eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
126.9هزار عکس
140.9هزار ویدیو
217 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴خودش را می‌دید. واسطه‌ای که باید کارش را کند، سختی‌ها را تحمل کند💪 و بداند که نتیجه دست . 🌴بله. سختی‌های زیادی را تحمل می‌کرد. ما یک ماشین داشتیم و هر کس که این ماشین را می‌دید به ما خرده می‌گرفت😕 که الان زمان پاترول نیست، زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر. 🌴وقتی این حرف‌ها را شنید گفت: این پاترول توانسته چند نفر👥 را که در جاده مانده بودند نجات دهد. گفت ماشینی🚗 در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی از همسایه‌هایمان در مسیر شمال خراب شده بود. با همین پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند. 🌴وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده می‌کنی⁉️ گفت که می‌خواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت: خدا این را به ما داده تا بتوانیم به دیگران استفاده کنیم. راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃
🍂می گفت: ستاره خفت، بر میگردم 🍃وقتی که شکفت برمیگردم 🍂سر تا سر خاک جبهه را باید گشت 🍃دنبال کسی که گفت:   🍂تو سرخ و سپید🌷 میشوی میدانم 🍃سیبی که رسیده می شوی میدانم 🍂انگار که بو برده ای از باغ 🍃آخر تو می شوی می دانم   🍂ناگاه آمد و او را برد 🍃پرواز سپیدی🕊 آمد و او را برد 🍂هر بار که رفت با برگشت 🍃این بار شهیدی آمد و او را برد🌷 😔 🌹🍃🌹🍃
"من، «مصطفی» پسرت هستم" 🔹روزی یکی از همراهان با من تماس گرفت واطلاع داد که ایشان قصد دیدار با مادرم را دارند. وقتی جلوی خانه مادرم رسیدیم، متوجه شدم ایشان نیمساعت در کوچه روی پا ایستاده و منتظر ما بوده اند؛ به سرعت درِ خانه را باز کردم، به محض آن که سربرگرداندم، دیدم سردار پشت فرمان ماشین نشستند!!!...🚘 و ماشینی را که مادرم در آن بود، به داخل خانه هدایت کرده و در پاسخ به سوال مادرم، گفته بودند: "من، مصطفی پسرت هستم!"☺️ خودِ سردار ، مادر را به داخل خانه بردند و کنار صندلی مادر روی زمین نشستند. وقتی که عزم رفتن کردند، به همه گفتند که ایشان را با مادرم تنها بگذاریم؛ سردار مقابل مادر روی زمین نشست، چادر اورا بوسید و گفت: "شما مادر شهید هستید؛ دعا کنید تا من هم بشوم.🙏🏻" {به روایتِ:برادر شهید}
درعالم‌رویابه‌شهیدگفتم‌⇩ چرابرای‌مادعانمی‌ڪنیدڪه شهیدبشیم؟! میگفت‌⇦ما می‌ڪنیم براتون‌شهادت‌مینویسن‌ولی می‌ڪنیدپاڪ‌میشه هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق♡
مداحی آنلاین - یه سرو ولی سرو هزاران چمن است این - مهدی رسولی.mp3
3.86M
🌻🍃 (ع) 🌿یه سرو ولی سرو هزاران چمن است این 🌿یک ماه ولی ماه هزار انجمن است این 🎤 👏
4_6010579226334332738.mp3
14.84M
.. 🎧 ✌️🏻 ولادت‌ڪریم‌اهل‌بیت‌امام‌حسن‌علیه‌السلام💚.• 🌸
🇮🇷°•| |•°🇮🇷 در مدتی که در حلب بود،زبان عربی را دست و پا شکسته یاد گرفته بود. اگر نمی‌توانست کلمه‌ای را بیان کند با حرکات دست و صورتش به طرف مقابل می‌فهماند که چه می‌خواهد بگوید. یک‌روز به تعدادی از رزمنده‌های نبل و الزهراء درس می‌داد.وسط درس دادن ناگهان همه دراز کشیدند! به عربی پرسید:«چتون شده؟» گفتند:«شما گفتید دراز بکشید!»😁😂 به جای این که بگوید ساکت باشید، کلمه‌ای به کار برده بود که معنی‌اش می‌شد دراز بکشید! به روی خودش نیاورد. گفت:«می‌خواستم ببینم بیدارید یا نه!» بعد از کلاس که این موضوع را برای دوستانش تعریف کرد، آن‌قدر خندید و خندیدند که اشک از چشمانشان جاری شد.😂😂 🔖 شهید حسین جوینده-همرزم شهید
دلم گرفته، بنی فاطمه .mp3
3.18M
💔دلم گرفته.. دوباره این شبها برا حرم گرفته 🎙️
dcp_52c09bf8f518cbba61aa5ee4a572aced.mp3
5.37M
🎙 🥺 ❤من با تو می مونم تا دنیا دنیاست ❤اسباب شفاعت محشر محیاست عالیـــــــه حتما گوش ڪنیــد👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
←📱 «میگن روضه دل‌مردگیه!میگن گـریه افسردگیه نمیدونن!..خـبر ندارن ... حـسیـن آغازِ زندگــیہ♥️»
🦋*﷽*🦋 حُبُّ الشُّهدا یَجْمَعُنا در محضر مادر شهید روایت عشق📝 👈هادی به نماز اول وقت اهمیت بسیاری می داد. 👈جسور ونترس بود از نوجوانی اهل مسجد وهیئت بود. 👈ولایت پذیر ومطیع امر رهبر بود. 👈دروغ وغیبت نمی کرد. •┈••✾🍃🌷🍃✾••┈• 📝خاطره ای که دختر سردار سلیمانی بعد از شهادتش برایمان تعریف کرد: وقتی پدرم جهت عملیات عازم سفر بود،ما نگرانش می شدیم می گفت: نگران نباشید هادی همراه من است. هادی برای سردار یک نیرو نبود بلکه به اندازه چند نیرو بود.همیشه می گفت: من و هادی باهم شهید می شویم. خوشحالم از این که هادی به برادر شهیدش جواد پیوست. 🕊 🌷
23.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ← شهیدارو کجا می شناسند؟!🧐 شهیدارو کیا می شناسند؟!🤔🙂 . . •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•