eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
361 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ میلیارد تن صدا وجود داره ❣ ولی فقط و فقط یکیشونه که ❣ وقتی میشنوی دیوونه میشی ...😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_177 نفس عميقي كشيدم و يه قدم به سمت جلو برداشتم كه حالا با يكبار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 نفس عميقي كشيدم و يه قدم به سمت جلو برداشتم كه حالا با يكبار تكون دادن سرش و دوباره ديدن اخم هاش ته دلم حسابي خالي شد... سعي كردم خودم و كنترل كنم و دوباره قدم برداشتم و اين بار روبه روش ايستادم كه در كمال تعجب چشم ازم گرفت و با كلافگي نفس عميقي كشيد و به سمت فرزين رفت! حالا ديگه از شدت نگراني داشتم به نفس نفس ميفتادم كه عماد يقه ي فرزين و گرفت و نميدونم چي تو گوشش گفت و بعد هم با حرص ولش كرد كه فرزين هم از فرصت استفاده كرد و سوار بر ماشين گازش و گرفت و رفت! داشتم ناخنايي كه با كلي زحمت بلند و مرتبشون كرده بودم رو ميجوييدم كه عماد اومد سمتم! با چهره اي عصبي تر و دست هاي مشت شده! ياد حرفاش كه بهم گفته بود دوست نداره با فرزين حتي يه كلمه حرفم بزنم كه ميفتادم سرعت جويدن ناخنم بالاتر ميرفت تا اينكه بالاخره عماد رسيد كنارم! انگشتم و از دهنم بيرون آوردم و بريده بريده گفتم: _مَ...من نميخواستم...بيا بريم همه چي رو بهت ميگم عماد! و بي اينكه منتظر جوابش بمونم رفتم و نشستم تو ماشين كه بلافاصله سوار شد! سوار شد و حركت كرد! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
این روزهای خوب چرا بَر من نمیرسند؟ این است که دیگر ،وضعِ حالم،شرحِ حال نیـــست. ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
شاعران گل گفته‌اند اما برای وصف «تــو»♥️ باز باید معنی نازکتری پیدا کنم... ‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
عشق باید دو طرفه باشه❣ یه طرفش تو❣ یه طرفش من😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_178 نفس عميقي كشيدم و يه قدم به سمت جلو برداشتم كه حالا با يكبار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 با ديدن كافه ماتم برد! يه كافه آماده ي جشن! كافه اي كه با سليقه تزيين شده بود و من با ديدن هر گوشش بيشتر متعجب ميشدم كه پوزخندي زد و راه افتاد تو كافه: _ميبيني يلدا؟ميبيني اينجارو بخاطر من و تو اين شكلي كردن؟ و با يه پوزخند رفت تو اتاقش! گيج شده بودم... گيج همه چيز كه پشت سر عماد رفتم تو اتاق و شروع كردم به حرف زدن: _تو چت شده عماد؟چرا نميذاري من حرف بزنم؟ و رفتم سمتش كه از رو صندلي بلند شد و جواب داد: _من خوبِ خوبم يلدا فقط ديگه نميخوام چيزي بينمون باشه! و با صداي بلند تري ادامه داد: _چون خستم كردي!چون من نميخوام يه همچین زنی بگيرم و با پوزخند تلخي خواست بره بيرون كه زود تر از عماد رسيدم و در و بستم و جلوي در وايسادم: _تو...تو چي گفتي؟ زل زد تو چشمام و شمرده شمرده گفت: _گفتم نمیخوام با دوباره شنيدن اين حرف دلم شكست... يه جوري كه شايد هيچوقت نميتونستم تيكه تيكه هاش و جمع كنم و حالا بغضِ لعنتي اي كه تو مسير گلوم سد زده بود باعث شده بود تا بي هيچ حرفي فقط سعي در كنترل خودم كنم كه مبادا اشكي بچكه و مردي كه روبه روم ايستاده از سر ترحم يه كمي آروم شه! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بمان که عشق ❣ به حالِ من و غبطه خورَد،❣ بمان که یارِ تو ام ❣ عشق کن که یارِ منى 💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_179 با ديدن كافه ماتم برد! يه كافه آماده ي جشن! كافه اي كه با سليق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 خودم و كنترل كردم تا بشنوم... تا بدونم من به چشم عماد چيم؟ كيم؟ همين زني كه گفت؟ يا شايد هم بدتر! دستي توي صورتش كشيد و پشت بهم ايستاد: _من تازه داشتم يه علاقه اي بهت پيدا ميكردم...تازه داشت ازت خوشم ميومد اما گند زدي! نفس عميقي كشيد و دوباره شروع به حرف زدن كرد: _دِ توي احمق اگه دلت با اون پسرست خيلي بيخود كردي اومدي تو زندگي من و حالا همزمان با نعره اي كه زد به سمتم چرخيد: _همون شبي كه خيلي اتفاقي من خواستگار تو شدم و توهم سر لجبازي حاضر شدي قيد همه چيت و بزني و صيغه ي من بشي بايد ميفهميدم چيكاره اي! با وجود بغض سنگينم لبخند تلخي زدم كه انگار عصباني تر شد و با قدم بلندي به سمتم هجوم آورد و تو گوشم داد زد: _حالا كه گند زدي به همه چيز،برو!برو بگو انقدر تنوع طلب بودم كه هم با هم كلاسيم بودم و هم سر يه لجبازي احمقانه صيغه ي استادم شدم...! و نفساي عصبيش و تو صورتم خالي كرد كه ديگه نتونستم خودم و كنترل كنم و قطره هاي اشك پشت سر هم روي گونه هام سر خورد و سر خورد! باورم نميشد... باور نميكردم كه آدم روبه روم عماد باشه! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تو انقد جاذبہ داری❣ ڪہ یہ لحظه نمیزاری❣ من از فڪرت رها باشم...😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave