🌸 دختــران چــادری 🌸
🍃 #روز_جوان_مبارک .
.
✅ #بازنشر_به_مناسبت_روز_جوان
شدیم نسلی که:
معلوم نیس چه مرگشه... .
ادّعای داغون بودن
همه شکست عشقی خورده .
یه سری بیست چهاری کلش به دست...🚦
زیر ۲۰ سال همه درگیر گل و ....🤔
معرفت ها الکی... .
همش نقش، همش حرف...🗣👥🗣 .
پای عمل همه میکشن کنار....😶😶 .
موقع بدبختی ها#یاد_خدا میفتیم😕 .
دریغ از اینکه تو خوشی هامونم ب یادش باشیم .
چی ازمون ساختن؟؟؟🤔
یه نسل نا امید به آینده....!
پاشید جمع کنید مسخره بازیاتونو...😦
پسره متولد ۷۴ شد#مدافع_حرم .
چند ماه بعد یه#روبان_مشکی کنار عکسش بود..🖊 .
فرق ما با این ادم چیه؟؟؟؟🤔
چطور اون میتونه بجای کلش از اعتقاداتش دفاع کنه!؟🙄
بجای زدن رل فور اور و سینگل فور اور تو پروفایلش ،
مرد و مردونه تو شناسنامش زدن: در دفاع از #حرم شهید شد...!.
نسلی شدیم ک بی اعتقادی شده کلاس!😮
فکر میکنیم با فحش دادن پرچم میره بالا....! 🚩🏳 .
#غیرت و #ناموس هم ک فقط ادعاش مونده....😤😑☹️
چند سال پیش تو همین مملکت هم سن های من و تو رفتن واسه ناموس ملت، واسه امنیت منو تو جون دادن.... .
سه تا#شهید دادیم فقط و فقط برای برگردوندن جنازه ی یه #دختر.... .
اما الان چی...؟؟؟؟ .
پسرا مملکتمون به جای غیرت ، زیر پست دخترا.... عکس های برهنه شون رو لایک میکنن و تو کامنت ها اراجیف میگن....😮😐 .
دخترامون معنای زیبایی رو گم کردن!!! .
فکر میکنن هرچی برهنه تر باشن جذاب ترن... .
ن اینطور نیست....❗️
با این عکس ها فقط چشمای یه سری آدم بوالهوس رو سیر میکنن😶 .
شدیم نسلی که حتی معتقد هامونم داره پاشون میلرزه .
بیرون استغفر الله رو لبمونه و سرمون پایین....!😶🙄 .
ولی تو چت انگار یهو دین خدا عوض میشه.... .
همون دختری که بیرون نامحرمه، تو چت میشه محرم...😦😯 .
راحت با هم حرف میزنیم👥🗣 .
بجا سنگین و موقر بودن واسه هم عشوه میایم .
نه دین این نیست که خشک مقدس باشی...🤔 ولی هرچیزی به جاش .
عشوه هاتو بزار واسه همسرت... .
نه یه آدم غریبه ک تو ذهنت باهاش رویاهاتو ساختی... .
نه قرار نیست چیزی رو با حرفام به کسی تحمیل کنم .
فقط یکم تلنگر.....📵️️️️
تا شاید به خودمون بیایم⚠️
یکی ۲۰ سالشه و مدافع حرم️️️️️
یکی ۲۰ سالشه و درگیر لایک و ....🎮 .
بخدا ما فرقی با این بچه ها نداریم...
.
.
🔴 عضو بشید 👇👇
🆔 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🎊 #روز_جوان مبارک
🌸 رهبرانقلاب: #دختران_عزیزم!
آگاهیهایتان را بیشترکنید. مطالعه، تحقیق، ورود به مسائل روز و اهتمام به کارهای دینی، جزو وظایف مسلمی است که زنان بایدخود را موظف به انجام آنها بدانند.
🆔 @Clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_دهم 💠 عباس و عمو با هم از پلههای ایوان پایین دویدند و زنعمو روی ایوان
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_یازدهم
💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس میکردم فکرش بههم ریخته و دیگر نمیداند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفسهایش را میشنیدم.
انگار سقوط یک روزه #موصل و #تکریت و جادههایی که یکی پس از دیگری بسته میشد، حساب کار را دستش داده بود که بهجای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!»
💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به #آمرلی را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بیتابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت میمونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید!
این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب #نیمه_شعبان رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را میسوزانَد.
💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر دهها کیلومتر آن طرفتر که آخرین راه دسترسی از #کرکوک هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد.
آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ #داعش گریخته و به چشم خود دیده بود داعشیها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریدهاند.
💠 همین کیسههای آرد و جعبههای روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بستهشدن جادهها آذوقه مردم تمام نشود.
از لحظهای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای #دفاع در اطراف شهر مستقر شده و مُسنترها وضعیت مردم را سر و سامان میدادند.
💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش میگرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب میفهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمیتواند با من صحبت کند.
احتمالاً او هم رؤیای #وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میسوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در #محاصره داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت.
💠 به گمانم حنجرهاش را با تیغ #غیرت بریده بودند که نفسش هم بریده بالا میآمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت میکرد تا نفسهای خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم میخوان #مقاومت کنن.»
به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لبهایی که از شدت گریه میلرزید، ساکت شدم و اینبار نغمه گریههایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم.
💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که بهسختی شنیده میشد، پرسید :«نمیترسی که؟»
مگر میشد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور میتوانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَهلَه میزد.
💠 فهمید از حمایتش ناامید شدهام که گریهاش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! بهخدا قسم میخورم تا لحظهای که من زنده هستم، نمیذارم دست داعش به تو برسه! با دست #قمر_بنی_هاشم (علیهالسلام) داعش رو نابود میکنیم!»
احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیتالله سیستانی حکم #جهاد داده؛ امروز امام جمعه #کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچههاشو رسوندم #بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. بهخدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو میشکنیم!»
💠 نمیتوانستم وعدههایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز میخواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کمر داعش رو از پشت میشکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً #حیدری بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید.
نبض نفسهایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر شد و هوای #عاشقی به سرش زد :«فکر میکنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
⏰ ساعت هایمان را کوک کنیم !
یٰا صٰاحِبَ الزْمانْ اَدْرِکنٰا وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَة...
پویش همگانی #چله_قرائت_دعای_فرج ( دعای #الهی_عظم_البلا )
به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) و رفع گرفتاری از مردم
از سه شنبه ۲۰ اسفند رأس ساعت ده شب به مدت چهل شب
#نشر_حداکثری
AzomalBala - Ostad Farahmand [Www.FarsiMode.Com].mp3
1.04M
🎙6⃣2⃣ به نیت تعجیل در فرج
⏰ وعده ما هر شب ساعت 22:00
🆔 @Clad_girls
🌹🍃
🚨 طراحی ویژه پرستاران، رزمندگان خط مقدم در بیماری کرونا🚨
✍🏻 فرشتگان نجات...
طراح جوان 👨🏻💻
#ویژه_پروفایل 🌹
#کرونا 😈
💠 طراحی از کانال زیر می باشد:
💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8
🆔 @Clad_girls
هدایت شده از چادرانه🖤🇵🇸
قدری مقابل امامت راه برو ببین دل میبری؟! همچون علی اکبر برای امامش😍
قدری برای امامت اذان بگو...
ببین همچون علی اکبر صدایت میشود حجت موجه مسلمانی ات؟🙈
قدری برای امامت بجنگ ببین شبیه علی اکبر می ایستد لاحول و لاقوة الی بالله گویان به تماشا کردنت...
قدری شبیه علی اکبر جوانی کن، ببین امامت چطور دست بر شانه هایت می فشارد و تورا یارش می خواند:)❤️
میلاد حضرت علی اکبر(ع) مبارک باد.🎉
🎈 @chadorane
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
6.59M
🌺دل برده ازنوکر...
🎤سیدرضا_نریمانی
# سرود👏
🌸 میلاد_حضرت علی اکبر(ع)
🍰 #عیدتوووون_مباااارک😍
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
4_254559245595312432.pdf
1.26M
📚📖📚📖📚📖
📚 فایلpdf
📔کتاب مسئله ی حجاب
⚛از استاد مطهری
#حتما_مطالعه_کنید_عالیه👌
💯پاسخ خیلی از سوالاتتون اینجاست💯
🆔 @Clad_girls 📚