشان را گم کردند. 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸

🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_82 من و آیدا برگشتیم به خیابان شریعتی تا آب ها از آسیاب بیفتد و ماشین هایی که شاهد ماجرا بودند رد شوند. آنقدر دستپاچه بودیم که نفهمیدیم که رسیدیم جلوی باغ قلهک. چند دقیقه هم آنجا قدم زدیم تا آنها که در صحنه حضور داشتند،بروند.نمی‌خواستیم وقتی برمیگردیم دوباره ما را ببینند و لغزی نثارمان کنند: _وقتی اینطوری بیرون می آین،چرا جوون های هرزه مزاحمتون نشن؟حتماً یه چیزی ازتون میبینن که بهتون گیر میدن. نمی خواستیم این حرفهای تکراری را بشنویم که که از خود درخت است. بعد راهشان را ادامه بدهند و غُر غُر کنند که بی بند و با ریِ دختر هاست که پسرها را از راه به در می کند. هم من ساکت بودم هم آیدا. حتماً او هم مثل من به نگاه بد مردم به دخترها فکر می‌کرد. واقعاً این از بدبختی ما دخترها نیست که دیگران خلاف کنند و ما جور خجالتش را بکشیم؟ نمی خواهم آنچه را در جشن تولد مژده گذشت تعریف کنم. میترسم بگویم و تمام مسئولیتش به گردن من بیفتد. مثلاً رشته دانشگاهی ام حقوق است و می دانم که از هر حرف آدم،می توان یک پرونده حقوقی علیه او درست کرد. می دانم که هر حرفی بزنم،برایم مسئولیت دارد. آن وقت فردا باید هم به از ما بهتران جواب بدهم که آدرس آن خانه کجا بود و هم به خانواده مژده که چرا آبروی مرا بردی و هم به هومن که چرا من را معرفی کردی. بنابراین از اینجا به بعد دیگر کار من نیست. وقتی نغمه و آیدا وارد خانه بزرگ و ویلایی مژده شدند،جشن تولد شروع شده بود. مجلس طوری بود که نغمه اصلا انتظارش را نداشت. سی و چند دختر و پسر یا مرد و زن توی هم می لولیدند. چند تا از دختر ها تنها آمده بودند و بقیه،هرکدام همراه با یکی از جماعت مذکر،که معلوم نبود حلال شان بود یا حرام شان. در میان جمع و در نگاه اول نمیشد دختر را از پسر تشخیص داد،چون جز چند دختر که بلوز و دامن های کوتاه پوشیده بودند همه عین هم بودند. تا نغمه وارد نشده بود،نمی دانست که این جشن ها و آداب خاصی دارد. به محض ورود هومن به استقبالشان آمد و به اتاقی راهنمایی شان کرد که بروند و لباس هایشان را عوض کنند. آیدا رفت ولی نغمه،نه لباس خاصی آورده بود و نه میخواست مثل بقیه آن قدر آزاد باشد. دو سه تا دختر که بعد از او آمدند،وارد اتاق مخصوص شدند و بعد از دقایقی مثل یک عروس تمام عیار بیرون آمدند. نغمه هاج و واج بود،اما خودش را از تک و تا نینداخت تا بقیه نگویند این اُمُل از کجا پیدایش شده؟از همه بیشتر از خونسردی و بی خیالی هستی تعجب می کرد که دوست پسرش در همان ساعت اول با همه رفیق شد. دختر و پسر را به اسم کوچک صدا می‌کرد و یک پسوند جان یا عزیز هم به آن می چسباند. بوی سیگار با انواع ادوکلن های شبانه و روزانه و مردانه و زنانه و دخترانه و پسرانه قاطی شده بود. نغمه که به این همه بوی قاطی پاتی عادت نداشت فهمید که سر دردی درست و حسابی در انتظارش است. 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸

الهـے  در سڪوت شب ذهنم را آرام ڪن  و مرا در پناھ خودت بـھ دور از  هیاهوے این جهان بدار... بیقرار بودم و تو قرارم دادے    الهـے شبم را با یادت بخیر ڪن 🌙♡ #شب‌_بخیر✨ ✨@Bedoonsemmat✨

『بہ‌نامِ‌خدایـےکِهـ‌عِشق‌راآفرید‌:)‌'』

•صبح بارانـے . . .🌱 اهل خـانه سرخوش و خنـدان جوجه گنجشڪے نشسته بر درخـت گرمِ آواز است وطنیـن صدایش گوش‌نـواز . . . آرے، آرے این است صدای زندگے . . .•🌈🌿 #صبـح_بخیـر ☕️✨ 『🍁@Bedoonsemmat🍁』

سلام رفقا 🙋‍♀ حال و احوالتوون چطوره ؟ راستی با این ویروس منحوس چه میکنید؟ 😖 ان شاءالله ک همگی در صحت و سلامت باشید 🤲🙃 قراره که به امید خدا از امروز یه قراری باهم بذاریم و انجام بدیم 😍♥️ یه لحظه صبر کن ☺️ میدونم ک همیگی از دست این کرونا خسته شدیم 🙆‍♀🚶‍♂و آرزومونه به زودی زود تموم شه میدونید راه کارش چیه ؟؟🤔🧐 ✨ فقط و فقط توکل به خدا ✨ ان شاالله از امروز باهم دیگه پیمان میبندیم دعای هفت صحیفه سجادیه که آقا 💕 گفتند رو حتما حتما بخوانیم تا ان شاالله بزودی این ویروس تموم بشه ✌️🤲 #با_یاری_خدا_کرونا_را_شکست_میدهیم خب منتطر چی هستی بریم سر قرارموون 🤭👇 @Bedoonsemmat

رهبر معظم انقلاب :دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای خوش مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیباو با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت 💕💕💕 یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَیا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئِدِ،" 🌸🌱 "وَیا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ اِلی رَوْحِ الْفَرَجِ،" 🌸🌱 "ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعابُ، وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الاَْسْبابُ،" 🌸🌱 "وَجَری بِقُدْرَتِکَ الْقَضآءُ، وَمَضَتْ عَلی اِرادَتِکَ الاَْشْیآءُ." 🌸🌱 "فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ،" 🌸🌱 "وَبِاِرادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ، اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ،" 🌸🌱 "واَنْتَ الْمَفْزَعُ فی المُلِمّاتِ، لایَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ،" 🌸🌱 "وَلا یَنْکَشِفُ مِنْها اِلاّ ما کَشَفْتَ،" 🌸🌱 "وَقَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ ما قَدْ تَکَأَّدَنی ثِقْلُهُ،" 🌸🌱 "وَاَلـَمَّ بی ما قَدْ بَهَظَنی حَمْلُهُ، 🌸🌱 "وَبِقُدْرَتِکَ اَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَبِسُلْطانِکَ وَجَّهْتَهُ اِلَیَّ،" 🌸🌱 "فَلا مُصْدِرَ لِما اَوْرَدْتَ، وَلا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ، 🌸🌱 "وَلا فاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ، وَلا مُغْلِقَ لِما فَتَحْتَ،" 🌸🌱 "وَلا مُیَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ، وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ،" 🌸🌱 "فَصَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاْفْتَحْ لی یا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِکَ،" 🌸🌱 "وَاکْسِرْ عَنّی سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ،" 🌸🌱 "وَاَنِلْنی حُسْنَ النَّظَرِ فیـما شَکَوْتُ،" 🌸🌱 "وَاَذِقْنی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فیـما سَاَلْتُ،" 🌸🌱 "وَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنیئاً،" 🌸🌱 "وَاجْعَلْ لی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً،" 🌸🌱 "وَلا تَشْغَلْنی بِالاِْهتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِکَ، وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِکَ،" 🌸🌱 "فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بی یا رَبِّ ذَرْعاً،" 🌸🌱 "وَامْتَلاَتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلیَّ هَمّاً،" 🌸🌱 "وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلی کَشْفِ ما مُنیتُ بِهِ،" 🌸🌱 "وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فیهِ، فَافْعَلْ بی ذلِکَ وَاِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ،" 🌸🌱 "یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظیمِ، وَذَاالْمَنِّ الْکَریمِ،" 🌸🌱 "فَاَنْتَ قادِرٌ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 @Bedoonsemmat

#استـورے🖇 وعـدھ خـــ♡ــدا این است؛ دستانـت را بھ من بده تا فتح ڪنـے دنیا را✨ و ممڪن ڪنـے ناممڪن ها را🍁 و بـه دسـت بیاورے دسـت نیافتنـے هـا را🌿 پس دستانـت را به خدا بسپار 『☘️@Bedoonsemmat☘️』

∞↻ #شهیدانه 🌸🌱 یھ‌رفیق‌داشتیم‌میگفتـ🖇↓ هدفت‌چیھ؟! گفتم‌شہادتـ گفت‌اشتباهھ شہادت‌یہ‌راهہ‌یہ‌مسیر... حالا‌انتخابٺ‌ازاین‌مسیرچۍبوده؟! رسیدن‌بہ‌خدا... یانشون‌دادن‌بہ‌مردم💔؟! #حواسٺ‌باشہ(: #اینه‌هدفمون؟ •♥️✨•❁❁•✨♥️• @Bedoonsemmat •♥️✨•❁❁•✨♥️•