9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطرات_شهدا
خیلی داشت ازش خون میرفت، یهو به رفیقش گفت: بلندم کن بشينم..
رفیقش گفت: واسه چی؟ تو حالت خوب نیست سجاد!
گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم❤️
و بعد از چند دقیقه، شهید شد :)
شهید سجاد عفتی🕊
#یادشهداکمترازشهادتنیست
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب خاتون و قوماندان به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ـ سلام خدا بر شهید عزیز، علیرضا توسّلی، مجاهد مخلصِ فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانهی او خانم امّ البنین.
حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکردهام. برخی از آنها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همهی افغانها است.
دی ۱۴۰۱
ـ نوشتهی صفحهی مقابل بسیار زیبا و اثرگذار است.
💻 پیوند شرکت در مسابقه
✅ مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
#خاطرات_شهدا
#خاتون_و_قوماندان
#متن_تقریظ
@t_manzome_f_r
▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری
1_5254972799.mp3
29.92M
2️⃣ قسمت دوم
📚🎙#کـتاب_صوتـی
🟢#شاهرخ_حر_انقلاب...🇮🇷
🎙گـوینده: مهدی_نجفی
♦️زمان: 20:36⏰
💫🌹#شهید_شاهرخ_ضرغام
#خاطرات_شهدا
#خاطرات_شهدا
🌸بسم رب شهدا و الصدیقین🌸
🌷محمد رضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4⃣ با اصابت تیر به ناحیه شکم مجروح می شود.
👥و چون همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقیها اسیر می شود.
1⃣1⃣ روز در اســـــــــــــــــــــارتـــــــــــ به سر میبرد
😔و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه ی بعثی ها به شهادت رسیده🌷
👤 و همانجا در کربلا دفنش می کنند...🌷
⚰بعد از شانزده سال جنازه ی محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند ‼️
🗣صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود.
🌷 پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود☀️
✨ ولی جسد سالم مانده بود.
❌حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت ...
✨ولی باز هم جسد سالم مانده بود.
🔍وقتی گروه تفحص جنازه ی محمد رضا را دریافت می کردند
😭 سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم ⁉️
❣مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا
☝️حاج حسین کاجی به من گفت:
« شما می دانید چرا بدن او سالم است⁉️»
گفتم:
⚜«از بس ایشان خوب و با خدا بود. »⚜
✅ولی حاج حسین گفت:
« راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است:
✳️هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد؛
✳️مداومت بر غسل جمعه داشت؛
✳️دائما با وضو بود
✳️واینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می شد،
ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می گرفت و به بدنش می مالید
❎و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می آوردند،
ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه می داشت. »
📜فرازى از وصيت نامه
🌷 شهيد محمدرضا شفيعى🌷
.
‼️ای جوانان ،
⚠️ نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد ❎
❌و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد ❎
❗️و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید
که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهيد شد❎
.
☝️راستى عزيزان :
💦 محمد تشنه شهيد شد🌷
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/Chiefs
🔰مادران شهدا؛ گریه کنید
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن
زمان تشییع و تدفینم گریه نکن
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند
و زنان ما عفت را وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت
مادرم گریه کن…!!! که اسلام در خطر است …..
.
.
.
قسمتی از وصیت نامه شهید سعید زقاقی
✋شهیدهای که با گره زدن چادرش، به شهادت رسید
نامش را میترا گذاشته بودند؛ اما بعد از انقلاب نام زینب را انتخاب کرد. در میان خانواده و دوستانش به رعایت حجاب مشهور بود.
شهیده زینب کمایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای اسلامی و انقلابیاش به شکل مستمر آغاز شد و در کلاسهای مختلف عقیدتی و اخلاقی، دورههای بسیج، فعالیتهای انجمن اسلامی مدرسه به طور فعال شرکت داشت.
در تابستان سال 1360 به شاهینشهر اصفهان نقل مکان نمودند که گروهکهای ضدانقلاب و منافقین در آنجا بسیار فعالیت میکردند.
مبارزات وسیع خود را علیه بدحجابی و ضدانقلاب آغاز کرد. پول تو جیبیاش را جمع میکرد و با خرید گل و کتاب به #ملاقات جانبازان جنگ تحمیلی میرفت. در زمینههای مختلف به ویژه حجاب و حمایت از امام با آنها مصاحبه میکرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری منتشر مینمود.
نماز شبش ترک نمیشد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفت و افطار نان و نمک میخورد و میگفت: میخواهم مثل امام علی(ع) افطار کنم.
عاشق خدا بود. این جملهها بر سر برگ تمام دفترهایش دیده میشد: می خواهم لحظهای فراموش نکنم که در محضر خداوند هستم و هیچگاه گناه نکنم.
علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع شهدا به گلزار شهیدان اصفهان میرفت، مقداری از خاک قبر شهید را میآورد و تبرکی نگه میداشت. هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. همیشه ساعتها سر قبر شهیده زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.
همیشه #غسل شهادت میکرد. قبل از شهادتش نیز غسل شهادت انجام داده بود.
فعالیتهای مذهبیاش مورد غضب منافقین قرار گرفت؛ به ویژه آنکه با وجود سن کم کتابهای شهید مطهری را میخواند و در محافل عمومی و آموزشی با کمونیستها و منافقین بحث میکرد و رسوایشان میساخت.
در آخرین روز از اسفند سال 1360 برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد رفت که آخرین نماز زینبِ 15 ساله بود. هنگام بازگشت از مسجد توسط منافقین کوردل ربوده شد و با #گره زدن چادرش، این قهرمان بزرگ عرصه حجاب را خفه کرده و مظلومانه به شهادت رساندند.
پیکر مطهر شهیده زینب کمایی، سه روز بعد پیدا شد و با پیکرهای مطهر وغرق به خونِ 360 شهید عملیات فتحالمبین تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
#خاطرات_شهدا از عفاف و حجاب
https://eitaa.com/Chiefs
#خاطرات_شهدا
داشتیم پیکر شـــــهدامون رو با
کشته های بعثی تبادل میڪردیم
که ژنـرال «حسـن الدوری» رییس
کمیته رفات ارتش عـراق گفت :
«چند تا شهید هم ماپیداکردیم،
تحویلتون میدیم تا به فهرستتون
اضافه کنید.»
یکی ازشهدایی که عراقی ها پیدا
کردند پلاڪ نداشت .
سـردار باقر زاده پرسـید: ازکجا
میدونید این شــــهید ایـرانـــیه؟
این کـــه هیچ مـدرکی نداره!
ژنرال بعثی گفت : با این شـــهید
یه پارچه قرمز رنگ پیدا ڪردیم
که روش نوشته بود:
« #یاحســـین_شـــهیـد»💚•°
فـهمـیدیم ایــرانــیه...
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🍃
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #وحید_نومی_گلزار
🦋همسر شهید نقل میکنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/Chiefs
#خاطرات_شهدا
🌸بسم رب شهدا و الصدیقین🌸
🌷محمد رضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4⃣ با اصابت تیر به ناحیه شکم مجروح می شود.
👥و چون همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقیها اسیر می شود.
1⃣1⃣ روز در اســـــــــــــــــــــارتـــــــــــ به سر میبرد
😔و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه ی بعثی ها به شهادت رسیده🌷
👤 و همانجا در کربلا دفنش می کنند...🌷
⚰بعد از شانزده سال جنازه ی محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند ‼️
🗣صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود.
🌷 پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود☀️
✨ ولی جسد سالم مانده بود.
❌حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت ...
✨ولی باز هم جسد سالم مانده بود.
🔍وقتی گروه تفحص جنازه ی محمد رضا را دریافت می کردند
😭 سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم ⁉️
❣مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا
☝️حاج حسین کاجی به من گفت:
« شما می دانید چرا بدن او سالم است⁉️»
گفتم:
⚜«از بس ایشان خوب و با خدا بود. »⚜
✅ولی حاج حسین گفت:
« راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است:
✳️هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد؛
✳️مداومت بر غسل جمعه داشت؛
✳️دائما با وضو بود
✳️واینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می شد،
ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می گرفت و به بدنش می مالید
❎و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می آوردند،
ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه می داشت. »
📜فرازى از وصيت نامه
🌷 شهيد محمدرضا شفيعى🌷
.
‼️ای جوانان ،
⚠️ نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد ❎
❌و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد ❎
❗️و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید
که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهيد شد❎
.
☝️راستى عزيزان :
💦 محمد تشنه شهيد شد🌷
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/Chiefs
✋شهیدهای از عراق
شهیده خالده ترکی عمران، معلمی از اهالی بصره عراق است. در 4 اپریل 2016 با ماشین شخصی روانه محل وظیفه بود که ماشینش نزدیک به او بر اثر یک انفجار تروریستی دچار حریق میگردد و آتش به ماشین او نیز میرسد.
خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود، از ماشین پیاده میشود؛ اما بعد از اینکه متوجه میشود که پوشاک تنش درحال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، دوباره به طرف ماشینش برمیگردد و داخل ماشین مینشیند.
یکی از افراد پلیس درحالی که گریه میکرد با صدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده شو، تو را با لباس خودم میپوشانم؛ او نمیپذیرد و سرافرازانه پرچم عزت و غیرت و عفاف برمیافرازد.
عراقیها به او لقب شهید شرف و ناموس دادند و در میدان هوایی بصره، اطراف ماشینش حفاظی کشیدند و بر فراز ماشینش تندیسی از شهیده حجاب و عفاف نصب کردند تا یادش جاویدان بماند.
#خاطرات_شهدا از عفاف و حجاب
#شهیده_خالده ترکی عمران
https://eitaa.com/Hijabandmettle
🔰 #پیام_فرمانده | #رویای_صادقه
📍وقتی شهید احمدی روشن خواب رهبر انقلاب را دیده بود
🔻 وقتی در دیدار خانواده شهید احمدی روشن، رهبر انقلاب قرآنی را به همسر شهید اهدا کردند، او قرآن را گرفت و آرام گفت: مصطفی خواب دیده بود بالای تپهای شما به سرش دست کشیدید. رهبر پرسید: کی؟
همسر شهید جواب داد: ۲۰ روز پیش حدوداً. و بعد یک خواهش کرد از رهبر: آقا توی نماز شبهاتون علیرضا را دعا کنید، برای صبرش!
و رهبر قول داد...
➕🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍درس خواندن.....
🔻 همراه یکی از دوستانش با خدا سر درس خواندن قرار گذاشتند که آنها درس بخوانند و خدا هم برکت درسشان را بدهد. چون این قرار را کنار یک خانه قدیمی خالی گذاشته بودند، هرشب که از پارک یا کتابخانه برمیگشتند، میزدند به دیوار آن خانه و میگفتند: یا کریم! الوعده وفا. ما درس را خواندیم، برکتش یادت نرود. این برای دورانی بود که برای کنکور میخواند....
🌷شهیدمصطفی احمدی روشن
https://eitaa.com/Chiefs
🔰 #پیام_فرمانده | #رویای_صادقه
📍وقتی شهید احمدی روشن خواب رهبر انقلاب را دیده بود
🔻 وقتی در دیدار خانواده شهید احمدی روشن، رهبر انقلاب قرآنی را به همسر شهید اهدا کردند، او قرآن را گرفت و آرام گفت: مصطفی خواب دیده بود بالای تپهای شما به سرش دست کشیدید. رهبر پرسید: کی؟
همسر شهید جواب داد: ۲۰ روز پیش حدوداً. و بعد یک خواهش کرد از رهبر: آقا توی نماز شبهاتون علیرضا را دعا کنید، برای صبرش!
و رهبر قول داد...
➕🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍درس خواندن.....
🔻 همراه یکی از دوستانش با خدا سر درس خواندن قرار گذاشتند که آنها درس بخوانند و خدا هم برکت درسشان را بدهد. چون این قرار را کنار یک خانه قدیمی خالی گذاشته بودند، هرشب که از پارک یا کتابخانه برمیگشتند، میزدند به دیوار آن خانه و میگفتند: یا کریم! الوعده وفا. ما درس را خواندیم، برکتش یادت نرود. این برای دورانی بود که برای کنکور میخواند....
🌷شهیدمصطفی احمدی روشن🌷
📕 #کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
https://eitaa.com/Chiefs