🌸 دختــران چــادری 🌸
❤️🍃
آدم یک وقتهایی دلش
#ملیحه_حکمت بودن میخواهد..😇
که یک روز یک شهید عباس بابایی پیدا شود و بگوید یا تو یا هیچکس!!😍
بعد بفهمی همه دوران تحصیلش در امریکا برای داشتنت نقشه میکشده
وبعدروز خواستگاری زل بزند به چشمهایت
وبا لبخند بگوید تو عشق سومی ...
اول خدا ...
بعد پرواز...
بعدم ملیحه خانوم...❤️
وتو متعجب بمانی اما
هلاک همان عشق سوم بودن باشی بی هیچ حسادتی ...
ادم دلش یک #شهید_عباس_بابایی میخواهد
تا باور کند میشود در آمریکا تحصیل کرد و یک مومن تمام عیار بود ....
از این عباس ها که بدون گل به خانه نمی ایند ...
مردی که بداند تو عادت پشت میز نهار خوردن داری اما، از قصد برایت توی حیاط بساط ابگوشت پهن کند و قربان صدقه ات برود🍲😋
آدم دلش هی از این عباس ها میخواهد که
وقتی به جانشان نق میزنی واز شهادتشان میترسیج😥 ناباورانه میگن بالام جان دیگه سعی کن کمتر دوسم داشته باشی !!☹️
ادم #هوس_میکند ملیحه ای باشد که
نازونعمت وثروت خانه پدری را رها میکند
وکلاهش را کنار بگذارد ، وبه خاطر با عشق روسری سر کردن در زمان شاه از کار بی کار شود
وبه همه هوس های پوچ زندگی پشت پا بزند .😊
ادم دلش از این عباس ها میخواهد که
وقتی ژنرال مافوقش دیر میکند
در اتاق مافوق ودر دل سرزمین کفر روزنامه پهن میکند
وبه نماز می ایستد ...✅
#آدم_دلش_از_این_عباس_ها_میخواهد ...
از این شهید #همت-ها و #حمید_باکری_ها
که مثل #افتاب در زندگی یک دختر میتابند
و بعد از آن پشت ابر پنهان میشوند ...
امــــــــــــــــــــآ...
تا ابد گرمای عشقشان گونه های یک زن را سرخ نگه میدارد!!!
درنقش عاشق ڪُش ترین زوج مڪمل
تندیس #سیمرغ بلورین راگرفتے🏅
یڪ آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یڪ لحظه بود
آن دم ڪه چشمانت مرا ازعمق چشمانم ربود
به خداحافظے تلخ توسوگند نشد
ڪه تو رفتے و دلم ثانیه اے بند نشد
#عباس_بابایی
#داداش_عباس
#صدیقه_حکمت
#ملیحه_حکمت
🌸🍃🌸🍃🌸
❣ #دختــران_چــادری
✅ ڪانال برتـــر حجابـــ
✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇
💟 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🌸 دختــران چــادری 🌸
❤️🍃
آدم یک وقتهایی دلش
#ملیحه_حکمت بودن میخواهد..😇
که یک روز یک شهید عباس بابایی پیدا شود و بگوید یا تو یا هیچکس!!😍
بعد بفهمی همه دوران تحصیلش در امریکا برای داشتنت نقشه میکشده
وبعدروز خواستگاری زل بزند به چشمهایت
وبا لبخند بگوید تو عشق سومی ...
اول خدا ...
بعد پرواز...
بعدم ملیحه خانوم...❤️
وتو متعجب بمانی اما
هلاک همان عشق سوم بودن باشی بی هیچ حسادتی ...
ادم دلش یک #شهید_عباس_بابایی میخواهد
تا باور کند میشود در آمریکا تحصیل کرد و یک مومن تمام عیار بود ....
از این عباس ها که بدون گل به خانه نمی ایند ...
مردی که بداند تو عادت پشت میز نهار خوردن داری اما، از قصد برایت توی حیاط بساط ابگوشت پهن کند و قربان صدقه ات برود🍲😋
آدم دلش هی از این عباس ها میخواهد که
وقتی به جانشان نق میزنی واز شهادتشان میترسیج😥 ناباورانه میگن بالام جان دیگه سعی کن کمتر دوسم داشته باشی !!☹️
ادم #هوس_میکند ملیحه ای باشد که
نازونعمت وثروت خانه پدری را رها میکند
وکلاهش را کنار بگذارد ، وبه خاطر با عشق روسری سر کردن در زمان شاه از کار بی کار شود
وبه همه هوس های پوچ زندگی پشت پا بزند .😊
ادم دلش از این عباس ها میخواهد که
وقتی ژنرال مافوقش دیر میکند
در اتاق مافوق ودر دل سرزمین کفر روزنامه پهن میکند
وبه نماز می ایستد ...✅
#آدم_دلش_از_این_عباس_ها_میخواهد ...
از این شهید #همت-ها و #حمید_باکری_ها
که مثل #افتاب در زندگی یک دختر میتابند
و بعد از آن پشت ابر پنهان میشوند ...
امــــــــــــــــــــآ...
تا ابد گرمای عشقشان گونه های یک زن را سرخ نگه میدارد!!!
درنقش عاشق ڪُش ترین زوج مڪمل
تندیس #سیمرغ بلورین راگرفتے🏅
یڪ آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یڪ لحظه بود
آن دم ڪه چشمانت مرا ازعمق چشمانم ربود
به خداحافظے تلخ توسوگند نشد
ڪه تو رفتے و دلم ثانیه اے بند نشد
#عباس_بابایی
#داداش_عباس
#صدیقه_حکمت
#ملیحه_حکمت
🌸🍃🌸🍃🌸
❣ #دختــران_چــادری
✅ ڪانال برتـــر حجابـــ
✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇
💟 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🌸 دختــران چــادری 🌸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_شانزدهم 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه ر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هفدهم
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند. دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد.
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهادت ڪجایے⁉️
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟ 😭😭
#عاشق_شهادت
#الهی_التماس_شهادت
🆔 @Clad_girls
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهادت ڪجایے⁉️
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟ 😭😭
#عاشق_شهادت
#الهی_التماس_شهادت
🆔 @Clad_girls
🔴 #روشنگرانه🚫
ءِ 👀👇🏻
♨️ از نسل #همت ها و #سلیمانی ها
چه در جنگ هایی که طرفش یزیدی به نام صدام بوده و چه وحشت ناک ترین موجوداتی به نام داعش راحساب کنیم 😰
و چه در شادیها وغمهایمان، یا در حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، یا در رونق هایی اقتصادی و گشایشهایی که از جنس وعده و وعیدهای پوشالی نیستند...
و یا خودکفایی هایی را بگوییم در زمینه های مختلف #پزشکی، #نانو و #نظامی که زمینی یا هوایی یا دریایی بودنش دیگه فرقی برایمان ندارد 😍
و با اعتماد به نفسِ داخلی که در استفاده واقعی و درست از #ظرفیت_جوانان با استعداد مملکت شکل گرفته، یا از رشادت هایشان درمیدان جهاد و شهادت، همه وهمه برای عزت و عظمت ایران بوده و خواهد بود...
و #توجه_به_محرومین_و_مستضعفین درکنار مدیریت جهادی تنها از دست کسانی برمی آید که #پاسدار نامیده شدند واز نسل شهید #همت ها و #سلیمانی ها هستند💔
که عَلَم این کشور را عباس گونه، با تمام فشارهای دشمنان دردست گرفته اند تا بیگانه ای نگاهِ چپ به این آب و خاک نکند😡👊🏻.
زیرا این کتابِ قطور و قدیمی ایران زمین، سال هاست که با داشتن جوانانِ پهلوانش نه با نیش عنکبوت قدرتمند شده اند، بلکه در مکتب عشقِ امام حسینشان، عشق بازی کردند
و چهل و اندی سال است که این کتاب تیتر اول همه خبرهای این دنیاست🤭🥰🖐🏻
#سردار_محمد
#مرد_میدان 💪
#نشر_دلی🙃♥️
✍🏻فاطمه قیاسوند
🆔 @Clad_girls
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهادت ڪجایے⁉️
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟ 😭😭
#عاشق_شهادت
#الهی_التماس_شهادت
🆔 @Clad_girls
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهادت ڪجایے⁉️
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟ 😭😭
#عاشق_شهادت
#الهی_التماس_شهادت
🆔 @Clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
✍ دردنامــه 😔💔
حس میکنم به اندازه یک دنیا خسته ام 😔
گاهی واقعا تمام خستگی کارها به تن آدم میمونه! وقتی وضعیت موجود رو کمی با دقت بیشتری برانداز میکنه 😔
دیگه کسی دلسوزانه شبیه #باکری و #همت و #باقری و... کار نمیکنه یا لااقل خیلی کم هستند کسانی که ...
از طرف یک نفر نهههه! از طرف یه تشکیلات بزرگ صحبت میکنم📢 تمام بچه های آتش به اختیار ما، این وضعیت رو با گوشت و خون حس کردن! مخلصانه پای کار اومدن و با تماااام هرآنچه از دستشون برمیومد دارن زحمت میکشن
اما گاهی کار لنگ یه هزینه خیلی کمه!!
پولایی که در برابر بودجه های میلیونی که داره هزینه میشه چیزی نیست!!! و تنها ایراد کار ما اینه که وابسته به سازمان و نهادی یا یه پارتی درست و درمون نداره که جایی سفارشش رو بکنه!
گاهی بچه ها خسته میشن و گاهی ناامید
سعی میکنم امیدوارشون کنم و اجازه ندم فعالیت گروه ها متوقف بشه
هیچچچ فعالیتی هم که بگیم صورت نمیگیره
همین دورهمی های دخترونه برای نسل جدید ما دلگرمی بزرگیه!! دخترایی که تحت فضای ایجاد شده نیاز به همدلی دارن، نیاز به هم صحبتی هایی از جنس خودشون دارن
و این حداقل فایده ی گروه های تشکیل شده مون هست
اما...
امان از روزی که خودمم دیگه خسته میشم 😔
هیچ جایی همکاری که نمیکنه هیچ!!؟ تازه سنگ هم جلوی پامون میندازن!
با رقابت های بین جبهه انقلاب برای سبقت از همدیگه توی کارا😐با یکدل نبودن قشر مذهبی و فعالین فرهنگی، با جلسات الکی، با پاسکاری از این نهاد به اون نهاد، با نوشتن طرحنامه ها و گزارش های متعدد برای جاهای مختلف به امید یک همکاری کوچیک(حتی در حد مکان استقرار گروه ها) و در نهایت هیچ نتیجه ای نگرفتن، بجز خستگی این رفت و آمدها و سرو کله زدن ها!!
انرژی بچه ها رو توی این مسیرها هدر ندید و ناامیدشون نکنید 😢
این روزا شاید همگی شاهد این موضوع باشید که هرکسی در حد کارای شخص خودش هرچی میدوئه، بازم کم میاره، بازم وقت برای رسیدگی به همه کاراش نداره
کارای شخصی فرد یک طرف، تحصیل یکطرف، رسیدگی به محتوای کانال و برنامه ریزی برای محتوای کانال و پیج (آه! پیجی که همش بسته میشه و امیدی بهش نیست 😫) یکطرف، جلسات بدون نتیجه جاهای مختلف که صرفا برای پرکردن گزارش فعالیت خودشون یاد فعالین میوفتن....
بزرگواران مسئولین؟
نمیدونم صدامون به جایی میرسه یا نه؟😭
خسته شدیم دیگه!
و بخدا که اگر تمام گروه های مردمی بخوان دیگه کاری نکنن و دست از کار بکشن، صرفا با گزارشات شما مشکلات اجتماعی جامعه حل نخواهد شد!! 😔😔