🔰امام حسین«ع» و غیرتورزی و پاسداری از حریم خانواده
✍یکی از اموری که #اسلام بسیار در مورد آن #سفارش کرده، غیرتمندی و دفاع از حریم خانواده است.
🔹 طبیعتاً انسان هرقدر #غیرتمندتر باشد، میزان #دفاع او از حریم خانواده بیشتر خواهد بود.
🔹رسول اکرم«ص»فرمودند: «کَانَ إِبرَاهِیمُ أبِی غَیُوراً وَ أَنَا أَغیَرُ مِنهُ وَ أرغَمَ؛(1) ابراهیم (پدرم) غیرتمند بود و من از او غیرتمندترم و خدا بینی مؤمن بیغیرت را به خاک میمالد».
🔹غیرتمندی به درجه ایمان بستگی دارد. حضرت رسول فرمودند: (2) «غیرت مرد عین ایمان اوست».
🔹امام حسین«ع» چون جانشین پیامبر اکرم«ص» و برتر از پیامبران گذشته است، #طبعاً باغیرتترین فرد زمانه خویش است و چون از درجه ایمان بالایی برخوردار است، غیرتش افزون بر دیگران است.
🔹آنچه پیش رو دارید نگاهی است به غیرتمندی امام حسین«ع» و پاسداری از حریم خانواده، با تذکر این نکته که روش ما در بررسی و بیان این بحث #سیر زمانی و #تاریخی است، یعنی سعی میکنیم گام به گام با دوران تاریخی زندگانی ابا عبدالله«ع» حرکت کنیم.
✅غیرت در روایت
➕در منابع اسلامی و روایات از غیرت #تعبیرهای بسیار #دقیقی شده است که هر یک نشاندهنده اهمیت بالای غیرت در زندگی خانوادگی و اجتماعی است.
🔺غیرت عین ایمان است.
🔹رسول اکرم, فرمود: «إِنَ الْغَیرَةَ مِنَ الإِیمَان؛(3) غیرت از ایمان است.»
🔺محبوب خداوند
🔹حضرت صادق«ع» فرمود: «إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَکَ وَ تَعَالى- غَیُورٌ یُحِبُ کُلَ غَیُورٍ، وَ لِغَیرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ: ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛(4) از آنجا که خدای بلندمرتبه غیور است، هر باغیرتی را دوست دارد. به خاطر غیرت خداوند است که فحشای ظاهری و باطنی حرام شده است.»
🔺هر که میخواهد شود محبوب حق
در غیوری بر همه گیرد سبق
غیور است محبوب پروردگار
که بیغیرتی آورد ننگ و عار
هر آن کس کند حفظ ناموس خویش
ز دربار ایزد برد بهره بیش
🔺نشانه شجاعت و عفت
🔹علی«ع» فرمود: «ثَمَرَةُ الشَّجَاعَةِ الْغَیْرَة؛(5) غیرت میوه شجاعت است.»
🔹و نیز: «قَدرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدرِ هِمَّتِهِ...وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدرِ غَیرَتِه؛ ارزش مرد به اندازه همت اوست و شجاعت او به اندازه غیرتش و عفتش به اندازه غیرتش.»
شجاعت نشانی ز غیرت بُوَد
غیوران همه پاک طینت بُوَد
✅تعریف غیرت
🔹غَیرت #نفرت طبع ناشی از بخل بر شرکت دیگری در امری است که سخت آن را دوست داری. شرکتناپذیری در آنچه که مورد علاقه تو باشد. شریکرانی در امری که آن را دوست داشته باشی.»(6)
🔹غیرت صفتی نفسانی است در انسان که هرگاه احساس کند #محبوب او (اعم از دین، ناموس، اموال...) به #خطر افتاده است، در مقابل آن #عکسالعمل نشان میدهد، از ارزش موردنظر دفاع میکند یا لااقل #ناراحتی و غصّه در او ایجاد میشود.
👈حسن بن ابیالحسن بصری گوید: جماعتی بودیم در عهد حکومت معاویه که برای مأموریتی به بلاد خراسان میرفتیم.
🔹 فرمانده ما مردی بود از تابعین. روزی نماز #ظهر را پشت سر او خواندیم. پس از نماز به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! حادثهای بزرگ در اسلام رخ داده که از زمان پیغمبر«ص» تا کنون اتفاق نیفتاده بود.
👈 معاویه #حُجر بن عُدَی را با یارانش به قتل رسانده. حال اگر مسلمانان غیرت دارند، وظیفهشان روشن است و اگر غیرت ندارند از خدا میخواهم مرا هر چه زودتر قبض روح کند که دیگر در چنین دنیایی زنده نمانم. حسن گوید: هنوز عصر نشده بود که صدای شیونی شنیدیم. معلوم شد وی دار فانی را وداع گفته است.»(7)
🔰دفاع از ناموس
🔹معاویه پس از شهادت امام علی«ع» و قرارداد صلحی که با امام حسن«ع» بست، تلاش میکرد در بنیهاشم راههای #نفوذی بیابد و پیوند خویشاوندی برقرار کند، از این رو به فرماندار خود مروان در مدینه نوشت امکلثوم، دختر #عبدالله بن جعفر را برای یزید خواستگاری و مراسمی در مسجد مدینه بر پا کند.
🔹مروان سران بنیامیّه را در مسجد جمع کرد و در یک سخنرانی کوتاه از یزید آلوده دامنِ شرابخوار تعریف و نکاتی را بیان و اظهار امیدواری کرد که این گونه ازدواجها عامل پیوند و دوستی شود.
🔹عبدالله جعفر، همسر حضرت زینب«س» در جواب گفت: «ازدواج این دختر به من ارتباطی ندارد. باید دایی او حضرت امام حسین«ع» تصمیم بگیرد.» امام حسین«ع» در همان اجتماع مسجد و بعد از سخنرانی فریبکارانه مروان به پا خاست و اظهار داشت: «سپاس خداوندی را که ما اهلبیت پیامبر را برای تدوام #دین خود و برای رهبری انسانها برگزید و قرآن و وحی را بر ما نازل کرد. ای مروان! تو سخنرانی کردی و ما شنیدیم.
🔹 اینکه گفتی مهریۀ اُمکلثوم براساس رأی پدرش عبدالله بن جعفر است، هر مقدار که بخواهد تعیین کند. سوگند به جانم، هرگز از سنت رسول خدا«ص» در ازدواج دختران و زنان خاندانش عدول نخواهیم کرد که«بیست اوقیه، معادل480 درهم»است. و این که گفتی قرضهای پدرش را خواهیم پرداخت، راستی در چه زمانی زنان بنیهاشم قرضهای ما را میپرداختند؟
🔹 و اینکه گفتی این ازدواج پیوند بین دو قبیله ایجاد میکند، ما بنیهاشم با شما سران بنیامیه در راه دین خدا دشمنی کردیم و جنگیدیم و هرگز برای رسیدن به دنیا با شما صلح نخواهیم کرد. فامیل بودن ما نتوانست ما را به وحدت برساند، حال چگونه با ازدواج میتوان به وحدت رسید؟ و اینکه گفتی در شگفتم از یزید که چگونه از این دختر خواستگاری میکند؟ بدان کسانی از این دختر خواستگاری میکنند که از یزید و پدر یزید و جدّ یزید برترند. و اینکه گفتی همانا یزید همتای کسی است که همتایی ندارد!. کسی که تا کنون همتای یزید بوده، امروز نیز خواهد بود و چیزی بر آن اضافه نشده است.
آنگاه فرمود:
🔹«تمام جمعیت حاضر در مسجد گواه باشید که من دختر (خواهرم) ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر را به عقد پسر #عمویش قاسم بن محمد بن جعفر در آوردم و مهریه او را چهار صد و هشتاد درهم قرار دادم و برای تأمین زندگی، زمین خود در مدینه (وادی عقیق) را به این دختر بخشیدم.» ؛(8)
🔹در این جریان، با جوشش غیرت ابیعبدالله الحسین«ع»، هم از اهلبیت«ع» و ناموس خاندان عصمت بهخوبی دفاع شد و امام، او را از حریم آلوده یزید و معاویه نجات داد، هم یزید و بنیامیه رسوا شدند.
✅نمایش پاسداری از حریم خانواده(۸)
🔹مدینه شبی را به یاد میآورد که کاروان حیا با تمام شکوه و جلال خود به سوی مکه روانه شد.
شبی از شبهای ماه رجب بود که کاروانی مجلل در حالی که جوانان بنیهاشم و در رأس همه سید جوانان اهل بهشت، #بانوان حرم را احاطه کرده بودند، از مدینه بیرون رفت.
🔹راوی چنین نقل میکند: «چهل محمل را دیدم که با پارچههای حریر (ابریشم) و دیباج زینت شده بودند. در این وقت امام حسین«ع» دستور داد بنیهاشم زنهای محرم خود را سوار بر محملها نمایند. ناگهان #جوانی که قامت بلندی داشت و بر گونۀ او علامتی بود و صورتش مانند ماه میدرخشید، از منزل امام حسین«ع» بیرون آمد و فرمود: «بنیهاشم کنار روید.» آنگاه #دو زن در حالی که دامانشان بر اثر حیای از مردم به زمین کشیده میشد و صورتشان پوشیده بود و دور آن دو را کنیزانشان احاطه کرده بودند، از خانه امام حسین«ع» خارج شدند.
🔹. آنگاه آن جوان به سوی یکی از محملها رفت و زانوی خود را تکیه قرار داد و بازوی آنها را گرفت و بر محمل سوار کرد. من از بعضی پرسیدم: آن دو بانو کیستند؟
🔹جواب دادند: یکی از آنها زینب«س» و دیگری امکلثوم دختران امیرالمؤمنین«ع» هستند. پس پرسیدم: این جوان کیست؟ گفته شد: او قمر بنیهاشم، عباس فرزند علی«ع» است.
🔹سپس دو دختر صغیر را دیدم که گویا امثال آنها آفریده نشده است. پس یکی را همراه زینب«س» و دیگری را همراه امکلثوم سوار کرد
🔹. نام آن دختران را پرسیدم. گفته شد که یکی سکینه و دیگری فاطمه دختران حسین«ع» هستند. آنگاه بقیه بانوان به همین جلالت و عظمت و حیا و متانت سوار شدند و حسین«ع» ندا داد: کجاست عباس قمر بنیهاشم! عباس عرض کرد: لبَّیک لبَّیک ای آقای من! فرمود: اسبم را بیاور. اسب آقا را حاضر کردند و حضرت بر آن سوار شد و بدین سان کاروان حیا، عفت و متانت مدینه را ترک گفت.»(۹)
🔹 شاید این پرسش مطرح شود که امام حسین«ع» با آن همه غیرت و تأکید بر پاسداری از حریم خانواده، #چرا اهل و #عیال را همراه خویش به کربلا برد که اسیر دشمن شوند؟ آیا بهتر نبود که آنان را در مدینه میگذاشت تا امنیت بیشتری داشته باشند؟
👈 پاسخ این است:
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ور نه این بیحرمتی را کی روا دارد حسین«ع»(۱۰)
🔹این امر علاوه بر اینکه دستور الهی بود «إِنَ اللَّهَ قَد شَاءَ أَن یَرَاهُنَّ سَبَایَا؛(۱۱) بهراستی خداوند خواسته است آنها را اسیر ببیند»، اهداف ذیل را نیز مد نظر داشت.
1. مظلوم و غریب بودن اهلبیت«ع» در شهر مدینه، بردن اهلبیت«ع» این غربت را تقلیل میداد.
2. جلوگیری از برنامه ایذایی امویان علیه اهلبیت«ع» و اهانت به حریم آنان با هدف تحت فشار گذاشتن امام حسین«ع». بردن اهلبیت«ع» در واقع حمایت از آنان بود.
3. ارائه عملکرد اهلبیت«ع» به عنوان الگوهای تربیتی حماسی حسینی در تمام مراحل قیام به جهانیان
4. ارائه الگو به جامعه آن روز مبنی بر لزوم سهیم بودن تمام اعضای خانواده در قیام که خود نوعی تکریم خانواده است.
5. رعایت اعتدال بین خود و دعوتگران و یاران و خانوادههای آنها که این خود نوعی تکریم خانواده شمرده میشود.
🔰غیرت دینی یکی از ریشههای قیام عاشورا
🔹امام حسین«ع» و یاران غیرتمندش براساس غیرت دینی و دفاع از ارزشها قیام کردند. حضرت در سخنان حماسهای روز عاشورا خطاب به دشمنانش که #غیرت و عزت را زیر پا گذاشتند فرمود:
👈«أَلَا وَ إِنَ الدَّعِیَ ابنَ الدَّعِیِّ قَد رَکَزَ بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَى اللَّهُ ذَلِکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَت وَ حُجُورٌ طَهُرَت وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیَّةٌ مِن أَن نُؤثِر طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الکِرَام؛(۱۲)
👈 آگاه باشید بینسب پسر بینسب، مرا میان دو چیز مخیّر قرار داده است: بین شمشیر (جنگیدن) و خواری. خواری از ما خانواده اهل بیت«ع» دور است و خدا آن را برای ما نمیپذیرد و نیز پیامبرش و مؤمنان و دامنهای پاک و پاکیزه و انسانهای غیرتمند و نَفَسهای خویشتندار بر ما روا نمیدارند که اطاعت از فرومایگان را بر مرگ کریمانه مقدم بداریم».
🔹حضرت در این جملات
#اولاً اشاره میکند که خدا و رسولش و مؤمنان از او توقع دارند که زیر بار بیغیرتها نرود.
🔹ثانیاً به اصالت #خانوادگی خویش اشاره میکند که مقتضای آن داشتن غیرت دینی و دفاع از ارزشهاست.
🔹ثالثاً با نشان دادن غیرت دینی و #حفظ اصالت خانوادگی در واقع بالاترین تکریم را به خانواده خویش و شخص مادرش فاطمه زهرا«س» روا داشت.
🔹رابعاً به دیگران نیز درس غیرت دینی و تکریم از خانواده و محافظت از اصالت آن را ارائه داد.
🔹به خاطر همین غیرت دینی بود که در جواب مروان فرمود: «مِثلِی لَا یُبَایِعُ بِمِثلِه؛(۱۳) شخص غیرتمند و تربیت شده در دامن زهرا«س» همانند من هرگز با فرد بیغیرت و فاسقی چون یزید بیعت نمیکند».
🔹در این جمله نیز راز عدم بیعت خویش با یزید را #غیرت دینی و اصالت خانوادگی و محافظت از این اصالت میداند.
🔰تاکتیک نظامی برای حفظ حریم حَرَم
🔹پس از فرود آمدن به سرزمین کربلا، 30 هزار نفر در مقابل 72 تن صف کشیدند.
🔹امام حسین«ع» دستور داد تمام #خیمهها را در کنار تپهای و متصل به هم نصب کنند و خیمههای بانوان را در وسط قرار دهند و اطراف آن را #خندق بکنند و از آتش پر کنند مبادا دشمن از پشت سر به خیام حرم و اهلبیت«ع» حمله کند.
🔹 سپس فرمود:
«قَومُوا فَاحْفِرُوا لَنا حَفیرةً حَوْلَ مُعَسکِرنا هَذا شِبهَ الخَندقِ وَ اَجّجوا فِیه نَارَاً حَتّی یَکُونَ قِتالَ هؤلاءِ الْقَوم مِن وَجهٍ وَاحِدٍ فَاِنَّهُم لَوقَاتَلُونا وَ شَغَلَنا بِحَربِهِم لَضاعَتِ الْحَرَم؛(۱۴)
🔹 به پا خیزید و اطراف لشکریان (و خیمهها) شبیه خندق حفر کنید و داخل گودال را از آتش پر کنید تا جنگ ما با آنها از یک طرف باشد، زیرا اگر آنها با ما درگیر شوند و ما نیز مشغول جنگ با آنها شویم، اهل حرم در امنیت نیستند و مورد حمله قرار میگیرند.
🔹حضرت تصریح میکنند که این تاکتیک نظامی برای حفظ و پاسداری از حریم #خانواده است تا با آغاز جنگ، حق پاسداری از حریم آنان ضایع نشود و در اوج جنگ نیز حق خانواده نادیده گرفته نشود.
🔰یاری طلبیدن برای دفاع از حریم خانواده(۱۵)
🔹حضرت تا آنجا که توان داشت خود از حریم خانواده خویش دفاع کرد و در حال ناتوانی از دیگران #درخواست کمک کرد تا ندای او در #تاریخ بماند که برای حفظ پاسداری حریم خانواده خویش از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
🔹«هَل مِن راحِمٍ یَرحَمُ آلَ الرَّسُولِ الْمُحَنّارِ هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُ الذَّریة الاَطهارِ هَل مِن بَحیرٍ لِاَبناءِ البَتُول، هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ الرَّسُولِ؛(۱۶)
🔹 آیا رحمکنندهای هست که به خاندان پیامبر«ص» برگزیده ترحم کند؟ آیا یاریکنندهای هست که فرزندان پیامبر«ص» را یاری دهد؟
🔹 آیا کسی هست که به فریاد فرزندان [زهرا] بتول برسد؟ آیا دفاعکنندهای هست که از خانواده رسول خدا«ص» دفاع کند.»
🔹این استغاثه امام در دل دشمن اثر نگذاشت، از این رو امام«ع» مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود: «ای حبیب بن مظاهر و ای زهیر بن قین!
🔹و ای مسلم بن عوسجه! ای دلیران و ای سواران روز کارزار! چرا شما را ندا میکنم کلام مرا نمیشنوید؟
🔹 چرا شما را فرا میخوانم و جواب نمیدهید! شما خفتهاید و من امیدوار که سر از خواب بردارید:
🔹«فَهذهِ نِساءُ آل الرَّسُولِ فَقَد عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُمُ النُّحُول فَقُومُوا عَن نَومَکم اَیُّها الکِرامُ وَ اَدفَعُوا عَن آل الرَّسول الصفاةَ اللّئامَ؛(۱۷)
🔹 پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عاصیان پست از آل رسول دفاع کنید.»
🔹و حتی هنگام آوردن قنداقۀ علی اصغر تلاش کرد از دشمن برای نجات او آب درخواست کند و در همان حال نیز برای یاری از حریم خانواده از آزاداندیشان و غیرتمندان کمک خواست«آیا حقطلبی هست که به ما کمک کند؟
🔹آیا کسی هست که از قیامت بترسد و از ما دفاع کند؟ آیا کسی در بین شما هست که آبی برای این طفل ب
بیاورد؟ او طاقت تشنگی را ندارد.» (۱۸)
🔰استفاده از روح غیرت برای دفاع از حرم آل الله
🔹در لحظههای خونرگ غروب عاشورا که پیکر خونین امام حسین«ع» در میان گودال قتلگاه بیرمق افتاده و خورشید امامت در خون نشسته بود، آل درندهخوی ابوسفیان به سوی #خیمههای امام یورش آوردند. ناگاه صدای گریه کودکان و ناله زنان به گوش امام«ع» رسید.
🔹 غیرتالله به جوش آمد و بهزحمت روی زانوها برخاست و خطاب به آنان فرمود:
🔹«وَیلَکُم یَا شِیعَةَ آلِ أبِی سُفیَانَ إِن لَم یَکُن لَکُم دِینٌ وَ کُنتُم لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحرَاراً فِی دُنیَاکُم هَذِهِ وَ ارجِعُوا إِلَى أَحسَابِکُم إِن کُنتُم عَرَباً کَمَا تَزعُمُونَ(۱۹)
🔹 : وای بر شما ای پیروان آل ابیسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، لااقل آزادمرد باشید و چنان که گمان میکنید از قوم عرب هستید (اعراب دارای غیرت بودند)، به گذشته خود رجوع کنید. شمر جلو آمد و گفت: ای پسر فاطمه چه میگویی؟
🔹حضرت فرمود: «أَنَا الَّذِی أُقَاتِلُکُم وَ تُقَاتِلُونِّی وَ النِّسَاءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ فَامنَعُوا عُتُاتَکُم عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمتُ حَیّاً(۲۰)
🔹: این منم که با شما میجنگم و شما هم با من مبارزه میکنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زندهام از خیمهگاه من باز دارید.»
🔹استاد مطهری در این زمینه میگوید: «گفتند حسین مردی است غیور، غَیرَه الله است که محال است که جان در بدنش باشد و بتواند تحمّل کند که در حیات او به خیام حرمش ریختهاند. آزمایش زنده بودن یا نبودن حسین این بود که ناگاه لشکر به خیام حرم اباعبدالله«ع» هجوم آورد. حضرت احساس کرد که بنای هجوم دارند.
🔹. با زحمت روی کندههای زانو به پا ایستاد. ظاهراً با تکیه دادن به شمشیر خود، فریاد مردانهاش در آن وادی بلند شد. ای خودفروختگان به آل ابیسفیان! شما با من میجنگید و من با شما. زن و بچه چه تقصیری دارند؟(۲۱
پینوشتها
۱ـ سید رضی، نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح، قم: نشر هجرت، چاپ اول، 1414ق، ص 491.
۲ـ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق، ج 3، ص 444، ح 4541.
۳ـ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بیروت: دارالصوب و التعارف، چاپ چهارم، 1401ق، ج 5، ص 535، ح 1.
۴ـ آمدی، تمیمی، غررالحکم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش، ج 3، ص 328، ح 4620.
۵ـ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، دایرهالمعارف جامع اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی آرایه، چاپ اول، 1385ش، ج 4، ص 474.
۶ـ همان، ص 474.
۷ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، پیشین، ج 44، ص 207، ح 4.
۸ـ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم: انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، 1421ق، ج 4، ص 38 – 41.
۹ـ موسوعه کلمات امام حسین«ع»،... تحقیقات باقر العلوم، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اول، ص 297-298.
۱۰ـ شهریار.
۱۱ـ علی بن محمد بن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر، 1385ق، ج 4، ص 40.
۱۲ـ سیدبن طاووس، اللهوف، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1348ش، ص 155.
۱۳ـ خوارزمی، مقتل الحسین«ع»، نجف: الزهرا، 1367ق، ج 1، ص 183.
۱۴ـ مقتل الحسین خوارزمی، قم: مکتبه المفید، چاپ اول، 1367ق، ج 1، ص 248.
۱۵ـ فتوح ابن اعثم کوفی، بیروت: دارالندوه، چاپ اول، ج 5، ص 107.
۱۶ـ حیاه الامام حسین«ع»، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج 3، ص 274.
الدمعه الساکبه، محمدباقر بهبهانی، بیروت: مؤسسة الاعلمی، چاپ اول، 1409ق، ج 4، ص 334.
۱۷ـ المفید فی ذکری السبط الشهید، عبدالحسین آملی، مؤسسه الاعلمی ، بیروت، اول، 1410ق، ص 115.
۱۸ـ فرهنگ سخنان امام حسین«ع» ، محمد دشتی، مؤسسۀ انتشارات مشهور، قم، چاپ سوم، 1381ش، ص 613.
۱۹ـ
۲۰ـ خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج 2 ، ص 32؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص 119؛ بحارالانوار، همان، ج 45، ص 51؛ دمقعه الساکبه، همان، ج 4، ص 343؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، دار التعارف، بیروت، اول، 1409ق، ج 1، ص 609.
۲۱ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: نشر صدرا، چاپ پنجم، 1384ش، ج 22، ص 408. با تلخیص و تغییر.
اولین غیور عالم، خود خداوند است؛ و این صفت را در هر کسی، ولو مشرک و غیرمسلمان، دوست دارد.
در روایتی از امام باقر آمده است که دستور اعدام تعدادی از مشرکان که با مسلمانان جنگیده و مستحق اعدام بودند، صادر شد. پیغمبر اکرم ص فرمودند یکی از آنها را نکشند.
او را جدا و بقیه را اعدام کردند. او خدمت پیغمبر9 رسید. پرسید: «چرا مرا نکشتید؟» پیغمبر9 فرمودند:
«الان جبرئیل نازل شد و فرمود در تو پنج صفت هست که خداوند آنها را دوست دارد:
صداقت، شجاعت، سخاوت، اخلاق خوشی که با خانواده و اطرافیانت داری و «الْغَیْرَةُ الشَّدِیدَةُ عَلَى حَرَمِک»[2]، نسبت به حَرَمت غیرت داری. خداوند این پنج صفت تو را دوست دارد. این صفات هر جا که باشند، ارزشمندند.»
طرف که خودش را میشناخت، گفت: «عجب خدا و عجب پیامبری که اینگونه از اوصافم خبر میدهد»؛ و همانجا خدمت پیامبر اکرم9 مسلمان شد. او بعداً در یکی از غزوات، به شهادت رسید.
عذاب الهی برای نداشتن غیرت دینی
خداوند بیغیرت را ولو عابد باشد، مبغوض میدارد. در جلد ۹۷ بحارالانوار، از امام صادق7 نقل است که قومی مشمول عذاب بود و دو ملک برای عذاب آنان فرستاده شد. وقتی نازل شدند، دیدند در آن قوم، مرد زاهد و عابدی است که تضرع و مناجات میکند. از خداوند پرسیدند: «آیا این هم جزو کسانی است که باید عذاب شود؟» فرمود: «کار خودتان را بکنید؛ وَ اِنَّ ذلِکَ رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ قَطُّ غَضَباً لِی[3]؛ این آدمی است که هیچ جا خشم نداشته و برای من هیچ جا غضب نکرده است؛ او را هم عذاب کنید که غیرت دینی نداشته است».
🔰تفاوت غیرت ملی با ملیگرایی
ما وقتی کلمۀ غیرت را میشنویم، بیشتر غیرت ناموسی به ذهنمان میآید،
👈 ولی غیرت، اقسامی دارد.
حداقل سه قسم غیرت داریم:
🔹اولین آن، غیرت ملی است که انسان نسبت به ملت، آب و خاک خود احساس مسئولیت کند. غیرت ملی غیر از ملیگرایی است.
🔹غیرت ملی، این است که انسان نسبت به ارزشها، افتخارات، پشتوانههای فرهنگی و تمدنی ملت خود بیتفاوت نباشد. نقل شده است که «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الْایمانِ»؛[4] این بیان، میتواند به همین معنا دلالت کند. دوست داشتن #وطن و پاسداری از ارزشها و افتخارات ملت خود، ویژگی ارزشمندی است. اما ملیگرایی بیشتر #تعصب افراطی به ملت خود و نفی ارزشهای ملل دیگر و تقابل با آنها است.
ما سردار و سالار ملی ـ ستارخان و باقرخان ـ را میستاییم که برای #استقلال سرزمینمان مبارزه کردند.
آنها مشروطهخواه بودند و با استبداد داخلی میجنگیدند؛ اما وقتی دیدند انگلیسیها در مشروطه نفوذ کردهاند و دارند دم از مشروطه میزنند، در عین مبارزه با استبداد، با انگلیسیها هم مقابله میکردند. در آن گیر و دار که خطر حذف از طرف انگلیسیها وجود داشت، از طرف کنسولگری روسیه برای ستارخان پیام آمد که اگر به کنسولگری #روسیه پناه بیاوری، ما از تو دفاع میکنیم و او آن جمله معروف را گفت که «من زیر بیرق اباالفضل7 هستم». ما امروز او را به عنوان یک مرد غیرتمند، تحسین میکنیم.
🔹ما رئیسعلی دلواری را تحسین میکنیم که با #تنگستانیها و دشتستانیهای بوشهر در مقابل انگلیسیها ایستاد و مردانه جنگید و به شهادت رسید.
🔹اما کسی مثل شاه سلطانحسین صفوی را بیغیرت میدانیم. او در فتنهای که در ایران رخ داد و تجاوزاتی که به ایران صورت گرفت، دست روی دست گذاشت تا وقتی که #محمود افغان به دروازههای اصفهان رسید.
🔹او به جای اینکه بایستد و دفاع کند، تاجش را برداشت و بر سر محمود گذاشت و دخترش را پیشکش او کرد. اگر او مقاومت میکرد، کشتهها بسیار کمتر از وقتی میشد که آنها وارد اصفهان شدند و کشتار زیادی کردند و ننگ بیغیرتی هم روی او ماند.
مصادیق تاریخی غیرت ملی
البته غیرت ملی فقط در نظامیگری نیست. نمونۀ دیگر غیرت ملی، آن جوان نخبهای است که برای تحصیل به خارج از کشور میرود و پس از اتمام تحصیل با آنکه میتواند بماند و بار خود را ببندد، برمیگردد تا به کشور خدمت کند. غیرتمند آن سرمایهداری است که میتواند ثروتش را در جای دیگری سرمایهگذاری کند و امکانات بهتری هم داشته باشد، ولی در کشور میماند و با مشکلات میسازد و به هموطنان خود خدمت میکند.
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان
🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ اینکه انسان نسبت به ناموس و حریم خود غیرت داشته باشد و به هیچوجه به #غیر اجازه ندهد وارد حریم او شود.
نه فقط نسبت به ناموس خود بلکه اگر به ناموس #دیگری هم تعرض شود، نباید ساکت بنشیند، اگرچه غیرمسلمان باشد.
🔺در نهج البلاغه میخوانیم زمانی لشکریان #معاویه به یکی از شهرهای مرزی حکومت آن حضرت تجاوز کردند. حضرت وقتی شنید #خلخال از پای یک زن یهودی ربودهاند، فرمود اگر مسلمانی از شنیدن چنین #ظلمی که بر یک زن یهودی روا شده، دق کند، او را ملامت نمیکنم: «مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»[5].
🔺وقتی میشنویم یکی از منابع درآمد داعشیها فروش زنان مسیحی و ایزدی به عنوان #بردۀ_جنسی است و هر زن مظلوم مسیحی یا ایزدی را هفت تا هشت هزار دلار به #اسرائیل میفروشند، احساس انزجار میکنیم.
🔻هنگامی که رضاخان قانون کشف حجاب را اجرا میکرد، آیتالله مرعشی نجفی در سن جوانی بودند.
در همان ایام، روزی رئیس #شهربانی قم که آدم تنومند، لات و قلدری بود، وارد حرم حضرت معصومه شد و به قسمت خانمها رفت و چادرهایشان را کشید.
👈هیچ کس جرئت نداشت کاری بکند و فقط صدای فریاد یا اباالفضل7 یا صاحبالزمان4 به گوش میرسید.
👈وقتی آیتالله #مرعشی وارد حرم شد و صدای فریاد شنید، پرسید: «چه خبر است؟» جواب دادند فلانی دارد چادر زنها را میکشد. ایشان شتابان رفت و چنان #سیلی_محکمی به گوش او زد که برق از چشمش پرید.
🔺غیرت مرد و حجاب زن
امروز در دنیایی زندگی میکنیم که بیحیایی، بیعفتی و بیغیرتی ترویج میشود، ولی گاهی انسان #صحنههایی را میبیند که حاکی از کم شدن غیرت در بعضی از مردهاست.
🔻در قضیۀ بدحجابی باید اول یقۀ مرد را گرفت. در روایتی از امیرالمؤمنین7 آمده است که فرمود: «ای مردان کوفه! به من خبر رسیده است که در بعضی از کوچههای بازار، #زنان شما #تنه به تنه مردان میزنند. شما #خجالت نمیکشید؟
👈 «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا یَغَار؛[6] خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد». امیرالمؤمنین7 یقۀ مردان کوفه را چسبید.
🔻اشتباهی که اکنون مرتکب میشویم، این است که با بلندگو فقط خانمها را به حجاب فرا میخوانیم؛ درست این است که بلندگو به دست بگیریم و بگوییم: آقایان! غیرت! نمیخواهم بگویم تنها دلیل بدحجابی این است
👈. بدحجابی دلایل مختلفی دارد. گاهی جهالت، گاهی عقدههای روانی زنان و گاهی تربیت غلط خانوادگی آنهاست که با پوشش نامناسب بیرون میآیند. گاهی هم مسألۀ سیاسی و دهن کجی به دین و نظام است. اما یکی از مهمترین دلایل بیحجابی، بیغیرتی یا کمغیرتی مرد است. در خانۀ هر زنی، برادر، پدر یا شوهری هست و اگر آنان غیرت به خرج دهند، جلوی بسیاری از این وضعیتها را میتوانند بگیرد.
عفاف و حجاب
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان 🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ اینکه انسان نسبت به ناموس و حریم
🔰خدا آیتاللّه آسید مصطفی #بهشتینژاد را رحمت کند.
🔻 او از صلحای اصفهان و شوهرخواهر شهید دکتر بهشتی و پدر دو شهید بود. ایشان حدود ۴۰ـ۵۰ سال پیش با جمعی از مردم اصفهان، خواست از مرز #قصرشیرین راهی عتبات شود. در مرز، ایشان حس کرد مأموری که پاسپورتها را چک میکند، به بهانۀ اینکه میخواهد #عکس خانمها را با خودشان تطبیق بدهد، چشمچرانی میکند. کمی دقت کرد و مطمئن شد که این مأمور، #چشمپاک نیست.
🔺 وقتی نوبت به ایشان رسید و قرار شد آن مأمور پاسپورت خانم ایشان را ببیند، گفت: «این همه زن میآیند که عبور کنند. یک #مأمور زن بگذارید که خانمها را ببیند»؛ جواب داد: «نخیر، خودم باید ببینم»؛ گفت: «من نمیگذارم»؛ مأمور گفت: «من هم نمیگذارم عبور کنی». بقیه گفتند: «حاجآقا! یک نگاه میکند و رد میشویم»؛ ایشان گفت: «خیر، زیارت سیدالشهدا7 #مستحب است اما حفظ غیرت و ناموس، واجب.
🔻 ما غیرت را از خود ایشان یاد گرفتهایم». ایشان یکی دو روز در قصرشیرین میماند، بلکه این مأمور عوض شود یا از خر شیطان پایین بیاید؛ ولی او همانجا ایستاده بود و میگفت نمیگذارم بروی. ایشان هم میگفت ما هم نمیرویم.
🔻 از دور سلامی به اباعبداللّه7 کرد و با همسرشان برگشتند و به مشهد رفتند. کاروانیها رفتند و برگشتند. بعضی از آنها پیش ایشان آمدند و گفتند: «حاجآقا! ما حاضریم ثواب این زیارتِ رفتۀمان را با زیارتِ نرفته شما عوض کنیم».
🔺آقازادۀ ایشان میگفت که مدتی گذشت و ایشان بیماری سختی گرفت و در سحر دوشنبه، ساعت دو و نیم نیمهشب، از دنیا رفت.
🔻 ما مراسم گرفتیم و دو سه روز گذشت. جوانی آمد و در زد؛ پرسید: «منزل آسید مصطفی بهشتینژاد همین جاست؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «پدر شما دوشنبه شب از دنیا رفت؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «ساعت دو و بیست دقیقه یا دو و نیم نیمه شب؟» گفتیم:
«بله، همین طور است». دیدم همۀ جزئیات را دارد میگوید. پرسیدم: «چطور مگر؟» گفت: «من نه اصلاً شما را میشناسم و نه پدرتان را میشناختم، نه میدانستم خانۀتان کجاست. دوشنبه سحر خواب دیدم دارم به حرم امام رضا مشرف میشوم و آقا دارند از حرم بیرون میآیند. خدمت آقا سلام عرض کردم و پرسیدم کجا تشریف میبرید؟
🔺حضرت فرمودند یکی از شیعیان ما در اصفهان، آقای سیدمصطفی بهشتینژاد، موقع مرگش است. به #بالینش میروم. از خواب بلند شدم و به ساعت نگاه کردم و دیدم دو و بیست دقیقه است.
🔻به اصفهان آمدم و پرسان پرسان پرسیدم سیدمصطفی بهشتینژاد کیست. آدرس دادند و به خانۀ شما آمدم تا ببینم خوابی که دیدهام صادق است یا نه؛ دیدم درست است.
🔻امام رضا7 فرمودند یکی از شیعیان ما سیدمصطفی بهشتینژاد است و موقع مرگش رسیده و ما باید بر بالینش باشیم».
🔺درود خدا بر انسانهای باغیرت. مهمتر از غیرت ناموسی، غیرت دینی است؛ به این دلیل که اگر باید ناموسم برایم مهم باشد که هست، باید ناموس خدا برایم مهمتر باشد.
🔻ناموس خدا همان محترمات الهی است. احکام الهی، حدود الهی، قرآن، انبیا و اولیای الهی، حقوق مؤمنان و…، جزو نوامیس الهی و جزو حقوق الله است.
🔺در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند.
🔻 وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.»
در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.»
این سخن اشاره است به آیه شریفه:
«قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.»
در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند.
از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود.
مرحوم نراقی می نویسد:
«دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8)
برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.»
در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است.
فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از
ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند.
به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است.
امام علی(ع) می فرماید:
«علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11)
و می فرماید:
«قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.»
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325
غیرت حسینی
نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی
23
غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند:
«واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1)
غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود.
«غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2)
در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
غیرت در فرهنگ دینی
اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.»
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.»
در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.»
این سخن اشاره است به آیه شریفه:
«قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.»
در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند.
از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود.
مرحوم نراقی می نویسد:
«دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8)
برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست:
غیرت و حمیّت
واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند.
پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند:
«حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.»
حمیّت دو گونه است:
الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود.
ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9)
حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند.
این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد:
«اذ جعل الّذین کفروا
غیرت و عصبیّت
عصبیّت و تعصّب به معنای جانبداری از شخص یا جریان، مرام و اندیشه ای است که آدمی به آن گرویده است. به آن جمعی که دارای سازمان و تشکیلات گروهی باشند و دسته جمعی از یکدیگر طرفداری کنند عصابه گویند.
طریحی در مجمع البحرین می نویسد:
«التعصّب من العصبیّة و هی الحاماة و المدافعة عمن یلزمک امره او تلزمه لغرض؛(13) واژه تعصّب، برگرفته از عصبیّت است، و آن به معنای جانبداری و دفاع از کسی است که فرمان او بر تو لازم است یا طرفداری از کسی است که او را به خاطر هدفی برگزیده ای.»
عصبیّت، هم افق با حمیّت است و مانند آن به دو گونه مثبت و منفی در خور تصویر است، زهری می گوید:از امام علی بن الحسین(ع) معنای عصبیّت را پرسیدم، فرمود:
«العصبیّة التی یأثم علیها صاحبها ان یری شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیّة ان یحبّ الرجل قومه و لکن العصبیّة ان یعین قومه علی الظلم؛(14) تعصّب ناپسندی که دارنده آن گناهکار به شمار می رود آن است که: بدی خویشان خویش را نیک بیند و آن بدی ها را بر نیکی دیگران ترجیح دهد، لکن دوست داشتن و طرفداری از خویشان امری است پسندیده، آنچه مصداق عصبیّت منفی است آن است که کسی قوم و قبیله اش را بر ستم و ستمگری یاری رساند.»
درد دین داشتن، در گسترش ارزش ها کوشیدن، جبهه حق را قدرت بخشیدن، ستمدیدگان را یاری رساندن، از حق و حقیقت حمایت کردن، مصداق های روشن و گویایی از تعصّب مثبت هستند که در کلام امام علی(ع) به آن اشارت شده است:
«ان کنتم لامحالة متعصّبین فتعصّبوا نصرة الحق؛(15)اگر قرار است از خود تعصّب نشان بدهید، آن را در راستای یاری حق، به کار گیرند.»
نیز می فرماید:
«تعصّبوا لخلال الحمد من الحفظ للجار و الوفاء بالذمام و الطاعة لبرّ و المعصیة للکبر و تحلّوا بمکارم الخلال؛(16) برای خوبی های ستوده تعصّب بورزید که عبارتند از: نگاهداشت حرمت همسایه، وفا کردن به پیمان ها، گسترش نیکی و نیکوکاری و پرهیز از تکبر و خود را به این خصلت های ارزنده بیارایید.»
پای بندی به ارزش ها
پای بندی به اصول شریعت و نگاهداشت مرزهای حلال و حرام، حرمت در مسیر گسترش ارزش ها و پیشگیری از آلوده شدن فضای جامعه به ناهنجاری ها و رفتارهای فسادانگیز و فتنه ساز، دفاع از دین، در افتادن با فتنه ها و شایعه ها و شبهه ها، تعصّب روا و پسندیده است که با فرهنگ دین سازگاری دارد و عالمان دینی آن را مورد ستایش و سفارش قرار داده اند.
ملا احمد نراقی می نویسد:
عصبیّت و آن عبارت است از سعی نمودن در حمایت خود یا چیزی که با خود نسبت دارد، از دین و مال و قبیله و عشیره و اهل شهر، یا اهل صنعت خود و امثال اینها، یا فعل و آن بر دو قسم است، زیرا آن را که حمایت می کند و سعی در دفع بدی از آن می کند.
اگر چیزی است که حفظ و حمایت آن لازم است و در حمایت کردن از حق تجاوز نمی کند و انصاف را از دست نمی دهد، این قسم ممدوح و پسندیده و از صفات فاضله است و آن را غیرت گویند.
و اگر چیزی را که حمایت می کند، چیزی است که حمایت آن شرعاً خوب نیست، یا در حمایت از حق و انصاف تجاوز می کند و به باطل داخل می شود، این قسم از عصبیّت مذموم است و از رذایل صفات متعلقه به قوه غضبیه است.(17)
در این فراز چند نکته اساسی نهفته است:
1. عصبیّت، قلمرو گسترده ای دارد: قومی و قبیله ای، شهروندی، صنفی و دینی.
2. عصبیّت مثبت گاهی در گفتار انسان نمود پیدا می کند و گاهی در رفتار خود را نشان می دهد.
3. آنچه انسان نسبت به او تعصّب می ورزد، باید ارزشمند و امری مباح و روا باشد.
4. دفاع از آنچه پشتیبانی از آن لازم است، باید از چارچوب حق و انصاف خارج نشود.
5. از چیزی باید پشتیبانی کرد و نسبت به آن عصبیّت داشت که عقل و شرع آن را پسندیده باشند.
6. عصبیّت، باید همراه با بصیرت باشد وگرنه مشکل ساز و خطرآفرین می گردد.
بدین سان، روشن شد که:حمیّت، عصبیّت و غیرت اگر درست و بجا به کار رود پیامدهای سازنده و سودمندی در جامعه دینی به دنبال خواهد داشت.
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325
غیرت حسینی
نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی
23
غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند:
«واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1)
غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود.
«غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2)
در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
غیرت در فرهنگ دینی
اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.»
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.»
در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.»
این سخن اشاره است به آیه شریفه:
«قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.»
در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند.
از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود.
مرحوم نراقی می نویسد:
«دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8)
برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست:
غیرت و حمیّت
واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند.
پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند:
«حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.»
حمیّت دو گونه است:
الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود.
ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9)
حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند.
این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد:
«اذ جعل الّذین کفروا
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.»
در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است.
فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از
ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند.
به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است.
امام علی(ع) می فرماید:
«علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11)
و می فرماید:
«قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.»
غیرت و عصبیّت
عصبیّت و تعصّب به معنای جانبداری از شخص یا جریان، مرام و اندیشه ای است که آدمی به آن گرویده است. به آن جمعی که دارای سازمان و تشکیلات گروهی باشند و دسته جمعی از یکدیگر طرفداری کنند عصابه گویند.
طریحی در مجمع البحرین می نویسد:
«التعصّب من العصبیّة و هی الحاماة و المدافعة عمن یلزمک امره او تلزمه لغرض؛(13) واژه تعصّب، برگرفته از عصبیّت است، و آن به معنای جانبداری و دفاع از کسی است که فرمان او بر تو لازم است یا طرفداری از کسی است که او را به خاطر هدفی برگزیده ای.»
عصبیّت، هم افق با حمیّت است و مانند آن به دو گونه مثبت و منفی در خور تصویر است، زهری می گوید:از امام علی بن الحسین(ع) معنای عصبیّت را پرسیدم، فرمود:
«العصبیّة التی یأثم علیها صاحبها ان یری شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیّة ان یحبّ الرجل قومه و لکن العصبیّة ان یعین قومه علی الظلم؛(14) تعصّب ناپسندی که دارنده آن گناهکار به شمار می رود آن است که: بدی خویشان خویش را نیک بیند و آن بدی ها را بر نیکی دیگران ترجیح دهد، لکن دوست داشتن و طرفداری از خویشان امری است پسندیده، آنچه مصداق عصبیّت منفی است آن است که کسی قوم و قبیله اش را بر ستم و ستمگری یاری رساند.»
درد دین داشتن، در گسترش ارزش ها کوشیدن، جبهه حق را قدرت بخشیدن، ستمدیدگان را یاری رساندن، از حق و حقیقت حمایت کردن، مصداق های روشن و گویایی از تعصّب مثبت هستند که در کلام امام علی(ع) به آن اشارت شده است:
«ان کنتم لامحالة متعصّبین فتعصّبوا نصرة الحق؛(15)اگر قرار است از خود تعصّب نشان بدهید، آن را در راستای یاری حق، به کار گیرند.»
نیز می فرماید:
«تعصّبوا لخلال الحمد من الحفظ للجار و الوفاء بالذمام و الطاعة لبرّ و المعصیة للکبر و تحلّوا بمکارم الخلال؛(16) برای خوبی های ستوده تعصّب بورزید که عبارتند از: نگاهداشت حرمت همسایه، وفا کردن به پیمان ها، گسترش نیکی و نیکوکاری و پرهیز از تکبر و خود را به این خصلت های ارزنده بیارایید.»
پای بندی به ارزش ها
پای بندی به اصول شریعت و نگاهداشت مرزهای حلال و حرام، حرمت در مسیر گسترش ارزش ها و پیشگیری از آلوده شدن فضای جامعه به ناهنجاری ها و رفتارهای فسادانگیز و فتنه ساز، دفاع از دین، در افتادن با فتنه ها و شایعه ها و شبهه ها، تعصّب روا و پسندیده است که با فرهنگ دین سازگاری دارد و عالمان دینی آن را مورد ستایش و سفارش قرار داده اند.
ملا احمد نراقی می نویسد:
عصبیّت و آن عبارت است از سعی نمودن در حمایت خود یا چیزی که با خود نسبت دارد، از دین و مال و قبیله و عشیره و اهل شهر، یا اهل صنعت خود و امثال اینها، یا فعل و آن بر دو قسم است، زیرا آن را که حمایت می کند و سعی در دفع بدی از آن می کند.
اگر چیزی است که حفظ و حمایت آن لازم است و در حمایت کردن از حق تجاوز نمی کند و انصاف را از دست نمی دهد، این قسم ممدوح و پسندیده و از صفات فاضله است و آن را غیرت گویند.
و اگر چیزی را که حمایت می کند، چیزی است که حمایت آن شرعاً خوب نیست، یا در حمایت از حق و انصاف تجاوز می کند و به باطل داخل می شود، این قسم از عصبیّت مذموم است و از رذایل صفات متعلقه به قوه غضبیه است.(17)
در این فراز چند نکته اساسی نهفته است:
1. عصبیّت، قلمرو گسترده ای دارد: قومی و قبیله ای، شهروندی، صنفی و دینی.
2. عصبیّت مثبت گاهی در گفتار انسان نمود پیدا می کند و گاهی در رفتار خود را نشان می دهد.
3. آنچه انسان نسبت به او تعصّب می ورزد، باید ارزشمند و امری مباح و روا باشد.
4. دفاع از آنچه پشتیبانی از آن لازم است، باید از چارچوب حق و انصاف خارج نشود.
5. از چیزی باید پشتیبانی کرد و نسبت به آن عصبیّت داشت که عقل و شرع آن را پسندیده باشند.
6. عصبیّت، باید هم
راه با بصیرت باشد وگرنه مشکل ساز و خطرآفرین می گردد.
بدین سان، روشن شد که:حمیّت، عصبیّت و غیرت اگر درست و بجا به کار رود پیامدهای سازنده و سودمندی در جامعه دینی به دنبال خواهد داشت.
غیرت و ستم ناپذیری
اباء الضیم در عربی، برابر است با ستم ناپذیری، مفهوم این واژه در محتوا هم افق است با مفهوم غیرت، ضیم به معنای ستم پذیری و اباء به معنای سرباز زدن و زیر بار ستم نرفتن است.
ستم بر دو گونه است:
1. پاره ای ستم ها در خور تحمّل و گذشتند، به گونه ای که نادیده انگاشتن و چشم پوشی از آنها، خواری و ننگی به دنبال ندارد. در این گونه موارد خردمندانه ترین راه که شریعت نیز به آن سفارش کرده آن است که انسان با بزرگواری و بردباری و فروبردن خشم خویش از آن بگذرد، تا در ردیف نیکوکاران قرار گیرد:
«والکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّه یحبّ المحسنین».(18)
2. ستم هایی که اگر انسان در برابر آنها نایستد و استواری و واکنش نشان ندهد گرفتار نوعی خواری و پستی می گردد. در برابر این گونه ستم ها، ایستادگی باید کرد که از آن به عنوان اباء الضیم نام برده می شود. در فرهنگ دینی به نمونه های گویا و روشنی بر می خوریم که این ویژگی را به گونه ای زیبا و با شکوه نمایانده و پیام ذلت ناپذیری و غیرتمندی به مسلمانان راستین داده است.
در جنگ صفین، سپاه معاویه، شریعه آب را بر سپاه علی(ع) بست. امام در آغاز می خواست این جریان را به گونه غیرنظامی، حل کند. لکن هنگامی که احساس کرد، دشمن از این مسأله استفاده نادرست می کند و می خواهد سپاه را ذلیل و خوار سازد. در یک فرمان عزت مندانه، لشکریان را با این جمله ها بسیج کرد و روح غیرت و ستم ستیزی در کالبد آنان دمیده و فرمود:
«قد استطعموا کم القتال فأقروا علی مذلة و تأخیر محله او روّوا السیوف من الدماء ترووا من الماء فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین؛(19) از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید. پس یا به خواری برجای بپایید و از رتبه ای که دارید، فروتر آیید، یا شمشیرها را از خون تر کنید و آب را از کف آنان به در کنید. خوارگشتن و زنده ماندنتان، مردن است و کشته گشتن و پیروز شدن، زنده بودن.»
این سخنان موجی از عزّت و غیرت آفرید و در نخستین هجوم و حمله، سرداران سپاه علی(ع) شریعه از دست دشمن به در کرد و به آب دست یافتند.
در این هنگام، شماری از لشکریان به آن حضرت پیشنهاد دادند که ما نیز، با دشمن همان کنیم که با ما کرد. امام علی(ع) به آنان اجازه نداد و فرمود:
«ما با ستم ستیز کرده ایم، نباید خود گرفتار ستم گردیم.»
امام حسین(ع) نماد کامل غیرت
فرزند رشیدش امام حسین(ع) نیز، جلوه و نماد کامل غیرت و ستم ناپذیری است تا آن جا که او را با عنوان سرور ستم ستیزان لقب داده اند.
ابن ابی الحدید می نویسد:
«سید اهل الأباء الذی علم الناس الحمیّة و الموت تحت ظلال السیوف اختیاراً له علی الدنیّة، ابو عبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، عرض علیه الامان و اصحابه، فانف من الذل و خاف من ابن زیاد ان یناله بنوع من الهوان ان لم یقتله؟، فاختار الموت علی ذلک...و من کلام الحسین(ع) یوم الطف...الا و انّ الدعی ابن الدعی قد خیّرنا بین اثنین: السلّة والذلة و هیهات منّا الذلة، یأبی اللّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت، و انوف حمیّة و نفوس ابیّة؛(20) سید و سالاری که به مردم حمیّت و مرگ زیر سایه شمشیر را آموخت و آن را بر پستی و زبونی برگزید، ابوعبداللّه الحسین(ع) است که بر او و یارانش امان عرضه شد ولی به خواری تن در نداد و بیم آن داشت که ابن زیاد، بر فرض که او را نکشد، به گونه ای او را خوار و زبون سازد. از این رو مرگ را بر آن برگزید... از گفتار آن حضرت است در روز عاشورا که گفت: همانا پسر خوانده ای که پسر خوانده است روسپی زاده، پسر روسپی زاده ما را در میان دو چیز مختار کرده است: کشیدن شمشیر و پذیرش زبونی. و زبونی سخت از ما دور است. خداوند و رسولش و مؤمنان و دامن ها و آغوش های پاک و پارسا و سرشت ها و جان های غیرتمند، آن را برای ما نمی پذیرند.»
البته رسیدن به این قله، کاری است کارستان، همت عالی می طلبد و اراده قوی. آن که بنده نام و نان است و در پی شهرت، توانایی پرواز در این میدان را ندارد. سرشت پاک می خواهد و خانواده ای شیر دل و مسؤولیت شناس و دین باور، تا فرزندی غیرتمند و قوی دل بپروراند که سید الاحرار، سید الابرار و سید اهل الاباء و در آخر هم سید الشهداء گردد.
بزرگی نفس و بزرگواری روح، ریشه غیرت و غیرت مندی است، سستی و زبونی نفس و روحیه پذیرش ذلت و ستم، پایه و مایه بی تفاوتی و بی غیرتی است.
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325
غیرت حسینی
نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی
23
غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند:
«واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1)
غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود.
«غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2)
در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
غیرت در فرهنگ دینی
اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.»
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.»
در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.»
این سخن اشاره است به آیه شریفه:
«قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.»
در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند.
از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود.
مرحوم نراقی می نویسد:
«دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8)
برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست:
غیرت و حمیّت
واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند.
پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند:
«حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.»
حمیّت دو گونه است:
الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود.
ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9)
حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند.
این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد:
«اذ جعل الّذین کفروا
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.»
در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است.
فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از
ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند.
به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است.
امام علی(ع) می فرماید:
«علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11)
و می فرماید:
«قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.»
غیرت و عصبیّت
عصبیّت و تعصّب به معنای جانبداری از شخص یا جریان، مرام و اندیشه ای است که آدمی به آن گرویده است. به آن جمعی که دارای سازمان و تشکیلات گروهی باشند و دسته جمعی از یکدیگر طرفداری کنند عصابه گویند.
طریحی در مجمع البحرین می نویسد:
«التعصّب من العصبیّة و هی الحاماة و المدافعة عمن یلزمک امره او تلزمه لغرض؛(13) واژه تعصّب، برگرفته از عصبیّت است، و آن به معنای جانبداری و دفاع از کسی است که فرمان او بر تو لازم است یا طرفداری از کسی است که او را به خاطر هدفی برگزیده ای.»
عصبیّت، هم افق با حمیّت است و مانند آن به دو گونه مثبت و منفی در خور تصویر است، زهری می گوید:از امام علی بن الحسین(ع) معنای عصبیّت را پرسیدم، فرمود:
«العصبیّة التی یأثم علیها صاحبها ان یری شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیّة ان یحبّ الرجل قومه و لکن العصبیّة ان یعین قومه علی الظلم؛(14) تعصّب ناپسندی که دارنده آن گناهکار به شمار می رود آن است که: بدی خویشان خویش را نیک بیند و آن بدی ها را بر نیکی دیگران ترجیح دهد، لکن دوست داشتن و طرفداری از خویشان امری است پسندیده، آنچه مصداق عصبیّت منفی است آن است که کسی قوم و قبیله اش را بر ستم و ستمگری یاری رساند.»
درد دین داشتن، در گسترش ارزش ها کوشیدن، جبهه حق را قدرت بخشیدن، ستمدیدگان را یاری رساندن، از حق و حقیقت حمایت کردن، مصداق های روشن و گویایی از تعصّب مثبت هستند که در کلام امام علی(ع) به آن اشارت شده است:
«ان کنتم لامحالة متعصّبین فتعصّبوا نصرة الحق؛(15)اگر قرار است از خود تعصّب نشان بدهید، آن را در راستای یاری حق، به کار گیرند.»
نیز می فرماید:
«تعصّبوا لخلال الحمد من الحفظ للجار و الوفاء بالذمام و الطاعة لبرّ و المعصیة للکبر و تحلّوا بمکارم الخلال؛(16) برای خوبی های ستوده تعصّب بورزید که عبارتند از: نگاهداشت حرمت همسایه، وفا کردن به پیمان ها، گسترش نیکی و نیکوکاری و پرهیز از تکبر و خود را به این خصلت های ارزنده بیارایید.»
پای بندی به ارزش ها
پای بندی به اصول شریعت و نگاهداشت مرزهای حلال و حرام، حرمت در مسیر گسترش ارزش ها و پیشگیری از آلوده شدن فضای جامعه به ناهنجاری ها و رفتارهای فسادانگیز و فتنه ساز، دفاع از دین، در افتادن با فتنه ها و شایعه ها و شبهه ها، تعصّب روا و پسندیده است که با فرهنگ دین سازگاری دارد و عالمان دینی آن را مورد ستایش و سفارش قرار داده اند.
ملا احمد نراقی می نویسد:
عصبیّت و آن عبارت است از سعی نمودن در حمایت خود یا چیزی که با خود نسبت دارد، از دین و مال و قبیله و عشیره و اهل شهر، یا اهل صنعت خود و امثال اینها، یا فعل و آن بر دو قسم است، زیرا آن را که حمایت می کند و سعی در دفع بدی از آن می کند.
اگر چیزی است که حفظ و حمایت آن لازم است و در حمایت کردن از حق تجاوز نمی کند و انصاف را از دست نمی دهد، این قسم ممدوح و پسندیده و از صفات فاضله است و آن را غیرت گویند.
و اگر چیزی را که حمایت می کند، چیزی است که حمایت آن شرعاً خوب نیست، یا در حمایت از حق و انصاف تجاوز می کند و به باطل داخل می شود، این قسم از عصبیّت مذموم است و از رذایل صفات متعلقه به قوه غضبیه است.(17)
در این فراز چند نکته اساسی نهفته است:
1. عصبیّت، قلمرو گسترده ای دارد: قومی و قبیله ای، شهروندی، صنفی و دینی.
2. عصبیّت مثبت گاهی در گفتار انسان نمود پیدا می کند و گاهی در رفتار خود را نشان می دهد.
3. آنچه انسان نسبت به او تعصّب می ورزد، باید ارزشمند و امری مباح و روا باشد.
4. دفاع از آنچه پشتیبانی از آن لازم است، باید از چارچوب حق و انصاف خارج نشود.
5. از چیزی باید پشتیبانی کرد و نسبت به آن عصبیّت داشت که عقل و شرع آن را پسندیده باشند.
6. عصبیّت، باید هم
راه با بصیرت باشد وگرنه مشکل ساز و خطرآفرین می گردد.
بدین سان، روشن شد که:حمیّت، عصبیّت و غیرت اگر درست و بجا به کار رود پیامدهای سازنده و سودمندی در جامعه دینی به دنبال خواهد داشت.
غیرت و ستم ناپذیری
اباء الضیم در عربی، برابر است با ستم ناپذیری، مفهوم این واژه در محتوا هم افق است با مفهوم غیرت، ضیم به معنای ستم پذیری و اباء به معنای سرباز زدن و زیر بار ستم نرفتن است.
ستم بر دو گونه است:
1. پاره ای ستم ها در خور تحمّل و گذشتند، به گونه ای که نادیده انگاشتن و چشم پوشی از آنها، خواری و ننگی به دنبال ندارد. در این گونه موارد خردمندانه ترین راه که شریعت نیز به آن سفارش کرده آن است که انسان با بزرگواری و بردباری و فروبردن خشم خویش از آن بگذرد، تا در ردیف نیکوکاران قرار گیرد:
«والکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّه یحبّ المحسنین».(18)
2. ستم هایی که اگر انسان در برابر آنها نایستد و استواری و واکنش نشان ندهد گرفتار نوعی خواری و پستی می گردد. در برابر این گونه ستم ها، ایستادگی باید کرد که از آن به عنوان اباء الضیم نام برده می شود. در فرهنگ دینی به نمونه های گویا و روشنی بر می خوریم که این ویژگی را به گونه ای زیبا و با شکوه نمایانده و پیام ذلت ناپذیری و غیرتمندی به مسلمانان راستین داده است.
در جنگ صفین، سپاه معاویه، شریعه آب را بر سپاه علی(ع) بست. امام در آغاز می خواست این جریان را به گونه غیرنظامی، حل کند. لکن هنگامی که احساس کرد، دشمن از این مسأله استفاده نادرست می کند و می خواهد سپاه را ذلیل و خوار سازد. در یک فرمان عزت مندانه، لشکریان را با این جمله ها بسیج کرد و روح غیرت و ستم ستیزی در کالبد آنان دمیده و فرمود:
«قد استطعموا کم القتال فأقروا علی مذلة و تأخیر محله او روّوا السیوف من الدماء ترووا من الماء فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین؛(19) از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید. پس یا به خواری برجای بپایید و از رتبه ای که دارید، فروتر آیید، یا شمشیرها را از خون تر کنید و آب را از کف آنان به در کنید. خوارگشتن و زنده ماندنتان، مردن است و کشته گشتن و پیروز شدن، زنده بودن.»
این سخنان موجی از عزّت و غیرت آفرید و در نخستین هجوم و حمله، سرداران سپاه علی(ع) شریعه از دست دشمن به در کرد و به آب دست یافتند.
در این هنگام، شماری از لشکریان به آن حضرت پیشنهاد دادند که ما نیز، با دشمن همان کنیم که با ما کرد. امام علی(ع) به آنان اجازه نداد و فرمود:
«ما با ستم ستیز کرده ایم، نباید خود گرفتار ستم گردیم.»
امام حسین(ع) نماد کامل غیرت
فرزند رشیدش امام حسین(ع) نیز، جلوه و نماد کامل غیرت و ستم ناپذیری است تا آن جا که او را با عنوان سرور ستم ستیزان لقب داده اند.
ابن ابی الحدید می نویسد:
«سید اهل الأباء الذی علم الناس الحمیّة و الموت تحت ظلال السیوف اختیاراً له علی الدنیّة، ابو عبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، عرض علیه الامان و اصحابه، فانف من الذل و خاف من ابن زیاد ان یناله بنوع من الهوان ان لم یقتله؟، فاختار الموت علی ذلک...و من کلام الحسین(ع) یوم الطف...الا و انّ الدعی ابن الدعی قد خیّرنا بین اثنین: السلّة والذلة و هیهات منّا الذلة، یأبی اللّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت، و انوف حمیّة و نفوس ابیّة؛(20) سید و سالاری که به مردم حمیّت و مرگ زیر سایه شمشیر را آموخت و آن را بر پستی و زبونی برگزید، ابوعبداللّه الحسین(ع) است که بر او و یارانش امان عرضه شد ولی به خواری تن در نداد و بیم آن داشت که ابن زیاد، بر فرض که او را نکشد، به گونه ای او را خوار و زبون سازد. از این رو مرگ را بر آن برگزید... از گفتار آن حضرت است در روز عاشورا که گفت: همانا پسر خوانده ای که پسر خوانده است روسپی زاده، پسر روسپی زاده ما را در میان دو چیز مختار کرده است: کشیدن شمشیر و پذیرش زبونی. و زبونی سخت از ما دور است. خداوند و رسولش و مؤمنان و دامن ها و آغوش های پاک و پارسا و سرشت ها و جان های غیرتمند، آن را برای ما نمی پذیرند.»
البته رسیدن به این قله، کاری است کارستان، همت عالی می طلبد و اراده قوی. آن که بنده نام و نان است و در پی شهرت، توانایی پرواز در این میدان را ندارد. سرشت پاک می خواهد و خانواده ای شیر دل و مسؤولیت شناس و دین باور، تا فرزندی غیرتمند و قوی دل بپروراند که سید الاحرار، سید الابرار و سید اهل الاباء و در آخر هم سید الشهداء گردد.
بزرگی نفس و بزرگواری روح، ریشه غیرت و غیرت مندی است، سستی و زبونی نفس و روحیه پذیرش ذلت و ستم، پایه و مایه بی تفاوتی و بی غیرتی است.
غارتگران غیرت
غارتگران غیرت، همواره کوشیده اند که نمادهای غیرت ورزی را از مسلمانان بگیرند، تا بتوانند آنان را ستم پذیر و سلطه پذیر سازند. اما دست پروردگان مکتب اهل بیت(ع) و جرعه نوشان کوثر زلال محمدی، علوی و حسینی، با الگوگیری از این راست قامتان، همواره
شعار هیهات منّا الذلّه را مشعل راه ساخته و بوستان شریعت را سرسبز نگاه داشته اند:
حمیّت دین را نشانی دیگر استکه از آن آتش جهانی اخضر است
پی نوشت ها:
1. لغت نامه دهخدا، واژه غیرت.
2. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19، ص 414.
3. مستدرک الرسائل،ج 14، ص 224.
4. نهج البلاغه، حکمت 305.
5. جامع السعادات، نراقی، ج 1، ص 265.
6. بحارالانوار، ج 73، ص 361.
7. سوره اعراف، آیه 33.
8. معراج السعادة، ص 152.
9. ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، سید علی خان مدنی، ج 2، ص 348.
10. سوره فتح، آیه 26.
11. میزان الحکمه، ج 7، ص 357.
12. نهج البلاغه، حکمت 47.
13. مجمع البحرین، واژه عصب.
14. اصول کافی، ج 2، ص 308.
15. غررالحکم، ج 3، ص 20.
16. نهج البلاغه، خطبه 192.
17. معراج السعادة، ص 215.
18. سوره آل عمران، آیه 134.
19. نهج البلاغه، خطبه 51.
30. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(بیست جلدی) ج 3 4، ص 249.