متن ويرايش شده و کامل کتاب الصيد و الذباحة.pdf
419.1K
#فقه
#روش_تجزیه_متن
#شرح_لمعه
نمونه سوم از #تجزیه_متن_فقهی به:
#مسأله (سؤال اصلی) و #فروع ذیل آن مسأله
کتاب #الصید_و_الذباحة
در این نوشته #مسأله و #فروع_مرتبط با آن به خوبی جدا شده و همه را شماره گذاری کرده ام.
ضمنا #فهرست_اجمالی و #فهرست_تفصیلی هم دارد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن.mp3
483.2K
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت
صصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن
طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
مممیخواهی ممشتی به ککلت بزنم
کهبیفتد مممغزت ممیان ددهن
پیرگفتا وووالله که معلومست این
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالالم بهخخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصدبار ششکر
که برستم به جهان از مملال و ممحن
مممن هم گگگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنکی مممثل مممن
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#أفعل_تفضیل
#تعدیه_أفعل_تفضیل_با_حرف_جر
#تعدیه_به_حرف
منبع: #شرح_الکافیة_الشافیة_إبن_مالک
تعدیۀ «أفعل التفضيل» با حروف جر:
1- اگر اسم تفضیل از فعل متعدی، مشتق شده باشد از سه حال بیرون نیست:
• 1/1. اگر به معنای «حبّ» یا «بغض» باشد، دو حالت دارد:
o الف- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «مفعول به» باشد، با واسطۀ «لام»، متعدی می شود.
o ب- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «فاعل» باشد، با واسطۀ «إلی»، متعدی می شود.
مثال: «المؤمن أحبّ للّه من نفسه و هو أحبّ إلى اللّه من غيره». (مؤمن، خداوند را بیشتر از خودش، دوست می دارد در حالی که خداوند نیز او را بیشتر از سایرین دوست می دارد.)
• 1/2. اگر از #فعل_متعدی، مشتق شده و به معنای «علم» (دانستن) است، با حرف «باء» متعدی می شود، نظیر: «زيد أعرَفُ بى، و أنا أدرَى بِهِ»
• 1/3. در غیر موارد فوق، با حرف «لام» متعدی می شود، مانند: «هو أطلب للثّأر، و أنفع للجار».
2- اگر اسم تفضیل از #فعل_لازم مشتق شده باشد، با همان حرفی متعدی می شود که فعلش با آن، متعدی می شود، مثل: «هو أزهد فى الدّنيا، و أسرع إلى الخير، و أبعد من الإثم، و أحرص على الحمد، و أجدر بالحلم، و أصد عن الخنا».
تبصره: در باب تعدیه به حرف جر، فعل تعجب نیز حکم اسم تفضیل را دارد. به سان: «ما أحبّ المؤمنَ للّه، و أحبّه إلى اللّه، و ما أعرفه بنفسه، و أقطعه للعوائق، و أغضّه لطرفه و أزهده فى الدّنيا، و أسرعه إلى الخير، و أحرصه عليه، و أجدره به».
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
... ادامه
#سؤال_منطقی_اصولی
#تطبیق_منطق_و_اصول_فقه 2
گفتیم حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، 8 فرض دارد.
اما #سؤال_اصولی:
در ابواب مختلف علم اصول، کدام حالت مورد بررسی قرار می گیرد؟
در مباحث #قطع، سه حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1و2- #یقین و #تقلید تحت عنوان اصولی #قطع بررسی می شود.
3- #جهل_مرکب تحت عنوان #تجری مورد بررسی قرار می گیرد.
در مباحث #ظنون_و_أمارات، دو حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1- در بحث #حجیت_ظواهر و خبر واحد و قول لغوی از حالت #ظن به گزاره و حکم شرعی سخن به میان می آید.
2- در بحث #قیاس و #استحسان و #سدّ_ذرایع و #مصالح_مرسله ؛ دربارۀ حالت « #تخییل » سخن گفته می شود. زیرا اینها ادله ای هستند که عامّه و مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) آنان را حجت می پندارند در حالی که عدم دلالت قطعی یا ظنی این ادله از راه عقل و نقل متواتر ثابت شده است.
در بحث #أصول_عملیه نیز از حالتی سخن می گوییم که مجتهد نسبت به حکم یا موضوع گزاره شرعی، دچار #شک یا #وهم یا #ظن_غیر_معتبر می باشد.
نکته:
1- بحث اصولی #حجیت_اطمینان که در کتب متأخرین بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است، نیز بحثی دربارۀ حجیت #ظن_متاخِم للعلم است.
2- بحث اصولی #سیره و #شهرت و #اجماع به عنوان یکی از راه های تحصیل #قطع به سنت یا #ظن به آن -علی اختلاف بین المبانی-، مورد بررسی قرار می گیرد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
تعریف اصطلاحات 8 گانه (یقین، ظن، وهم، کذب، تخییل ... ) و فرق آنها را اینجا بخوانید.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام حضرت آیتالله خامنهای در پی حادثهی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز
🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
🔺 اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
#ظهور
#حجیت_ظهور_عرفی
#حجیت_ظهور_در_کلام_ادباء
سیوطی در کتاب «تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب ؛ ج2 ؛ ص624» از توزی نقل می کند که وقتی «أبوعبیدة معمّر بن مثنّی» کتاب «المجاز فی القرآن» را نوشت؛ بدو خبر رساندند که «ابوسعید اصمعی» بر او چنین خرده می گیرد که: «کتاب خدا را با آراء شخصی خویش تفسیر نموده است».
پس ابوعبیده، از زمان برگزاری جلسۀ درس اصمعی پرسید. چون آن روز فرا رسید، بر خرش سوار شده و به سمت حلقۀ درس اصمعی روان شد. چون بدانجا رسید از خرش پیاده شده و بر او سلام کرد و نزدش نشسته و با او به صحبت پرداخت، پس به اصمعی گفت: «ای اباسعید! دربارۀ معنی واژۀ «خُبز» چه می گویی؟ «خُبز» چیست؟».
اصمعی گفت: خُبز همان نان است که می پزیم و می خوریم.
پس ابوعبیده به او گفت: «همانا کتاب خدا را بر اساس نظر شخصی خودت تفسیر نمودی. زیرا خدای تعالی در آیۀ 36 سوره یوسف می فرماید: «أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً».
اصمعی در پاسخ ابوعبیده گفت: آنچه دربارۀ معنای «خبز» گفتم، همان چیزی است که برای من « #ظاهر » است، نه تفسیر به رأی –یعنی معنای ظاهری این واژه همین است-.
پس ابوعبیده گفت: عیبی که تو بر کتاب من گرفته ای نیز همین طور است –یعنی آنچه برای من « #ظاهر » شده را نوشته ام-، سپس سوار الاغش شده و برگشت.
سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب، 2جلد، عالم الكتب الحديث - اردن -، چاپ: 2.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#أضداد
#قسمت_اول:
یکی از علل اختلاف فتوا، اختلاف در فهم و دلالت متون است.
و یکی از علت های اختلاف در فهم متون، «اشتراک لفظی» است.
نمونه هایی از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است:
1- اشتراک لفظی يك كلمه (اسم) بین دو معنای متضاد:
بقره، آيۀ 228: «وَ الْمُطَلَّقٰاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلٰاثَةَ قُرُوءٍ ...»؛ یعنی: زنان طلاق داده شده؛ (برای عدّه) باید سه «قرء» صبر كنند».
لفظ «قُرء» بين دو مفهوم متضاد «طهر» و «حيض»، مشترك است. و اختلاف در معنای مقصود آیه، سبب اختلاف در دو مسألة فقهی مالی و غیر مالی شده است:
مسألۀ اول:
اکثریت فقهای امامیه و برخى از عامه نظیر عايشه و عبد اللّٰه بن عمر و زيد بن ثابت و شافعى و مالك معتقدند، «قُرء» در این آیه به معنای دوران «طهر» است، و لذا گفته اند: «عده طلاق زن سه طُهر است».
امّا برخى مانند أبو بكر، عمر، عثمان، ابو حنيفه و ابن قدامه حنبلى و ... «قرء» را به معنای دوم گرفته و معتقدند «عدۀ طلاق عبارتست از: گذراندن سه دورۀ کامل حيض» در نتیجه زمان عده طولانی تر از زمانی است که قائلین نظریه اول می گویند.
مسألۀ دوم:
همين اختلاف نيز موجب مىشود كه دربارۀ ارث زن مطلقه، در زمان عدّه نيز، اختلاف به وجود آيد؛ زیرا:
اگر شوهرش در (دورۀ حيض سوم) بميرد، مطابق قول دوم آن زن در آن مدت، هنوز در عده بوده و همسر شرعى تلقى شده و ارث مىبرد، در حالی که بر طبق نظریۀ اول، عدۀ این زن تمام شده و همسر میت به شمار نمی آید و از ارث محروم خواهد بود.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#حرف-مشترک
#قسمت_دوم:
دومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك كلمه (حرف) است مانند:
اختلاف در معنای «أوْ»:
این حرف مىتواند براى «تخيير» يا براى «تفصيل» بكار رود.
مثلا دربارۀ حدّ مُحارِب و مفسد فی الأرض اختلاف است زیرا خداوند می فرماید:
«إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلٰافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ...» (یعنی: كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، فقط اين است كه اعدام شوند، يا به دار آويخته شوند، يا دست (راست) و پاى (چپ) آنها به عكس يكديگر قطع گردد و يا از سرزمين خود تبعید گردند).
#برخى از فقيهان امامیه مانند: شيخ مفيد، سلّار، ابن ادريس، محقّق و علّامه حلی، و نيز برخی از عامیان مثل: حسن بصرى و سعيد بن مُسَيِّب و مُجاهِد، حرف «أوْ» را در اين آيه براى تخيير دانسته و قاضى را در اجراى هر كدام از اين مجازاتها نسبت به هر مفسد و محارب مخير دانستهاند،
امّا #برخى دیگر مانند: شيخ طوسى از اماميّه، و شافعى و اكثر علماى اهل سنّت «أوْ» را براى «تفصيل حكم» دانسته و گفتهاند: مقصود قرآن آن است كه براى مجازات هر مفسد و محاربى بايد نوع مجازات هماهنگ و متناسب با نوع جرمش توسّط قاضى انتخاب شود.
#مثال دیگر:
اختلاف در معنای حرف «باء»
در آيۀ وضو: « «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ»؛ سرهايتان را مسح كنيد»
#برخى فقيهان مانند اماميّه و شافعيّه و حنفيّه حرف «باء» را براى تبعيض يا الصاق گرفته اند، و لذا در وضو مسح مقدارى از سر را كافى دانستهاند.
امّا #فقهاى برخى مذاهب مانند مالكيّه و حنبليّه حرف «باء» را زائده دانسته و مسح كل سر را لازم دانستهاند.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
غرض از ذکر مناظره اصمعی و فراء:
اثبات اینکه عمل به ظواهر قرآن و روایات، در زمان حضور ائمه نیز وجود داشته است.
و اما این که این سیرهٔ عقلائی یا متشرعه توسط معصومین علیهم السلام تأیید شده، امری مسلم است.
#ادبیات #صرف #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#صیغه_مشترک
#قسمت_سوم:
سومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك صيغۀ صرفى است، مانند:
سؤال: وظیفۀ زن و شوهر در ایام حیض زن چیست؟
قرآن می فرماید: (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ) (سوره بقره آیه: 222)
اکنون نقش علم #صرف و #مغنای-وزن را در تحلیل آیۀ فوق ببینید:
وزن #مَفعِل :
لفظ «محيض» بر وزن «مَفعِل» و مشترك بين سه صیغه است: مصدر میمی (حیض شدن)، اسم زمان (زمان حيض)، اسم مکان(محل حيض)؛ نیز برخی گفته اند واژۀ «محیض» اسم مصدر به معنای (حیض) است.
اکنون بر اساس احتمالات فوق، در حکم مسألۀ ذیل اختلاف شده است:
در زمان عادت ماهانه، چه چیزی حرام است و مرد باید از آن اجتناب کند؟ (الف- فقط استمتاع از محلی که خون حیض از آن بیرون می آید، حرام است. ب- هر گونه استمتاع و کامجویی از زن، حرام است.)
#آرای_فقهاء:
فقهای امامیه و نیز شافعى در یکی از اقوال خود و ثورى و محمّد بن حسن شيبانى و داوود و فخر رازى معتقدند:
با توجه به اینکه « #محیض » در آیۀ فوق #اسم_مکان است، پس فقط باید از دخول در قُبُل احتناب کند ولی سایر لذت جویی ها حلال است. اینان برای ترجیح این نظریه قرائن و ادله ای نیز ارائه کرده اند.
امّا برخى ديگر مانند: مالك، ابو حنيفه، اوزاعى و شافعی در قول دیگرش، #محیض را #اسم_زمان دانسته و گفته اند: در این ایام به طور کامل باید از زن دوری کرد و هرگونه استمتاعی حتی بوسیدنش هم حرام است.
ادامه دارد:......
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
برشی از کتاب #تأملاتی_بر_صمدیه
#أیّ_موصول
ب- «أىّ» از موصولات مشترک و از مبهماتی است که در کتب درسیِ ما به نحو شایسته ای به آن نپرداخته است، ... در اینجا با اختصار درباره« أىّ »سخن می گوئیم:
1- هرگز مبتدا واقع نمی شود، و به تبعِ این نکته، إسم هیچ یک از نواسخ نیز واقع نمی شود.
2- «أیّ»موصوله به معرفه إضافه می شود.ابن مالک در باب إضافه می گوید:
وَ أخصُصَن بِالمَعرِفَةِ مَوصُولَةً«أیّاً»و بالعَکسِ الصِّفَةِ
3- به نظر کوفیین و ابن هشام، باید عاملِ «أیُّ» موصوله، از نظر زمانی، مُستَقبِل باشد .
4- و به نظر همین جماعت، باید عاملِ «أیّ»، مقدّم باشد، و تأخیرِ آن از «أیّ» جایز نیست.
اگر چه ابن مالک و بصریین هر دو نکته(3و4)را إدعای بی دلیل می دانند، ولی دلیلِ این جماعت این است که: مثالی که فاقدِ دو نکته فوق باشد، از عرب شنیده نشده است ؛ بنابر این سخن کوفیین خالی از وجه نیست.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #بلاغت #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#تقیید_به_وصف
#الأقرب_یمنع_الأبعد
#قسمت_چهارم:
چهارمین نمونه از قواعد ادبی که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك صيغۀ صرفى است، مانند:
#اختلاف در تقييد دو موصوف توسّط يك صفت (اسم1+اسم2+صفت)
اگر يك صفت پس از دو اسم قرار گيرد و توصیف هر یک از این دو اسم به وسیلۀ این صفت، صحیح و ممکن باشد؛ غرض ذکر این صفت چیست؟
الف- باید هر دو اسم را مقيّد به اين صفت بدانیم.
ب- به خاطر قاعدۀ «الأقرب یمنع الأبعد»؛ این صفت، فقط برای مقیّد کردن اسم آخر، به کار رفته است و اسم اول بدون قید و صفت به کار رفته است.
اختلاف در اين مسأله ادبى، منشأ اختلاف فتواى برخى فقيهان در برخى مسائل فقهى گشته است.
مانند: «حكم ازدواج با مادر زن پس از طلاق همسرى كه با وى همبستر نشده است».
اصل حكم حرمت ازدواج با مادر زن در آيۀ شريفۀ 22 سورۀ نساء چنين آمده است: « «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهٰاتُكُمْ وَ بَنٰاتُكُمْ وَ أَخَوٰاتُكُمْ وَ عَمّٰاتُكُمْ وَ خٰالٰاتُكُمْ وَ بَنٰاتُ الْأَخِ وَ بَنٰاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهٰاتُكُمُ اللّٰاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَوٰاتُكُمْ مِنَ الرَّضٰاعَةِ وَ أُمَّهٰاتُ نِسٰائِكُمْ وَ رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ اللّٰاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ ...»؛ حرام شد بر شما مادران و دخترانتان و ... مادران زنانتان و دختران زنانتان كه در دامن شما پرورش مىيابند، از آن همسرانى كه با آنان همبستر شدهايد».
#سؤال: عبارت ( #اللّٰاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ) #صفت چیست؟
الف- فقط صفت (رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ) است؟
ب- علاوه بر اینکه صفت (رَبٰائِبُكُمُ ... ) می باشد؛ صفت «نساء» در عبارت (أُمَّهٰاتُ نِسٰائِكُمْ) نیز می باشد؟
#اقوال فقهاء و محدثین:
#برخى از قدمای عامه مانند: ابن زبير و مجاهد، صفت «اللّاتي دخلتم بهنّ» را صفت و قيد براى «نسائكم» در «أمّهات نسائكم» نيز دانستهاند. و به تبع آن اجازه دادهاند كه مردى كه همسرش را قبل از همبستر شدن طلاق داده است، مىتواند با مادر آن زن ازدواج كند، چنانكه همين فتوا را از ابن مسعود نقل كردهاند.
امّا #فقهاى اماميّه و #مفسّران شيعه و نيز #فقهاى مذاهب اربعه اتفاق نظر دارند كه اين قيد فقط مختص اسم دوم «رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ» است و اسم اوّل «امهات نسائكم» به اطلاق خود باقى است و اگر كسى دخترى را عقد كند، گرچه قبل از دخول طلاق دهد، هيچگاه با مادر وى نمىتواند ازدواج كند.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#واژگان_مشکل
#صرف
#تفسیر
وزن «ضِيزى» در آية «تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى» (نجم: 22) چیست؟
آيا بر وزن فِعْلی است يا بر وزن فُعْلی؟
براي روشن شدن هيأت اين كلمه، دو وزن فِعْلی و فُعْلی را بررسي مي كنيم:
وزن فِعْلی در لغت عرب، براي اسم ذات مثل شِعْری (ستاره)[5] و دِفْلی (خرزهره)،[6] اسم معنا مثل ذِكْری، و جمع مثل حجلی (اسم پرنده) و ظِرْبی (حيواني شبيه گربه) آمده است.
اما از اين وزن (فِعْلی) در لغت عرب، براي وصف به كار نرفته است. بنابراين، هيأت فِعْلی براي اسم است، نه وصف،
ولي وزن فُعْلی در اسم و وصف آمده است؛ اسم مانند: طوبی (اسم بهشت يا درختي در بهشت)، و وصف مانند حُبْلی (حامله).
ضيزی در آية شريفة نعت قسمة و وصف است، نه اسم.
بنابراين، طبق قاعده، بايد بر وزن فُعْلی باشد، نه فِعْلی؛
زيرا در كلام عرب، وصف بر وزن فِعْلی استعمال نشده است
اشكالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه اين هيأت با ظاهر ضيزی نمي سازد؛ زيرا فاء الفعل ضيزی مكسور و بر وزن فِعْلی است.
در پاسخ اين اشكال، بايد گفت: وزن فُعْلی در اجوف يائي، دو حالت دارد:
اگر در اسم محض باشد ياء آن به مناسبت ضمة فاء الفعل، به واو تبديل مي شود؛ مثل طُيْبی كه پس از ابدال ياء به واو، طوبي مي شود،
و اگر وصف محض باشد ـ موصوفي را هرچند در تقدير داشته باشد ـ مثل ضيزی در آيه ياد شده و حيكی در مِشْيَة حيكی (نوعي راه رفتن)، واجب است ياء به حالت خود باقي بماند. در نتيجه، براي ابقاي ياء، ضمة فاء الفعل به كسره تبديل مي شود.
بنابراين، گرچه فاءِ ضيزی در آية شريفه مكسور است، اما حركتِ ضاء اصلي نيست، بلكه حركتي است كه براي ابقاي ياء، به آن عارض شده است (لم ينقلب في صفة لكن كسر... ما قبله ليسلم اليا فادكر)
مفسران پيشين مانند شيخ طوسي، طبرسي، ابوالفتوح رازي، فيض كاشاني، شريف لاهيجي، مشهدي قمي و ملافتح الله كاشاني در تفسير آية شريفه، به هيأت كلمة ضيزي توجه كرده و تصريح كرد ه اند كه وزن ضيزى فُعلى به ضم فاء است و مكسور شدن فاء در اين كلمه، به علت مناسبت آن با ياء كلمه است كه لازم است ثابت بماند (طبرسي، 1372، ج9، ص 267؛ همو، 1377، ج4، ص 199؛ شريف لاهيجي، 1373، ج4، ص 298؛ قمي مشهدي، 1368، ج12، ص 496، كاشاني، 1336، ج9، ص 78).
اما مفسران متأخر و معاصر مثل علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين فضل الله، محمد صادقي تهراني، سيدعبدالحسين طيب، سيدمحمد حسيني شيرازي و سيدعلي اكبر قريشي، به هيأت اين كلمه در تفسيرشان اشاره اي نكرده اند (طباطبايي، 1417، ج19، ص 38؛ فضل الله، 1419، ج21، ص 258؛ صادقي تهراني، 1365، ج27، ص 413؛ طيب، 1378، ج12، ص 329؛ حسيني شيرازي، 1423، ص540؛ قرشي، 1377، ج10، ص 406).
#منبع:
نقش علم صرف در تفسير قرآن
سال ششم، شماره اول، پياپي 11، بهار و تابستان 1392، ص 73 ـ 92
احمد طاهرينيا / عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) quranmag@qabas.net
دريافت: 5/ 12/ 1391 ـ پذيرش: 12 /5/ 1392
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#قرآن #واژگان_مشکل #صرف #تفسیر وزن «ضِيزى» در آية «تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى» (نجم: 22) چیست؟ آيا
یکی از دوستان فکر کردند (طُیبَی) به اشتباه و جای (ضُیزَی) تایپ شده است.
در حالی که #طُیبَی اصل #طُوبَی می باشد.
به هر حال از تذکر ایشان متشکرم چون باعث برجسته شدن این نکته نیز شد.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#تسویف ( #کار_امروز_به_فردا_انداختن)
#فرصت_سوزی
عنوان #داستان: راه برو تا بهت بگم
روزی لقمان در كنار چشمهای نشسته بود.
مردی كه از آنجا میگذشت از لقمان پرسيد: «چند ساعت ديگر به ده بعدی خواهم رسيد؟».
لقمان گفت: «راه برو».
آن مرد پنداشت لقمان نشنيده است دوباره سوال كرد: «مگر نشنيدی؟! پرسيدم چند ساعت ديگر به ده بعدی خواهم رسيد؟».
لقمان گفت: «راه برو».
آن مرد که پنداشت لقمان ديوانه است، رفتن را پيشه كرد.
چند قدمی که رفت، لقمان به بانگ بلند گفت: «ای مرد! يك ساعت ديگر بدان ده خواهی رسيد».
مرد گفت: «چرا اول نگفتی؟».
لقمان گفت: «چون راه رفتن تو را نديده بودم. نمیدانستم تند میروی يا كند. حال كه ديدم دانستم كه تو يك ساعت ديگر به ده بعدی خواهی رسيد».
همهی ما روزی به مقصدمان خواهیم رسید.
اما ...
اما زمانِ رسیدنِ ما به مقصد بستگی به این دارد که با چه سرعتی در حال حرکت هستیم.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#بلاغت
#بدیع
#جناس
#جناس_اضمار
نمونه هایی از جناس اضمار در شعر فارسی:
#تعریف جناس اضمار: جناسی که یکی از طرفین آن به خاطر وجود قرینه حذف شده است.
1- غم ڪشیدڹ
ڪار هـــر
نقاش نیست
جناس مضمر: کشیدن(نگارگری) و کشیدن(تحمل کردن)
2- من جفا بِسیار دیدم از نِگارم، کاشکی
جایِ"جیمَش"واو میآمد مرا یکبار هم
جناس مضمر: جفا- وفا
3- دیدی "الف" نداشت جهانم بدون تو!؟
ما بی سوادها که گـناهی نداشتـیم...
جناس مضمر: جهانم- جهنم
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#بلاغت
#بدیع
#جناس
#جناس_تام
#جناس_تام_مرکب_در_بیت
که پیش چشم تو شراب خوار می شود
که پیش چشم تو شراب خوار می شود
آیا می توانید شعر فوق را بخوانید و توضیح دهید؟
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#شبهه_فقهی
#ازدواج یا #معامله
#فروش_جسم_زن_یا_منافع_آن
برخی روشن فکران با توجه به نکات ذیل، پنداشته اند:
ازدواج اسلامی یعنی: مبادلۀ انسان (زن) در برابر مهریه است.
1- فقهاء، ابواب فقهی را به دو بخش عبادات و معاملات تقسیم کرده و نکاح را زیر مجموعۀ معاملات می دانند.
2- یکی از حقوق زن که با عقد ازدواج بر گردن شوهر لازم می شود، مهریه است.
2- در فرضی که طلاق قبل از زناشویی، اتفاق بیافتد، زن مالک نصف مهریه خواهد بود. و این یعنی نیمی از آن به خاطر چیزی است که زن با این عمل از دست می دهد.
پاسخ:
1- معاملات در برابر عبادات، در اصطلاح فقهی یعنی هر چیزی که وقوع شرعی آن نیازمند قصد قربت نیست.
2- عقد ازدواج، از عقود معاوضی و حتی عقود شبه معاوضی هم نمی باشد؛ پس اسلام ازدواج را مبادلهی انسان در مقابل مهریه نمی داند. (توضیح آن در مطالب زیر می آید.)
3- بین «پول یا هر عوضی که مشتری در ازای خرید یک کالا به فروشنده می پردازد» و «صِداق و مَهريّه ازدواج» فرق است.
از توضیح این فرق ها معلوم می شود که ازدواج، مبادله و معاملۀ عرفی نمی باشد.
فرق عوض و مهریه:
الف- عوض، چیزی است که اگر در عقد بیع ذکر نشود، اصل معامله باطل می شود.
در حالی که اگر در عقد ازدواج، مهریه را ذکر نکنند، عقد ازدواج باطل نمی باشد.
ب- اگر عِوَض مجهول باشد، خرید و فروق یا هر عقد معاوضی ای باطل است.
در حالی که اگر مَهریّه مجهول باشد نکاح باطل نیست.
ج- با توجه به آیات «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» و «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً * وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ».
صداق یک نِحله و بخشش است که باید از سوی زوج به زوجه پرداخت شود و نقش معاوضیّت و عِوَضیّت ندارد.
نتیجه:
حکمت تشریع «مَهریّه» هر چه که باشد، عِوَض از بُضع (حق همخوابگی) یا فروش جسم زن به شوهر نیست. در حالی که عقود معاوضه ای،تملیک یک عین یا منفعت آن در برابر عوض معیّن است.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از ma.kiaeinejad
ما هنوز در درس بلاغت به این قسمت نرسیدیم اما با توجه به مطلب بسیار عالی که در کانال گذاشتید وبا یک تحقیق که انجام دادم ظاهرا شعر اینگونه است
هدایت شده از ma.kiaeinejad
یک نکته که وجود داره در این شعر ظاهرا کلمه مست مضمر است وحذف شده یعنی در اصل بوده:
که پیش چشم مست تو شرابخوار می شود؟
که پیش چشم مست تو شراب، خوار می شود...