eitaa logo
بریده کتاب
31 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 نور ابدی و ازلی می‌آید بر عالم ایجاد، ولی می‌آید 🌷 مجموعه‌ی حسن و عشق و ایثار و کرم یعنی که حسین ابن علی می‌آید 🌹 ولادت حضرت امام حسین مبارک باد پیام رسان سروش👇 https://sapp.ir/boridehket
🔷من چقدر می ارزم؟! بسیاری از افراد، عاشق کار کردن بیش از حد و افراطی هستند تا از این طریق به امور مادی دست یابند. تصورشان هم این است که این امور مادی، آنقدر برای تامین رفاه و آسایش، لازم و ضروری است که در واقع باید زندگی را به پای آن نهاد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از خودتان بپرسید: "اگر کسی برای کشف ارزش های من، یک هفته مرا تعقیب می کرد، چه عایدش می شود؟". به خاطر خودتان و خانواده تان، این پرسش را بپرسید و پاسخ خود را نیز بشنوید... 📚 هفت اشتباهی که والدین مرتکب می شوند ✍️جان سی. فریل بریده کتاب در پیام رسان سروش👇 https://sapp.ir/boridehketab ‼️بریده کتاب در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/Boridehketab
🔷انفاق پر خیر و برکت امام حسین (ع) روزی غلامی را دیدم که با یک سگ هم غذا شده بود. یک لقمه خودش می‌خورد و لقمه‌ای هم جلوی سگ می‌انداخت. علت این عمل را از غلام پرسیدم، گفت: «یابن رسول‌ا...! من شدیدا غمناک هستم. این سگ را شاد می‌گردانم، شاید خدا مرا نیز شاد گرداند. صاحب من، یک یهودی است. دوست دارم از او جدا شوم.» امام حسین(ع) نزد ارباب او رفت و دویست دینار برای خرید غلام پرداخت کرد. مرد یهودی عرض کرد: «این غلام، فدای قدم‌های شما که تا این‌جا تشریف آوردید. این مزرعه را نیز به او بخشیدم. این دویست دینار نیز خدمت خودتان باشد، به شما بخشیدم.» امام حسین(ع) فرمود: «همه را قبول کردم و همه را به غلام بخشیدم و او را آزاد کردم» زن آن مرد یهودی که حاضر بود و جریان را مشاهده می‌کرد گفت: «من مسلمان شدم و مهرم را به شوهرم بخشیدم.» مرد یهودی عرض کرد: «من نیز مسلمان شدم و این خانه‌ام را به همسرم بخشیدم.» 📗منبع: کتاب «امامت و امامان»/ جوان و باورها ✍️گردآوری آیت‌ا... ابراهیم امینی ‼️بریده کتاب در پیام رسان سروش👇 https://sapp.ir/boridehketab ‼️بریده کتاب در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/Boridehketab
🔷اعتماد همسرانه!!! از همان روزی که «شرلی» با حیله و نیرنگ ثروت شوهرش را بالا کشید، یقین داشت که شوهرش «چارلی» به فکر کشتن او و پس گرفتن ثروت خود، به عنوان «ارثیه همسر» است. به همین دلیل تمام اقدامات امنیتی را انجام می داد تا از شوهرش رو دست نخورد.آن روز وقتی «چارلی» دو فنجان قهوه را توی سینی گذاشت و به بالکن آمد تا در کنار زنش میل کند، «شرلی» طبق معمول و برای این که احتیاط را از دست ندهد، همین که شوهرش را فرستاد تا کمی شکر بیاورد، بلافاصله جای فنجان خودش و او را عوض و بعد با خیال راحت شروع به خوردن قهوه کرد.10 دقیقه بعد جنازه «شرلی» روی مبل افتاده بود. در همین حال «چارلی» داشت با خود فکر می کرد: «عجب ریسکی کردم. اگر شرلی امروز مثل همیشه فنجان مرا با خودش عوض نمی کرد، آن وقت من مرده بودم!» ‼️بریده کتاب در پیام رسان سروش👇 https://sapp.ir/boridehketab ‼️بریده کتاب در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/Boridehketab
🔷تنهایی!! زندگی زیبا، ولی حق بیشتر گر حقیقت تلخ، دوری بیشتر سخت گرباشد جدایی، حرف نیست لیک تنهایی از آن هم بیشتر ✍️ابراهیم یکتایی ‼️بریده کتاب در پیام رسان سروش👇 https://sapp.ir/boridehketab ‼️بریده کتاب در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/Boridehketab