eitaa logo
عفاف و حجاب
539 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
98 فایل
آنچه درباره حجاب و عفاف باید بدانیم. محتوای تبیینی ویژه جهادگران تبیین. @ste_gonabad5 سیاست، سخنواره، پاسخ به شبهات، ضرورت و فلسفه، دلایل عقلی، روانشناسی، اهمیت و... در قالبهای پرده نگار، موشن، کلیپ https://eitaa.com/Chastity/3191
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تفاوت غیرت ملی با ملی‌گرایی ما وقتی کلمۀ غیرت را می‌شنویم، بیشتر غیرت ناموسی به ذهنمان می‌آید، 👈 ولی غیرت، اقسامی دارد. حداقل سه قسم غیرت داریم: 🔹اولین آن، غیرت ملی است که انسان نسبت به ملت، آب و خاک خود احساس مسئولیت کند. غیرت ملی غیر از ملی‌گرایی است. 🔹غیرت ملی، این است که انسان نسبت به ارزش‌ها، افتخارات، پشتوانه‌های فرهنگی و تمدنی ملت خود بی‌تفاوت نباشد. نقل شده است که «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الْایمانِ»؛[4] این بیان، می‌تواند به همین معنا دلالت کند. دوست داشتن و پاسداری از ارزش‌ها و افتخارات ملت خود، ویژگی ارزشمندی است. اما ملی‌گرایی بیشتر افراطی به ملت خود و نفی ارزش‌های ملل دیگر و تقابل با آن‌ها است. ما سردار و سالار ملی ـ ستارخان و باقرخان ـ را می‌ستاییم که برای سرزمینمان مبارزه ‌کردند. آن‌ها مشروطه‌خواه بودند و با استبداد داخلی می‌جنگیدند؛ اما وقتی دیدند انگلیسی‌ها در مشروطه نفوذ کرده‌اند و دارند دم از مشروطه می‌زنند، در عین مبارزه با استبداد، با انگلیسی‌ها هم مقابله می‌کردند. در آن گیر و دار که خطر حذف از طرف انگلیسی‌ها وجود داشت، از طرف کنسولگری روسیه برای ستارخان پیام آمد که اگر به کنسولگری پناه بیاوری، ما از تو دفاع می‌کنیم و او آن جمله معروف را گفت که «من زیر بیرق اباالفضل7 هستم». ما امروز او را به عنوان یک مرد غیرتمند، تحسین می‌کنیم. 🔹ما رئیس‌علی دلواری را تحسین می‌کنیم که با و دشتستانی‌های بوشهر در مقابل انگلیسی‌ها ایستاد و مردانه جنگید و به شهادت رسید. 🔹اما کسی مثل شاه سلطان‌حسین صفوی را بی‌غیرت می‌دانیم. او در فتنه‌ای که در ایران رخ داد و تجاوزاتی که به ایران صورت گرفت، دست روی دست گذاشت تا وقتی که افغان به دروازه‌های اصفهان رسید. 🔹او به ‌جای این‌که بایستد و دفاع کند، تاجش را برداشت و بر سر محمود گذاشت و دخترش را پیشکش او کرد. اگر او مقاومت می‌کرد، کشته‌ها بسیار کمتر از وقتی می‌شد که آن‌ها وارد اصفهان شدند و کشتار زیادی کردند و ننگ بی‌غیرتی هم روی او ماند.
مصادیق تاریخی غیرت ملی البته غیرت ملی فقط در نظامی‌گری نیست. نمونۀ دیگر غیرت ملی، آن جوان نخبه‌ای است که برای تحصیل به خارج از کشور می‌رود و پس از اتمام تحصیل با آن‌که می‌تواند بماند و بار خود را ببندد، برمی‌گردد تا به کشور خدمت کند. غیرت‌مند آن سرمایه‌داری است که می‌تواند ثروتش را در جای دیگری سرمایه‌گذاری کند و امکانات بهتری هم داشته باشد، ولی در کشور می‌ماند و با مشکلات می‌سازد و به هموطنان خود خدمت می‌کند.
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان 🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ این‌که انسان نسبت به ناموس و حریم خود غیرت داشته باشد و به هیچ‌وجه به اجازه ندهد وارد حریم او شود. نه فقط نسبت به ناموس خود بلکه اگر به ناموس هم تعرض شود، نباید ساکت بنشیند، اگرچه غیرمسلمان باشد. 🔺در نهج البلاغه می‌خوانیم زمانی لشکریان به یکی از شهرهای مرزی حکومت آن حضرت تجاوز کردند. حضرت وقتی شنید از پای یک زن یهودی ربوده‌اند، فرمود اگر مسلمانی از شنیدن چنین که بر یک زن یهودی روا شده، دق کند، او را ملامت نمی‌کنم: «مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»[5]. 🔺وقتی می‌شنویم یکی از منابع درآمد داعشی‌ها فروش زنان مسیحی و ایزدی به عنوان است و هر زن مظلوم مسیحی یا ایزدی را هفت تا هشت هزار دلار به می‌فروشند، احساس انزجار می‌کنیم. 🔻هنگامی که رضاخان قانون کشف حجاب را اجرا می‌کرد، آیت‌الله مرعشی نجفی در سن جوانی بودند. در همان ایام، روزی رئیس قم که آدم تنومند، لات و قلدری بود، وارد حرم حضرت معصومه شد و به قسمت خانم‌ها رفت و چادرهایشان را ‌کشید. 👈هیچ‌ کس جرئت نداشت کاری بکند و فقط صدای فریاد یا اباالفضل7 یا صاحب‌الزمان4 به گوش می‌رسید. 👈وقتی آیت‌الله وارد حرم شد و صدای فریاد شنید، پرسید: «چه خبر است؟» جواب دادند فلانی دارد چادر زن‌ها را می‌کشد. ایشان شتابان رفت و چنان به گوش او زد که برق از چشمش پرید. 🔺غیرت مرد و حجاب زن امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که بی‌حیایی، بی‌عفتی و بی‌غیرتی ترویج می‌شود، ولی گاهی انسان را می‌بیند که حاکی از کم شدن غیرت در بعضی از مردهاست. 🔻در قضیۀ بدحجابی باید اول یقۀ مرد را گرفت. در روایتی از امیرالمؤمنین7 آمده است که فرمود: «ای مردان کوفه! به من خبر رسیده است که در بعضی از کوچه‌های بازار، شما به تنه مردان می‌زنند. شما نمی‌کشید؟ 👈 «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا یَغَار؛[6] خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد». امیرالمؤمنین7 یقۀ مردان کوفه را چسبید. 🔻اشتباهی که اکنون مرتکب می‌شویم، این است که با بلندگو فقط خانم‌ها را به حجاب فرا می‌خوانیم؛ درست این است که بلندگو به دست بگیریم و بگوییم: آقایان! غیرت! نمی‌خواهم بگویم تنها دلیل بدحجابی این است 👈. بدحجابی دلایل مختلفی دارد. گاهی جهالت، گاهی عقده‌های روانی زنان و گاهی تربیت‌ غلط خانوادگی آن‌هاست که با پوشش نامناسب بیرون می‌آیند. گاهی هم مسألۀ سیاسی و دهن کجی به دین و نظام است. اما یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌حجابی، بی‌غیرتی یا کم‌غیرتی مرد است. در خانۀ‌ هر زنی، برادر، پدر یا شوهری هست و اگر آنان غیرت به خرج دهند، جلوی بسیاری از این وضعیت‌ها را می‌توانند بگیرد.
عفاف و حجاب
🔰احترام به ناموس مسلمانان و مظلومان 🔻قسم دوم غیرت، «ناموسی» است؛ این‌که انسان نسبت به ناموس و حریم
🔰خدا آیت‌اللّه آسید مصطفی را رحمت کند. 🔻 او از صلحای اصفهان و شوهرخواهر شهید دکتر بهشتی و پدر دو شهید بود. ایشان حدود ۴۰ـ۵۰ سال پیش با جمعی از مردم اصفهان، خواست از مرز راهی عتبات شود. در مرز، ایشان حس کرد مأموری که پاسپورت‌ها را چک می‌کند، به بهانۀ این‌که می‌خواهد خانم‌ها را با خودشان تطبیق بدهد، چشم‌چرانی می‌کند. کمی دقت کرد و مطمئن شد که این مأمور، نیست. 🔺 وقتی نوبت به ایشان رسید و قرار شد آن مأمور پاسپورت خانم ایشان را ببیند، گفت: «این همه زن می‌آیند که عبور کنند. یک زن بگذارید که خانم‌ها را ببیند»؛ جواب داد: «نخیر، خودم باید ببینم»؛ گفت: «من نمی‌گذارم»؛ مأمور گفت: «من هم نمی‌گذارم عبور کنی». بقیه گفتند: «حاج‌آقا! یک نگاه می‌کند و رد می‌شویم»؛ ایشان گفت: «خیر، زیارت سیدالشهدا7 است اما حفظ غیرت و ناموس، واجب. 🔻 ما غیرت را از خود ایشان یاد گرفته‌ایم». ایشان یکی دو روز در قصرشیرین می‌ماند، بلکه این مأمور عوض شود یا از خر شیطان پایین بیاید؛ ولی او همان‌جا ایستاده بود و می‌گفت‌ نمی‌گذارم بروی. ایشان هم می‌گفت ما هم نمی‌رویم. 🔻 از دور سلامی به اباعبداللّه7 کرد و با همسرشان برگشتند و به مشهد رفتند. کاروانی‌ها رفتند و برگشتند. بعضی از آن‌ها پیش ایشان آمدند و گفتند: «حاج‌آقا! ما حاضریم ثواب این زیارتِ رفتۀ‌مان را با زیارتِ نرفته شما عوض کنیم». 🔺آقازادۀ ایشان می‌گفت که مدتی گذشت و ایشان بیماری سختی گرفت و در سحر دوشنبه، ساعت دو و نیم نیمه‌شب، از دنیا رفت. 🔻 ما مراسم گرفتیم و دو سه روز گذشت. جوانی آمد و در زد؛ پرسید: «منزل آسید مصطفی بهشتی‌نژاد همین جاست؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «پدر شما دوشنبه شب از دنیا رفت؟» گفتیم: «بله»؛ گفت: «ساعت دو و بیست دقیقه یا دو و نیم نیمه شب؟» گفتیم: «بله، همین‌ طور است». دیدم همۀ جزئیات را دارد می‌گوید. پرسیدم: «چطور مگر؟» گفت: «من نه اصلاً شما را می‌شناسم و نه پدرتان را می‌شناختم، نه می‌دانستم خانۀ‌تان کجاست. دوشنبه سحر خواب دیدم دارم به حرم امام رضا مشرف می‌شوم و آقا دارند از حرم بیرون می‌آیند. خدمت آقا سلام عرض کردم و پرسیدم کجا تشریف می‌برید؟ 🔺حضرت فرمودند یکی از شیعیان ما در اصفهان، آقای سیدمصطفی بهشتی‌نژاد، موقع مرگش است. به می‌روم. از خواب بلند شدم و به ساعت نگاه کردم و دیدم دو و بیست دقیقه است. 🔻به اصفهان آمدم و پرسان پرسان پرسیدم سیدمصطفی بهشتی‌نژاد کیست. آدرس دادند و به خانۀ شما آمدم تا ببینم خوابی که دیده‌ام صادق است یا نه؛ دیدم درست است. 🔻امام رضا7 فرمودند یکی از شیعیان ما سیدمصطفی بهشتی‌نژاد است و موقع مرگش رسیده و ما باید بر بالینش باشیم». 🔺درود خدا بر انسان‌های باغیرت. مهم‌تر از غیرت ناموسی، غیرت دینی است؛ به این دلیل که اگر باید ناموسم برایم مهم باشد که هست، باید ناموس خدا برایم مهم‌تر باشد. 🔻ناموس خدا همان محترمات الهی است. احکام الهی، حدود الهی، قرآن، انبیا و اولیای الهی، حقوق مؤمنان و…، جزو نوامیس الهی و جزو حقوق الله است.
🔺در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند. 🔻 وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد.
امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.» در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.» در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند. از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود. مرحوم نراقی می نویسد: «دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8) برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.» در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است. فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند. به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است. امام علی(ع) می فرماید: «علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11) و می فرماید: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.»
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325 غیرت حسینی نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی 23 غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند: «واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1) غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود. «غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2) در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد. غیرت در فرهنگ دینی اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.» امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.» در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.» در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند. از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود. مرحوم نراقی می نویسد: «دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8) برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست: غیرت و حمیّت واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند. پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند: «حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.» حمیّت دو گونه است: الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود. ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9) حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند. این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد: «اذ جعل الّذین کفروا
غیرت و عصبیّت عصبیّت و تعصّب به معنای جانبداری از شخص یا جریان، مرام و اندیشه ای است که آدمی به آن گرویده است. به آن جمعی که دارای سازمان و تشکیلات گروهی باشند و دسته جمعی از یکدیگر طرفداری کنند عصابه گویند. طریحی در مجمع البحرین می نویسد: «التعصّب من العصبیّة و هی الحاماة و المدافعة عمن یلزمک امره او تلزمه لغرض؛(13) واژه تعصّب، برگرفته از عصبیّت است، و آن به معنای جانبداری و دفاع از کسی است که فرمان او بر تو لازم است یا طرفداری از کسی است که او را به خاطر هدفی برگزیده ای.» عصبیّت، هم افق با حمیّت است و مانند آن به دو گونه مثبت و منفی در خور تصویر است، زهری می گوید:از امام علی بن الحسین(ع) معنای عصبیّت را پرسیدم، فرمود: «العصبیّة التی یأثم علیها صاحبها ان یری شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیّة ان یحبّ الرجل قومه و لکن العصبیّة ان یعین قومه علی الظلم؛(14) تعصّب ناپسندی که دارنده آن گناهکار به شمار می رود آن است که: بدی خویشان خویش را نیک بیند و آن بدی ها را بر نیکی دیگران ترجیح دهد، لکن دوست داشتن و طرفداری از خویشان امری است پسندیده، آنچه مصداق عصبیّت منفی است آن است که کسی قوم و قبیله اش را بر ستم و ستمگری یاری رساند.» درد دین داشتن، در گسترش ارزش ها کوشیدن، جبهه حق را قدرت بخشیدن، ستمدیدگان را یاری رساندن، از حق و حقیقت حمایت کردن، مصداق های روشن و گویایی از تعصّب مثبت هستند که در کلام امام علی(ع) به آن اشارت شده است: «ان کنتم لامحالة متعصّبین فتعصّبوا نصرة الحق؛(15)اگر قرار است از خود تعصّب نشان بدهید، آن را در راستای یاری حق، به کار گیرند.» نیز می فرماید: «تعصّبوا لخلال الحمد من الحفظ للجار و الوفاء بالذمام و الطاعة لبرّ و المعصیة للکبر و تحلّوا بمکارم الخلال؛(16) برای خوبی های ستوده تعصّب بورزید که عبارتند از: نگاهداشت حرمت همسایه، وفا کردن به پیمان ها، گسترش نیکی و نیکوکاری و پرهیز از تکبر و خود را به این خصلت های ارزنده بیارایید.» پای بندی به ارزش ها پای بندی به اصول شریعت و نگاهداشت مرزهای حلال و حرام، حرمت در مسیر گسترش ارزش ها و پیشگیری از آلوده شدن فضای جامعه به ناهنجاری ها و رفتارهای فسادانگیز و فتنه ساز، دفاع از دین، در افتادن با فتنه ها و شایعه ها و شبهه ها، تعصّب روا و پسندیده است که با فرهنگ دین سازگاری دارد و عالمان دینی آن را مورد ستایش و سفارش قرار داده اند. ملا احمد نراقی می نویسد: عصبیّت و آن عبارت است از سعی نمودن در حمایت خود یا چیزی که با خود نسبت دارد، از دین و مال و قبیله و عشیره و اهل شهر، یا اهل صنعت خود و امثال اینها، یا فعل و آن بر دو قسم است، زیرا آن را که حمایت می کند و سعی در دفع بدی از آن می کند. اگر چیزی است که حفظ و حمایت آن لازم است و در حمایت کردن از حق تجاوز نمی کند و انصاف را از دست نمی دهد، این قسم ممدوح و پسندیده و از صفات فاضله است و آن را غیرت گویند. و اگر چیزی را که حمایت می کند، چیزی است که حمایت آن شرعاً خوب نیست، یا در حمایت از حق و انصاف تجاوز می کند و به باطل داخل می شود، این قسم از عصبیّت مذموم است و از رذایل صفات متعلقه به قوه غضبیه است.(17) در این فراز چند نکته اساسی نهفته است: 1. عصبیّت، قلمرو گسترده ای دارد: قومی و قبیله ای، شهروندی، صنفی و دینی. 2. عصبیّت مثبت گاهی در گفتار انسان نمود پیدا می کند و گاهی در رفتار خود را نشان می دهد. 3. آنچه انسان نسبت به او تعصّب می ورزد، باید ارزشمند و امری مباح و روا باشد. 4. دفاع از آنچه پشتیبانی از آن لازم است، باید از چارچوب حق و انصاف خارج نشود. 5. از چیزی باید پشتیبانی کرد و نسبت به آن عصبیّت داشت که عقل و شرع آن را پسندیده باشند. 6. عصبیّت، باید همراه با بصیرت باشد وگرنه مشکل ساز و خطرآفرین می گردد. بدین سان، روشن شد که:حمیّت، عصبیّت و غیرت اگر درست و بجا به کار رود پیامدهای سازنده و سودمندی در جامعه دینی به دنبال خواهد داشت.
مجله پاسدار اسلام دی 1387 - شماره 325 غیرت حسینی نویسنده : حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی 23 غیرت در فرهنگ انسانی و دینی کاربرد و قلمرو گسترده ای دارد. واژه شناسان در معنای این واژه نوشته اند: «واکنشی طبیعی است که آدمی نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، در آنچه دوست می دارد از خود نشان می دهد».(1) غیرت از لوازم محبت است، چه هر که محب است، به ناچار غیور بود. «غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد».(2) در نظام آفرینش غیرت جایگاه ویژه ای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاع به چشم می خورد و در تمامی انسان ها این حس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست می دارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمی نشینند و با یورش گران درگیر می شوند و به دفاع از جان، مال و...خود برمی خیزند وجود این حالت، یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقی او سرچشمه می گیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواسته های شهوانی و حیوانی فرو رود و از عفاف و تقوی و طهارت دور شود، این حالت رنگ می بازد و به جایی می رسد که این احساس در او می میرد و بی تفاوت و بی غیرت می گردد. غیرت در فرهنگ دینی اسلام دینی است هماهنگ با فطرت و عقل بشری. آنچه در تکوین و آفرینش انسان به عنوان وسیله حراست و نگاهبانی گوهر انسانی او پیش بینی شده و در نهاد او به ودیعت گذاشته شده؟، در تشریع و قانون گذاری شرع نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفته است. امام صادق(ع) ده چیز را به عنوان بزرگواری اخلاق (مکارم اخلاق) نام برده که غیرت از آن شمار است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«الغیرة من الایمان؛(3) غیرت جزئی از ایمان است.» امام علی(ع) فرمود: «ما زنی غیور قط؛(4) انسان غیرتمند هرگز آلوده دامن نمی شود.» در برخی از احادیث می خوانیم: «خداوند غیور است و حرام ها را دوست نمی دارد».(5) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «ما احد اغیر من اللّه و من غیرته انه حرّم الفواحش وحد الحدود؛(6) هیچ کس از خدا با غیرت تر نیست. از این روی، خداوند تمام کارهای زشت را حرام کرده و برای آنها مرزهایی معین کرده است.» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «قلّ انّما حرّم ربّی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن؛(7) (ای پیامبر،) بگو خدای من هرگونه کار زشت را چه در آشکار و چه در نهان منع فرموده است.» در نگاه دین، غیرت ارزش است و پسندیده که بالاترین و شریف ترین مرحله آن از آنِ پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک می شوند. از چشم انداز عالمان دین، حساسیت مثبت و احساس مسؤولیت در برابر آنچه که مورد علاقه و عشق آدمی است و یا ایده و مرامی است که آن را برگزیده و حق می شمارد و می داند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه نوعی تکلیف و وظیفه به شمار می رود. مرحوم نراقی می نویسد: «دانستی که حمیّت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیّت از آن تجاوز نمی کند... بی غیرتی و آن کوتاهی و اهمال کردن در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است، از دین و عرض و اولاد و اموال.»(8) برای ریشه یابی غیرت در فرهنگ دینی و روشن شدن مفهوم آن، به واژه های هم افق آن نیز باید نگریست: غیرت و حمیّت واژه حمیّت در اصل از ماده حمی به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن پدید می آید. به همین جهت به حالت تب حمّی گفته می شود و به حالت خشم و تعصب و خشم آلود حمیّت گویند. پژوهشگران واژه شناس، مفهوم و گونه های حمیّت را این گونه کالبد شکافی کرده اند: «حمیّت یعنی خشمگین شدن، هیجانی شدن و ناخوش داشتن، اسمی است که جایگزین مصدر شده، مانند سکینه که به معنای سکون است.» حمیّت دو گونه است: الف. حمیّت پسندیده: و آن در جایی به کار می رود که نگاهداشت آن بر او لازم است و آن عبارت است از: دین، خانواده و وطن. این گونه پاسداشت و حمیّت را غیرت می نامند که مثبت و سازنده است و در ردیف مکارم اخلاقی به شمار می رود. ب. حمیّت ناپسند: و آن در حالت روگردانی از حق و زورگویی و غارتگری است که از آن به عصبیّت و حمیّت جاهلی یاد می شود. ریشه این خوی زشت، خشم و غضبی است که همراه با خودبینی، خودشیفتگی و خود بزرگ بینی باشد.(9) حمیّت ناپسند و تعصّب کور، حالتی است که بر اثر جهل و کوته بینی و سستی در اندیشه و فرهنگ به وجود می آید. این حالت بیشتر در میان مردمانی رواج دارد که از فرهنگ و تمدن بشری بی بهره اند و به جنگ و درگیری و قتل و غارت خو کرده اند. این خوی، با این ویژگی در هر فرد و جامعه ای پدید آید، تباهی می آفریند. بسیاری از سنّت های غلط، خرافی و انحرافی و پافشاری قوم ها و ملت های منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی، ریشه در همین حمیّت جاهلی دارد: «اذ جعل الّذین کفروا
فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و ألزمهم کلمة التّقوی؛(10) آن گاه که کافران در دل های خود تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنها ساخت.» در این آیه شریفه حمیّت جاهلی و آرامش ایمانی در برابر هم قرار گرفته است. فرهنگ جاهلی، همواره مردمان را به تعصّب و خشم کور و سوزان فرا می خواند. مرز شکنی و حرمت نگه نداشتن و بی اعتنایی به قانون ها و آیین های فردی و اجتماعی، از نشانه های بارز آن است،اما فرهنگ دینی که ریشه در سکینه و آرامش درونی برخاسته از ایمان دارد، نمونه های روشنی همچون رفتار همراه با بردباری و وقار و متانت و تحمّل و بزرگواری را در جامعه رواج می دهد و مردمان را به آن سمت و سو فرا می خواند. به هر حال، حمیّت مثبت و سازنده خاستگاه غیرت است. امام علی(ع) می فرماید: «علی قدر الحمیّة تکون الغیرة.»(11) و می فرماید: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفّته علی قدر غیرته؛(12) ارزش مرد همسان همت اوست و عفت او هم تراز غیرت او.» غیرت و عصبیّت عصبیّت و تعصّب به معنای جانبداری از شخص یا جریان، مرام و اندیشه ای است که آدمی به آن گرویده است. به آن جمعی که دارای سازمان و تشکیلات گروهی باشند و دسته جمعی از یکدیگر طرفداری کنند عصابه گویند. طریحی در مجمع البحرین می نویسد: «التعصّب من العصبیّة و هی الحاماة و المدافعة عمن یلزمک امره او تلزمه لغرض؛(13) واژه تعصّب، برگرفته از عصبیّت است، و آن به معنای جانبداری و دفاع از کسی است که فرمان او بر تو لازم است یا طرفداری از کسی است که او را به خاطر هدفی برگزیده ای.» عصبیّت، هم افق با حمیّت است و مانند آن به دو گونه مثبت و منفی در خور تصویر است، زهری می گوید:از امام علی بن الحسین(ع) معنای عصبیّت را پرسیدم، فرمود: «العصبیّة التی یأثم علیها صاحبها ان یری شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین و لیس من العصبیّة ان یحبّ الرجل قومه و لکن العصبیّة ان یعین قومه علی الظلم؛(14) تعصّب ناپسندی که دارنده آن گناهکار به شمار می رود آن است که: بدی خویشان خویش را نیک بیند و آن بدی ها را بر نیکی دیگران ترجیح دهد، لکن دوست داشتن و طرفداری از خویشان امری است پسندیده، آنچه مصداق عصبیّت منفی است آن است که کسی قوم و قبیله اش را بر ستم و ستمگری یاری رساند.» درد دین داشتن، در گسترش ارزش ها کوشیدن، جبهه حق را قدرت بخشیدن، ستمدیدگان را یاری رساندن، از حق و حقیقت حمایت کردن، مصداق های روشن و گویایی از تعصّب مثبت هستند که در کلام امام علی(ع) به آن اشارت شده است: «ان کنتم لامحالة متعصّبین فتعصّبوا نصرة الحق؛(15)اگر قرار است از خود تعصّب نشان بدهید، آن را در راستای یاری حق، به کار گیرند.» نیز می فرماید: «تعصّبوا لخلال الحمد من الحفظ للجار و الوفاء بالذمام و الطاعة لبرّ و المعصیة للکبر و تحلّوا بمکارم الخلال؛(16) برای خوبی های ستوده تعصّب بورزید که عبارتند از: نگاهداشت حرمت همسایه، وفا کردن به پیمان ها، گسترش نیکی و نیکوکاری و پرهیز از تکبر و خود را به این خصلت های ارزنده بیارایید.» پای بندی به ارزش ها پای بندی به اصول شریعت و نگاهداشت مرزهای حلال و حرام، حرمت در مسیر گسترش ارزش ها و پیشگیری از آلوده شدن فضای جامعه به ناهنجاری ها و رفتارهای فسادانگیز و فتنه ساز، دفاع از دین، در افتادن با فتنه ها و شایعه ها و شبهه ها، تعصّب روا و پسندیده است که با فرهنگ دین سازگاری دارد و عالمان دینی آن را مورد ستایش و سفارش قرار داده اند. ملا احمد نراقی می نویسد: عصبیّت و آن عبارت است از سعی نمودن در حمایت خود یا چیزی که با خود نسبت دارد، از دین و مال و قبیله و عشیره و اهل شهر، یا اهل صنعت خود و امثال اینها، یا فعل و آن بر دو قسم است، زیرا آن را که حمایت می کند و سعی در دفع بدی از آن می کند. اگر چیزی است که حفظ و حمایت آن لازم است و در حمایت کردن از حق تجاوز نمی کند و انصاف را از دست نمی دهد، این قسم ممدوح و پسندیده و از صفات فاضله است و آن را غیرت گویند. و اگر چیزی را که حمایت می کند، چیزی است که حمایت آن شرعاً خوب نیست، یا در حمایت از حق و انصاف تجاوز می کند و به باطل داخل می شود، این قسم از عصبیّت مذموم است و از رذایل صفات متعلقه به قوه غضبیه است.(17) در این فراز چند نکته اساسی نهفته است: 1. عصبیّت، قلمرو گسترده ای دارد: قومی و قبیله ای، شهروندی، صنفی و دینی. 2. عصبیّت مثبت گاهی در گفتار انسان نمود پیدا می کند و گاهی در رفتار خود را نشان می دهد. 3. آنچه انسان نسبت به او تعصّب می ورزد، باید ارزشمند و امری مباح و روا باشد. 4. دفاع از آنچه پشتیبانی از آن لازم است، باید از چارچوب حق و انصاف خارج نشود. 5. از چیزی باید پشتیبانی کرد و نسبت به آن عصبیّت داشت که عقل و شرع آن را پسندیده باشند. 6. عصبیّت، باید هم
راه با بصیرت باشد وگرنه مشکل ساز و خطرآفرین می گردد. بدین سان، روشن شد که:حمیّت، عصبیّت و غیرت اگر درست و بجا به کار رود پیامدهای سازنده و سودمندی در جامعه دینی به دنبال خواهد داشت. غیرت و ستم ناپذیری اباء الضیم در عربی، برابر است با ستم ناپذیری، مفهوم این واژه در محتوا هم افق است با مفهوم غیرت، ضیم به معنای ستم پذیری و اباء به معنای سرباز زدن و زیر بار ستم نرفتن است. ستم بر دو گونه است: 1. پاره ای ستم ها در خور تحمّل و گذشتند، به گونه ای که نادیده انگاشتن و چشم پوشی از آنها، خواری و ننگی به دنبال ندارد. در این گونه موارد خردمندانه ترین راه که شریعت نیز به آن سفارش کرده آن است که انسان با بزرگواری و بردباری و فروبردن خشم خویش از آن بگذرد، تا در ردیف نیکوکاران قرار گیرد: «والکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّه یحبّ المحسنین».(18) 2. ستم هایی که اگر انسان در برابر آنها نایستد و استواری و واکنش نشان ندهد گرفتار نوعی خواری و پستی می گردد. در برابر این گونه ستم ها، ایستادگی باید کرد که از آن به عنوان اباء الضیم نام برده می شود. در فرهنگ دینی به نمونه های گویا و روشنی بر می خوریم که این ویژگی را به گونه ای زیبا و با شکوه نمایانده و پیام ذلت ناپذیری و غیرتمندی به مسلمانان راستین داده است. در جنگ صفین، سپاه معاویه، شریعه آب را بر سپاه علی(ع) بست. امام در آغاز می خواست این جریان را به گونه غیرنظامی، حل کند. لکن هنگامی که احساس کرد، دشمن از این مسأله استفاده نادرست می کند و می خواهد سپاه را ذلیل و خوار سازد. در یک فرمان عزت مندانه، لشکریان را با این جمله ها بسیج کرد و روح غیرت و ستم ستیزی در کالبد آنان دمیده و فرمود: «قد استطعموا کم القتال فأقروا علی مذلة و تأخیر محله او روّوا السیوف من الدماء ترووا من الماء فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین؛(19) از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید. پس یا به خواری برجای بپایید و از رتبه ای که دارید، فروتر آیید، یا شمشیرها را از خون تر کنید و آب را از کف آنان به در کنید. خوارگشتن و زنده ماندنتان، مردن است و کشته گشتن و پیروز شدن، زنده بودن.» این سخنان موجی از عزّت و غیرت آفرید و در نخستین هجوم و حمله، سرداران سپاه علی(ع) شریعه از دست دشمن به در کرد و به آب دست یافتند. در این هنگام، شماری از لشکریان به آن حضرت پیشنهاد دادند که ما نیز، با دشمن همان کنیم که با ما کرد. امام علی(ع) به آنان اجازه نداد و فرمود: «ما با ستم ستیز کرده ایم، نباید خود گرفتار ستم گردیم.»