eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
200 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دسته عزاداری امام حسین از مسجد چهارده معصوم روستای صرم به سمت مسجد جامع در اربعین ۱۴۰۲
دسته عزاداری اربعین امام حسین علیه‌السلام در جوار امامزادگان روستای صرم
🍃ایستگاه صلواتی شهدا در جوار امامزادگان پذیرایی از عزاداران ابا عبدالله الحسین علیه السلام🖤🖤 خدا قوت
30.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرکت دسته عزاداری از مسجد چهارده معصوم به سمت مسجد جامع روستای صرم در اربعین حسینی ۱۴۰۲
سید رضا نریمانی_هفتگی 9 دی 95_شور_ یه روز از این سرگذشت-1484556737.mp3
12.96M
مادر سیدرضا نریمانی در راه برگشت از کربلا براثر سانحه از دنیا رفت و به زیارت ارباب شتافت این قطعه از سیدرضا رو به خودش و مادر مرحومش تقدیم میکنم😭
سلام حضرت آفتاب ، مهدی جان آدینه که طلوع می کند ... سرسرای این دل های غمزده پراز عطر نرگس می شود ... ... انگار نسیمی از کوی بی نشانتان در سراپرده ی جان ها می پیچد و زنده مان می کند ... السلام علیک یا عین الحیاه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 استاد محمودی «آخرالزمان و راهکارهای حفظ دین» 🔖قسمت اول 🔺 اوصاف در جهان... اولین کار ما در مهدویت حفظ دین است در آخرالزمان مراقب باش و تقاضای نجات از این وضع ناهنجار کن که فرج نزدیک است... ♨️پیشنهاد دانلود ادامه دارد...
🔻سقراط و همسرش سقراط از حکمای یونان، زنی بداخلاق داشت. روزی آن زن نشسته با نهایت بدخویی مشغول لباس شستن بود و در حین کار به سقراط دشنام می‌داد. حکیم از طریق حکمت، مروت و بردباری دم برنمی‌آورد و سکوت اختیار کرده بود. آرامش سقراط خشم همسرش را بیشتر می‌کرد به حدی که تشت را که پر از کف صابون بود بر سر و روی سقراط ریخت. ولی سقراط همچنان خونسرد بود. حاضران به حکیم اعتراض کردند که این مقدار تحمل بی‌موقع از شما پسندیده نیست.  سقراط با لبخند گفت: حق با شماست. اما اثر غرش رعد و جهیدن برق، آمدن برف و باران است.
🔻پیرمرد باهوش پادشاه محمود پیرمردی ضعیف را دید، کـه پشتواره ای خار میکشد. بر او رحمش آمد؛ گفت: ای پیرمرد دو ؛ سه دینار زر می‌خواهی؟ یا دراز گوش«خر»؟ یا دو سه گوسفند؟ یا باغی کـه بـه تو دهم تا از این زحمت خلاصی یابی؟ پیرمرد گفت: زر بده، تا در بین بندم و بر دراز گوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و بـه باغ روم و بـه دولت تو«کمک تو» در باقی عمر آنجا بیاسایم. پادشاه را خيرمقدم و فرمود: چنان کنند.
بعد وضو قبل نماز بعد نماز!
27.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" خودرو " ‼️ شاهکار خودروسازی در ایران...! ⁉️ آیا می‌توان به صنعت امیدوار بود؟! ⁉️ برنامه دولت سیزدهم برای خودروسازی چیست؟!
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 استاد محمودی «آخرالزمان و راهکارهای حفظ دین» 🔖قسمت دوم 🔺 ده راهکار برای نزدیک شدن به امام زمان... ‌در همه هلاک می‌شوند الّا کسانی برای فرج دعا می‌کنند... ♨️پیشنهاد دانلود 🔰ادامه دارد...
جواب سلامشو بدم؟
🔻جریح ⛪️در بنی اسرائیل عابدی بود که او را (جریح) می‌گفتند در صومعه خود عبادت خدا می‌کرد. روزی مادرش به نزد او آمد در وقتی که نماز می‌خواند، او جواب مادر را نگفت. بار دوم مادر آمد و او جواب نگفت. بار سوم مادر آمد و او را خواند جواب نشنید. 🧕مادر گفت از خدای می‌خواهم ترا یاری نکند! روز دیگر زن زناکاری نزد صومعه او آمد و در آنجا وضع حمل نمود و گفت: این بچه را از جریح به هم رسانیده‌ام. مردم گفتند: آن کسی که مردم را به زنا ملامت می‌کرد خود زنا کرد. پادشاه امر کرد وی را به دار آویزند. 🧕مادر جریح آمد و سیلی بر روی خود می‌زد. جریح گفت: ساکت باش از نفرین تو به این بلا مبتلا شده‌ام. مردم گفتند: ای جریح از کجا بدانیم که راست می گوئی؟ گفت: طفل را بیاورید، چون آوردند دعا کرد و از طفل پرسید پدر تو کیست؟ آن طفل به قدرت الهی به سخن آمد و گفت: از فلان قبیله، فلان چوپان پدرم است. جریح بعد از این قضیه از مرگ نجات پیدا کرد و سوگند خورد که هیچگاه از مادر خود جدا نشود و او را خدمت کند.
🥂🥂🥂 🔻حکایت شراب مردی نزد ایاس بن معاویه آمد و گفت:اگر خرما خورم زیانیم باشد؟ گفت:نه. گفت:در صورتیکه سیاهدانه با نان خورم گناهی کرده ام؟ گفت:نه. گفت:اگر کمی آب بر سر آن نوشم؟ گفت:منعی ندارد. گفت:شراب خرما هم ترکیب همین چیزها باشد بعد از چه رو حرامست؟ ایاس گفت:اگر بر تو کمی خاک افشانند دردت آید؟ گفت:نه. گفت:اگر بر پیکرت آب پاشند، اندامیت بشکند؟ گفت:نه. گفت: اگر از آب و خاک خمیری کنند و در آفتاب نهند که خشک شود و بر سرت بکوبند چون باشد؟ گفت: آنم می کشد. ایاس گفت:آن هم چون این باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" مسکن" ‼️ وضعیت عجیب در ایران...! ⁉️ آیا می‌توان به بازار مسکن امیدوار بود؟! ⁉️ برنامه دولت سیزدهم برای ساخت مسکن چیست؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ماجرای شنیدنی و تکان دهنده با روایت گری استاد 🔻عباس کجاش باب الحوائج هست اینا همش دروغه...
❣ 🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست... 📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اگه یه روز خواستید به درد امام زمان بخورید.. حتما و حتما ببینید و گوش کنید❗ ♥️ استاد
♨️هشت راه برای افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛(بخش اول) 1⃣از خداوند متعال بخواهیم دوستی با امام زمان علیه السلام را در دل ما بیاندازد؛ 🔸در زمان‌ها و مکان‌هایی که گفته‌اند دعا در آن مستجاب است،‌ یکی از خواسته‌های مهم ما بیشتر شدن، نزدیک‌تر شدن به و محبت بیشتر به ایشان باشد. دغدغه داشته باشیم که رابطه‌ی قلبی ما با امام زمانمان،‌ هر روز قوی‌تر و بیشتر و مستحکم‌تر شود. 🔸محبت امام زمان موهبتی الهی است که در قلب هر کس جا بگیرد دنیا و آخرتش آباد است. درخواست از خداوند راحت‌ترین و بی‌هزینه‌ترین و در عین حال موثرترین راه می‌باشد.👌 ✅پیشنهاد میشود برای این کار برنامه مشخصی داشته باشیم, مثلا بعد از هر نماز از خداوند بخواهیم محبت امام زمان علیه السلام را در قلب ما افزایش دهد یا قبل از خواب این کار را انجام دهیم. 🔰ادامه دارد...
🔻عطاشو به لقاش بخشيدم 📖جناب سعدي ميگه: براي يه مستمندي مشكلي پيش امد يكي به او گفت :فلاني وضعش خيلي خوبه اگر بري پيشش حتما كمكت ميكنه مستمند سمت خانه آن فرد رفت وقتي به اونجا رسيد ديد او اخم هایش را در هم كشيده و غضب الود و عصباني نشسته نيازمند چيزي نگفت و از همان جا برگشت به او گفتن چه شد؟ گفت:عطاشو به لقاش بخشيدم... 👳 @mollanasreddin 👳
🔻علم عشق در دفتر نباشد یكی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید: مولای من استاد شما كه بود؟ عارف: صدها استاد داشته ام. مريد: كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟ عارف اندیشید و گفت: در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند. اولین استادم یك دزد بود. شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم و نمی خواستم كسی را بیدار كنم. به مردی برخوردم، از او كمك خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز كرد. حیرت كردم و از او خواستم این كار را به من بیاموزد. گفت كارش دزدی است. دعوت كردم شب در خانه من بماند. او یك ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون میرفت و وقتی برمی گشت می گفت چیزی گیرم نیامد. فردا دوباره سعی می كنم. مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناكام ندیدم. دوم سگی بود كه هرروز برای رفع تشنگی كنار رودخانه می آمد، اما به محض رسیدن كنار رودخانه سگ دیگری را در آب می دید و می ترسید و عقب می كشید. سرانجام به خاطر تشنگی بیش از حد، تصمیم گرفت با این مشكل روبه رو شود و خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد. استاد سوم من دختر بچه ای بود كه با شمع روشنی به طرف مسجد می رفت. پرسیدم: خودت این شمع را روشن كرده ای؟ گفت: بله. برای اینكه به او درسی بیاموزم گفتم: دخترم قبل از اینكه روشنش كنی خاموش بود، میدانی شعله از كجا آمد؟ دخترك خندید، شمع را خاموش كرد و از من پرسید: شما می توانید بگویید شعله ای كه الان اینجا بود كجا رفت؟ فهمیدم كه انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمیداند چگونه روشن میشود و از كجا می آید ...