eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
[بشارة المصطفی] الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ عَلِیٍّ الْکَاتِبِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْکَرِیمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الثَّقَفِیِّ عَنْ عَبَّادِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ ظُهَیْرٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ رَافِعٍ مَوْلَی أَبِی ذَرٍّ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَخَذَ بِحَلْقَةِ بَابِ الْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی أَنَا جُنْدَبٌ الْغِفَارِیُّ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ مَنْ قَاتَلَنِی فِی الْأُولَی وَ قَاتَلَ أَهْلَ بَیْتِی فِی الثَّانِیَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ فِی الثَّالِثَةِ مَعَ الدَّجَّالِ إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَدْخُلْهُ هَلَکَ ▪️ رافع غلام ابوذر گفت: ابوذر را دیدم در حالی که حلقه در خانه خدا را گرفته بود، می‌گفت: هر که مرا می‌شناسد، می‌داند که من جندب غفاری هستم و کسی که مرا نمی شناسد، بداند که من ابوذر غفاری ام. از پیامبر اکرم شنیدم که فرمود: هر که در ابتدای اسلام با ما به جنگ برخاست و در مرحله دوم با اهل بیت من به جنگ پردازد، خدا او را در آینده با دجال محشور می‌کند. مثل اهل بیت من در میان شما، چون کشتی نوح است؛ هر که سوار آن شد نجات یافت و هر که تخلف کرد، غرق شد. و چون درب حطه است؛ هر که داخل گردید، نجات یافت و کسی که داخل نشد، هلاک گردید.   📚بحارالانوار- جلد ۲۳، صفحه ۱۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دقیقه از مداحی که وحدت وجود را تبلیغ می کند و همچنین شاهد بازی به سبک صوفیه و تنزل دادن مقام امیرالمومنین علیه السلام در حد یک شاهد چشم زیبا! در پست گذشته از تحت تاثیر تصوف بودن هیئات گفته بودیم. این مداح عزیز ولی ناآگاه به راحتی از اتحاد خالق و مخلوق (همان وحدت وجود) می گوید. آیا خداوند، امیرالمومنین علیه السلام را از روی خود کشید؟ آن هم کاملاً؟ پس چرا در هیچ حدیثی نیست؟ ادامه شعر هم به سبک شاهد بازیِ صوفیه از چشم و عاشق و معشوقی است. آیا بیان فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام را کمال و تمام گفته ایم، حال به چشم و ابرو رسیدیم؟ آن هم به این شیوه؟ کاش کمی در اشعار و جلسات تامل شود.
💡 آنچه خوبان همه دارند، شما یک جا داری لی، [الأمالی للصدوق] أَبِی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمْرُوسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْقَحْطَبِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْحَکَمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی کَثِیرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِن قَیْسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: عَلِیٌّ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ کَالشَّمْسِ بِالنَّهَارِ فِی الْأَرْضِ وَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا کَالْقَمَرِ بِاللَّیْلِ فِی الْأَرْضِ أَعْطَی اللَّهُ عَلِیّاً مِنَ الْفَضْلِ جُزْءاً لَوْ قُسِمَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ قُسِمَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ شَبَّهْتُ لِینَهُ بِلِینِ لُوطٍ وَ خُلُقَهُ بِخُلُقِ یَحْیَی وَ زُهْدَهُ بِزُهْدِ أَیُّوبَ وَ سَخَاءَهُ بِسَخَاءِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَهْجَتَهُ بِبَهْجَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ قُوَّتَهُ بِقُوَّةِ دَاوُدَ وَ لَهُ اسْمٌ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حِجَابٍ فِی الْجَنَّةِ بَشَّرَنِی بِهِ رَبِّی وَ کَانَتْ لَهُ الْبِشَارَةُ عِنْدِی عَلِیٌّ مَحْمُودٌ عِنْدَ الْحَقِّ مُزَکَّی عِنْدَ الْمَلَائِکَةِ وَ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی وَ ظَاهِرَتِی وَ مِصْبَاحِی وَ جُنَّتِی وَ رَفِیقِی آنَسَنِی بِهِ رَبِّی فَسَأَلْتُ رَبِّی أَنْ لَا یَقْبِضَهُ قَبْلِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَقْبِضَهُ شَهِیداً أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ حُورَ عَلِیٍّ أَکْثَرَ مِنْ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ قُصُورَ عَلِیٍّ کَعَدَدِ الْبَشَرِ عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ مَنْ تَوَلَّی عَلِیّاً فَقَدْ تَوَلَّانِی حُبُّ عَلِیٍّ نِعْمَةٌ وَ اتِّبَاعُهُ فَضِیلَةٌ دَانَ بِهِ الْمَلَائِکَةُ وَ حَفَّتْ بِهِ الْجِنُّ الصَّالِحُونَ لَمْ یَمْشِ عَلَی الْأَرْضِ مَاشٍ بَعْدِی إِلَّا کَانَ هُوَ أَکْرَمَ مِنْهُ عِزّاً وَ فَخْراً وَ مِنْهَاجاً لَمْ یَکُ فَظّاً عَجُولًا وَ لَا مُسْتَرْسِلًا لِفَسَادٍ وَ لَا مُتَعَنِّداً حَمَلَتْهُ الْأَرْضُ فَأَکْرَمَتْهُ لَمْ یَخْرُجْ مِنْ بِطْنِ أُنْثَی بَعْدِی أَحَدٌ کَانَ أَکْرَمَ خُرُوجاً مِنْهُ وَ لَمْ یَنْزِلْ مَنْزِلًا إِلَّا کَانَ مَیْمُوناً أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْحِکْمَةَ وَ رَدَّاهُ بِالْفَهْمِ تُجَالِسُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَا یَرَاهَا وَ لَوْ أُوحِیَ إِلَی أَحَدٍ بَعْدِی لَأُوْحِیَ إِلَیْهِ فَزَیَّنَ اللَّهُ بِهِ الْمَحَافِلَ وَ أَکْرَمَ بِهِ الْعَسَاکِرَ وَ أَخْصَبَ بِهِ الْبِلَادَ وَ أَعَزَّ بِهِ الْأَجْنَادَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ یُزَارُ وَ لَا یَزُورُ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ الْقَمَرِ إِذَا طَلَعَ أَضَاءَ الظُّلْمَةَ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ الشَّمْسِ إِذَا طَلَعَتْ أَنَارَتِ الدُّنْیَا وَصَفَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ مَدَحَهُ بِآیَاتِهِ وَ وَصَفَ فِیهِ آثَارَهُ وَ أَجْرَی مَنَازِلَهُ فَهُوَ الْکَرِیمُ حَیّاً وَ الشَّهِیدُ مَیِّتاً. ترجمه در پست بعد
رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: علی در آسمان هفتم به خورشید روز در زمین، و در آسمان دنیا به ماهِ شب در زمین شباهت دارد، خداوند جزئی از فضیلت را به علی عطا فرموده که اگر بر همه زمینیان تقسیم می‌شد، همه را در بر می‌گرفت. خداوند آن قدر به وی فهم مرحمت فرموده که اگر به کل ساکنان روی زمین داده می‌شد، همه را کفایت می‌کرد، نرم خویی او به لوط، خلق او به یحیی، زهد او به ایّوب، سخاوتش به ابراهیم، خوش روییش به سلیمان بن داود و قدرتش به قدرت داود شباهت دارد و او را نامی است که بر تمام پرده‌ های بهشت نوشته شده و پروردگارم مرا به وجودش بشارت داده است و بشارت دادن آن به وی بر عهده من بود؛ علی نزد حق تعالی ستوده و نزد فرشتگان تزکیه شده است، او خاص و خالصه من است و اعلان من، چراغ من و سپر بلای من و رفیق همراه من است، پروردگارم مرا مأنوس او کرد و از وی خواستم که او را پیش از من از دنیا نبرد و از وی خواستم که او را شهید از دنیا ببرد؛ به بهشتم در آوردند و دیدم حوریان علی بیش از برگ درختان است و کاخ‌های علی به شماره افراد بشر است؛ علی از من است و من از علی، هرکس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، حبّ علی نعمت و پیروی او فضیلت است فرشتگان به او اعتقاد دارند و صالحان جن وی را احاطه کرده اند، پس از من کسی بر زمین گام ننهاده مگر اینکه علی به جهت عزّت و افتخار و دلیل راه بودن بهتر از او باشد؛ نه تند خوی شتاب کار است و نه طالب شدید فساد کردن است و نه اهل عناد، زمین او را برداشته و گرامی داشته است؛ پس از من بزرگوار تر از او کسی از مادر زائیده نشده است، و به هرجا وارد گشته خجسته گام بوده است، خداوند حکمت را بر وی نازل فرمود و جامه فهم بر وی پوشانیدفرشتگان با وی همنشین می‌شوند بی آنکه آنها را ببیند، اگر بنا بود بعد از من بر کسی وحی نازل شود، قطعاً آن شخص علی بود، خداوند محفل‌ها را بدو آراسته و سپاهیان را بدو گرامی داشته و زمین را به برکت وجود او حاصل خیز گردانیده و لشکرها را بدو عزّت بخشیده است، مَثَل او به بیت الحرام می‌ماند که به دیدارش روند و او به دیدار کسی نرود و همانند ماه است که چون برآید، بر هر ظلمتی پرتو افکند و به خورشید ماند که چون برآید، دنیا را روشن سازد، خداوند او را در کتاب خود توصیف کرده و به آیات خود ستوده است و در کتابش آثار او را توصیف کرده و منزلت‌های او را بیان نموده است؛ او تا زنده است ارجمند است و چون بمیرد، با شهادت از دنیا می‌رود.   📚بحارالانوار - جلد ۳۹، صفحه ۳۷
پاسخ استفتاء در موضوع صوفیه توسط مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله مكتوب جنابعالى واصل شد. با تشكّر و تقدير از توجّهات جناب عالى؛ اميد است در تحقيق و بررسى و نيل به حقّ و حقيقت موفّق باشيد و وسيله هدايت و نجات ديگران از شبهه و ضلالت گرديد. راجع به فرقه مذكوره از فِرَق صوفيّه، بسيارى كه اهل اطّلاع از مشارب و برنامه هاى آنها هستند، حسن ظنّى به آنها ندارندو اگر چه به ظاهر يا به واقع به بعضى عقايد حقّه اقرار و اعتراف نمايند، در بعضى موارد ديگر، عقايد آنها را منحرف مى شناسند، و بسيارى ديگر از صوفيّه را از اين‌ها معتدلتر مى دانند. همين موضوع تجزيه دين به طريقت و شريعت و دعواى اجازه خاص از حضرت بقيّة اللّه- ارواح العالمين له الفدا- به قول خودشان در تلقين اذكار و طريقت و لزوم اتّصال علما و به اصطلاح آنها علماى شريعت- به وسائط غير مخدوشه به ايشان، همه دعوايى است كه مخالف اجماع و اتّفاق شيعه بوده و هست. و احدى از علماى كاملين و فقها و محدّثين بارعين از عصر آغاز غيبت كبرى الى زماننا هذا- مثل: «صدوق»، «شيخ مفيد» و «شيخ طوسى»- چنين ادّعايى را نداشته و آن را قطعاً و جزماً مردود مى دانند و بدعتها و فرقه سازيها و ضلالتها از همين دعوى مايه مى گيرد. البتّه هر كس به شهادتين و ولايت ائمّه اثنا عشر- عليهم السّلام- اقرار بنمايد و انكار ضرورى اسلام را نكند، محكوم به اسلام و تشيّع است و كافر تراشى جايز نيست. ولى در برّرسى عقايد صوفيّه بايد به سخنان و بيانات و نوشته‌ها و اشعار اشخاص و به اصطلاح اقطاب ايشان و برنامه هاى اذكار و اوراد و حالات آنها از وجد، سماع، عشق مجازى و جدايى هايى كه با متشرّعه دارند، مراجعه نمود. حتّى بدعت كيفيّت- به قول آنها-، تشرّف و دستوراتى كه مى دهند تا آنجا كشيده مى شود كه به آنها نسبت مى دهند و در هنگام قرائت (إياك نعبد) قصد مرشد يا شكل او را در ذهن حاضر كنند. و سلسله هاى بى اعتبارى كه براى مرشد خود ساخته اند غالباً يا مجهول الحال و يا از غير اهل تشيّع و فاسد العقيده مى باشند. همين شعار «هو ۱۲۱» بر بالاى نوشته‌ها و نامه‌ها در برابر شعار اسلامى و قرآنى (بسم اللّه الرحمن الرحيم چه توجيهى دارد؟ چرا از اين شعار مقدّس مسلمانها اعراض كرده و با اين شعار ساختگى خود را از ديگران جدا نموده اند؟ آنها بايد اين بدعتها و ساير مظاهر، مثل گذاردن شارب را كنار بگذارند، و به ساير مسلمانان و شيعيان بپيوندند. اگر واقعاً پاكدل و منصف باشند خود بهتر مى دانند كه چيزى در صندوقشان نيست و با مقام اقدسى ارتباط ندارند. شخص جنابعالى هم به اين موضوع حتماً رسيده ايد و اين چند نفرى را كه در اين نيم قرن از اين فرقه يكى پس از ديگرى در محلّ شما دعواى قطبيّت و ارشاد داشتند و آن را به ارث به فرزندان خود سپردند، مى شناسيد. حال پس از فوت پير يا مرشد يا قطب آخر كه كسى را نداشتند، عموى او را از وكالت دادگسترى بازداشتند. اين افراد چه رابطه خاصّى با مقام ارفع و اقدس ولي اللّه الأعظم- ارواحنا فداه- مى توانند داشته باشند؟ اگر اين آقاى وكيل دادگسترى و به اصطلاح حقوق خوانده، شجاعت و آزادگى داشته باشد، ختم اين غايله را اعلام و بطلان آن را ابلاغ مى نمود و جمعى را از اشتباه بيرون مى آورد. 📚معارف دين، ج ۱، ص: ۲۵۷، ۲۵۸ @BotShenasi
استفتاء از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در مورد سَران صوفیه ▪️س- نظر خود را در مورد كسانى كه به اصطلاح در زمره عرفا از آنها ياد شده (صوفيانى چون: «محى الدّين عربى»، «بايزيد بسطامى»، «حسين بن منصور حلّاج» و «جلال الدّين محمّد بلخى مولوى») به صورت مبسوط و مكفى بيان فرماييد. ✅ ج- با تقدير از توجّه و آگاهى شما. همانطور كه مرقوم داشته ايد اين افراد- كه به اصطلاح، عارف ناميده مى شوند- اكثراً داراى انحرافات فكرى و عقيدتى و روشهاى خرافى مى باشند و سخنانى دارند كه با نصوص قرآن مجيد و احاديث شريفه مخالفت دارد.اين افرادى را كه نام برده ايد طريقه متشرّعه و ملتزمين به احكام و آداب شريعت را نداشته اند. اگر هم برخى، آنها را از عقايد فاسده تبرئه نمايند، براى شخص مسلمان، آراء و عقايدشان حجّت نيست. قدر مسلّم اين كه اين افراد و آرائشان در طول چهارده قرن در محيط مذهب و تشيّع هيچ گاه مرجع و ملجأ نبوده است. در همه ادوار و اعصار، رهبران عقيدتى شيعه، افرادى مثل: «ابن بابويه»- پدر «صدوق»-، «صدوق»، «شيخ مفيد» ها، «شيخ طوسى» ها، «علّامه حلى»‌ها و «مجلسى»‌ها و صدها و هزارها عالم ديگر از اين قبيل بوده اند كه در ارايه مرزهاى بين كفر و اسلام همواره كلامشان قطعى و قاطع بوده است. اكنون هم راه و صراط مستقيم، همان راه آنها است.     📚 معارف دین، صفحه ۲۶۲
💡س- آيا اشعار خودمانى كه با الفاظ و عبارات خودمانى و زبان عاميانه براى اهلبيت- عليهم السّلام- مى گويند، صحيح است، يا نه؟ ✅ ج- چنان چه توهين آميز و دون شأن مقامات رفيع آن بزرگواران نباشد، اشكال ندارد. هر چه در سرودن شعر، ادب و حفظ حريم مقام آن بزرگواران رعايت شود، سزاوار است و بايد اشعار در مدايح و مصايب اهل بيت عليهم السّلام- شيوا و رسا بوده و مضامين آن موجب رشد فكرى و اعتلاى معارف دينى و اخلاقى باشد و شاعر، خواننده شعر و مدّاح، همه متعهّد باشند و غرض آنان بسط و نشر معارف اسلامى و بيدارى فطرت پاك انسانى باشد، و از روش هاى اهل بدع و صوفيانه و مجالس وجد و سماع آنها منزّه باشد. البتّه مراتب اشعار و درجات مضامين آنها بر حسب اختلاف سليقه‌ها و ذوق‌ها و معرفت اشخاص و محدوده اطّلاعات آنها تفاوت بسيار دارد. در ارتباط با اين موضوع، مناظره «سيّد حميرى»، آن شاعر بسيار مشهور و تواناى اهل بيت عليهم السّلام-، با «جعفر بن عمان الطائى» بسيار جالب است. «سيّد حميرى» به «جعفر» مى گويد: واى بر تو! آيا درباره آل محمّد- عليهم السّلام- مى گويى: ما بال بيتكم يخرب سقفه وثيابكم من ارذل الاثواب جعفر پرسيد: چه عيبى در اين شعر است؟! سيّد گفت: وقتى نمى توانى نيكو مدح بگويى، ساكت باش! آيا آل محمّد- عليهم السّلام- به اين كه: «سقف خانه هايشان خراب، و لباسشان از پست ترين لباس هاست وصف مى شوند؟ ولى من تو را معذور مى دارم؛ كه اين متقضاى علم و طبع محدود توست. من در مدح آنها قصيده اى گفته‌ام كه اين نقص شعر تو را به آن محو كرده ام: اقسم بالله وآلائه والمرء عمّا قاله مسئول ان علىّ بن ابى طالب على التقى والبّر مجبول اين گونه در مدح آل محمّد- عليهم السّلام- گفته مى شود، و شعر تو براى صاحبان انديشه پايين و ضعيف، مناسب است. «جعفر طائى»، «سيد حميرى» را بوسيد، و گفت: «انت والله الرّاس يا ابا هاشم و نحن الاذناب ۱۳۷]». اجمالا آن چه لازم الرّعايه است، اين است كه بايد مدح، با شؤون آن بزرگواران- كه كتاب و سنّت بر آن دلالت دارد- مناسب باشد، و هم چنان كه «سيّد حميرى» گفته است، دون شأن، شرف، كمالات روحى و مقامات معنوى آنها نباشد؛ و از طرف ديگر از غلوّ- كه گاه شاعر و خواننده را تا مرز كفر پرت مى نمايد- پاك و مبرّا باشد.   📚معارف دين، ج ۱، ص: ۱۱۲ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رائفی پور : در بستر خوابیدن امیرالمومنین علیه السلام فضیلت نیست! شهدای ما هم بودند جای رسول خدا می خوابیدند! ✖️ حماقت و جهالت رائفی پور بر همگان واضح و عیان است. لیله المبیت یکی از فضائل قطعی امیرالمومنین علیه السلام است. هیچکس را نمی توان با اهل بیت علیهم السلام قیاس کرد. هیچکس هم غیر امیرالمومنین علیه السلام جرات خوابیدن در بستر رسول خدا را نداشت. انکار صریح فضیلت اهل بیت علیهم السلام از لسان جاهلی خود علامه پندار و قیاس امیرالمومنین علیه السلام با دیگران مصداق بارز جهل و نافهمی او می باشد. @BotShenasi
💡[الأمالی للصدوق] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ مَتِّیلٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ: نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام قَدْ أَقْبَلَ وَ حَوْلَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ مَنْ أَحَبَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی یُوسُفَ فِی جَمَالِهِ وَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ فِی سَخَائِهِ وَ إِلَی سُلَیْمَانَ فِی بَهْجَتِهِ وَ إِلَی دَاوُدَ فِی حِکْمَتِهِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی هَذَا ▪️ علی بن الحسین از پدرش علیهما السّلام روایت کرده گوید: روزی رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله علی علیه السّلام را دید که به همراه عده ای از یاران خود در حال آمدن است، پس فرمود: اگر کسی خواسته باشد به یوسف در جمالش، به ابراهیم در سخایش، به سلیمان در خوشرویی اش و به داود در حکمتش نظر کند، به این (علی علیه السّلام) نگاه کند. 📚بحارالانوار، جلد ۳۹ ، صفحه ۳۵ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کامل سخنان رائفی پور می باشد که هیچ تقطیعی در آن صورت نگرفته است. اینکه ما درک فضائل نداریم دلیل بر تضعیف فضائل دیگر نیست. ایشان جمله ای را به آقای بهجت نسبت می دهند که می گویند: نمی شود در حق اهل بیت علیهم السلام غلو کرد، باید بصورت مستند از ایشان ثابت کنند. فرض بر آن که این سخن از آقای بهجت صادر شده باشد، خلاف روایات است‌‌‌. در روایات فراوان اهل بیت علیهم السلام فرمودند: در حق ما غلو نکنید و غلات را لعن فرمودند. یکی از فرمایشات گهربار و نورانی امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود: دو گروه در مورد من هلاک می شوند که یکی از آنها غالیان است‌‌. سخن روایات صحیح است یا نقل قول آقای رائفی پور؟ اساس سخنان آقای رائفی پور همیشه بر روی وَهم و نسبت دادن سخنان به اشخاص برای فرار از نقد است. @BotShenasi
ليله المبيت.mp3
2.76M
🎙 پس از گذشت نیم قرن | رمز عظمت لیله المبیت لیله المبیت یک حماسه تکرارنشدنی به اعتراف بزرگترین مشاهیر اهل سنت بیانات شورانگیز حضرت آیت الله وحید خراسانی در کویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد علوی: من دین را جوری بگم که جوانان خوششان بیاید؟ این که تحریف دین است‌. رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط باید وحی را می فرمود، هر کس را خدا بخواهد هدایت می کند. دین را جوری بگویم که همه بیایند؟ خب نیایند! مهم بیان امر دین است نه خوشایند دیگران. @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رائفی پور : امیرالمومنین علیه السلام برای مغیره حکم مشاور زد!! چندی بعد : ‌گفته ام غلط بود. نقد ما در همان زمان
💡مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به سوال زیر می گویند: 🔎 آيا استفاده كردن از اشعارى كه با الفاظ و عبارات عرفانى مانند: ميخانه، مى، ساغى، مى پرستى و الفاظ ديگر معمول در اشعار عرفانى، براى شعر مدح و مرثيه اهلبيت- عليهم السّلام- صحيح است؟ ✅ج- اگر متبادر به ذهن از اين اشعار معانى صحيحه باشد اشكال ندارد، و اگر از آنها برداشت هاى غلوّآميز و باطل مى شود، و يا موجب ترويج مسلك هاى صوفيانه و به اصطلاح عارفانه مى شود، استفاده از آنها جايز نيست. به طور كلّى، شخص بايد خودش ناقد و بصير و آگاه از مذهب اهل بيت عليهم السّلام- و ذوق صحيح شيعه باشد؛ يا اين كه قصايد و مدايح را قبلا به نظر علما و اشخاص دين شناس برساند. غرض اين كه بايد مواظب باشند مبادا عقيده اسلامى حتّى يك نفر مخدوش گردد. (والله العالم).   📚معارف دین - ج ۱ ص ۱۱۳ @BotShenasi
💡پاسخ مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله به سوال در فرهنگ ما عباراتى، مانند «يا اباالفضل حاجت مرا بده، و يا امام رضا مشكل مرا حل كن» رايج است. با توجه به اين كه تمام امور عالم در دست خداست، آيا اين گونه توسل‌ها با توحيد منافات ندارد؟ ▪️ج. به طور كلّى قدرت و ولايت به طور غير مستقيم و به اذن الله بر احيا و شفاى بيماران و توسعه رزق و سازمان دادن كاينات، شرك و غلوّ نيست، بلكه اعطاى اين قدرت به بعضى از بندگان، طبق حكمت و مصلحت لازم است و اينها مجارى فيض خداوند هستند، و چنانچه مقصود از مجارى فيض اين باشد كه ايشان در باطن، وسايل و اسباب و وسايط تربيت و رسيدن فيض الهى به ممكنات مى باشند، كه همه از آنان كسب استعداد و صلاحيت مى نمايند، چنان كه در ظاهر، بسيارى از مخلوقات از آفتاب استفاده مى نمايند و در ادامه ى بقا و رشد و نموّ از آن مدد مى گيرند، مطلب صحيحى است و شائبه شرك و تفويض و غلوّ در آن نيست. توسل به اهل بيت عليهم السلام براى گشايش كارها و مشكلات، از راه هايى است كه خداوند متعال، بندگانش را به آن توصيه نموده است. بنابراين توسل به ايشان، در واقع تمسك به ريسمانى است كه خداوند براى نجات قرار داده است. جهت مطالعه بيشتر مى توانيد به كتاب ولايت تكوينى و تشريعى اينجانب مراجعه نماييد. 📚 معارف دين، ج ۳، ص: ۱۱۳ @BotShenasi
💡 شیخیه احسايي در آثار خود، توجه زيادي به مباحث امامت داشته است كه نمونه ي آن را در شرح مبسوط وي بر زيارت جامعه ي كبيره مي‌توان ديد. شاخص انديشه ي او در اين زمينه، توجه خاصي است كه به جنبه‌هاي تكويني مقام امام نشان مي‌دهد؛ از جمله در بازگو كردن اين عقيده كه پيامبر صلي الله عليه و اله و امامان، برترين مخلوقات خداوند و واسطه ي فيض او هستند. وي آنان را علل اربعه ي كائنات (علت‌هاي فاعلي، مادي، صوري و غايي) معرفي مي‌كند. در فلسفه ي ارسطويي و حكمت اسلامي، هر يك از اين اقسام چهارگانه، گوياي جنبه اي از نيازمندي پديده به علت است. احسايي به استناد مضامين حديثي، كمال هر يك از چهار جنبه ي عليت را در وجود پيامبر صلي الله عليه و اله و امامان عليهم السلام نشان مي‌دهد و نتيجه مي‌گيرد كه آنان «علل اربعه كاينات»اند. . به اعتقاد وي پيشوايان معصوم عليهم السلام واسطه ي فيض خدا هستند؛ يعني، پس از آن كه خداوند آنان را خلق كرد، ايشان به اذن و مشيت الهي، موجودات ديگر را آفريدند. معصومان عليهم السلام محل مشيت و اراده ي خداوند هستند و اراده ي آنان به اراده ي او است. از اين رو، آنان علت‌هاي فاعلي موجودات جهان اند. ▪️تنكابني مي‌نويسد: «بدانكه شيخ احمد «رساله»اي نوشته است در باب اينكه مصلي بايد در «اياك نعبد» حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را قصد كند؛ زيرا كه خداوند مجهول الكنه است و آن چه در ذهن در آيد، مخلوق ذهن است؛ چنان كه حضرت صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «كلما ميزتموه باوهامكم بأدق معانيه فهو مخلوق مثلكم مردود اليكم». پس بايد «وجه الله» را اراده نمود كه اميرالمؤمنين عليه السلام است». همو آورده است: «شيخ [احمد] مي‌گويد: خلق كردن خداوند، عالم را و خلق كردن امام، عالم را مانند اين آيه خواهد بود: (فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم) و ائمه عليهم السلام يد الله مي‌باشند... چرا استبعاد در خالقيت ائمه مي‌نمايند و حال اينكه «تبارك الله احسن الخالقين» گواه بر آن است كه به جز خداوند، خالق ديگر هست و قول خداي تعالي در باب حضرت عيسي روح الله (و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير)، شاهد اين معنا است و قول اميرالمؤمنين عليه السلام (أنا خالق السموات و الأرض) دليل بر اين مطلب است و اين كه اگر خداوند كسي را خلق كند كه او آسمان و زمين را به اذن او خلق نمايد و قدرت آن داشته باشد، اين دخل در لطف و أدل بر كمال قدرت خدا است و مردم بيشتر اذعان به اين معنا مي‌كنند. همين تقرير را از اين فقير (تنكابني) مؤلف كتاب «قصص العلماء» از حاج سيد كاظم رشتي [از شاگردان شيخ احسايي و جانشين او] شفاها شنيدم، چون مدتي به مجلس درس او حاضر مي‌شدم... ». تنكابني، سپس نقدي بر اين اعتقادات نگاشته است. غير از اين دو مورد، مسايل ديگري شبيه اين، در كتاب «شرح العرشيه» از سوي شيخ احمد احسايي مطرح گرديده است. ▪️ البته اعتقاد به «خالقيت»، «رازقيت» و «حقيقت مشبة الله» بودن معصومان عليهم السلام به قدري مشهور است كه بارها ميان شيخيه و مخالفانشان، مناظره و نزاع گرفت و موجب تكفير آنان گرديد. به عنوان نمونه، گفت و گويي ميان شيخ عبدالرحيم بروجردي، با حاج محمد كريم خان (پيشواي شيخيه ي كرمان) انجام گرفت. در اين گفت وگو و مناظره، كريم خان گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام بر بالاي منبر فرمود: «انا خالق السموات و الارض»، شيخ عبدالرحيم به او گفت: «در آن عهد برخي حضرت علي را كافر مي‌دانستند، مانند اهل شام. عده اي نيز او را خليفه ي چهارم و گروهي او را خليفه ي بلافصل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌دانستند. در چنين عصري چگونه ممكن است علي عليه السلام چنين ادعايي كرده باشد و مردم هيچ گونه عكس العملي نشان نداده باشند»؟ و كريمخان سكوت كرد. 📚 شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهاییت صفحه۱۲ به نقل از قصص العلماء، ص ۵۰. 📚شرح الزيارة الجامعة الكبيرة، ج ۳، صص۶۵، ۲۹۸ - ۲۹۶ ؛ ج ۴، ص ۴۷ و۴۸، ۸۰ - ۷۸ ؛ مجموعة الرسائل، ص ۳۲۳. 📚 قصص العلماء، ص ۵۵. ص ۴۸. ۵۰ - ۴۸. 📚 شرح العرشية، ص ۳۲۴. @BotShenasi  
💡شیخ احمد احسایی تالیف زیادی داشته از جمله جوامع الکلم، شرح الزیارة، شرح حکمة العرشیة، شرح مشاعر و… . کتاب‌های وی پر است از عبارت‌های معماگونه که در آثار صوفیه به چشم می‌خورد. ▪️سید محسن امین در این باب می‌گوید: به کشفیه اموری نسبت داده می‌شود که اگر درست باشد، غلو بوده و مایه خروج از دین است و از شیخ احمد و امثال او از علمای کشفیه، شطحات و عبارت‌های معما گونه‌ای صادر شده است که شبیه شطحیات برخی از صوفیه است. 📚اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۸۹–۵۹۰.  @BotShenasi   
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناب کاشانی: در قیاس لیله المبیت اشتباه می کردم، فضائل اهل بیت علیهم السلام با احدی قابل قیاس نیست. درود بر جناب کاشانی و تقوا ایشان. تاریخ سخنرانی ۲۰ رمضان ۱۴۴۳ @BotShenasi
💡 اشتراکات شیخیه و مفوضه «تفويض» در لغت، به معناي واگذار كردن كاري به ديگري و حاكم گردانيدن او در آن كار است. در اصطلاح علم كلام، عبارت است از: «اعتقاد به اين كه خداوند متعال، پس از آفرينش بندگان، آنان را به خود واگذاشت تا هر كاري كه مي‌خواهند بكنند؛ بدون اينكه در اعمال آنان، نقشي داشته باشد». البته آن چه مورد بحث ما است، تفويض در معناي ديگري، غير از نزاع معروف معتزله و اشاعره در باب جبر و اختيار است. هم چنين غير از اصطلاح «مفوضه» در باب «صفات خبري» است كه معتقداند: «صفاتي مانند «يد» براي خدا ثابت است ليكن براي گرفتار نشدن در دام «تجسيم و تعطيل» و «تأويل» بايد معناي آن را به خود خداوند واگذار (تفويض) كرد. از اين رو، تفويض در احاديث شيعه، در معاني مختلفي وارد شده كه مرحوم علامه ي مجلسي، آن‌ها را در شش معنا، جمع بندي كرده است  https://t.me/botshenasi/11862 «شيخيه» ادعاهايي را مطرح كرده اند كه پيش از آن ها، گروه‌هاي ديگر از زمان ائمه عليهم السلام به بعد آن را مطرح كرده بودند و مورد تكفير قرار گرفتند. چنين ديدگاه غلوآميزي علاوه بر آن كه خود گناه بزرگي است، زمينه ي پيدايش افكار ديگري (مثل ادعاي الوهيت، تجلي ذات حق، و حلول حق تعالي در افراد و... ) شده است.  📚شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهایت - صفحه۱۸ @BotShenasi
💡 اشتراکات شیخیه و مفوضه ▪️علت صدور حكم تكفير شيخ احمد احسايي و پيروان وي، از سوي عالمان بزرگ آن عصر و نيز نتيجه گيري از مطالب گذشته بايسته است كه موضع پيشوايان معصوم عليهم السلام را مطرح كنيم تا اتمام حجت و تذكاري براي گروندگان به تفويض باشد و نيز با حفظ مقام و شأن پيشوايان دين، آنان را از هر گونه مقام الوهيتي منزه داريم: ▪️ امام صادق عليه السلام در رد كساني كه مي‌گفتند: «ائمه رزق و روزي بندگان را اندازه گيري مي‌كنند» فرمود: «به خداوند سوگند! ارزاق ما را جز خداوند، تقدير و اندازه گيري نمي كند. من خود، به غذايي كه براي خانواده‌ام احتياج داشتم، سينه‌ام تنگ و فكرم مشغول شد تا اين كه رزق آنان را، تأمين كردم و نفسي را به راحتي كشيدم» امام رضا عليه السلام وقتي كه شنيد برخي، صفات خداوند رب العالمين را به امیرالمومنین عليه السلام نسبت مي‌دهند، بدنش لرزيد و عرق از سر و رويش جريان پيدا كرد و فرمود: «منزه است خداوند! منزه است خداوند از آن چه ظالمان و كافران درباره ي او مي‌گويند! آيا علي عليه السلام خورنده اي در ميان خورندگان، نوشنده اي در ميان نوشندگان، ازدواج كننده اي در ميان ازدواج كنندگان و گوينده اي در ميان گويندگان نبود!؟ آيا او نبود كه در مقابل پروردگار خود، در حالي كه خاضع و ذليل بود، به نماز مي‌ايستاد و به سوي او، راز و نياز مي‌كرد؟ آيا كسي كه اين صفات را دارد، خدا است؟ اگر چنين است پس بايد همه ي شما خدا باشيد؛ چون در اين صفات، با علي عليه السلام مشترك مي‌باشيد؛ صفاتي كه همه آن ها، دلالت بر حدوث موصوف آن‌ها دارد». ▪️آن گاه در جواب پرسش راوي كه معجزات آن حضرت عليه السلام را دليل غاليان براي الوهيت او ذكر كرده بود فرمود: «اما معجزاتي كه از او به ظهور رسيده، فعل خودش نبوده؛ بلكه فعل قادري بود كه شباهت به مخلوق‌ها نداشت... » ▪️از امام رضا عليه السلام درباره ي غاليان و مفوضه سؤال شد؛ آن حضرت در جواب فرمود: «غلات، كافراند و مفوضه، مشرك». سپس هرگونه ارتباطي با آن‌ها حتي كمك كردن به وسيله ي يك كلمه را موجب خروج از ولايت خدا و رسول و اهل بيت عليهم السلام دانستند ▪️امام رضا عليه السلام در حديثي فرمود: «كسي كه گمان كند، خداوند عزوجل كار آفرينش و روزي را، به حجت‌هاي خود (رسول الله صلي الله عليه و آله وائمه عليهم السلام)هر آن چه را رسول به شما فرمان مي‌دهد، برگيريد و از آن چه شما را باز دارد، باز ايستيد»؛ اما امر خلق و رزق را به او واگذار نكرد». ▪️سپس با تصريح به آفريدگاري خداوند، آيه ي ۴۰ سوره ي «روم» را يادآور شدند، و بدين وسيله به شرك مفوضه اشاره فرمود. مقام والاي رسول خدا و معصومین عليهم السلام، در عبوديت ذات حق تجلي پيدا كرده است. اشرف مخلوقات و افضل پيامبران، با وصف «عبده و رسوله» ستوده شده است. ما نيز بايد آنان را به گونه اي بستاييم كه خودشان راضي باشند و از هرگونه غلو و زياده روي پرهيز كنيم. ▪️گروه‌هاي زيادي در تاريخ اسلام، به «غلو» كشيده شده و از اين طريق، به بيراهه رفته اند. شيخيه و شيخيگري، از اين گونه بيراهه‌ها است كه جمعي، در گرداب آن فرو رفته اند و به جاي «توحيد»، به «شرك» و «كفر» گراييده اند. افكار شرك آلود آنان، زمينه ساز پيدايش مدعيان دروغين نيابت خاصه ي حضرت ولي عصر روحی فداه گشته است. (چنان كه سيد كاظم رشتي مدعي آن بود) و برخي نيز در ادامه ي راه، ادعاي «بابيت» و سپس «مهدويت» و «رسالت» را سر دادند (مانند سيد علي محمد باب). بر همه ي ما است كه با مراقبت، دورانديشي و مطالعه ي مباحث غلو و غاليان مواظب باشيم به نام دفاع از اهل بیت علیهم السلام و خودسازي و تصفيه ي باطن، به چنين دام‌هايي گرفتار نياييم.   📚شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهاییت صفحه۱۸ 📚بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۰۱، ۲۷۷ - ۲۷۶،ص ۳۲۸. ص ۳۲۹. همان، ص ۳۲۸. 📚حشر (۵۹)، آيه ي ۷.   @BotShenasi
💡 شیخ احمد احسایی و ریاضت ها ▪️شيخ احمد احسايي، در بسياري از موارد، در تأليفات خود، مخصوصا شرح زيارت جامعه ي كبيره مي‌گويد: «از امام صادق عليه السلام شنيدم» و در برخي از موارد مي‌گويد: «شفاها از او شنيدم». مراد او، از اين عبارات، اين نيست كه در عالم بيداري از ائمه علیهم السلام شنيده است، بلكه مرادش، چيزي است كه در رساله ي جداگانه اي نوشته است. ▪️ او مي‌گويد، در آغاز كار، به رياضت مشغول بودم. شبي، در عالم خواب ديدم كه دوازده امام، در يك جا جمع بودند. من به دامان حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام متوسل شدم و عرض كردم: «مرا چيزي تعليم كنيد تا هر وقت كه مشكلي روي داد، خواستم يكي از شما را در خواب ببينم، تا آن مشكل را پرسش كنيم، بتوانم. » آن جناب، اشعاري فرمود كه بخوان. بيدار شدم. بعضي از اشعار را فراموش كردم. بار ديگر به خواب رفتم. باز همان مجمع و امامان را در خواب ديدم و آن ابيات را مداومت و مواظبت كردم تا اين كه از تأييدات ايزدي و الهام رباني دانستم، مراد آن حضرت، مداومت در قرائت الفاظ آن اشعار نيست، بلكه بايد به مضمون آن متصف شد. پس كوشش خود را به كار بردم وهمت گماشتم و خود را به معاني آن متخلق و معتقد ساختم. هر زماني كه يكي از امامان را قصد مي‌كردم، در عالم رؤيا، به ديدار او مشرف مي‌گشتم و حل مشكلات مسايل را از ايشان مي‌كردم. تا آن كه مرا به ديار ايران گذر افتاد و با شاهنشاه قاجار و حاكمان، آميزش شد. اعتباري يافتم. خوراك ايشان را خوردم پس از آن، حالت نخستين از من رفت. اكنون، كم تر، ائمه عليهم السلام را در خواب مي‌بينم. ▪️ به راستي آيا با اين ادعا، مي‌توان سخن از عقايد گوناگون به ميان آورد و جعل اصطلاح كرد! احسايي، بر آن است كه تمسك اش به اهل بيت عليهم السلام در دريافت حقايق، سبب شده است كه در برخي مسايل، با بسياري از حكما و متكلمان، مخالفت كند. وي، در عين احاطه بر آراي حكما، مباني فلسفي را تا آن جا پذيرفته است كه از ديد او با باطن تعاليم شريعت، در تعارض نباشد. در نتيجه، اصطلاحاتي هم كه به كار برده است، در مواردي، با آن چه از اين اصطلاحات در حكمت رايج فهميده مي‌شود، تفاوت دارد. شايد از همين رو باشد كه برخي گمان كرده اند، آن چه در نظر عده اي، احسايي را بنيانگذار مكتبي بيرون از جريان مقبول اماميه نمايانده است. مي‌تواند ناشي از دو عامل باشد، يكي، آسان فهم نبودن پاره اي از آراء، و ديگر، تندروي‌هايي از هر دو جانب مخالف و موافق او كه گاه با شناخت لازم نيز همراه نبوده است. ▪️اين تعليل، سبب نمي شود كه هر عقيده ي خلاف واقع و ناموزون وي، مورد اعتراض قرار نگيرد و احيانا، آن دسته از عالمان بزرگ كه به نقد و بررسي افكار وي پرداخته اند، به تندروي يا عدم فهم درست اصطلاحات به كار گرفته از سوي احسايي، متهم گردند. همان طور كه پيش از اين يادآور شديم، نظريه ي «تفويض» و طرح «جايگاه امام در آفرينش» نكته اي نيست كه فهم آن آسان نباشد، بلكه موضوعي است كه پيش از وي، رواج داشت و از سوي پيشوايان معصوم عليهم السلام مورد مذمت قرار گرفته است. علاوه بر آن، برخي از مدافعان احسايي، ضمن اعتراف به وجود متشابهات، در كلام احسايي، و توصيه به ديگران نسبت به اخذ محكمات كلمات وي، اظهار داشته است: ما نمي گوييم حتما كلام متشابه شيخ احسايي و يا ديگران را تأويل صحيح كنند. اگر چه وظيفه ي هر مسلمان، اين است كه گفته ي متشابه مسلمانان را تا هفتاد مرتبه تا آن جا كه مي‌تواند، توجيه كند و به محمل‌هاي صحيح حمل كند، ولي لااقل، آن متشابه را به محكمات كلام خود او برگردانند. راستي، اگر سخنان هر نويسنده اي، تا هفتاد مرتبه توجيه گردد. هيچ مخالف و معاندي تمييز داده خواهد شد؟! با تذكاري كه گذشت، به پاره اي ديگر از آراي احسايي اشاره مي‌شود.  📚شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهاییت صفحه۲۱ 📚شيخي گري، بابي گري، ص ۱۶. 📚دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج ۶، ص ۶۶۴. @BotShenasi
💡 کرامت تراشی ها برای احسایی ▪️شیخ احمد و فرزندانش در شرح زندگانی وی مبالغه‌های فراوان کرده اند، دایر بر اینکه در ۵ سالگی چقدر اهل تفکّر و تدبّر بوده، اهالی روستا اهل لهو و لعب بودند و وسائل لهو را در خانه‌های خود می‌آویختند و به آن افتخار می‌کردند، جلساتی تشکیل داده، از طبل، مزمار، طنبور، تار، رباب، عود و انواع سرودها هیچ کدام را فروگذار نبودند، این طفل معصوم در گوشه ای نشسته، همه اش به عالم بالا می‌اندیشید، چون تنها می‌شد خلوت گزیده به حال خویش می‌گریست. ✖️الحاشیه : ما نمی دانیم دُم خروس را باور کنیم یا سوگندهای مزوّرانه ی شیخ را؟! اگر او اهل ملاهی نبود، چرا در مجلس لهو شرکت می‌کرد، و اگر اهل لهو نبود، چگونه موسیقی را با موازین ستّه اش آموخته بود؟! ▪️شیخ می‌گوید: من هنوز طفل بودم پسر عمویم که به اعمال جهّال مبتلا بود، نزد من آمد و گفت: پسر عمو! اشعاری سروده‌ام که می‌خواهم از تو یاری بجویم، پس اوراقی درآورد که در آنها ابیاتی منسوب به شیخ علی بن حماد بحرینی در مدح ائمه ی اطهار علیهم السلام بود و گفت: کسی که نحو نمی داند نمی تواند شعر بسراید. و لذا تصمیم گرفتم که تحصیل نحو کنم. پس عوامل جرجانی و شرح اجرومیه را تهیّه کرده مشغول تحصیل می‌شود. الحاشیه : پسر عمو چقدر جاهل بوده که از طفل مکتب نرفته برای سرودن شعر یاری می‌طلبید؟!  📚شهید ثالث و دفاع جانانه او از حریم تشیع در مواجهه با فرقه های شیخیه و بابیه - صفحه ۱۰۵ به نقل از زندگی نامه شیخ احمد به قلم خود و پسرش عبداللّه و ۱. زندگی شیخ، ص ۷   @BotShenasi