📋 #لالاییعمورفتهآببیاره
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#متن_روضه / #سبک_روضه
*بخش سوم صوت*
با نوای حاج ابوذر بیوکافی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عاشورا تموم شد؛ گذشت...
بعد عاشورا، نیمههای شب بیبی زینب دید صدای گریه میاد.
اومد دید رباب تو خیمه سوختهها نشسته، داره گریه میکنه؛
_ عروس فاطمه! خودت دیدی با چه گرفتاری بچههارو خوابوندم، تو اینجوری بیتابی میکنی من هیچکی رو نمیتونم آروم کنم.
چند دقیقه صبر کرد، بغضش که یه مقداری خوابید گفت: بیبی جان، من نمیخواستم اذیتت کنم.سرِ شب یهکمی آب بهم دادن خوردم.
اما ایکاش میمردم این آبو نمیخوردم. الان میبینم شیر دارم علیاصغر ندارم. یاد اون لحظه افتادم که بچهم چنگ میزد اما شیر نداشتم بهش بدم...
@Abozar_Biukafi
لالا لالا، یهکم دیگه دووم بیار
یهکم دیگه دندون روی جگر بذار
مشکو یکی برده که برمیگرده زود
وقتی میرفت فقط بهفکر خیمه بود
نده با اشک زندگیمو به باد
با آب میاد، اگه خدا بخواد
عمو رسید کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
"لالایی، عمو رفته آب بیاره"
@biukafi_matn
مرحوم محدث ده شب روضه گرفت. به روضهخون گفت عین ده شبرو روضه علیاصغر بخون.
گفت آقا من روضههای دیگه هم بلدم.
گفت نه، روضهی علی اصغر بخون فقط.
شب ششم و نهم گفت بهخدا بذارین یه روضهی دیگه بخونم، بلدم...
گفت: نه؛ ده شبو علی اصغر بخون..
آخه بقیه یه شمشیر میتونستن دستشون بگیرن. این اما از خودشم نمیتونست دفاع بکنه.
خیلی هارو تو کربلا با شمشیر زدن، اما علیاصغر رو با تیر سر بریدن...
حسین......
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال اشعار مداحیهای حاج ابوذر بیوکافی
@biukafi_matn