هدایت شده از ⛔ هوس/online ⛔
😇 یادت باشه
هرررر روز، روز جنگ با شیطونه👿⚔
نذاااری امام زمانت دلگیر بشه ...💔🥺
هیییچوقت تسلیم نشو ⇦ بجنگگگگ✌️
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🌸 دختــران چــادری 🌸
🌀#مسابقه
📖#گلستان_یازدهم
#قسمت_بیستم
... آهی کشیدم .
_ وقتی سیزده بدر برگشتین انگار تمام غصههای عالم ریختن رو سر من .بسکه ناراحت بودم علی آقا به خاطر من نرفت منطقه ـ اینقدر تعریف کرد و گفت و خندید تا شما رسیدین همدان . شب بود علی آقا گفت :« فکر کنم مامان بابات رسیدن .بلند و تلفن بزن خانه سکینه خانم و هر چند ساعت دلت میخواد حرف بزن .»
مادر سینی صبحانه را برداشت و برد. حالم بهتر شده بود. به پنجره نگاه کردم ، برف ریز و قشنگی میبارید . صبح شده بود. آسمان روشن بود . دلم میخواست هرچه زودتر بروم و پسر را ببینم . زیر لب گفتم :«علی آقا تو پسرمون رو دیدی؟»
دلم شکست ...
تا یادم افتاد علی آقا دیگر نیست و بچهام پدر ندارد بغض میکردم . تنم میلرزید یعنی می توانستم به تنهایی او را بزرگ کنم؟ دلم برای پسرم میسوخت. دوباره علی آقا رو توی اتاق دیدم ؛داشت میخندید. هر جا چشم میگرداندم آن جا بود ؛کنار تخت مادر ،کنار پنجره ،پایین تخت خودم ، پشت پنجره زیر بارش قشنگ برف . انگار علی آقا به اندازه دانه هایی برف تکثیر شده بود . برف می بارید و پشت هره پنجره پر از برف می شد .
بوی خوبی پیچیده بود توی اتاق. بویی شبیه عطر درختان لیمو ، اتاق بوی بهار گرفته بود. بوی عطر تن علیآقا را .
گفتم :« علیآقا باید خودت مواظب ما دوتا باشی . من تنهایی نمی تونم» حس کردم علی آقا میخندد و مثل همیشه با تکان دادن سرش می گوید :« چشم گُـلُـم. چشم» با این فکر نفس راحتی کشیدم. سبک و شاد شده بودم .
ساعت یازده و سی دقیقه صبح بود . باورم نمیشد این همه خوابیده باشم . مادر توی اتاق نبود . گلایل های سفید داخل پارچ آب پلاستیکی روی یخچال بودند . برف قطع شده بود ؛ اما آسمان هنوز گرفته و بسته بود . پرده های بنفش اتاق پراز گلهای ریز و نارنجی و زرد بود . از دو طرف خیلی باسلیقه و مرتب جمع شده بود . اتاق تمیز و مرتب و خوشبو بود . بلندشدم و روی تخت نشستم . حالم خوب بود . دیگر خوابم نمیآمد و احساس درد نمیکردم . به پنجره چشم دوختم و به پرده های قشنگ آن ...
این پرده ها چقدر به نظرم آشنا میآمد . یادش بخیر ! برای خانه دزفول پرده های این شکلی خریدیم .
از تخت پایین آمدم و رفتم کنار پنجره . پردههارا توی دستم گرفتم و بو کردم . بوی دزفول را میداد ...
#ادامه_دارد
🆔@clad_girls
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 #برش_دیدار
📹 ببینید | توصیه به نقشآفرینی جوانان در #فضای_مجازی
📲 قابل استفاده در استوری اینستاگرام و...
دلانه✨
سلطانسلام✋🏼❣
دلمامشببدجورهوایحرمدارد.
عکس که دیدم از حریمت ترک برداشت بلور دیده ام.
الماس های اشک روی دامانم فرود آمد و این شد که به یاد بیاورم آخرین دیدارمان را..
چقدر پیر شده طلسم فراقمان و هنوز دستم از پنجره فولادت کوتاه است.
یادت هست؟..من که لحظهبهلحظه اش را حک کرده ام مقابل دیده.
دست روی قلب که گذاشتم،بیتاب بود...
"سلامِ خداحافظی" و تشکریبرای"امضاۍبراتکربلاء"🌿
"کربلــا"....
#دلانه
#امامرضایی
🆔 @clad_girls
#ریحانہ
خواهـرم✨
محجوب بـٰاش و باتقـٰوا🌱🔗
ڪه شماييد ڪه دشمن را با چـٰادر
سيـٰاهتان و تقوايتـٰان مۍڪُشيد💛🌻
🆔@clad_girls
12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#وضعیت
#آغازشعبان🎊🎈🎉🎈🎊🎉🎈🎊🎉🎈🎊🎈🎊🎈🎉🎊🎈🎉
عید داریم چه عیدی🎀🎈🎊🎉🎀🎈🎉🎊🎊🎈🎉🎈🎊🎉🎊🎉🎈🎊🎊🎈
#حاجمیثممطیعی
🆔@clad_girls
⭕️ زن باید گُل خونه باشه
.
🔸زن باید شادی آفرین خونه باشه، سنگ صبور خونه باشه، چرا که حضرت علی علیه السلام فرمود : زن گُل است پس باید همچون گُل شکفته ، در گلستان خانواده شادی آفرین باشید.
.
🔸پس خانم گُل،هم باعث شادی خونوادت شو و هم با وجودت رایحه خونه رو عوض کن و حال همه رو خوب کن.
💓 #سبک_زندگی
🆔 @Clad_girls
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طوفان کارشناس عرب در دفاع از ایران؛ ایرانیان عزت و آقایی خود را معامله نمی کنند!
💢 "فیصل عبدالساتر"، تحلیلگر سیاسی لبنانی در مصاحبه با روسیا الیوم گفت:
🔺"آمریکا خودسرانه از برجام خارج شد آن وقت برای ایران شرط و شروط می گذارد! ایرانی که مقابل آمریکا ایستاده است از عربستان و اسرائیل هم نمی ترسد!"
🆔 @Clad_girls