#زنگ_زبان 🔴اصطلاحات فوق العاده کاربردی که برای خرید کردن نیاز دارید: 🍀چه رنگی میخواهید؟ 💞What colour do you want? 🍀این یکی را میخواهم 💞I like this on 🍀 من آن یکی را ترجیح میدهم 💞I prefer that one 🍀 من این رنگ را دوست ندارم 💞I don't like this colour 🍀 آیا چیز بهتری دارید؟ 💞Have you anything better? 🍀 آیا رنگ دیگری از همین دارید؟ 💞Do you have one in a different colour? 🍀میخواهم آن یکی را ببینم 💞I'd like another 🍀 چه اندازه ای؟ 💞What size? 🍀 آیا بزرگتر/ کوچکتر دارید؟ 💞Have you a larger one/smaller one? 🍀از جنس چیست؟ 💞What's it made of? #اد_کوثر کپی از زنگ زبان امروز با خواندن یک آیه الکرسی مجاز است🌹 @CafeYadgiry🫀

•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_114 بعداز پنج دیقه رادین اومد سر میز... لبخند تلخی رو لباش بود! مطمئن بودم حالش بده! مطمئن بودم فکرش درگیره و میخاد حال خوب روجلوه بده! نشست سرمیز و رو کرد سمت نرگس: _ببخشید دیر شد.... # خواهش میکنم عز.... نیشگونی از پاش گرفتم ... #آقا رادین.....!... زیرگوشش لب زدم: +ینی اگه نیشگونو نگرفته بودم الان باید میرفتی تو لوله ! آب میشدی! نگاه بدی کرد که فهمیدم خیلی بد گرفتم...:)) لبمو گاز گرفتم...! خیلی قیافش بامزه شده بود...سرخ...و ته چینی از عصبانیت.... فهمیدم چ غلطی کردم که آروم گفتم: +بَق خوردم! آروم زیر گوشم گفت: _دعا کن امشبو بری خونه خودت...وگرنه کتلتت میکنم! هوفی کشید و گفت: _عی بابا! پس چرا حامد نمیاد؟ رادین: نمیدونم....بزار بر.. _نههههه نمیخاد! باز باید یکی بیاد تو...شمارو بیاره! داد زد: _حامددد۰پاشو بیا دیگهههههه! ای خدا این میاد اون میره اون میره این میاد.... بعداز تموم شدن جملش حامد هم اومد سرمیز‌... شروع کردیم به غذا خوردن... زیرچشمی حامدو رادینو نگاه میکردم.... رادین از مجبوری غذا میخورد و تو فکر بود... حامد هم با ذهنی درگیر و اعصابی بهم ریخته بی میل فقط برنج میخورد... چرا اینجوری غذا میخوردن! نرگس انگار فکر منو خوند که گفت: _وااااا حامد خورشت بریزچرا اینجوری غذا میخوری؟سرشو آورد بالا که دیدم تو چشماش اشک جمع شده! کلافه شدم! چرا اینا اینجوری بودن! چرا هیچی نمیگفتن؟ با صدای لرزون گفت: _من...من میل ندارم ..باید برم سایت!خدافظ... سریع از سر میز بلند شد و رفت! اخمی کردم و رو به رادین گفتم: +چتونه شماها؟ چرا انقدر حالتون بده؟ نفس عمیقی کشید و دور لبشو با دستمال پاک کرد... یکم مکث کرد و با شک و تردید گفت: _یکی از ....همکارامون شهید شده...یکم شوکه شدیم... نرگس با چشمای اشکی گفت: _عی وای خدا! ... سرمو انداختم پایین ... رو کردم سمت نرگس: +نرگس دستت درد نکنه ... خوشمزه ‌بود...مرسی! _نوش جان سیر شدی؟ +اره ! رادین:نرگس خانوم دستتون درد نکنه ممنون از زحماتتون... _خواهش میکنم نوش جانتون... رادین رفت تو اتاق... منو نرگس‌ بلند شدیم و مشغول جمع‌کردن سفره شدیم...

#زنگ_زبان ♣️♣️ اصطلاحات کاربردی و فوق العاده رایج با Do :👇 🔘 do business 🍒 تجارت کردن ☑️ do nothing 🌽 کاری خاصی انجام ندادن 🔘 do someone a favour 🍒 به کسی لطف کردن ☑️ do the cooking 🌽 آشپزی کردن 🔘 do the housework 🍒 انجام دادن کار های خانه ☑️ do your homework 🌽 تکالیف رو انجام دادن 🔘 do the shopping 🍒 خرید کردن ☑️ do your best 🌽 نهایت سعی خود رو کردن 🔘 do your hair 🍒 موها را درست کردن و فرم دادن ☑️ do the dishes 🌽 ظرف ها را شستن 🔘 do the laundry 🍒 لباسها را شستن ☑️ do exercise 🌽 تمرین و ورزش کردن 🔘 do ironing 🍒 اتو کردن #اد_کوثر کپی از زنگ زبان امروز با ذکر صلوات هدیه به امام زمان مجاز است🌹

سوالات بسیار مهم برای امتحان زبان 😍😍 امتحان های زبان به سه قسمت تقسیم میشن ۱_کلمات ۲_پرکتیس ها ۳_جدول های درس گروه اول که کلمات هست چهار نوع سوال می تونه داشته باشه ۱_عکس میده باید اسمش رو بنویسی ۲_کلمات بهم ریخته میده مرتبش کنی ۳_کلمه رو می نویسه ولی یه حرفش رو جا میزاره که ما باید بزاریم ۴_ این سوال خانم گفت حتما میاد مثلا میگه تو سوال برای هر ترکیب زیر دو کلمه بنویس مثلا برای th , ch,qee, و .....‌ باید از قبل کار کرده باشی و بتونی کلمه بنویسی گروه دوم خیلی مهمه که می تونه پنج نوع سوال بیاد ازش ۱_سوال و جواب رو بهت بده باید بهم وصلش کنی ۲_از تو سوال می پرسه باید جواب بدی ۳_یه عکس میده یه سوال هم می پرسه با توجه به عکس باید جواب بدی ۴_ سوال رو کامل نمیده یه کلمه جا میزاره باید تو بنویسی ۵_متن سوال یا جواب را درهم ریخته میده باید مرتبش کنی گروه آخر یه چند خط بهت متن میده باید داخل یه جدول وارد کنی یا یه جدول میده باید اطلاعات خودت رو توش ثبت کنی اینا مهم ترین سوال های امتحانن بازم سوالای دیگه هست #اد_مهدیه #درسی @CafeYadgiry🌹

نکات مهم ۱_ با برنامه ریزی درس بخونید ۲_اگه وقتتون زیاده نگید بزار فردا می خونم و روز آخر شروع کنید نه ❌ شروع کنید و کم کم بخونید و روز آخر یه مروز داشته باشین ۳_اکثرا در طول روز بخونید و آخر شب یا چند ساعت مونده به امتحان دوره کنید ۴_خیلی سریع و پیچ در پیچ نخونید تا قاطی نکنید ۵_حتما خواب داشته باشین چون اگه خوابتون کم باشه سخت تر حفظ میشید ۶_ با شکم خالی نرید سر جلسه امتحان حتما قبلش یه تیکه حتی کوچیک یه چیزی بخورید ۷_به خودتون اعتماد کنید و مدام از کلمات من می تونم،من آماده ام ، من همه رو حفظم و.... استفاده کنید ۸_امتحان که تموم شد دیگه به اون امتحان فکر نکنید و ذهنتون و مشغول نکنید و بعد کمی استراحت به امتحان بعدی بپردازید ۹_حتما بعد هر امتحان یه استراحت کوتاهی داشته باشید ۱۰_اشکالاتون رو نزارید واسه شب امتحان که یکی از این بپرسم یکم از اون جا فیلم ببینم نه ❌ سعی کنید اشکالاتتون رو قبل شب امتحان بر طرف کنید و شب مرور کنید #اد_مهدیه #درسی @CafeYadgiry🗒

برنامه ریزی برنامه ریزی به دو دسته کلی تقسیم میشه ۱__دسته اول اینجوریه شما می نویسی که از ساعت فلان تا فلان اون کارو می کنم اون ساعت بیدار میشم ،،، مثلا ساعت ۳ تا ۴ برای خوابه اگه این مدلی برنامه ریزی می کنید بهتره وقتی از مدرسه بر می گردید یک ساعت و نیم برای خواب و استراحت و نهار در نظر بگیرید بعد نیم ساعت برای کارهای شخصی و .... و بعد تا سه ساعت درس بخونین بعد سه ساعت نیم ساعت استراحت و دوباره به دلخواهتون هر چی اضافه خواستید بکنید به این نحوه 👇👇 ۷صبح تا۱ظهر 👈مدرسه ۱تا ۲ونیم 👈 نهار و خواب تا ۳ 👈کارهای شخصی تا۶👈درس خوندن تا ۶و نیم 👈استراحت تا ۷ 👈کمک به مادر این یه نمونه مثاله ..... دسته دوم برنامه ریزی ۲ این اینجوریه که شما شب قبل قبل از خواب میشینید توی یه دفتر یا کاغذ کارهای مهم فردا را می نویسید و می گید فردا باید به اینا عمل کنم و برای اینکه اگه انجام ندادین یه مجازات در نظر بگیرید اما تو این روش باید چند تا نکته رعایت بشه ۱_خیلی کار ننویسید در حد توانتان اما اگه فرداش وقت اضافه آوردید به کارهای دیگه بپردازید ۲_ اولویت بندی کنید ۳_هر کاری رو انجام دادین تیک بزنین ۴_بهتره توی یه دفتری بنویسید که دوسش دارید خب خب بریم سر قضیه امتحان تو این روش بهتره امتحان رو توی لیست کارهاتون جز اولویت های اول قرار بدین و اگه سخت کل دروس رو یکجا بخونید جلوی امتحان سه مربع بزارید و درس های امتحان به سه پارت تقسیم کنید مثلا چهار درس چهار درس یا سه درس یا..... هر پارت رو خوندید یه مربع تیک بزنید اینجوری بارش سبک تر میشه امیدوارم به کارتون بیاد اگه استفاده کردید یا نشر دادید فقط یه صلوات #اد_مهدیه #درسی @CafeYadgiry📖🖊

نفری یه فاتحه نصیب پدربزرگم نشه؟🥺❤️‍🩹🙂

•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_115 ظرفارو گذاشتم داخل سینک و گفتم: +مهمونم...زحمتم میشه اگه بشورم! همی چن دیقه پیش مدیونم کردی که نشورم.! _عه عه عهههه! چه آدمیه! واستا دیگه توروخدا! کمرم داره میشکنه! +مهمونم! زد رو بازوم و گفت: _برو بابا! هرچی میگم میگه مهمونم مهمونم! برو اصن! نمیخام بشوری...چیششش...من که میدونم دردت چیه! بروپیش همون رادین جونت! +حسود! _حالا خوبه من داداش دارما! از داداش همه بهتر... خوشتیپ خوش هیکل خوش قد و بالا.. چهارشونه ریش دار آخ قربونش برم... +عووووق.... سمت اتاق دوئیدم... _گوساله..... بی توجه به فشی که داد تقه ای به در زدم... وارد اتاق شدم که رادین سریع نشست رو تخت... +منم... سریع دستی رو چشماش کشید و لبخند اجباری زد... نشستم کنارش... رادین سمت چپ بود و من سمت راست ... دراز کشید رو تخت... احساس کردم حوصلمو نداره! کی انقدر براش بی ارزش شدم؟ خواستم بلند شم که دستمو کشید و پرت شدم بغلش... برگشت سمتم و محکم بغلم کرد‌... دستمو گرفتم رو بازوش و گفتم: +ولم کن میخام برم! آروم لب زد: _ببخشید آروم جونم...! آخ که چقدر بلد بود از دلم دربیاره! سکوت کردم... چشمامو بستم و دستمو دور کمرش حلقه کردم‌‌... چقدر دلتنگش بودم! دلتنگ داداشم! دلتنگ تنها کسی که تو زندگیم بود! تنها کسی که پشتوانم بود! پیشونیمو بوسه ای زد و گفت: _یکم درگیر کارامم...این‌چندروزه زیاد وقت ندارم‌....یه سری مشکل برام پیش اومده....شاید زیاد نتونم ببینمت! ولی نبینم بغض کنیا! سرمو آوردم بالا و گفتم: +چه مشکلی؟ آب دهنشو قورت داد و گفت: _چیز خاصی نیست....ینی چیز مهمی نیست! حل میشه زود... لبخندی زدم و به چشماش خیره شدم! چقدر دلم تنگ حرف زدنش بود! من چرا نمیتونستم مث بقیه خواهرا جیغ جیغ کنم سر داداشه و بزنم لت و پارش کنم! اصن دلم نمیومد! لبخندی زد و گفت: _چته بزغاله؟ نکنه بهم چش داری؟ خنده بلندی کردم و گفتم: +جوووون ! ای کاش میتونستم... _هییییس! زشته! بی ادب! خندم شدید تر شد ... +بی ادب تویی که انقد منحرفی! میخاستم بگم ای کاش میتونستم یدونه محکم بزنم زیر گوشت!

مدیونید اگه ذهنتون انحراف پیدا کنه😂😂😂

•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_116 دستاشو از دورم باز کرد و بلند شد و نشست.... پامو انداختم رو پام که گفت: _بلند شو ببینم! بلند شدم و نشستم... روبروی هم.. چش تو چش... _بزن ببینم! +ها؟ _میگم بزن! +تورو؟ _نه ! عمه مو! +دلم نمیاد! _پس من میزنم! خواستم چیزی بگم که دستشو برد بالا و از کنار گوشم رد کرد... تمام نگاهم به دستش بود که یدفه پرت شدم بغلش! _نبینم آجی من دور برداره دوباره ها! دست بزن هم داشتی و من نمیدونستم.؟ سرم رو پاش بود و موهامو نوازش میکرد... چشمام گرم شده بود... +توروحت....خوابم گرفت... خنده ای کرد و گفت: _۱۲ شبه هنوز تازه خوابت گرفته؟ نیشم باز شد که گفت: _اینارو بی خیال .... چرا میخواستی بزنی زیر گوشم...؟ +چون گوشی وامونده رو جواب نمیدی! ... خواب از سرم پرید! یادم رفته بود که بهش بگم.... بلند شدم نشستم‌.... +یادم انداختی! رادین بار آخرت باشه که گوشیتو خاموش کنی ها! _خودم خاموش نکردم که! +هرچی! نمیگی من میوفتم میمیرم اونوقت ... _بار آخرت باشه! نگاهی انداختم بهش که اخم بدی رو صورتش بود.... +اخم میکنی جذابتر میشی! قهقه ای زدم که گفت: _گیر دادی به منا! شیطون شدی! قهقه ای زد .. دوتامون پوکیده بودیم... رادین هی دستشو میزاشت رو دماغش و میگفت ساکت ولی خنده های من .... گوشیم رو میز کنارتخت بود که پیام اومد... +آخ خدا ....توروحت رادین!... _بزغاله‌....! تو امشب نمک شدی! به من چه! +گگگگ! رادین جلو آینه بود و داشت ژست های مردونه میگرفت... +ماشاالله....ماشاالله....دیگه وقت زن گرفتنته! از تو آینه چشم غره بدی رفت که پقی زدم زیر خنده....! گوشیمو برداشتم و نشستم رو صندلی ... _اون صدای بز مانندتو یکم بیار پایین ! همسایه ها ذِله شدن! مث ببعی میخندی! عی عی عی...! خونه اپارتمانیه ها! با دیدن پیام نرگس صدای قهقهم رفت هوا...

پ.ن:اخم رادین‌...:بار آخرت باشه! پ.ن"مثل ببعی میخندی...🤣🤣

↜ یادگیری سریع زبان انگلیسی😌💚: ۫  ּ   ִ  ۫   ˑ ֗  ִ   ˑ    ּ  𖥔 𓄼   ࣪⠀  ּ   ִ  ۫   ˑ ֗  ִ 🗣┊•موقع حرف زدن با خودتون از کلمہ جدیدی که یاد گرفتین استفاده کنین 📒┊•کتاب ڪار بخرین 💻┊•از سایت ها و اپ هاۍ آموزش انگلیسی استفاده کنین 💭┊•همہ چیز رو یکدفعه یاد نگیرین < #ایده > ╭━━━━━━⊰♥︎⊱━━━━━━╮ ׄ #اد_مهدیه @CafeYadgiry❤️