eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
118.8هزار عکس
118.9هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است...." آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم . بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟! گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(ع) گرفتم... بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر ... برگرفته از کتاب @
●مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است. آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ ●گفت مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم. بهش گفتم اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر خدا هست... 🌷 📚برگرفته از کتاب فاطمیون
🔹مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود : رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است. آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم : چیـه مادر چرا می خنـدی؟؟؟ 🔸گفت : مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(علیه السلام) گرفتم... بهش گفتم : اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت : مادر خداهست... 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است." آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم. بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.... مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت: مادر خدا هست... 📚برگرفته از کتاب فاطمیون 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است." آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم. بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.... مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت: مادر خدا هست... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است." آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم. بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.... مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت: مادر خدا هست... 🕊🥀👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔹مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود : رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است. آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم : چیـه مادر چرا می خنـدی؟؟؟ 🔸گفت : مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(علیه السلام) گرفتم... بهش گفتم : اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت : مادر خداهست... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin