eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱خلاصه و نتيجه گيرى به اين ترتيب يكى از بارزترين خصيصه هاى عرفان التقاطى يعنى «تصوّف» مبارزه و ستيز قاطع با علم و دانش و كتاب و انديشه است، در حالى كه خصيصه عرفان اسلامى در تمام مراحل پشتيبانى از علم و دانش است. تا آنجا كه قرآن مقام خشيت را كه مهمترين مراحل عرفان است منحصر به علماء و اهل دانش مى شمرد «اِنّما يَخْشَى اللّه ُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» و مشاهده آيات عظمت حق را در پهنه حق را در پهنه آسمان و زمين مخصوص «اُولُواالاَْلْباب» و انديشمندان مى داند. در حديث معروفى از امير مؤمنان على عليه السلام مى خوانيم كه: معرفت خداوند از طريق علم حاصل مى شود و اطاعت و بندگى خدا نيز از همين طريق صورت مى گيرد، حيات دلها در علم است و نور بصيرت زائيده آن است: «اِنَّ الْعِلْمَ حَياتُ الْقُلُوبِ مِنَ الْجَهْلِ وَ نُورُ الاَْبْصارِ مِنَ الْعَمى... وَ بِالْعِلْمِ يُطاعُ اللّه َ وَ يَعْبُدُ وَ بِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللّه َ وَ يُوَحَّدَ: با علم اطاعت خدا مى شود و با علم معرفت پروردگار و توحيد حاصل مى گردد» اصولاً عرفان صحيح راهى جز علم و آگاهى ندارد، و به همين دليل يك فريضه بزرگ الهى شمرده شده كه حديث: «طَلَبُ الْعِلمِ فَريضَةٌ» شاهد گوياى آن است. و كمال دين در علم شمرده شده: قال اميرالمؤمنين على عليه السلام: «اِعْلَموا اَنَّ كَمالَ الدّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِه». ۱. معالم الاصول، صفحه ۸. ۲. اصول كافى، جلد ۱، صفحه ۳۱، حديث آنهاكه علم را سدّ راه سلوك الى اللّه مى شمرند، و كتاب و دفتر و قلم و دوات نزد آنهاموجوداتى ممنوع و قاچاق محسوب مى شودمصداق بارزحديث امام صادق عليه السلام هستند كه مى فرمايد: «اَلْعامِلُ عَلى غَيْرِ بَصيرةٍ كَالسّائِرِ عَلى غَيْرِ الطّريقِ لايَزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلاّ بُعْدا». كسى كه بدون آگاهى عمل كند مانند مسافرى است كه از بيراهه مى رود، هر قدر سريعتر در مسير خود راه برود از مقصد اصلى دورتر مى شود و به فرموده پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله: خرابى كار چنين افرادى از اصلاحشان بيشتر است (مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْمٍ كانَ ما يُفْسِدُ اَكْثَرُ مِمّا يُصْلِح). اصول كافى، جلد ۱، صفحه ۳۰، حديث اصول كافى، جلد ۱، صفحه ۴۳. دوّم عرفان التقاطى، حريم احكام اسلامى را مى شكند. در اسلام احكامى كه از قرآن و سنت به دست آمده كاملاً محترم و واجب است، و يا به تعبير ديگر رعايت اصول و احكام شريعت گام اول به مقصد است، هرگز به خود اجازه نمى دهند كه براى وصول به حقيقت كمترين تخطى و انحرافى از احكام کنند. اما در تصوف اين گونه موارد مجاز و توصیه شده است. ۲۸ / فاطر ۲۶۹ / آل عمران. @Botshenasi
🌱 عدم توجه به شرع مقدس توسط صوفیه!!! نمونه هاى روشن اين معنى را در كتاب احياء العلوم به نقل از مشايخ تصوف و عرفان مى توان يافت و شايد همان سبب شده است كه بعضى از دانشمندان معروف اهل سنت مانند ابوالفرج ابن الجوزى الحنبلى كه به گفته مرحوم محدّث قمى يد طولائى در تفسير و حديث و وعظ و ساير علوم اسلامى داشته، كتابى به نام اِعْلامُ الاَْحْياءِ بِاَغْلاطِ الاَْحْياء نوشته و قسمتى از اين گونه انحرافات را بر او خرده گرفته و در كتاب ديگرى به نام تلبيس ابليس قسمت هايى از كتاب احياء العلوم را با ذكر اسناد و مدارك مورد انتقاد شديد قرار داده است كه قسمت هايى از آن را به عنوان شاهدى براى موضوع مورد بحث در اينجا مى آوريم. ابوحامد غزالى مى گويد: ۱ يكى از شيوخ در آغاز كار چون از شب خيزى كسل مى شد بر خود الزام كرد كه شب را تا به صبح روى سر بايستد! تا اينكه نفس او از روى رغبت و ميل به شب خيزى مبادرت كند! ۲ ديگرى براى اينكه دوستى مال را از دل بيرون كند تمام اموالش را افروخته و در دريا ريخت زيرا مى ترسيد اگر به مردم ببخشد گرفتار ريا شود! ۳ ديگرى به منظور عادت كردن به حلم و بردبارى كسى را استخدام كرده بود كه در ميان اجتماعات او را به باد فحش و دشنام بگيرد! ابوالفرج پس از نقل اين داستان هاى عجيب، مى نويسد: تعجّب من از ابوحامد غزالى بيشتر است تا از كسانى كه اين اعمال خلاف را انجام مى دادند، زيرا او پس از نقل اين داستان‌ها نه تنها هيچگونه مذمتى از آنها نكرده، بلكه اين حكايات را براى تعليم و تربيت ديگران بيان كرده است! آيا جايز است كسى شب را تا به صبح روى سر بايستد تا خون به صورتش بازگردد و توليد بيمارى هاى خطرناك كند؟ مطابق كدام قانون مى توان اموال را به دريا ريخت با آنكه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از اتلاف مال نهى كرده است؟ آيا بدون جهت دشنام و فحش به مسلمان دادن جايز است؟ و آيا استخدام مسلمانى براى اين عمل زشت روا است؟ او در پايان اين سخن مى گويد: ابوحامد فقه را به تصوّف بسيار ارزان فروخته است؟ ۴ داستان دزد گرمابه يكى ديگر از داستان هائى است كه غزالى از يكى از شيوخ تصوّف به نام «ابن كزينى» نقل مى كند كه: من زمانى وارد يكى از مناطق شدم و در آنجا حسن سابقه اى پيدا كردم و به خوبى و درستكارى معروف شدم. براى نجات از اين حسن شهرت روزى به گرمابه اى رفتم و لباس گرانبهائى را دزديده و زير لباس هاى كهنه و مندرس خود پوشيدم، از گرمابه خارج شدم و آهسته راه مى رفتم،مردم دويدند مرا گرفته و جامه هاى كهنه را از من بركندند و آن لباس هاى پرقيمت را بيرون آوردند، پس از اين واقعه در ميان مردم به دزد حمام مشهور شدم و به اين وسيله نفس من راحت شد!! غزالى پس از نقل اين حكايت مى گويد اين گونه خودشان را رياضت مى دادند تا از توجه مردم و نفس راحت شوند و اى بسا «اهل حال» اين گونه كارهائى كه برخلاف دستور فقه است براى اصلاح قلب مرتكب مى شدند و بعدا اين تقصير صورى! را جبران مى كردند، همان گونه كه آن مرد در حمام كرد. آیا به راستی این اعمال از انسان عاقل سر میزند؟ ... ۱. تلبيس ابليس، صفحات ۳۷۹ و ۳۹۷. @BotShenasi
🌱 عدم توجه به شرع مقدس ابوالفرج ابن الجوزى پس از نقل اين سخنان مى گويد: سبحان اللّه چه كسى غزالى را از دايره فقاهت بيرون كرد و به تأليف اين كتاب وادار نمود؟! تعجّب در اين است كه تنها به نقل آنها قناعت نمى كند، بلكه از آنها مدح و تمجيد كرده و صاحبانش را اهل حال مى نامد! چه حالى از اين بدتر كه شخص صلاح و درستى خود را از در مخالفت با دستورات شرع بداند؟! آيا هيچ راه صحيحى براى اصلاح قلب نبود كه به اين گونه امور بپردازند؟ و آيا رواست كه مسلمان نام دزد را بر خود بگذارد و خودش را سارق معرفى كند؟ آيا جايز است در اموال مردم بدون جلب رضاى صاحبانش تصرف كند؟ با آنكه «احمد» و «شافعى» (پيشواى غزالى) تصريح كرده اند اگر كسى جامه اى كه نگهبان بر آن است از حمام بدزدد بايد دست او را قطع كرد (پايان سخنان ابوالفرج ابن الجوزى). وجود اين گونه تضادها در يك مكتب التقاطى عجيب نيست؛ از يك سو سخن از اسلام در ميان است و از سوى ديگر تعليمات وارداتى غيراسلامى ايجاب مى كند كه اين سدّها شكسته شود و راه به سوى هدفى كه دارند بازگردد. آيا ممكن است شكستن حريم احكام مسلم اسلامى، آن هم به اين صورت زننده و غيرمنطقى، حمل بر آزادنگرى و آزادانديشى شود؟ مگر يك فرد مسلمان مى تواند در برابر احكام خدا و در جهت مخالف آن آزاد باشد؟ سوّم عرفان التقاطى بنيان گذار «تفسير به رأى» است. در عرفان اسلامى همه جا سخن از محتواى وحى و تعليمات قرآن و سنت است و يك مرد عارف مسلمان هرگز به خود اجازه نمى دهد افكار خود را بر قرآن و سنت تحميل كند و آن را به آن گونه كه ميل و خواست او است، تفسير كند. او در تفسير آيات و روايات معتبر اسلامى ضوابطى را رعايت مى كند كه با قواعد ادبى و مفاهيم لغوى و قرائن حاليه و مقاليه و متفاهم عرف در باب الفاظ و خلاصه آنچه كه در فهم مقاصد از الفاظ و عبارات معتبر است سازگار باشد. ولى در عرفان وارداتى و تصوّف الفاظ از اين قواعد و ضوابط آزاد مى گردد و مانند موم به هر شكلى لازم باشد درمى آيد و تفسير به رأى بر متون اسلامى حاكم مى شود و الفاظ به صورت كنايات و مجازات درمى آيد و مفاهيم ذوقى و شعرى جانشين مفاهيم اصيل و واقعى مى شود و به اين ترتيب پيشداورى‌ها بر آيات و روايات تحميل مى گردد و متون اسلامى همان مى گويد كه آنها را مى خواهند. تعريفى كه عطار در آغاز كتاب تذكرة الاولياء درباره مشايخ صوفيه دارد مى تواند پرده از روى مطالب زيادى بردارد، او مى گويد: چون از قرآن و حديث گذشتى هيچ سخنى بالاى سخن مشايخ طريقت نيست... كه سخن ايشان نتيجه كار و حال است، نه ثمره حفظ و قال! و از عيان است نه از بيان است و از اسرار است نه از تكرار است و از علم لدنّى است نه از علم كسبى است و از جوشيدن است نه از كوشيدن است و از عالم ادبنى ربى است نه از عالم علمنى ابى است. دعوى اين گونه مقامات براى غيرپيامبر صلى الله عليه و آله و امام معصوم عليه السلام ميدان وسيعى به دست مشايخ و سران آنها مى دهد كه به عنوان علم لدنى و آگاهى بر اسرار و نتيجه كار و حال به هرگونه تفسيرى براى متون اسلامى دست يازند. مطالعه بعضى از تفاسير قرآن كه به اين سبك نگاشته شده (مانند بخش هايى از تفسير روح البيان فاضل برسوئى) شاهد گوياى اين مطلب است. بديهى است هرگاه الفاظ از قيد و بند قواعد و دستور زبان و مفاهيم لغوى و عرفى جدا شوند، تمام اصالت و ارزش خود را از دست مى دهند و هر گروهى آنها را بر طبق ميل خود تفسير مى كنند و قرآن و سنت به جاى اين كه رهبر و راهنما و الگو و اسوه باشد، توجيه گر، دنباله رو افكار اين و آن خواهد شد و وضع بسيار خطرناكى به وجود مى آيد كه نياز به توضيح و شرح ندارد. ۱. تاريخ تصوف، صفحه ۱۹۴. گرفتار شدن عرفان التقاطى در اين دام خطرناك نيز به خاطر همان طبيعت التقاط است كه وقتى افكار وارداتى بر متون اسلامى تطبيق نكرد، لاجرم بايد به كمك تفسير به رأى آنها را با يكديگر هماهنگ ساخت. يكى از دلايل پيدايش فرقه هاى زياد در تصوف اين آزادى در تفسير آيات و احاديث است كه هرگروه طبق ميل خود نصوص اسلامى را تفسير و مطابق سليقه شخصى خود توجيه مى كند. ممكن است بعضى ازاين فرقه هاپيروان چندانى نداشته باشندولى بااين حال همان فرقه نيز بعد از مدتى احتمالاً به چند فرقه ديگر تقسيم مى شود، بعضى از اين فرق پس از مدتى منقرض مى شوند و در عوض فرقه هاى ديگرى به وجود مى آيد. @BotShenasi
🌱 انگیزه های چهارگانه تصوف عرفان التقاطى مانند هر پديده اجتماعى ديگر از يك علت معين سرچشمه نمى گيرد، بلكه همه اين پديده هامعمولاًبه علل و عوامل متعددى داردكه دست به دست هم مى دهند و آن‌ها را به وجود مى آورند. در تحليل نهايى عوامل پيدايش تصوف در جوامع اسلامى، امور زير قطعا دخالت دارد هرچند نمى توان گفت منحصر به اين‌ها است: ۱ گرايش هاى شديد مادّى در بسيارى از جوامع، گروهى را كه نمى توانند با علائق مادى اشباع شوند به سوى عرفان سوق مى دهد و هنگامى كه دست به عرفان اصيل نيابند طبعا در اثناء راه گرفتار عرفان التقاطى مى شوند. لذا مى بينيم هر زمان اقبال به مادّيات در جوامع اسلامى اوج گرفته و پس از مدتى مردم سرخورده شده اند بازار تصوف گرم شده است. بدون شك علايق مادى نمى تواند روح تشنه آدمى را سيراب كند، ولى مهم اين است كه بايد در هر جامعه اى گروهى از دانشمندان آگاه به وضع زمان موجود داشته باشند و قلوب مردم را با عرفان صحيح الهى سيراب كنند تا گرفتار دام التقاط نشوند و اين خود حديث مفصلى دارد. ۲ اسلام منهاى روحانيت كه باب طبع رجال سياست در بسيارى از جوامع است، همان‌ها كه از قدرت روحانيت بيم دارند و در عين حال مى خواهند با گرايش اسلامى جامعه هم صدا شوند، يكى ديگر از عوامل توجه به تصوف است، زيرا تصوّف، روحانيت را هميشه كنار زده و زمام امر را به دست پير و مرشد و ولى و قطب مى سپارد كه غالبا غيرروحانى هستند. لذا يكى از شرايطى كه بسيارى از مرشدان و شيوخ تصوف به مريدان خود مى كنند اين است كه از روحانيون فاصله گيرند و سعى مى كنند آنها را به عنوان «علماى قشرى»، «زاهدان رياكار» و «واعظانى كه در خلوت كار ديگر مى كنند» از نظر مريدان خود بيندازند. مى دانيم اسلام منهاى روحانيت مزاحم هيچ كس نيست نه سياست هاى استعمارى، نه سلطه هاى جبار و رژيم هاى طاغوتى و نه هيچ دستگاه جبّار ديگر. لذا در زمان های مختلف جمعى از مهره هاى اصلى دستگاه حکومت ها صوفى يا متمايل به تصوف بودند. ۳ آزادى عمل بسيارند كسانى كه به خاطر انگيزه فطرى و درونى و يا تربيت خانوادگى و شرايط محيط، مى خواهند داراى مذهبى باشند، ولى از سوى ديگر از احكام به اصطلاح دست و پاگير مذهب و حلال و حرام كه مزاحم اميال آن هاست ناراحتند. در اينجا به سراغ مذهبى مى روند كه بيشتر آنها را به سير در باطن سوق مى دهد و همچون تصوف زياد به ظواهر شرع مقيد نمى كند. درون و حال را مى نگرند، نى برون و قال را و به گفته خودشان به مغز اهميّت مى دهند نه به قشر. به همين دليل در گذشته يك مشت خوانين ظالم و كسانى كه شغل هاى نامشروعى داشتند در زمره درويشان و يا لااقل در سلك ايشان درمى آمدند و پاى بند نبودن آن‌ها را به قسمتى از احكام شرع، يك نوع آزادمنشى و قابليت انعطاف و وسعت مشرب و به عكس تقيّد متشرعين را به احكام الهى يك نوع خشكى و خشونت مى پنداشتند. و نيز به همين دليل بسيارى از جلسات صوفيان كانونى بود از وجد و سماع و مطالب ديگر! ۴ تلاش هاى استعمار عامل ديگرى براى اشاعه تصوف در بسيارى از مناطق محسوب مى شود، چرا كه صوفيان به حكم درون گرايى، چندان كار به برون ندارند و به حكم «صلح كل» كه مذهب صوفى است مايلند با همگان كنار بيايند و در صلح و صفا زندگى كنند و در تعليمات آنها مسائلى همچون جهاد و برخورد قهرآميز با دشمنان حق و عدالت و پنجه افكندن در پنجه ظالمان و ستمگران و قيام و شورش پرخروش بر ضد آنان محلى ندارد، به عكس خزيدن در گوشه خانقاه و چشم برداشتن از جهان ظاهر، كاملاً با افكار آنها سازگار است. چه عاملى براى تخدير توده‌ها از چنين تفكراتى بهتر مى باشد؟ و لذا جاى پاى استعمار در تاريخ تصوّف به خوبى نمايان است، مخصوصا در عصر و زمان ما. براى اينكه مذهب مخصوصا اسلام را از صورت فعال بيندازند و آن را به يك عامل تخدير مبدّل كنند اصراربرتقويت خانقاه‌ها و رهبران اين فرق داشته و دارند. البته شرح هريك از اين عوامل نياز به بحث مستقل و مفصلى دارد و مقصود ما در اينجا تنها يك اشاره بود و عاقلان را اشارتى كافى است. @BotShenasi
🌱 افشاگری جریان فکری حسن آقا میری حسن اقامیری با فضایِ مجازی معروف شد. ابتدا با حمله به مجلس و جریان یارانه و سخنرانی خود اسمش سر زبانها افتاد. سپس سخنرانی جنجالی علیه شرکتهای خودرو سازی کاملا برای جامعه شناخته شد! اما حسن اقامیری با زیرکی بحث هایی در زمینه تفکر انجام داد! تمام حرفش این بود که میگویند فکر نکن! اما چرا فکر نمیکنید؟ او بر خلاف دیگر روحانیون از فشار قبر و گناه و جهنم نگفت! او از رحمانیت و عطوفت گفت! ناگهان رو به سخنانی آورد که با آیات قران متضاد بود اما یک مشتری پروپا قرص داشت! طیف جوان که علاقه شدید به فرهنگ غربی دارند! اقا میری به خوبی توانست آنها را جذب کند. زیرا تنها اخوندی بود که گفت موی سرت بیرون باشد جهنم نمیروی! اهنگ گوش دادن و رقصیدن اشکالی ندارد! او بر خلاف روحانیت شیعه بر روی موج دلخواه مردم سوار شد! کلیپ از رقص گذاشت! کلیپ آهنگ گوش دادن گذاشت! تبلیغ آهنگ خوانندگان را کرد! با عبا و عمامه به کنسرت رفت! او آخوندی متمایز از روحانیت بود! او زیرک است، سخن خودش و نظرش را از دهان جامعه میگوید! جنگ راه می اندازد، فالوئر جذب میکند و معروفتر میشود! اما چند صباحی بود اسمی از او نبود! تا چند روز پیش کلیپی از یک روحانی در حال پیانو زدن بود! جوانان شروع به بَه بَه چَه چَه کردند! سپس یک کلیپ از لطمه زنی یک دختربچه گذاشت! از مردم نظر خواست! اما او دنبال نظر نبود بلکه میخواست مخالفت خود با لطمه زنی و دوری کودکان از مجالس روضه را از دهان مردم بگوید! او بر روی موج جامعه سوار میشود! او در پی انکار مسلمات مذهب است! او قصد این را دارد بگوید جامعه از عزاداری و... خسته شدند و دنبال رقص و آهنگ هستند! او میخواهد خوراک دهد به جامعه که وقت آن شده جامعه شاد داشته باشیم! عزاداری افسردگی می آورد! بلکه عزاداری موجب خشونت میشود! او در پی اثبات این است که جامعه دختر پنج الی شش ساله را نیازمند حضور در مجالس روضه نمیداند، اصلا او معتقد است که کودک تا سن پانزده تا هجده سالگی نباید دینی داشته باشد بلکه باید خودش انتخاب کند که چه دینی داشته باشد. عقاید اقامیری تلفیقی از تصوف و خدا ناباوری است! او معتقد است جامعه نیاز به عزاداری ندارد، به جای عزاداری بشین فکر کن، به پدر مادرت احترام بگذار! جامعه باید شاد باشد، بزن و برقص داشته باشد! کوتاه و مختصر و مفید، او مخالف اسلام است. انکار وجوب حجاب! ازادی گناه! ایجاد جامعه بزن و برقص مختلط! بی دینی و یا انتخاب دین در سن بالا! دوری از مجالس روضه! رد ایات قران! ترویج اسلامی بدون محدودیت! شریعت با فتوای خود مردم! ترویج مشروب خوری! و هر آنگونه که دوست دارند از اسلام تعبیر و تفسیر کنند. دو حالت دارد یا خود فروخته به دشمنان است یا مرض دارد! شخصی که عاشق معروفیت است، تایید کنندگان او عده ای که الفبای دین نمیدانند و در پی جامعه اروپایی هستند! در حالی که مدعی فکر کردن است اما جلوی تفکر و تدبر در ایات و روایات را میگیرد! کتاب و سنت را نقطه مقابل عقل میداند و هر کجا که عقل با دین در تعارض بود، دین محکوم به شکست است! @BotShenasi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریاست بسیج دانشجویی: به اقای رائفی پور گفتیم مطالعات شما سطحی است. اول برید مطالعه کنید. چرا تو تمام حوزه ها وارد میشوید؟نامه میزنیم بر منع سخنرانیتون. @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عالِم فاسد شد، عالَم فاسد میشود. حرمت امامزاده به متولیش هست. وقتی حرمت لباس نگه ندارید مردم حق دارند فحش دهند، یکی اوازمیخواند، یکی تبلیغ، یکی گوش میدهدو ازمحاسنش میگوید @BotShenasi
امام صادق علیه السلام مِنْ یَوْمِ نَیْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَیَّامِنَا حَفِظَهُ الْفُرْسُ وَ ضَیَّعْتُمُوهُ   نوروز از روزهای ماست،ایرانیان آن را حفظ کردند و شما آن را از دست دادید. 📚وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه - ۴۸-بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ یَوْمِ النَّیْرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْسِ أَنْظَفِ الثِّیَابِ وَ الطِّیبِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فِیهِ] 
مجتهدی و گنجینة الاسرار «... ضمن بیان منزلت رفیعی که عمّان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی دارد؛ به من فرمودند: آقاجان! گنجینه ی عمّان سامانی را احیا کنید! حیف است که این گنجینه ی ارزشمند معرفتی به دست فراموشی سپرده شود ... چهارده نسخه از کتاب را به محضرشان تقدیم کردم. مجلّدی از آن را برداشتند و با چشمانی اشکبار روی جلد آن را بوسیدند.» 📚در محضر لاهوتیان، محمد علی مجاهدی (پروانه) ، انتشارات مستجار، چاپ اول، تابستان 1386، ج1، صص215-217 احیاء گنجینة الاسرار عمّان سامانی یعنی احیاء طریقت صوفیه نعمت اللهیه! عمّان سامانی گنجینة الاسرار را برای ترویج فرقه نعمت اللهیه نوشته است: 🔥آن شنیدستم یکی ز اصحاب حال کرده روزی از در رحمت سؤال کاندرین عهد از رفیقان طریق رهروان نعمت اللهی فریق ... چه اسراری در این گنجینه نهفته است که مجتهدی بر احیاء آن اصرار دارد؟! تنها رسالت عمّان سامانی در گنجینة الاسرار این است که واقعه کربلا را از معارف شیعی تهی و از مسیر حقیقی خود خارج سازد و با دروغ پردازی آن را صرفاً سلوکی صوفیانه جلوه دهد! و برای این که خواننده آن را باور کند؛ ابتدا آن را به الهام الهی نسبت میدهد: 🔥 ... این منم یا رب چنين دستانسرا ولی عجیب است که خداوند اشتباه تاریخی کند و بر خلاف قرآن «طالوت» را بداندیش بداند! 🔥جرعه ای طالوت بد اندیش را جرعه ای فرعون کافر کیش را محور ابیات گنجینة الاسرار «وحدت وجود» است و هیچ محتوای دیگری ندارد و برای همین سوز و شوری در آن نیست: 🔥شد تهی بزم از منی و از تویی اتحاد آمد، بیکسو شد دویی ... بزم وحدت را نمیِّگنجد دویی جز دعوی اناالحق نشنیدم از گیاهی گوش دل از حقیقت بر هر گیاه کردم همتش، اثنیتی، بر داشته غيرتش، غيریتی نگذاشته ... محو و مات حق، همه در ذات او عارفان حق شنو را، چون سروش نغمهِ ی وحدت، رسانیده به گوش ... من تو هستم در حقیقت، تو منی نتیجه ذاتی اعتقاد به «وحدت وجود» غلوّ است. برای همین در مورد حضرت علی اکبر (ع) می گوید: 🔥اینک از مجلس جدایی میکند فاش دعوی خدایی میکند و صفت فرعون را به حضرت زینب (س) نسبت می دهد: 🔥خواست تا بر خرمن جنس زنان آتش اندازد «انا الاعلی» زنان و امام سجّاد (ع) را به «قائم بالذات» وصف می کند: 🔥... ده قیام آن قائم بالذات را و پیامی دروغ به خداوند نسبت می دهد: 🔥من توام، ای من تو، در وحدت تو من ... بندگی کردی، خدایی حق تراست ... و علناً امام حسین ع را خدا و برتر از نبی و ولی دانسته: 🔥هست از هر مذهبی آگاهیم اللّه اللّه من حسين اللهیم بنده ی کس نیستم تا زنده ام او خدای من، من او را بنده ام نی شناسای نبیم نی ولى من حسینی میشناسم بن علی @botshenasi
‼️تجلیل از صوفی غالی نعمت اللهی   «در کنار حضرت آقای مجتهدی، کتاب گنجینة الاسرار مرحوم عمّان سامانی ... قرار داشت. ایشان ... اشاره ای به آن کتاب کردند و فرمودند: آقا جان عمّان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژه ای دارد ...» 📚در محضر لاهوتیان، محمد علی مجاهدی (پروانه) ، انتشارات مستجار، چاپ اول، تابستان 1386، ج1، ص151 عمّان سامانی بر طریقت صوفیه نعمت اللهیه بوده و اشعار او نیز تماماً بر مشرب تصوّف و بر محور غلوّ و وحدت وجود و دیگر عقاید باطل می باشد. 🔥نمونه ای از اشعار غالیانه عمّان سامانی (لع) در گنجینة الاسرار: ❌هست از هر مذهبی آگاهیم اللّه اللّه من حسين اللهیم بنده ی کس نیستم تا زنده ام او خدای من، من او را بنده ام ❌سرخوش از صهبای آگاهی شدم دیگر اینجا زینب اللهی شدم ❌خواستم در مدح او همراهی از دل، گفت رو من علی اللهیم، ترسم شوی رسوای من ✅ امام رضا علیه السلام فرمود: مَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِيَاءِ رُبُوبِيَّةً وَ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِيَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَيْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. (عيون أخبار الرضا عليه السلام؛ نشر جهان ؛ ج‏2 ؛ ص201) هر کس برای انبیاء (ع) ربوبیت و برای ائمه (ع) ربوبیت یا نبوت و برای غیر امامان، امامت ادّعا کند؛ ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم. ✅ امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمود: یا أَبَا مُحَمَّدٍ ابْرَأْ مِمَّنْ يَزْعَمُ أَنَّا أَرْبَابٌ‏ (رجال الكشي، نشر دانشگاه مشهد، ص298) ای ابامحمد؛ هر کس ادعا کند که ما ربّ هستیم؛ از او بیزاری بجوی. ✅ امام صادق علیه السلام فرمود: مردی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و گفت: السلام علیک یا ربّی! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو را چه شده؟! خدا لعنتت کند! ربّ من و ربّ تو خداوند است. (رجال الكشي؛ نشر دانشگاه مشهد؛ ص299) @botshenasi
| از شعرایِ صوفیِ غالی اهل اصفهان است که در اشعار غالیانه خود به وضوح مدعی الوهیت معصومین و نفی لا اله الا لله شده است. نمونه اشعار این غالیِ صوفی: ای وجه رب العالمین هو یا امیرالمومنین ای قبلهء اهل یقین هو یا امیرالمومنین این ابیات که بیان کننده شعائر صوفیه است. اما او در اشعار دیگر پا را فراتر نهاده و گفته: گویند که چون ز گرد نعلین زینت ده عرش شد پیمبر بشنید و بدید اندر آنجا دست علی و کلام حیدر الله در آن میان کجا بود گر بود علی به پرده اندر؟ گفت از پی حل این معما کافی نبود هزار دفتر لیکن کنمت ز بیتی آگاه زین سّر نهفته­ی مستّر در حالت مستی اندر این باب می­خواند موافق قلندر در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله او در ادامه میگوید: گفتا دگر این سخن نگویی زی وحدت اگر دلت گراید گفتم که ز وحدتم سخن گوی تا عقده ز کار من گشاید خندید و به پاسخ من آورد این بیت که زنگ دل زداید در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله و در ادامه و نفی خدا پرستی: پر طعنه مزن به من ، که چون من کس می­نکند خداپرستی قائل به خداپرستی من گردی چو من ار ز خویش رستی گفتم ز خدا سخن چه گویی؟ آخر تو رهین حیدر استی آشف ز گفته­ی من و کرد این بیت بیان به شور و مستی در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله اگر این شخص کافر نیست پس چه کسی کافر است؟ جای دارد بگوییم که: در مذهب جاهلان گمراه الله علی علیست الله https://t.me/botshenasi/4518 https://t.me/botshenasi/991 @BotShenasi
باز اینک زینب اللهی شدم.mp3
537.7K
| کفریات سید احمد نجفی: باز اینک زینب الهی شدم! پ.ن: تکلیف مشخص کن بالاخره خدای تو کیست؟ @BotShenasi
najafi..mp3
716.5K
|کفریات سید احمد نجفی: از ازل ما را حسین الله بود! @BotShenasi
من حسین اللهی ام تکفیر کو ؟.mp3
295.9K
|کفریات سید احمد نجفی: من حسین اللهیم تکفیر کو! @BotShenasi
امام سجاد عليه السلام فرمودند: مؤمن، خاموشى اختيار مى كند تا سالم بماند و سخن مى گويد تا سودى ببرد. المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ، و يَنطِقُ لِيَغنَمَ؛ الكافي ج 2، ص 231، ح 3 (ميزان الحكمة ج 4، ص 2863) @BotShenasi
یونسی مشاور رییس جمهورسابق: اکثر دنیای اسلام درویش هستند، اکثر علمای دنیای اسلام درویش هستند، تشیع هم از دل درویشی در آمده است. http://www.inn.ir/News/344356.html @BotShenasi
بدون شرح! حتی حاضرند بخاطر قدرت، امام عصر روحی فداه را هم سر ببرند! هزاران جمهوری اسلامی فدای خاک سم اسب حضرت @BotShenasi
امام کاظم علیه السلام را یک فیلسوف به قتل رساند أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيِ‏ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ أَنَّ يَحْيَى‏ بْنَ‏ خَالِدٍ سَمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُطَبَةً وَ بِهَا مَاتَ. جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی اعلی الله مقامه الشریف فرمود: یحیی بن خالد، موسی بن جعفر علیه السلام را با 21 دانه خرما مسموم کرد و ایشان به همین خاطر از دنیا رفت. 📚الغيبة؛ الشیخ الطوسی؛ دار المعارف الاسلامیة؛ ص387 و 389 دخالت مستقیم خاندان برمکی به خصوص «یحیی بن خالد برمکی» لعنه الله در آزار امام موسی بن جعفر علیه السلام و قتل ایشان از متواترات تاریخ است. نیاز به تذکر نیست که همین خاندان برمکی نقش اساسی در انتقال «فلسفه» به جهان اسلام داشتند. «یحیی بن خالد» لعنه الله روی تعصّبی که نسبت به فلسفه داشت؛ هشام بن حکم را در معرض قتل قرار داد و باعث فرار و آوارگی او شد: أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَالِدِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْبَغْدَادِيُّ أَبُو عَلِيٍّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَحْمَدَ النَّخَعِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَفْصٍ الْحَدَّادُ وَ غَيْرُهُ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ‏:كَانَ يَحْيَى‏ بْنُ‏ خَالِدٍ الْبَرْمَكِيُّ قَدْ وَجَدَ عَلَى هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ شَيْئاً مِنْ طَعْنِهِ عَلَى الْفَلَاسِفَةِ، وَ أَحَبَّ أَنْ يُغْرِيَ بِهِ هَارُونَ وَ يُضْرِيَهُ‏ عَلَى الْقَتْلِ ... 📚رجال الكشي؛ دانشگاه مشهد؛ ص258 @botshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|امام صادق علیه السلام فرمود زنا کردی چون متعه کردی! دروغ بستن به امام معصوم!!! نقد آن بزودی ... @BotShenasi
| اقای ازغدی در کلیپ بالا(t.me/botshenasi/5518) میگوید: متعه شده یک فحشای اسلامی! ََشغل شده! دارند شهوت رانی میکنند! شخصی امد به امام صادق علیه السلام عرض کرد: اقا فلانی خیلی متعه میکند. اقا آن شخص را خواست و فرمود: زنا نکن! آن شخص گفت آقا من متعه کردم. فرمود: این برای تو نیست! تو زن و بچه داری! قرار نیست که شهوت رانی کنید! | این روایات در هیچ یک از مجامع حدیثی شیعه یافت نشد. یعنی آقای ازغدی یک دروغ را به امام معصوم نسبت دادند. طبق اجماع مراجع اگر ایشان روزه بود، روزه ایشان باطل بود، زیرا دروغ بر امام معصوم نسبت داده است. گرچه ایشان عادت دارد از خودش روایت جعل کند مانند(t.me/botshenasi/174) در ثانی خلاف صریح روایات شیعه و متضاد با سخنان ایشان در مجامع حدیثی ما موجود است. راوي گويد امام صادق علیه السلام به من فرمود: تا به حال متعه كرده اي؟ عرض كردم : خير، امام فرمود: لا تخرج من الدنيا حتى تحيي السنة بر تو باد كه قبل از مرگ اين سنت را احيا كني. بنا بر روايت ديگر امام صادق علیه السلام از يكي از شيعيان پرسيد كه متعه كرده اي و ايشان جواب داد من احتياج ندارم. امام فرمود: وإن كنت مستغنيا فإني أحب أن تحيى سنة رسول الله اگر چه محتاج هم نباشي به جهت زنده كردن سيره پيامبر اين كار را انجام بده. عبد الله بن عمر ليثي به امام باقر علیه السلام عرض كرد: نظر شما در باره متعه چيست؟ امام فرمود: أحلها الله في كتابه و على سنة نبيه، فهي حلال إلى يوم القيامة خدا آن را در كتابش و در سنت پيامبرش حلال كرده است و تا قيامت حلال خدا و پيامبر حلال است. عبدالله گفت: اي اباجعفر با اين كه عمر آن را حرام كرده باز مثل شمايي اين گونه آن را حلال مي شمارد؟ امام فرمود: گر چه عمر نهي كرد. عبدالله گفت: شما را به خدا پناه مي دهم كه حرام عمر را حلال بشمري! امام فرمود: فأنت على قول صاحبك و أنا على قول رسول الله: فهلم الاعنك أن الحق ما قال رسول الله ، وأن الباطل ما قال صاحبك تو بر قول عمر باش و من بر قول رسول خدا و بيا با تو ملاعنه كنم كه حق آن است كه رسول خدا فرموده و باطل آن است كه دوست تو گفته است. عبد الله كه جوابي نداشت، گفت: آيا شما را خوش مي آيد كه زنان خاندان و دختران و دختران عمويت متعه شوند؟ امام كه اين سخن بي پايه او را شنيد، سكوت كرد و رو برگرداند. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1104 ق، ج 14، ص 437. کسی که یکی از مسلمات مذهب را به باد استهزاء بگیرد حکمش چیست؟ کسی که خلاف آیات و روایات قرار سخن بگوید، و مانند روشن فکران لقب فحشاگری به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله را بدهد حکمش چیست؟ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیقُولُنَّ إِنَّما کنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ؛ «اگر از منافقان بپرسی (چرا مسخره کردید؟) قطعاً می گویند: ما فقط شوخی و بازی می کردیم (و غرضی نداشتیم). بگو: آیا خداوند و آیات او و پیامبرش را مسخره می کردید!؟» و ایات قران تاکید بر طرد این اشخاص را دارد. البته ایشان چون عمر بن خطاب منع متعه کرده حق دارد که بر علیه متعه سخن بگوید. عمل متعه امروز نوعی برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام است. اقای ازغدی شما که خسر دنیا و الاخرت هستی. ای شیعیان از این شخص بدعت گذار گمراه دوری کنید. چگونه باید عقاید شما را بدزدند تا شما قبول کنی آن شخص منحرف است؟ اینکه ایشان میگوید شهوترانی میکنند، یعنی خدا و معصومین امر بر شهوترانی کردند؟ ایا امام معصوم به شخصی که حتی احتیاج نداشت فرمود متعه کن یعنی امر به شهوترانی کردند؟ سبحان الله! آقایان مسئولین ولله اگر تریبون از دست این اشخاص نگیرید مردم را بی دین میکنند. چرا مطابق میل دشمنان اسلام سخن میگویید؟ مگر شما قرآن و روایات را نمیخوانید؟ هر کس که از ازغدی دفاع کند کمک و تعظیم بدعتگذار نموده و با عمر بن خطاب محشور میشود. زیرا انکار آیات و روایات میکند. برای دیدن نقد های بیشتر کلمه "ازغدی" را سرچ کنید. @BotShenasi
سید احمد نجفی و وحدت وجود!!! سیر توحید این است که آخر به لا اله الا انا برسی !! @BotShenasi
رسول خدا صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله : بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛ به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت م‏يابيد و به وسيله حسن احسان میشويد و به وسيله حسين خوشبخت میگرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏كند. البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232
رائفی پور با جنبش مصاف کانال موسیقی مصاف را جهت تعجیل در فرج راه اندازی کردند، آیا با بزن و برقص تعجیل در فرج حاصل میشود؟ @BotShenasi
| رائفی پور و تبلیغ گناه کبیره و راه شیطان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: از نشانه های آخرالزمان این است که آلات لهو و موسیقی و تار و طنبور و آواز خوانی به دست شرور ترین این امت ظاهر می گردد و مردم درآن زمان آلات لهو و موسیقی را نیکو می شمارند . در آن زمان اشخاصی هستند که قرآن را یاد می گیرند و در آلتهای مثل بوق و نی و به شکل آوازه خوانی می خوانند و مردم نرد و شطرنج بازی می کنند پس ایشان در ملکوت آسمان و در میان فرشتگان پلید و نجس خوانده می شوند تفسیر جامع جلد 6 صفحه 347 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند مرا مبعوث کرد تا رحمتی برای جهانیان باشم و ساز و نی ها و امور جاهلیت را نابود سازم. بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۰ ح۲٫ قال الامام الصّادق علیه السّلام : بیتُ الغناء بیتٌ لا تُؤمَنُ فیه الفجیعهُ و لا تُجابُ فیه الدَّعوهُ و لا تَدخلُه الملائکه.. امام صادق علیه السّلام فرمود: خانه ای که در آن غناء و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند. دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۸۰ ۳٫ قال رسول الله صلی الله علیه و آله : .کان اِبلیسُ اَوّلَ مَن تَغَنّی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ابلیس نخستین کسی است که به غناء و آوازه خوانی پرداخت. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۱ ۴٫ قال الامام الباقر علیه السّلام: الغِناءُ مِمّا وَعَدَاللهُ علیه النارَ و تلاهذه الآیه: و مِنَ الناس مَن یشتری لهوَ الحدیث لیُضِلَّ عن سبیل الله … امام باقر علیه السّلام فرمود: غنا و آوازه خوانی از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند تا دیگران را از روی نادانی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود‌. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶ ح۵ قال الامام الرضا علیه السّلام : اِستماع الاَوتار مِنَ الکبائر. .امام رضا علیه السّلام فرمود: گوش دادن به (صدای) تارهای موسیقی از گناهان کبیره است. مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۲۰ آقای رائفی پور با راه شیطان و گناه کبیره مردم را به امام عصر روحی فداه دعوت میکنید؟ سبحان الله! https://t.me/botshenasi/5541 @BotShenasi
|يكى از عوامل گرايش و گسترش اين مسلك‌ها در كشورهاى شرقى است كه آثار آن در كشورهاى مختلف شرق به صورت هاى گوناگون به چشم مى خورد، حتى اگر دراعماق بعضى از مذاهب ساختگى كه در قرون اخير به وجود آمد دقّت كنيم خواهيم ديد كه در همه آنها يك نوع ريشه صوفيگرى و افكار صوفيانه وجود دارد. اگر راستى كسى بخواهد امروز به دستور «جنيد بغدادى» عمل كند بايد تمام كتب و مطبوعات را بدور بريزد، با اينكه مى دانيم تمام كشورهاى دنياى امروز مى كوشندكه عظمت خودرابانشر و توسعه علم ودانش ومبارزه با جهل بيشتركنند. بنابراين بايد قبول كرد كه اين گونه سخنان يادگار دوران هاى تاريكى بوده كه مبارزه باعلم احيانا امكان داشته و خريدارانى براى تعليمات غلط پيدامى شده است. بعضى ديگر معتقدند كه اين جريان يكى از لوازم و آثار تمدن جديد است ؛ زيرا بسيارى از مردم (مخصوصا مردم مشرق زمين) روى اقتضاء تربيت خانوادگى و محيط، به مسائل مذهبى علاقه مخصوصى دارند و خلاصه ميل دارند مسلمان و ديندار باشند، از طرفى بهره بردارى كامل و بدون قيد و شرط از وسايلى كه تمدن جديد در اختيار آنها قرار داده محتاج به يك آزادى عمل بى حساب است كه بامذاق متشرعين و دستورات مذهبى كه محدويت هايى در هر قسمت قائل است، وفق نمى دهد، لذا عدّه اى كه نمى خواهند از هيچ يك از اين دو قسمت چشم پوشى كنند يعنى: به اصطلاح مى خواهند هم ديندار باشند و هم آزاد، دست به دامن تصوف مى زنند كه بيشتر آنها به «سير در باطن» سوق مى دهد و نسبت به ظواهر شرع آن قدر پافشارى كه متشرعين دارند، نمى كند مخصوصا بعضى از فرق آنها نسبت به ظواهر دستورات دينى كاملاً بى اعتنا مى باشند، يا به قول بعضى: «درون و حال را مى نگرند، نى برون و قال را» و به گفته بعضى ديگر: «به مغز اهميت مى دهند نه به قشر! » كه نمونه هاى متعددى از آن با ذكر مدارك روشن عرض خواهد شد. وجود يك عده از افراد بى بند و بار و يك مشت خوانين ظالم و كسانى كه شغل هاى نامشروعى دارند در «زمره درويشان» يا لااقل «در سلك ايشان» دليل بر اين مطلب مى دانند. البته آن آزادى نسبى كه صوفى‌ها براى پيروان خود در ميان صوفيان كسانى بودندكه از دنياى بى بندوبار خويش به تصوف مى گريختند. ابراهيم ادهم و شبلى امارت و حكومت را رهاكردند و پناه به تصوف بردند، شقيق بلخى از مشغله تجارت و قيل و قال بازاربه خانقاه صوفيه روى آورد، ابومحمدسنبكى از راهزنى توبه كرد و درزىّ صوفيه درآمد، شيخ احمد ژنده پيل هم گويندكه ازشرابخوارى وتبهكارى خويش به تصوف گريخت. ارزش ميراث صوفيه ۱۶۶ @BotShenasi