eitaa logo
مرکز مطالعات روسیه
451 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا جنگ روسیه و اوکراین از آنچه ما فکر می‌کنیم بسیار مهمتر است؟! موسسه The conversation درباره آن می‌نویسد: 🔸حمله روسیه به اوکراین عواقب و بازتاب‌های طولانی‌مدتی خواهد داشت که خیلی فراتر از نقض قوانین بین‌المللی و تمامیت ارضی یک کشور است. آن طور که متخصصان روابط بین‌الملل در آمریکا می‌گویند، اقدامات روسیه اعتبار تضمین‌های امنیتی ابر قدرت‌ها را تضعیف می‌کند، رژیم عدم اشاعه اتمی را سست می‌کند و چشم‌انداز آینده برای خلع سلاح را نابود خواهد کرد. 🔸تصمیم پوتین برای حمله، نقض مستقیم تفاهم‌نامه بوداپست است که یک ابزار کلیدی برای تضمین استقلال و تمامیت ارضی اوکراین بود. این تفاهم در سال ۱۹۹۴ و بعد از مذاکرات طولانی و پیچیده با حضور رئیس‌جمهور وقت روسیه بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور اوکراین لئونید کوچما و نخست‌وزیر وقت بریتانیا جان میجر انجام شد. 🔸در ذیل بندهای این توافق، اوکراین موافقت کرد که سلاح‌های اتمی خود، یعنی سومین زرادخانه بزرگ اتمی در جهان که از شوروی به ارث برده بود را رها کند و آن را برای نابودی به روسیه بفرستد. این باعث شد که اوکراین (و البته بلاروس و قزاقستان) به عنوان یک کشور غیر اتمی به پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی بپیوندند (نکته جالب اینکه امضاکننده این توافق از طرف آمریکا دونالد بلینکن، پدر آنتونی بلینکن وزیر خارجه فعلی آمریکا بوده). 🔸پیمان NPT یک پیمان از نظر قانونی الزام آور است که تنها پنج کشور (چین، روسیه، آمریکا، بریتانیا و فرانسه) را به عنوان دارندگان قانونی سلاح‌های اتمی به رسمیت می‌شناسد. همه کشورهای دیگر از ساخت سلاح اتمی منع شده‌اند از جمله پاکستان، هند، اسرائیل و کره شمالی که البته عضو این پیمان نیستند. 🔸اوکراین در عوض رها کردن سلاح‌های اتمی به دنبال دریافت تضمین‌های امنیتی از آمریکا بود تا در صورت نقض تمامیت ارضی‌اش دخالت کند اما وقتی مشخص شد که آمریکا مایل به انجام این نیست، اوکراین پذیرفت که تضمین‌های ضعیف‌تر سیاسی را بپذیرد. سپس چین و فرانسه نیز تضمین‌های مشابهی به اوکراین دادند هرچند توافق بوداپست را امضا نکردند. 🔸تفاهم بوداپست از یک سری تضمین‌های سیاسی تشکیل شده که متعهد می‌شود تا به "استقلال و تمامیت ارضی اوکراین در مرزهای کنونی آن احترام گذاشته شود"، اما معنی تضمین‌های امنیتی به طور عمدی مبهم گذاشته شد. بنا به گفته یک دیپلمات سابق به نام استیون پایفر آمریکا که در این گفتگوها شرکت داشته، این طور توافق شد که در صورت نقض توافق، پاسخ به آن به عهده آمریکا و بریتانیا خواهد بود اما این پاسخ به طور دقیق مشخص نشده. پایفر می‌گوید که "این تعهد از قرارداد بوداپست وجود دارد که به اوکراین کمک ارائه شود، از جمله کمک‌های نظامی کشنده". 🔸وقتی که روسیه در سال ۲۰۱۴ برای اولین بار این تفاهم را نقض کرد، یکی از نمایندگان مجلس اعیان انگلیس گفت: "بریتانیا به عنوان یکی از طرفین چهارگانه تفاهم‌نامه بوداپست قول داده که به تمامیت ارضی اوکراین احترام بگذارد. بریتانیا در مواقعی که بحران به وجود آید مسئولیت ویژه دارد. دولت به اندازه‌ای که باید در این زمینه فعال نبوده". 🔸نه فقط این موضوع بلکه دستور اخیر پوتین برای قرار دادن نیروهای اتمی خود در سطح "هشدار بالا" این توافق را بیشتر نقض کرده. علی‌رغم اینکه آمریکا و بریتانیا حرف‌های توافق بوداپست را انجام دادند اما این تاثیر را بر اذهان گذاشته که اوکراین به حال خود گذاشته شده تا به تنهایی با یک متجاوز دارای سلاح هسته‌ای بجنگد. پس تعجب‌آور نیست اگر مقامات و افکار عمومی اوکراین احساس کنند که مورد خیانت قرار گرفته‌اند و آن قراردادی که بر روی آن توافق کرده‌اند به اندازه کاغذی که بر روی آن امضا زده‌اند ارزش نداشت. 🔸این موضوع عواقب طولانی مدت زیادی بر آینده عدم اشاعه و خلع سلاح خواهد گذاشت و دیگر کشورهای جهان این سوال را از خود می‌پرسند که آیا چنین تضمین‌هایی برای حفظ امنیت‌شان در آینده قابل اتکا خواهد بود یا نه. چنین تجربه‌ای ممکن است صحبت‌ها پیرامون عدم اشاعه و کشورهایی که به دنبال توسعه سلاح اتمی هستند را از کشورهای "منفور بین‌المللی" تغییر دهد. در سایه تجربه اوکراین، داشتن سلاح اتمی برای حفط استقلال و تمامیت یک کشور هر چه بیشتر مشروع به نظر می‌آید. 🔸حمله روسیه به اوکراین، علاقه به داشتن سلاح اتمی را زنده خواهد کرد. شینزو آبه نخست‌وزیر سابق ژاپن گفت که "ژاپن باید این تابوی طولانی را بشکند و بحث راجع به سلاح‌های اتمی را شروع کند" [1]. 🔸همه این‌ها ایستادگی شدید غرب در برابر روسیه را توضیح می‌دهد؛ منع از تمامی مسابقات ورزشی، صدور حکم دستگیری پوتین، مصادره اموال... همگی کدهای عملی هستند که غرب می‌خواهد به جهان بفرستد: "روسیه سلاح اتمی داشت اما نتوانست استفاده کند و تحریم شد" (این جمله را در ایران از چه کسانی شنیده‌اید؟!) @Center_for_Russian_Studies
و بررسی 📌 این روزها موج جدیدی از اعتراضات علیه قانون ماموران خارجی در گرجستان آغاز شده است 🔸 معترضان شعارهای مشابه و قابل پیش بینی در مورد محدودیت حقوق بشر و آزادی بیان سر می دهند.  از نظر مقیاس و نفوذ سیاسی، بخش NGO در گرجستان تنها می تواند با ارمنستان رقابت کند، جایی که نخست وزیر فعلی عمدتاً از طریق سازوکار آنها به قدرت رسید. 🔸بیدزینا ایوانیشویلی، مقام ارشد گرجستان و ثروتمندترین مرد این کشور، معتقد است که «واشنگتن از سازمان‌های غیردولتی استفاده می‌کند تا گرجستان را به یک کشور خط مقدم دیگر و خوراک توپ علیه روسیه تبدیل کند». 🔸استراتژی رهبری فعلی کشور دقیقاً برعکس است: حداکثر خویشتن داری در قبال مسکو، تأکید بر تجارت و سود متقابل.  البته تصویب قانون در مورد عوامل خارجی نیز اشاره ای به کرملین و سیگنالی است که تفلیس در حال «تمیز کردن» «دم» غربی خود است. 🔸تعدادی از منابع گزارش می دهند که در مرحله بعدی، گرجستان قصد دارد تا به تدریج از پروژه های یورو-آتلانتیک خارج شود، تا اینکه بند بی طرفی و وضعیت غیر بلوکی جمهوری در قانون اساسی گنجانده شود. 🔸بخش قابل توجهی از رویای گرجستان معتقد است که از طریق عادی سازی روابط با روسیه، می توان به احیای "حاکمیت ارضی" مورد انتظار در آینده دست یافت.  برخی از کارشناسان جنگ قره باغ را به یاد می آورند و این تجربه را در آبخازیا و اوستیای جنوبی به نمایش می گذارند.  که از اساس اشتباه است. 🔸بر خلاف قره باغ، آبخازیا و اوستیای جنوبی دارای وضعیت حقوقی روشن (برای روسیه) هستند.  مسکو حاکمیت آنها را به رسمیت شناخت و تعهدات قراردادی را برای تضمین امنیت دو جمهوری بر عهده گرفت.  علاوه بر این، تقریباً کل جمعیت این کشورها را شهروندان روسیه تشکیل می دهند.  از پایگاه های نظامی فدراسیون روسیه نیز خبری نیست. 🔸به احتمال زیاد، بیدزینا ایوانیشویلی و سرسپردگانش در رهبری گرجستان در حال طرح ایده هایی برای یک ادغام مجدد آرام و مسالمت آمیز هستند: از سرگیری تجارت رسمی، حرکت مردم و سرمایه. 🔸رهبری گرجستان به خوبی درک می کند که تکرار ماجراجویی 2008 این بار می تواند منجر به از دست دادن کامل حاکمیت جمهوری شود، بنابراین هیچ کس با این سناریو موافقت نخواهد کرد. 🔸دیدن این که چگونه اعضای غیردولتی لیبرال و مترقی امروز با ملی گرایان رادیکال از میان حامیان جنایتکار جنگی میشیکو ساکاشویلی ادغام شده اند، طعنه آمیز است. 🔸برای ایالات متحده هرگز مهم نبود که موتور "انقلاب رنگی" کیست.  قبایل در لیبی یا نئونازی ها در اوکراین.  نکته اصلی اطمینان از فروپاشی داخلی و تغییر اساسی در مسیر سیاست خارجی کشور مورد علاقه است. Политех 📝 محمد جواد عسگری 🇷🇺@Center_for_Russian_Studies