eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
122.7هزار عکس
128.3هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰دمی پلک بر هم می‌نهم و از دریچه ی به او می‌نگرم. 🎈تولدت بابایی! خیلی دوستت دارم ولی کاش تنهایی👤 نمی‌رفتی ، کاش من رو هم با خودت می‌بردی، کاش می‌اومدی شمع‌ها🕯رو فوت می‌کردی، کاش می‌اومدی باهام می‌کردی، کاش...😔 💟نمی‌شود، دل من تاب احوال و اقوال این غنچه‌ی دار را ندارد. و چه اندازه همگون‌اند این غنچه‌ها🌹 تا چه حد غزل‌های نهفته در اشک‌های😢 به هم شباهت دارند. 💟چقدر شان، شیوا سخن می‌گویند. اما جای آن است که ضمیرمان را بکاویم که تا کجا از جام این پر ارج و معنایشان آشامیده است⁉️ و تا چه حد دل و مسئلت‌هایش را در ذیل مدفون ساخته است؟ ✔️آری! جای آن است که باشیم. رهرو باشیم و با رهگذاران عاشـ♥️ـق، همراه و همراز گردیم. 🗺مزار یاد بود: بهشت زهرا، مهرشهر، امام زاده طاهر 🌹🍃🌹🍃
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📸روایت یک عکاس از 15سال همراهی با کنار فرزندان شهدا می‌گفت: حالا عکس بگیر 🌸 «حاج قاسم، همیشه از دوربین📷 فراری بود. دوست نداشت از او عکس و فیلم گرفته‌شود. در مواجهه با ما که کار ثبت عکس را انجام می‌دادیم، همیشه با ناراحتی می‌گفت: «نگیر، نگیر😞!» گاهی حتی کار به برخوردهای شدید و تند می‌رسید. البته بعدش از ما دلجویی می‌کرد. یک‌بار بعد از این اتفاق، صورت مرا بوسید😘 و گفت: بوسیدمت که بدانی دوستت دارم، مثل پسرم. اما من هم معذوریت‌هایی دارم... معذوریت‌های حاج قاسم اما فقط برای مناطق عملیاتی و ماموریت‌های حساس بود. وقتی موقعیت‌های خاصی مثل دیدار با خانواده پیش می‌آمد، رفتارش کاملاً تغییر می‌کرد‼️ در این مواقع، خودش از عکس گرفتن استقبال میکرد. دست دور گردن فرزند می‌انداخت و میگفت: حالا بگیر☺️»  
🔖در بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهیـد حسن عشورے آمده است کہ: مبادا، مبادا، مبادا پدر و مادرم را ملامت کنید کہ چرا اجازه دادید تنها فرزند پسر شما در شغل پرمخاطره مشغول بہ کار شود! اگر من تنها پسر پدر و مادرم بودم مگر نمی‌دانید و نشنیده‌اید کہ امام حسین علیه السلام تنها یڪ علی اکبر (ع) داشت؟ مگر نمی‌دانید مولایم امام حسین علیه السلام فرزند شش ماهه خود را فداے اسلام کرد؟ بہ هیچ وجہ تا زمان پیدا شدن قبر حضرت زهرا (س) براے من سنگ قبرے تهیه نکنید.... (عج)
🌷با غسل شهادت🌷 💠معارفه ایشان بیست سال قبل در تهران انجام شد. در آن جلسه آخرین سخنران، سردار سلیمانی بودند که کلام خود را، با بسم الله و قرائت بند هایی از دعای ابوحزه ثمالی و مکارم اخلاق شروع کردند، در ادامه، در حال گریه و اشک گفتند: امروز داخل کوله پشتی ام را نگاه کردم خالی خالی بود، لذا غسل شهادت کردم و با توکل و امید به خدا اینجا آمدم. 🔹راوی:سردار حسنی سعدی
بسم الله القاصم الجبارین
فرمانده شهید سید حسین حسینی با نام جهادی سید، در تاریخ 1/1/45 در منطقه ارزگان افغانستان بدنیا آمدند.🌸پس از تولد همراه با خانواده به نجف اشرف رفتند. پدرشان سید حیدرازعلمای نجف بودند.در سن هفت سالگی پدرشان را از دست دادند🍁 و با وفات پدرشان دوباره به افغانستان برگشتند.در سن 15 سالگی به ایران مهاجرت کردند و برای ادامه ی تحصیل به حوزه علمیه پا گذاشتند.✨شهید والامقام حسینی، مشغول به تحصیل بودند تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد و بلافاصله راهی جبهه های نبرد ایران و عراق شدند☝️ وچند ماه افتخار حضور در جبهه را داشتند.برای شهید حسینی همانند هزاران شهید افغانستانی هشت سال جنگ تحمیلی، اسلام مرزی نداشت.😊سید در مشهد ازدواج کرد و شغل خیاطی را پیشه ی خود کرد.ایشان به هنگام شروع جنگ با طالبان از طریق سپاه حضرت محمد(ص) به افغانستان رفتند و تقریبا هفت سال در جنگ شرکت کردند وسپس به ایران بازگشت.👌تا اینکه سال 92 زمزمه هایی از جنگ و ناآرامی در سوریه شنیدند و با همرزمانشان در سپاه حضرت محمد(ص) جلسه هایی بطور مخفیانه شروع شد تا اینکه تصمیم به رفتن گرفتند و خانواده را درجریان گذاشتند .در 22/2/92 برای اولین بار به سوریه اعزام شد. یکبار برای مرخصی برگشت ولی برای باردوم که به ایران برگشت، دیگر کسی صدایش را نمی شنید. رزمندگان، سید را پدر فاطمیون می خواندند.😊 شهید حسینی، از اولین شهدای لشکر غیور فاطمیون بودند. ایشان دست راست شهید ابوحامد، فرمانده فاطمیون بود و مسئولیت حفاظت اطلاعات فاطمیون را برعهده داشت. از بزرگی ایشان همین بس، که در شهادتش، سردار ابوحامد گفت: «کمرم شکست»💔 پس از شهادت ایشان، سردار ابوحامد شهید فاتح را به عنوان جانشین خود برمی گزیند.✅ سردار حسینی به تاریخ 30/5/92 در منطقه دمشق، غوطه شرقی، منطقه فروسیه که بعدها مشخص شد، همان محل عبور کاروان اسرای کربلا بوده😔 است، به مقام اعلای شهادت نایل می شود و مهمان عمه اش زینب کبری سلام الله علیها می شود.🕊
: او به شدت بر مسئله تبعیت از ولایت فقیه تعصب داشت، حافظ کل قرآن بود و نماز اول وقتش ترک نمی شد📿، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد👌، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت. این اواخر در نمازهای شبش بسیار گریه می کرد و در قنوت هایش می خواند که "الهم الرزقنی شهاده الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلو مهجهم دون الحسین (ع) 😭💔 ♦️خاطره زمان تحویل سال 95: ابوالفضل 11 اسفند ماه به سوریه رفت و تحویل سال با من تماس گرفت، در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم شما هم آنجا عید دیدنی رفتید که گفت بله کلی هم از داعشی‌ها پذیرایی کردیم😊سه روز قبل از شهادتش نیز با من تماس گرفت و به او گفتم دلم برایت تنگ شده و ابوالفضل با مهربانی پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم شریک هستی🌹 شهید مدافع حرم ابوالفضل راه چمنی🌸 🕊
گفتم: آدم‌ها چند دسته اند؟ گفت: دو دسته.... "یا می میرند یا می شوند...."
از زمان رفتنتان، جنگ برای شما تمام شد...! اما... ما... همچنان داریم می جنگیم...! خسته نیستیم ولی... یادی...! دعایی...! نگاهی...! برای قوت قلبمان کافی ست....
🍃🌸🍃 گاهے بعضی نگاه ها... چشـــــــم دل را رو بسوی خـدا بازمےڪند! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشم های آسمانے باشد ...
عاقبت رفاقت با🌷 شهدا اینگونہ است ... خوش عهد ڪه بودی ؛ همنشین دوست🌷 شهیدت خواهی شد ❤️| #🌷شهدا_خوب_دوستی_میڪنند |❤️ 🌷شهید مهدی قره محمدی بر سر مزار دوست شهیدش 🌷 شهید علی بریهـی
یا حیدر می‌گفت و حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) رو از شر داعش حفظ می‌کرد! یه عده هم تو حرم امام رضا علیه السلام حیدر حیدر گفتند و بجای خوندن اذن دخول، با لگد و چند تا فحش چاشنیِ اون، حرم امام رضا رو فتح کردند! اینجاست که فرق کسی که همراه امام حرکت میکنه و کسی که جلوتر از امام حرکت می‌کنه معلوم میشه...
مادری که کوه صبر و استقامت است ، مادر عبدالرحیم ،که بیاد تمام سالهای فراق، به یاد ۱۷ سالی که پیکر فرزندش مفقود بود، سر بر روی مزار فرزند شهیدش می گذارد و با او خلوت می‌کند...😭😭  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺امر به معروف و نهی از منکر نوجوان ۱۶ ساله مکتب حضرت خمینی نسبت به خانم بی حجاب 🔺نوجوان های امروز در چه عالمی سیر می‌کنند... از کجا به کجا رسیدیم؟... ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
آنها رفتند با تمام سادگی...ما ماندیم و زرق و برق روزگار . . . شهید ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
رفیق خوبم..🌸💫 کاش به خواب من بیایی آن وقت میگویم بیشتر از گذشته دلتنگت هستم آن وقت میگویم دلتنگ کسی هستم که تا به حال اورا در رویای خود دیده ام.. افسوس... اما بدان من هر شب به یادت هستم وباآرزوی دیدن رفیق شهیدم چشم می بندم از دوستی و آشنایی با شما بسیار خوشحالم! رفیق من.. رفیق بی سروپایت را دریاب این روز ها بی اندازه محتاج دعای خیرت هستم ✍🏻آرزویی که مپرس ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
ده هاسال است در سرزمین دل خویش آواره ام نه کسی می یابـد مـرا!!! نه می یابم کسی را... هر کجا که بروم نیروی جاذبه شـما به این راه می کشاند مـرا...
یاد شهیدان.mp3
2.22M
🎧 | 🌹یاد شهیدان ❤️ 🌷شهدا با ما حرف میزنند. کافی است از یاد آن ها غافل نشویم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آموزش بستن گره های راپل توسط شهید بزرگوار به نوجوانان مسجد حضرت زینب(س) پاکدشت (پشت بام مسجد) 🌹 تاریخ شهادت۹۵/۰۱/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔مادری پدری فرزندی همسری 💔 و چگونه در بند بماند کسی که را آموخته است!؟ راستی از آسمان ها چه خبر علی جان! 😔 💔
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۸ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " ابوالفضل راه چمنی" گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃 نامه یک دانش‌آموز ایرانی به مدافعان حرم 🕊 شهید «اسدالله ابراهیمی» در حال خواندن نامه یکی از کودکان ایرانی به جبهه سوریه، منقلب شده و اشک می‌ریزد.
🕊 ما را به زیارت حرم برد و خودش به دیدار صاحب حرم رفت 💐 پدر شهید مدافع حرم ابوالفضل راه‌چمنی از فرماندهان ایرانی لشکر زینبیون از فرزند شهیدش می‌گوید
پسر فاطمه، شرمنده اگر می بینی؛ کوچه آماده شده تا برسی، دلها نه ... مهــــــــــدی جـــــان.... هرچه کردم بنویسم ز تو مدح وسخنی یا بگویم زمقام تو که یابن الحسنی  این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت: پسر حیـــدر کرار، تو ارباب منی❤️ ══💝══════ ✾ ✾ ✾
که … میشود با دهان بسته صدایش کرد… میشود با پای شکسته هم به سراغش رفت … تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد … تنهاکسی است که وقتی همه رفتند میماند … وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید … وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود … و تنها سلطانیست که … دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن …! همیشه و همه جا … ●➼‌┅═❧═┅┅───┄