eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
354 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاةِ، وَ الصَّلاةُ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ؛ 🌼 ☘️ دعا كليد رحمت، وضو كليد نماز و نماز كليد بهشت است. ☘️ 🌸 .نهج الفصاحه، ح ۱۵۸۸. 🌸 『
بآنو؛یادت‌نرھ‌براےچــٰادرِتو‌نقــشہ‌هاکشیده‌اند…! یك‌مقــٰام‌بـلندپایہ‌ی‌آمریکایی‌می‌گوید(: دیگرزمانےنیست‌کہ‌دانشجویان‌رابہ‌ خیابان‌بیاوریم/: براےسرنگون‌کردن‌جمهورےاسـلامی؛ کافیست‌چـــٰادرازسـرزنـٰانشان‌برداشٺ! | !' | ((: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌『
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 با رسیدن به خیابون نگاهی به اطراف انداختم تا احیانا کسی تعقیبمون نکنه و بعد سوار تاکسی شدیم. زن عمو داشت بال درمیاورد که من قرار بود رضایت بدم و من خوشحال دیدن وکیلم بودم! با رسیدنمون از تاکسی دربستی پیاده شدیم و همینطور که میرفتیم واسه پس گرفتن شکایت زن عمو ازم پرسید _گفتی اوضاع زندگیت روبه راه نیست...چیزی شده؟ زیر لب اوهومی گفتم _از اون اول پدر و مادرش راضی نبودن حالاهم بعد یه سری اتفاق تونستن کلا نظر شاهرخ و نسبت به من تغییر بدن...تا جایی که شاهرخ با یه دختر دیگه نامزد کرده و یه چند وقت دیگه هم عروسیشونه از شدت شوکه شدن وسط راه ایستاد _پس تو چی؟ لبخند تلخی زدم: _شاهرخ میخواد من تو خونش بمونم وزجر بکشم اما من یه وکیل پیدا کردم و میخوام از شاهرخ طلاق بگیرم انگار پاهاش چسبیده بود زمین که ایستاده بود و فقط نگاهم میکرد بی پلک زدنی! ادامه دادم: _کارمون که اینجا تموم شد من میرم دیدن وکیلم بعد یه سر میام خونه زود تر از ساعت 5 میام چون ممکنه شاهرخ یهو سر برسه...اگه هم زودتر از من اومد بهش بگید رفته باغ بهشت و یه زنگ به من بزنید کلافه گفت: _چی داری میگی دختر؟ چه بلایی سر تو اومده چیا بهت گذشته و ما بی خبریم؟ دستاش میلرزید و چشم هاش سوسو میزد که لبخندی تحویلش دادم: _هرچی که بهم گذشته رو گفتم..همش همین بود و مقصر هم خودمم که واسه یه غریبه همه چیم و باختم و خیال کردم دوسم داره... 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
°•|📲|•° °•|🥰|•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چادر نه، حریری از بهشت است، آری😇 آیینه نور و سوره بیداری🪞📿 فصلی ز فروغ آفتاب زهراست🌞 این چادر روشنی که بر سر داری✨🧿 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 『
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: ثَلاثٌ يَقْبَحُ فيهِنَّ الصِّدْقُ: اَلنِّميمَةُ، وَ اِخبارُكَ الرَّجُلَ عَنْ اَهلِهِ بِمايَكْرَهُهُ، وَ تَكذيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الخَبَرِ؛ 🌼 ☘️ در سه چيز راستگويى زشت است: سخن چينى، خبر ناخوشايند دادن به مردىدرباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى. ☘️ 🌸 .خصال، ص ۸۷، ح ۲۰. 🌸
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: اَلصِّدْقُ طُمَأْنينَةٌ وَ الْكَذِبُ ريبَةٌ؛ 🌼 ☘️ راستگويى مايه آرامش و دروغگويى مايه تشويش است. ☘️ 🌸 .نهج الفصاحه، ح ۱۸۶۴. 🌸 『
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَ أبْغَضَ الصِّدْقَ فِى الْفَسادِ؛ 🌼 ☘️ خداوند عزوجل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كهباعث فتنه شود بيزار است. ☘️ 🌸 .من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۵۳، ح ۵۷۶۲. 🌸 『
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: إنَّ الْمَعونَةَ تَأْتى مِنَ اللّه ِ عَلى قَدْرِ الْمَؤونَةِ وَ اِنَّ الصَّبْرَ يَأْتى مِنَ اللّه ِ عَلىقَدْرِ الْمُصيبَةِ؛ 🌼 ☘️ به راستى كه كمك از جانب خداوند به اندازه هزينه مى رسد و صبر از جانب خداوندبه اندازه گرفتارى مى آيد. ☘️ 🌸 .كنزالعمّال، ح ۱۵۹۹۳. 🌸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 قطره اشکی اروم از گوشه چشماش سر خورد: _ما نباید ازت غافل میشدیم...نباید راضی میشدیم که تو ندیده و نشناخته بری تو اون خونه و حالاهم این اتفاقا بیفته گوشیم و از تو کیفم بیرون اوردم و نگاهی به ساعت انداختم و گفتم: _زن عمو وقتمون داره میره ها بعدا راجع به همه چی حرف میزنیم فعلا باید به کارهام برسم چون بعید میدونم دوباره همچین فرصتی گیرم بیاد و موقتا بی خیال حرف زدن راجع به من و اوضاع زندگیم شدیم... شکایتم و که از حامی پس گرفتم با زن عمو خداحافظی کردم و خودم و رسوندم به دفتر خانم احتشام... استرس بی حدی همه وجودم و گرفته بود و میترسیدم که هر ان شاهرخ برسه یا همین الان دنبالم باشه! با تموم این نگرانی ها سوار اسانسور شدم و رسیدم به طبقه چهارم و دفتر خانم احتشام. به محض ورود فرهاد از رو صندلی بلند شد و اومد سمتم: _سلام خانم احتشام منتظرتونه بفرمایید و از جایی که از ازاوضاعم باخبر بود خیلی سریع کارم و راه انداخت تا بتونم دیدار سریعی با خانم وکیل داشته باشم و خودش هم رفت پایین تا سر و گوشی اب بده که مبادا شاهرخ دنبالم باشه! وارد اتاق شدم مطابق حدسم وکیلم زن جوون و البته خوشرویی بود که حتی نگاهش هم بهم امید میداد جلوتر رفتم : _سلام از رو صندلیش بلند شد _سلام عزیزم بفرمایید! و به صندلی های جلوی میزش اشاره کرد رو نزدیکترین صندلی بهش نستم و حرف هامون شروع شد حرف هایی که قلبم و درد میاورد و عذابم میداد حرف هایی که گاهی فکر میکردم کابوسه و حقیقت نداره اما داشت... به خودم که اومدم صورتم خیس از اشک بود و یک ساعت گذشته بود یکساعت شنیدن از دردهام باعث گرفتگی چهره خانم وکیل و حال زار خودم شده بود... نفس عمیقی سرداد و گفت: _با این اوصاف تو حتما باید طلاق بگیری...کلی هم دلیل داری واسه این جدایی خودمم کمکت میکنم که خلاص شی اصلا نگران نباش! رو صندلی کناریم نشست و ادامه داد: _گفتی دست بزن هم داره سری به نشونه تایید تکون دادم: _تا حالا چند بار دست روم بلند کرده اخرین بار هم وقتی ازم تمکین میخواست و من نمیخواستم شروع کرد به اذیت کردنم زیر لب آهانی گفت: _از همه اینایی که گفتی علیهش استفاده میکنیم..مملکت قانون داره و نمیذاره هرکسی هرکاری که دلش میخواد بکنه اصلا نگران نباش همین روزا احضاریه دادگاه میاد واسش و میفهمه که زمان قلدری گذشته دیگه ناراحت نباش... 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله: لَيْسَ بِحَليمٍ مَنْ لَمْ يُعاشِرْ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لابُدَّ لَهُ مِنْ مُعاشَرَتِهِ حَتّىيَجْعَلَ اللّه ُ مِنْ ذلِكَ مَخْرَجا؛ 🌼 ☘️ بردبار نيست آن كه با كسى كه چاره اى جز معاشرت با او ندارد به نيكىمعاشرت نكند تا اين كه خداوند براى او راه نجاتى از معاشرت با وى فراهمآورد. ☘️ 🌸 .كنزالعمال، ج ۳، ص۱۳۰، ح۵۸۱۵. 🌸
💞 ای نمایان‌گر زیبایی... یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ 🌹
💞 خدای من! تویی پناه من... الهی اَنْتَ کَهْفی... دعای‌عرفه