*﷽*
#در_محضر_شهدا
هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت. در عملیات والفجر 8 در کارخانه نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود.
با شوخی به بچه ها می گفت : "اگر نمک می خواهید من دارم ".
دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود.
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ را رها کند.
راوی: علی اکبر خوشی
#سالروز_ولادت
#سردارشهید_علی_شفیعی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
پدر یکی از بچه بسیجی هایی که تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دانشگاه هم قبول شده بود به اهواز آمده بود که پسرش را به خانه برگرداند.
عصبانی بود اتفاقا علی متوجه شد، به سراغ پدرش رفت، او را متقاعد کرد که یک شب آنجا بماند تا پسرش را برای برگشتن راضی کند. آن شب علی با پدر آن بسیجی ساعت ها حرف زد به طوری که روز بعد نه تنها او مایل به برگرداندن پسرش نبود، بلکه خودش هم تقاضا کرد در جبهه بماند.
🎤 راوی: احمد نخعی همرزم شهید
#سردارشهید_علی_شفیعی 🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin