17.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادر یک دقیقهای کیه؟؟؟
⭕️ یکی از رفتارهای اشتباه والدین
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت : زندگی مثه نخ کردن سوزنه
یه وقتایی بلد نیستی
چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد
خوب کار میکنه که همون بار اول
سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پخته تر میشی،
هر چی بیشتر یاد میگیری
چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی،
چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن.
گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی
برسه که هم بلد باشی بدوزی،
هم چشات اونقد سو داشته باشن
که سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا، میشه، خوبم میشه
اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست،
وقتی که هم بلدی بدوزی،
هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی
نه نخ داری، نه سوزن ...
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚حکایت زن نازا...
و خداوند فرمود 👈🏻رحمت من بر سرنوشت او پیشی گرفت...
@Benam_pedar_madar
تازگیها هرگاه از دیگران می رنجم،
یا حتی نگرانم، که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند
چشمانم را می بندم.. و این قسمت از جمله ی معروف "دیل کارنگی" را در ذهنم مرور می کنم
"دیگران به اندازه ی سردردشان حتی، به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند..."
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست..
و من نگرانِ قضاوتهایِ مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ، نخواهم بود...
رازِ آرامش همین است!
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚داستان زیبا ...
تا زنده اید ببخشد ...!
این که بگوییم با هر کس باید مثل خودش رفتار کنیم جمله اشتباهی است، ما اشرف مخلوقات خدا ما تکه ای از
وجود خدا و ما روح خدا و جانشین
خدا بر روی زمین هستیم
پس باید رفتار ما هم خدا گونه باشد ،
خدا ستاراالعیوب است خدا عیب همه
را می پوشاند ..خداوند رحمان و رحیم است خدا کریم است
@Benam_pedar_madar
📚تفکــر
در دهه چهل ریز علی خواجوی معروف به دهقان فداکار با اقدام به موقع خود از تصادف قطار با ریزش کوه جلوگیری کرد و جان ده ها انسان را نجات داد.
در روزهای اخیر در یکی از استان های کشورمان
دزدی پیچ و مهره های ریل قطار باعث شد قطار از مسیر خود خارج گردیده و جان ده ها مسافر به خطر افتد.... گذر تاریخ به این شکل چقدر تاسف آور است!
چه کردهایم و چه جور انسان هایی را پرورش دادهایم؟ کسی که داستان ریز علی را خوانده پیچ ریل را باز میکند!
اندیشمند بزرگ جبران خلیل جبران میگوید: ب
رای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد:
اول خانواده - دوم نظام آموزشی و سوم الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست
برای دومی منزلت معلم
و برای سومی منزلت دانشمندان و اسطوره ها
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خـدایا بہ تـو توڪل میکنـم
🍃و حـس داشتنت
🌷پناهگاهی میشـود همیشگی
🍃در اوج سختیهایم
🌷روزهایم را با رحمتت بخیـر بگردان
🌷بنـام خـدایی ڪه
🍃تسکین دهنـده دردها
🌷و آرامـش دهنده قلبهاست
🌷بِسـمِ الله الرَّحمـن الرَّحیـم
💕الهـی بـه امیــد تـو
@Benam_pedar_madar
📚اندازه قلبت را بسنج
میگویند قلب هرکس به اندازهٔ مشت بستهٔ اوست.
اما من قلبهایی را دیدهام که به اندازهٔ دنیایی از «محبت» عمیقند.
دلهای بزرگی که هیچوقت در مشتهای بسته جای نمیگیرند و مثل غنچهای با هر تپش شکفته میشوند.
دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه، تا اینکه ابر محبت ببارد.
در عوض دلهایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته هم کوچکترند.
دلهایی که شاید بتوانند وسیع باشند، اما بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند.
و تو هر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است، به دستت نگاه کن، وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف میکنی...
@Benam_pedar_madar
✍#رئیس_آفتابه_ها!
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی میگوید:
نوجوان بودم و عازم سفر مشهد مقدس، به قهوه خانه ای رسیدیم، مردم وارد دستشویی شدند. یک نفر چند آفتابه را کنار هم چیده بود و چوب بلندی در دست داشت، هر کس میآمد آفتابه ای را بردارد، به دست او میزد و میگفت:
این را برندار، آن را بردار!
پرسیدم: این آقا چرا این طوری میکند؟
گفتند: این بنده ی خدا دنبال پست و مقام میگردد، چون جایی گیرش نیامده بر آفتابهها ریاست میکند!
📙خاطرات از زبان حجت الاسلام محسن قرائتی ۲۲/۱.
@Benam_pedar_madar
نه با سیاهی ها نا امید شو
و نه با سپیدی ها دلخوش
ترکیب هر دوی این هاست
که زندگی را میسازد...
@Benam_pedar_madar
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان مرد اهل سنت و امام رضا(ع)
و بچه دار شدن...
🎙#استاددانشمند
@Benam_pedar_madar
📚ضرب المثل قدیمی
🦓خر بيار باقالی بار كن
کشاورزی باقالی فراوانی خرمن کرده کنار جاده آورده و بعد از ساعتی همانجا خوابش برد. شخصی كه كارش زورگويی و دزدی بود گونی آورده و شروع به پر کردن آن کرد.
کشاورز بیدار شد و با دزد گلاويز شد. دزد صاحب باقلی را به زمين كوبيد و روی سينهاش نشست و گفت:
من میخواستم يک گونی باقالی ببرم، حالا كه اينجور شد می كشمت و همه را می برم. صاحب باقالی ها كه ديد زورش نمیرسد گفت:
حالا كه پای جون تو كاره، برو خر بيار باقالی بار كن!
@Benam_pedar_madar