eitaa logo
عفاف و حجاب
523 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
96 فایل
آنچه درباره حجاب و عفاف باید بدانیم. محتوای تبیینی ویژه جهادگران تبیین. @ste_gonabad5 سیاست، سخنواره، پاسخ به شبهات، ضرورت و فلسفه، دلایل عقلی، روانشناسی، اهمیت و... در قالبهای پرده نگار، موشن، کلیپ https://eitaa.com/Chastity/3191
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 از حجاب اسلامی فراریه اما به مهریه اسلامی که ضامن آینده اش هست معتقد هست و ذره ای از این اعتقاد کم نمیشه 😄 eitaa.com/goharshad1_ir
🔰 پویش «حامی گشت ارشادم» 🔺 در کنار تمام کارهای فرهنگی و ایجابی، لازم است با افراد جسور و متجاهر برخورد قانونی شود. 🔺 جهت حمایت از گشت ارشاد وارد لینک زیر شده و روی گزینه حمایت می‌کنم کلیک کنید. https://farsnews.ir/my/c/159603 https://farsnews.ir/my/c/159427 🔸نشر فوری و حداکثری eitaa.com/goharshad1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 با قانون حجاب مخالف هستن ولی قانون مهریه رو تمام و کمال قبول دارن 🧐 🔺 نقطه زنی و استدلال فیلیپ بازیگر ایرانی مقیم آمریکا به خانم‌هایی که در ایران با رفتارهای متناقض هشتک نه به حجاب اجباری راه می‌اندازند... eitaa.com/goharshad1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب در زمان پیامبر چگونه بود؟ 🔺 برخی سوال می‌کنند که آیا در زمان پیامبر اکرم (ص) حجاب اجباری بوده است یا نه. آیا آن زمان برخوردی با بی حجابان صورت می‌گرفته است؟ در پاسخ به این شبهه باید گفت: 🔸 شما یک مورد بی حجابی در آن زمان بیاورید که ما بگوییم با بی حجابی برخورد شده است یا نشده است. وقتی در جامعه‌ای مرد‌های غیور باشند و گاهی یک نگاه از مرد کافی بوده که اختلافات عمیق شکل بگیرد، آیا زمینه بی حجابی وجود داشته است؟ 🔸 آن‌گونه که پیامبر اکرم (ص) برنامه ریزی کرده بودند، زمانی که خانم‌ها به سن ازدواج می‌رسیدند، همه شوهردار می‌شدند. هر زنی که بیوه می‌شد، بیوه نمی‌ماند و بلافاصله همسردار می‌شد. در جامعه‌ای که مرد‌ها غیور هستند و خانم‌های بی سرپرست و بی همسر وجود ندارند، وقتی این دو موضوع رعایت شود، آیا در این جامعه بی حجابی وجود خارجی دارد؟ 🔸 آن زمان این موضوعات نبوده که برخوردی با بی حجابی صورت گیرد. ✍حجت الاسلام حامد کاشانی @fatemi222
🔰متن سخنرانی محبت و تاثیر دفاع از اهلبیت علیهم السلام👇👇 1⃣ https://eitaa.com/fatemi5/2079 ۴تاثیر محبت اهلبیت👆👆 2⃣ https://eitaa.com/fatemi5/2080 🔸ضربه ای بخاطر دفاع از امیرالمومنین جانباز شد 🔸غیرت دینی👆👆👆 3⃣ https://eitaa.com/fatemi5/2081 زخم صفین و کمک امام زمان بخواطر غیرت دینضی👆👆👆👆 4⃣https://eitaa.com/fatemi5/2082 چطوری با یه قطره اشک گناه بخشیده میشه👆👆 ➕برای دوستان ارسال کنیم 🔹منبرک فاطمی 🔹منبرک مجازی @fatemi5
🏝🏝 ⚘بخش معرفی و راه های درمان اخلاق ناپسند⚘ 💢موضوع : ⭕️بی‌غیرتی‌ رو چطوری میشه درمان کرد؟🤔 ✅شکوفا سازی غیرت:اگه کسی به نوامیس مردم نگاه کرد،بهش گوشزد کنیم که آیا خودش دوس داره به ناموسش نگاه کنن،ممکنه تلنگری بهش زده بشه و از کارش دست برداره،مثل امام صادق(ع) که به جوانی تلنگر زد.[۱] ✅همنشینی با افراد با غیرت:همونطور که همنشینی با افراد بی‌بند و بار باعث از دست دادن ارزش ها میشه،همنشینی با افراد با غیرت هم در غیور شدن تاثیر گذاره. ✅توجه به عواقب بی‌غیرتی:در پست قبل از عواقب بی‌غیرتی مثالهایی زدیم،هر کس میتونه با توجه کردن به اون پیامد ها،از بی‌غیرتی دست بکشه. [۱]تفسیر المنار،ذیل‌آیه۱۰۴‌آل‌عمران. @fatemi5 https://eitaa.com/fatemi5/2781
⚠ درحسرت‌قدیم: *غیرت و حیا چه شد؟* شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) در یکی از کتاب‌های خود می‌نویسد: 🔸«روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ 🌹 زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند. 🔸قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. 🔹گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. 🌹چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! ♦️شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. 🌹چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» ✳ چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم می‌دید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان می‌دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم‌عقیده‌ی‌ آن‌هایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می‌کنند. 🌺حجاب 🌺 عفت 💛أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💛 @fatemi222
زیبایی ها وزشتی های کربلا 📌 با موضوع: غیرت دینی👇 https://eitaa.com/fatemi222/416
حرف حساب جواب نداره شهید محمّد رضا فرهادی عکس شاه بالای تخته‌ی کلاس بود، معلم کراوات زده و شش تیغه کرده و با قیافه‌ای جدّی مشغول درس دادن بود. شروع کرد درباره‌ی مسأله‌ی خداشناسی حرف زدن. بچّه‌ها سر به زیر انداخته بودند و بی‌هیچ کلامی به حرف‌های معلم گوش می‌دادند. گچ برداشت و با خط درشت روی تخته نوشت: خداشناسی. محمّد رضا با آرنج به بغل دستی‌اش زد و روی کتابش نوشت: -‌ »چه حرف‌ها؟!» معلم گچ را کنار گذاشت و دست‌هایش را تکان داد: -‌ »مهم قلب آدم‌هاست، همین که در دل یاد خدا کنی، کافی است. نماز هم نخواندید، نخواندید. همین که در دل گاهی با خدا حرف بزنید، عبادت است. هیچ جای قرآن نیامده که زن‌ها باید چادر سر کنند. دین ما قرآن است، نه آنچه که این آیت الله‌ها می‌گویند که معلوم نیست از کجا در آمده.» محمّد رضا سر به زیر انداخته بود. تند تند روی کاغذهایش چیز می‌نوشت یا یواش با بغل دستی‌اش پچ پچ می‌کرد. معلم در کیفش را باز کرد و کتابی درآورد و به بچّه‌ها نشان داد و گفت: «این کتاب را بخوانید، دین ما تحریف شده بچّه‌ها، کی گفته باید به این رساله‌ها عمل کرد؟» کتاب را روی میز گذاشت؛ گفت: «این کتاب تحریفات دین را آورده بخوانید تا آگاهانه مسلمان باشید.» بعضی بچّه‌ها سرسری خودکار و ورق آماده کردند و اسم کتاب را یادداشت کردند، اما محمّد رضا و دوستانش از دست معلم و حرف‌های بی‌خودی‌اش کُفری شده بودند. علی از پشت، کتابش را داد به محمّد رضا، محمّد رضا کتابش را روی میز گذاشت و آهسته لایش را باز کرد. علی توی یک ورق نوشته بود: -‌ »محمّد رضا بچّه‌ها می‌گویند تو بلند شوی و جوابش را بدهی.» رضا می‌گوید: -‌ »کار خودت است. من هم موافقم. بلند شو دارد زیادی چرت و پرت می‌گوید. بچّه‌ها هم مثل دیوانه‌ها گوش می‌دهند.» محمّد رضا نگاهی به مهدی که بغل دستش بود، انداخت و مهدی سر تکان داد. محمّد رضا دستش را بالا برد. چشم دوستانش برق زد و برایش «رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری و…» خواندند. معلم دستِ بالای محمّد را دید و اجازه داد حرف بزند. محمّد رضا از جایش بلند شد: -‌«آقا اجازه، اما من و دوستانم مثل شما فکر نمی‌کنیم. به نظر ما دین آن نیست که شما می‌گویید. شما اگر قرآن را مطالعه کرده باشید، خداوند در قرآن گفته، دین اسلام و قرآن را خودش از گزند تحریف حفظ می‌کند.» بعد هم محمّد رضا آیه‌ی ولایت را خواند و علی بلند شد و تفسیرش را گفت. مهدی از توی کیفش قرآن کوچکش را درآورد و محمّد رضا آدرس آیه‌ی حجاب را به معلم داد. حالا دیگر دست معلم رو شده بود، عصبانی بود و مُدام با کراواتش وَر می‌رفت. حرف حساب جواب نداشت و آقای معلم هم پاسخی برای چنین دانش‌آموزانی نداشت. فکرش را هم نمی‌کرد دانش‌آموز سوم راهنمایی این طور به دینش مسلط باشد. سر و ته کلاس را سریع به هم آورد. حاضر و غایب کرد و گفت: -‌ »باقی بحث باشد برای جلسه‌ی آینده.» کینه‌ای از این گروه به دل گرفت که نگو و نپرس و سر نمره دادن‌ها تلافی کرد! رسم خوبان ۱۹ – غیرت دینی و تقیّد به ضوابط شرعی، ص ۷۶ تا ۷۹٫/ خلاصه‌ی خوبی‌ها ۳ (اخراج یک زگیل)، صص ۴۲ – ۴۰٫ @Chastity