eitaa logo
بحـارالفـضائـل
749 دنبال‌کننده
42 عکس
16 ویدیو
1 فایل
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا
مشاهده در ایتا
دانلود
اول صفر ورود به شهر شام عن سهل بن سعد الشهرزوري قال : خرجت من شهرزور، اريد بيت المقدس، فصادف خروجي أيّام قتل الحسين- (عليه السلام)-، فدخلت الشام، فرأيت الأبواب [مفتّحة] و الدكاكين مغلقة، و الخيل مسرّجة، و الأعلام منشورة، و الرايات مشهورة، و الناس أفواجا قد امتلأت منهم السكك و الأسواق، و هم في أحسن زينة يفرحون و يضحكون. فقلت لبعضهم: أظنّ حدث لكم عيد لا نعرفه؟ قالوا: لا. قلت: فما بال الناس كافّة فرحين مسرورين؟ فقالوا: أ غريب أنت أم لا عهد لك بالبلد؟ قلت: نعم فما ذا؟ قالوا: فتح لأمير المفسدين فتح عظيم.قلت: و ما هذا الفتح؟ قالوا: خرج عليه في أرض العراق خارجي، فقتله، و المنّة للّه تعالى، و له الحمد.قلت: و من هذا الخارجي؟ قالوا: الحسين بن علي بن أبي طالب. سهل گوید : از دیارم شهرزور به قصد بیت المقدس خارج شدم که خروجم مصادف شد با ایام قتل حسین سلام الله علیه پس داخل شام شدم پس دیدم درب ها باز است و مغازه ها بسته است و سپاهیان اماده اند و پرچم ها بلند است و مردم فوج فوج در بازار و کوچه ها ازدحام کرده اند در حالی که شدیدا مشغول فرح و شادی هستند ، به بعضی گفتم : گمان کنم برای شما عیدی است که آنرا نمیشناسم ، گفتند نه ، گفتم پس چه شده که مردم همگی این چنین خوشحال هستند ، گفتند ای غریبه فتحی بزرگ برای امیر مفسدین محقق شده، گفتم و این فتح چیست؟ گفتند : در سرزمین عراق یک خارجی(بی دین) بر خلیفه خروج کرده و به حمد و منت خدا او کشته شده، گفتم و این خارجی چه کسی بود؟ گفتند : حسین بن علی بن ابی طالب _سلام الله علیهم_ مدينة المعاجز، البحراني، ج 4، ص 130
آجرک الله یاصاحب الزمان قال سهل : و تبعت الناس لأنظر من أين يدخلون بالرأس، فأتوا به إلى باب توما، فازدحم الناس، و لم يمكنهم الدخول فعدلوا إلى باب الكراديس، و إنّما سمّي بذلك، لانهم تكردسوا فيه، و اجازه إلى باب الساعات و سمّي بذلك، لأنّهم وقفوا بالرأس عنده ثلاث ساعات. و أقبلت الرايات يتلو بعضها بعضا، و إذا بفارس بيده رمح طويل و عليه رأس وجهه أشبه بوجه رسول اللّه- (صلى اللّه عليه و آله)- و هو يتهلهل نورا، كأنّه البدر الطالع، و من ورائه النساء على أقتاب الجمال بلا وطاء و لا غطاء، على الأوّل أمّ كلثوم، و هي تنادي: وا أخاه، وا سيّداه، وا محمداه، وا عليّاه!و رأيت نسوة مهتكات، فجعلت انظر إليهنّ متأسفا، فأقبلت جارية على بعير، بغير وطاء و لا غطاء، عليها برقع خزّ، و هي تنادي: يا أخي، يا خالي، يا أبي، يا جدّي، يا جدّتي، وا محمّداه، وا عليّاه، وا حسيناه، وا عبّاساه، هلكت عصابة محمد المصطفى، على يدي أبي سفيان و عتبة. قال سهل: فجعلت أنظر إليها، فصاحت بي صيحة عظيمة، و قالت: ويلك يا شيخ أ ما تستحي من اللّه تتصفّح وجوه بنات رسول اللّه؟! فقلت: و اللّه يا مولاتي ما نظرت إليكم إلّا نظر حزن و أنا مولى من مواليكم. فقالت: من أنت؟ فقلت: أنا سهل بن سعد، قد رأيت جدّك رسول اللّه من أنت رحمك اللّه؟ قالت: أنا سكينة بنت الحسين. ثمّ التفتّ، فرأيت زين العابدين، فبكيت، و قلت: يا مولاي أنا من شيعتكم، و قد استمنيت أن أكون أوّل قتيل قتل بين يدي أبيك هل من حاجة؟فقال: معك شي‌ء من المال؟ قلت: نعم، ألف دينار و ألف درهم، فقال: ادفع منها شيئا إلى حامل الرأس، و سله أن يبعد الرأس من بين يدي الحرم، فتشتغل الناس بالنظر إليه عن حرم رسول اللّه، و أن يحملنا في طريق قليل النظّارة، فقد اوذينا من أوغاد الناس. قال سهل: ففعلت ذلك بالقائد، فأمر في جواب سؤالي، أن يحمل الرءوس على الرماح في أوساط المحامل، بغيا منه و كفرا، و سلك بهم بين النظّارة، و أقبل عليّ بن الحسين- (عليهما السلام)-، و هو مقيّد على بعير بغير وطاء و لا غطاء قد أنهكته العلّة، فلمّا نظر إلى الناس و اجتماعهم بكى بكاء شديدا... سهل گوید : دنبال مردم رفتم تا ببینم از کجا سر مبارک را داخل میکنند ، پس به دروازه تومّا رسیدند اما مردم به گونه ای ازدحام کرده بودند که داخل شدن ممکن نبود پس به سوی دروازه کرادیس راهی شدند و آنجا به این دلیل نامیده شد بود که محل جمع شدن زباله ها بود سپس به باب ساعات رسیدند و به این دلیل چنین نامیده شد که اسرا را همراه سر شریف سه ساعت در آنجا معطل کردند، درب باز شد پرچم ها یک به یک وارد شدند که ناگهان سواری دیدم که نیزه ای بلند به دست دارد و بر آن سری است چهره اش شبیه ترین چهره ها به رسول خدا در حالی که از او چون ماه شب چهارده نور ساطع میشد و پشت آن زنانی بودند بر مرکب های بی جهاز که اولین انها ام کلثوم سلام الله علیها بود که ندا میکرد ای برادرم ، ای سرورم ، وامحمدا واعلیاه! و دیدم زنانی را که به تاسف مشغول نگاه کردن انها شدم که دخترکی را دیدم بر شتری بی جهاز ندای ای برادرم ای دایی ام ای پدرم ای پدربزرگم واجدتی وامحمداه واعلیاه واحسیناه واعباساه خاندان محمد مصطفی به دست ابوسفیان و عتبه هلاک شدند، سهل گوید امدم به او نگاه کنم که ناگهان طعنه عظیمی به من کرد و فرمود وای بر تو ای شیخ ایا از خدا خجالت نمیکشی که چهره دختران رسول خدا را نگاه میکنی؟! گفتم : سرورم  ‌به خدا قسم نگاهم نگاه حزن و اندوه بود من از شیعیان شما هستم فرمود تو کی هستی ؟ گفتم من سهل بن سعد هستم من جد شما رسول خدا را دیده ام شما کی هستی خدا رحمتتان کند؟ ‌فرمود من سکینه دختر امام حسین سلام الله علیهما هستم سپس متوجه زین العابدین سلام الله علیه شدم گریه کردم و گفتم ای مولای من ، من از شیعیان شما هستم آرزو داشتم اولین کشته در راه پدرتان باشم آیا حاجتی دارید؟ فرمود پول همراه دارید گفتم بله هزار دینار و هزار درهم دارم فرمود چیزی ازش را به نیزه دار بده تا مردم به نگاه به سر از نگاه به حرم رسول خدا مشغول شوند که از نگاه مردم اذیت شدیم، سهل گفت این کار را با فرمانده کردم و در جواب سوالم با کفر و بغیی که داشت امر کرد که سر هارا در وسط محمل ها حمل کنند که علی بن حسین سلام الله علیهما جلو آمد در حالی که بر ستری بی جهار به زنجیر کشیده شده بود بعد که اجتماع مردم را دید گریه شدیدی کرد... مدینة المعاجز ، بحرانی ، نقلاً عن المنتخب للطريحي، ص481- 484.
12 (2).mp3
9.27M
امان از دل زینب...
فَقَالَتْ سیدتنا سُکَیْنَةُ صلوات‌ الله علیها مَا رَأَیْتُ أَقْسَی قَلْباً مِنْ یَزِیدَ وَ لَا رَأَیْتُ کَافِراً وَ لَا مُشْرِکاً شَرّاً مِنْهُ وَ لَا أَجْفَی مِنْهُ . حضرت سکینه دختر امام حسین سلام الله علیهما فرمودند : من شخصی را سنگدل تر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی را شریر تر و جفاکار تر از یزید ندیدم! أمالی، للصدوق، ص ۲۳۰
السلام علیک یا سبط الاکبر مَجْمُوعَةُ الشَّهِيدِ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ الْأَصَمِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ سلام الله علیه مِنَ الْحَمَّامِ فَبَيْنَا هُوَ جَالِسٌ يَحُكُ‏ ظَهْرَهُ‏ مِنَ‏ الْحِنَّاءِ إِذْ أَتَتْ إِضْبَارَةُ كُتُبٍ فَمَا نَظَرَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْهَا حَتَّى دَعَا الْخَادِمَ بِالْمِخْضَبِ وَ الْمَاءِ فَأَلْقَاهَا فِيهِ ثُمَّ دَلَّكَهَا فَقُلْتُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مِنْ أَيْنَ هَذِهِ الْكُتُبُ فَقَالَ مِنَ الْعِرَاقِ مِنْ عِنْدِ قَوْمٍ لَا يَقْصُرُونَ عَنْ بَاطِلٍ وَ لَا يَرْجِعُونَ إِلَى حَقٍّ أَمَا إِنِّي لَسْتُ أَخْشَاهُمْ عَلَى نَفْسِي وَ لَكِنِّي أَخْشَاهُمْ عَلَى ذَاكَ وَ أَشَارَ إِلَى الْحُسَيْنِ سلام الله علیه. یزید بن اصم گوید : با امام حسن سلام الله علیه از حمام خارج شدم در حالی که ایشان حنا را از پشت خود برمی داشت که شخصی همان وقت بسته ای نامه آورد، حضرت به چیزی نگاه نکرد و خادم خود را خواند به جایی که خضاب می کردند بیاید و نامه ها را داخل آب انداخت و تکان داد، پرسیدم این کتاب ها از کجاست؟ فرمود از نزد گروهی است در عراق که اهل باطل اند و به حق بر نمی گردند ولی من بر خودم نمی ترسم بلکه بر او از آنها می ترسم و اشاره کرد به امام حسین سلام الله علیه مستدرك الوسائل، ‏ج ۸، ص ۴۳۶
افضل الاعمال زیارة الحسین... عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْقَمَّاطِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ لِرَجُلٍ مِنْ مَوَالِيهِ يَا فُلاَنُ أَ تَزُورُ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ نَعَمْ إِنِّي أَزُورُهُ بَيْنَ ثَلاَثِ سِنِينَ أَوْ سَنَتَيْنِ مَرَّةً فَقَالَ لَهُ وَ هُوَ مُصْفَرُّ اَلْوَجْهِ أَمَا وَ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَوْ زُرْتَهُ لَكَانَ أَفْضَلَ لَكَ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ - فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ كُلُّ هَذَا اَلْفَضْلُ فَقَالَ نَعَمْ وَ اَللَّهِ لَوْ أَنِّي حَدَّثْتُكُمْ بِفَضْلِ زِيَارَتِهِ وَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ لَتَرَكْتُمُ اَلْحَجَّ رَأْساً وَ مَا حَجَّ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَيْحَكَ أَ مَا تَعْلَمُ - أَنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَ [بِفَضْلِ قَبْرِهِ] كَرْبَلاَءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَ مَكَّةَ حَرَماً قَالَ اِبْنُ أَبِي يَعْفُورٍ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَى اَلنَّاسِ حِجَّ اَلْبَيْتِ وَ لَمْ يَذْكُرْ زِيَارَةَ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ وَ إِنْ كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ هَذَا شَيْءٌ  جَعَلَهُ  اَللَّهُ هَكَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَبِي أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَيْثُ يَقُولُ إِنَّ بَاطِنَ اَلْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ اَلْقَدَمِ وَ لَكِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَى اَلْعِبَادِ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمَوْقِفَ لَوْ كَانَ فِي اَلْحَرَمِ كَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ اَلْحَرَمِ وَ لَكِنَّ اَللَّهَ صَنَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ اَلْحَرَمِ . عبد اللّٰه ابى يعفور گوید : از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم كه به شخصى از دوستانش فرمودند فلانى به زيارت قبر ابى عبد اللّٰه الحسين عليه السّلام مى‌روى‌؟ آن شخص گفت: بلى من هر سه سال يا دو سال يك مرتبه به زيارتش مى‌روم. حضرت در حالى كه صورتشان زرد شده بود فرمودند: به خدائى كه معبودى غير از او نيست، اگر او را زيارت كنى برتر است براى تو از آنچه در آن هستى! آن شخص عرض كرد : فدايت شوم آيا تمام اين فضل براى من هست‌؟ حضرت فرمودند : بلى به خدا سوگند، اگر من فضيلت زيارت آن حضرت و فضيلت قبرش را براى شما باز گو كنم به طورى كلّى حجّ‌ را ترك كرده و احدى از شما ديگر به حج نمى‌رود، واى بر تو آيا نمى‌دانى خداوند متعال بواسطه فضيلت قبر آن حضرت كربلا را حرم امن و مبارك قرار داد پيش از آنكه مكّه را حرم امن نمايد؟ ابن ابى اليعفور مى‌گويد : محضرش عرضه داشتم : خداوند متعال حج و زيارت بيت اللّٰه را بر مردم واجب كرده ولى زيارت قبر امام حسين عليه السّلام را بر مردم واجب نكرده است پس چطور شما چنين مى‌فرمائيد؟ حضرت فرمودند : اگر چه همين طور است ولى در عين حال خداوند متعال فضيلت زيارت آن حضرت را اين گونه قرار داده است. مگر نشنيده‌اى كلام امير المؤمنين عليه السّلام را كه فرمودند : كف پا سزاوارتر است به مسح نمودن از ظاهر و روى پا ولى در عين حال حق تعالى مسح روى پا را بر بندگان واجب كرده است‌؟! و نيز مگر نمى‌دانى اگر حق تعالى موقف (محلّ‌ محرم شدن) به خاطر شرافتى كه در حرم هست افضل و برتر بود ولى خداوند متعال آن را در غير حرم قرار داده است. کامل الزيارات ج ۱، ص ۲۶۶
دو زن قاتل رسول الله صلی الله علیه و اله عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْرُونَ مَاتَ النَّبِیُّ أَوْ قُتِلَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ. عبدالصمد بن بشير می گوید : امام صادق(﮼عليه‌السلام) فرمودند :آيا ميدانيد كه پيامبراكرم(﮼صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) (به مرگ طبيعى)مرده و يا آن كشته (و شهيد) شده است؟ (به راستى خداوند مي فرمايد: پس اگر بميرد و كشته شود به گذشتگان خود باز مي گرديد) پيش از آن كه حضرت بميرد ، مسمومش كردند و آن دو نفر(عايشه و حفصه) به حضرت زهر خورانيدند، بر همين اساس ما معتقديم كه آن دو و پدرانشان شرورترين خلق خدا ميباشند. 📔 تفسير العياشي، ج 1، ص 200
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سر و سینه و دستان امام حسین سلام الله علیه رو میبوسید و وقتی از ایشان سوال شد فرمودند : أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیوفِ... دارم مواضعی که قراره با شمشیر زخمی بشه رو میبوسم... کامل الزیارات، ص 70
نهم ماه ربیع الاول بر عمر ولدالزنا لعنت
4_5859331154141776005.mp3
3.53M
بگو لعن گوگولی بگو خوشگل تپلی بگو😘🎉
4_6003841109841677020.mp3
3.85M
🎈🎉لالا لای😍دوباره عمر کشونه...
💠فضائل الصادق سلام الله علیه 🔰به نقل از یونس بن طبیان، مى گوید: با گروهى خدمت امام صادق(علیه السلام) بودیم، من از این فرموده خدا، به ابراهیم: «خذ اربعه من الطیر فصوهنّ الیک» پرسیدم که آیا چهار پرنده از جنس هاى مختلف بودند یا از یک جنس ؟ فرمود: آیا مایلید که نظیر آن رویداد را به شما نشان دهم؟ گفتم: آرى، فرمود: اى طاووس! ناگاه طاووسى به حضور امام پرواز کرد. فرمود: اى کلاغ! ناگاه کلاغى در حضور امام مشاهده کردیم. فرمود: اى باز! ناگاه بازى مقابل حضرت حاضر شد. سپس فرمود: اى کبوتر! ناگاه کبوترى جلو حضرت قرار گرفت.آنگاه دستور داد همه را سر ببرند و قطعه قطعه کرده و پرهای شان را بکنند و درهم مخلوط کند، سرانجام دست برد و سر طاووسى را برداشت، فرمود: اى طاووس! دیدیم گوشت، استخوان و پرهایش را از پیکر درهم آمیخته پرندگان جدا شد و به سر طاووس چسبید و زنده شد. آنگاه کلاغ را صدا زد، زنده شد و باز و کبوتر را صدا زد، همچنین به پا خاستند و همگى زنده شدند و در مقابل آن حضرت ایستادند. 📚«خرائج و جرائح » ص ۱۹۸
صلی الله علیک یا عبدالعظیم 💎[الغیبة] للنعمانی مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ أَبِی سَعْدٍ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا علیهما السلام أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ: إِذَا مَاتَ ابْنِی عَلِیٌّ بَدَا سِرَاجٌ بَعْدَهُ ثُمَّ خَفِیَ فَوَیْلٌ لِلْمُرْتَابِ وَ طُوبَی لِلْعَرَبِ الْفَارِّ بِدِینِهِ ثُمَّ یَکُونُ بَعْدَ ذَلِکَ أَحْدَاثٌ تَشِیبُ فِیهَا النَّوَاصِی وَ یَسِیرُ الصُّمُّ الصِّلَابُ. عبدالعظیم حسنی می‌گوید: شنیدم که حضرت ابو جعفر امام محمد تقی علیه السّلام می‌فرمود: «چون فرزند علی (امام علی النقی علیه السّلام) وفات کند(امام عسکری شهید شود)، چراغی بعد از وی پدید آید و بعد پنهان شود. وای بر کسی که درباره او شک کند و خوشا به حال عرب‌ها که دین خود را حفظ کرده اند. بعد از آن حوادثی روی دهد که جوانان را پیر کند و اوضاع بحرانی و هرج و مرج سختی به وقوع پیوندد. » 📖غیبت نعمانی،۱۸۶ 📖بحارالانوار، ج۵۱،ص۱۵۶،ح۳
صلی الله علیک أیّتها الصدّیقة الشهیدة 🔸وَ لَقَدْ كَانَتْ (فاطمة) طَاعَتُهَا مَفْرُوضَةً عَلَى جَمِيعِ‏ مَنْ‏ خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمَلَائِكَةِ. 🔹امام باقر علیه‌السلام فرمودند: اطاعتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر تمامی موجوداتی که خداوند آنها را خلق کرده از جنّ و انس و پرنده و حیوانات و پیامبران و فرشتگان، واجب و الزامی است. 📚دلائل الإمامة ص ۱۰۶
صلی الله علیک أیّتها الحوراء الإنسیّة 🔻إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: يَا أَهْلَ الْجَمْعِ، نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَمُرَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ عَلَى الصِّرَاطِ. قَالَ: فَتَمُرُّ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِيَةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ كَالْبَرْقِ اللَّامِعِ. 🔺پیامبر صل الله علیه وآله فرمودند: هنگامى كه قيامت فرا رسد منادى از باطن عرش ندا مى‏ دهد: اى جماعت! سرهاى خود را پايين بياندازيد و چشمان خود را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله از صراط گذر نماید پس در حالى كه هفتاد هزار کنیز از حور العین همراه ایشان هستند، مثل آذرخشی درخشان می گذرند. 📚دلائل الإمامة، ص۱۴۲
فَجَمَعُوا اَلْحَطَبَ اَلْجَزْلَ عَلَى بَابِنَا وَ أَتَوْا بِالنَّارِ لِيُحْرِقُوهُ وَ يُحْرِقُونَا، فَوَقَفْتُ بِعَضَادَةِ اَلْبَابِ وَ نَاشَدْتُهُمْ بِاللَّهِ وَ بِأَبِي أَنْ يَكُفُّوا عَنَّا وَ يَنْصُرُونَا، فَأَخَذَ عُمَرُ اَلسَّوْطَ مِنْ يَدِ قُنْفُذٍ - مَوْلَى أَبِي بَكْرٍ - فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِي فَالْتَوَى اَلسَّوْطُ عَلَى عَضُدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ اَلْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ اَلنَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي، فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ حَتَّى اِنْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي، وَ جَاءَنِي اَلْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلاً بِغَيْرِ جُرْمٍ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرماید : بر درب خانه ما هیزم خشک بسیاری جمع کردند و آتش آوردند که هم خانه و هم ما را بسوزانند ، من پشت در ایستاده بودم و بخدا و پدرم رسول خدا قسمشان میدادم که دست از ما بردارند و بازگردند سپس عمر تازیانه را از قنفذ گرفت و آن را به بازویم زد و بازویم ورم کرد و سیاه شد. سپس با پا در را به طرف من حرکت داد و من با صورت به زمین افتادم و شعله های آتش در، صورتم را گداخت. سپس چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره از گوشم افتاد و در اثر درد و فشار در و افتادن بر زمین، محسن را سقط کردم. در حالی که هیچ گناه و جرمی نداشتیم. بحار الأنوار، ج ۳۰، ص ۳۴۷ إرشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۶۲
آجَرَکَ اللّهُ یا صَاحِبَ الزَّمَانْ أَحْسَنَ اللّهُ لَکَ العَزَاءَ عَلیٰ مُصیبَةِ أُمِّکَ الشَّهیدَةِ المَظْلومَةِ
صلی الله علیک ایّتها الشفیعة المنصورة قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اَللَّهِ يَا جَابِرُ إِنَّهَا ذَلِكَ اَلْيَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِيعَتَهَا وَ مُحِبِّيهَا كَمَا يَلْتَقِطُ اَلطَّيْرُ اَلْحَبَّ اَلْجَيِّدَ مِنَ اَلْحَبِّ اَلرَّدِيِّ فَإِذَا صَارَ شِيعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ اَلْجَنَّةِ يُلْقِي اَللَّهُ فِي قُلُوبِهِمْ أَنْ يَلْتَفِتُوا فَإِذَا اِلْتَفَتُوا يَقُولُ [فَيَقُولُ] اَللَّهُ يَا أَحِبَّائِي مَا اِلْتِفَاتُكُمْ وَ قَدْ شَفَعَتْ فِيكُمْ  فَاطِمَةُ بِنْتُ حَبِيبِي فَيَقُولُونَ يَا رَبِّ أَحْبَبْنَا أَنْ يُعْرَفَ قَدْرُنَا فِي مِثْلِ هَذَا اَلْيَوْمِ فَيَقُولُ اَللَّهُ يَا أَحِبَّائِي اِرْجِعُوا وَ اُنْظُرُوا مَنْ أَحَبَّكُمْ لِحُبِّ  فَاطِمَةَ اُنْظُرُوا مَنْ أَطْعَمَكُمْ  لِحُبِّ  فَاطِمَةَ اُنْظُرُوا مَنْ كَسَاكُمْ لِحُبِّ  فَاطِمَةَ اُنْظُرُوا مَنْ سَقَاكُمْ شَرْبَةً فِي حُبِّ  فَاطِمَةَ اُنْظُرُوا مَنْ رَدَّ عَنْكُمْ غِيبَةً فِي حُبِّ  فَاطِمَةَ خُذُوا بِيَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ اَلْجَنَّةَ . قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اَللَّهِ لاَ يَبْقَى فِي اَلنَّاسِ إِلاَّ شَاكٌّ أَوْ كَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ امام ابوجعفر الباقر سلام الله علیه میفرمايد : اى جابر! به خداوند سوگند كه فاطمه سلام الله علیها در آن روز(قیامت) شيعيان خود را به گونه‌اى از ميان اهل محشر جدا مى‌كند و نجات مى‌دهد كه پرنده دانه‌ هاى نيكو را از ميان دانه‌هاى بى‌ارزش جدا مى‌كند. هنگامى كه فاطمه سلام الله علیها با شيعيانش بر در بهشت مى‌رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه سلام الله علیها القا مى‌كند كه بايستند، پس آنان مى‌ايستند و پشت سر خود را مى‌نگرند، خداوند مى‌فرمايد : اى دوستان من! براى چه پشت سر خود را مى‌نگريد در حالى كه من شفاعت فاطمه سلام الله علیها را در بارۀ شما پذيرفته‌ام. شيعيان جواب مى‌دهند : پروردگارا! ما دوست داريم كه در چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته شود. خدا مى‌فرمايد : پس بازگرديد و هر كسى را كه شما را براى دوستى فاطمه سلام الله علیها دوست مى‌داشته و هر كسى را كه براى محبت فاطمه سلام الله علیها شما را اطعام كرده و يا پوشانيده و يا جرعه‌اى آب به شما داده و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد. امام باقر عليه السّلام فرمودند : به خدا سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسى باقى نمى‌ماند(به حب فاطمه زهرا سلام الله علیها بهشتی میشوند) مگر اشخاص شكّاك، كافر و منافق تفسير فرات الکوفي ج ۱، ص ۲۹۸
حضرت فاطمه صلوات اللّه علیها را دیدند که سر اَنوَر فرزندش امام حسین صلوات اللّه علیه را شانه می کرد و می گریست. عرض کردند که یا فاطمه! چرا گریه می کنی؟ فرمود: از آن می ترسم که یک مو از سر حسینم کنده شود و دل حسینم آزرده گردد. بحرالمصائب، تبریزی، 1/۶۷۴.