#حدیث
#آداب_نقل_حدیث ( #سلوک_عملی )
#آداب_ترجمۀ_روایت
#تصحیف ( #آرایه_های_بدیع )
اختلاف در #تفسیر_روایت
#المحاسن
کسانی که روایات را به راحتی و با #جرأت فراوان #ترجمه_می_کنند و بر اساس #فهم_خودشان #به_نام_دین #فتوا می دهند، توصیه می کنم با صبر و حوصله این پیام را بخوانند.
برقی در کتاب المحاسن روایتی دارد که در ترجمۀ آن حداقل 5 نظریه وجود دارد و بازگشت همگی آنها به ادعای #تصحیف در کتابت حدیث است. (از راه برون رفت از این اختلاف بگذریم که نه بنده در سطح آن هستم و نه مخاطبین حوصلۀ آن را دارند)
متن حدیث:
المحاسن ؛ ج2 ؛ ص612
33 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع :
مَنْ #جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ.
#ترجمۀ اجمالی روایت: «حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمودند:
هر كس قبری را تجديد كند يا مثالى بكشد پس از آیین اسلام خارج شده است.
یاد آوری کنید دربارۀ #مثّل_مثالا هم توضیحی گفته شود.
#اعتبار_حدیث
بر مبنای متأخرین که وثوق صدوری را کنار گذاشته اند، این حدیث ضعیف است.
ولی این حدیث نزد قدمای امامیه صحیح و معتبر بوده زیرا آنان یکی از راه های علم به صدور روایت از معصوم را وثوق به کتاب می دانستند،
و كتاب اصبغ بن نباته که منبع این حدیث است، #اولین كتابى بود كه شيعه تصنيف كرده است. و از جمله اصول است.
#معنای_تجدید_قبر:
مشایخ و بزرگان حدیث در لفظ و معنای این حدیث اختلاف دارند، آنچه می خوانید مختصری از نظریات آنان پیرامون این حدیث است:
1- #صفار (محمد بن حسن صفار) معتقد بود لفظ ین روایت با #جیم ( #جدّد ) است.
#ابن_ولید كه شاگرد صفار و استاد شیخ صدوق است به نقل از استادش روایت را چنین معنی می کند: «جايز نيست تجديد و تازه كردن قبر و نه گل ماليدن بر آن بعد از آن كه مدتها گذشته باشد و در اول آن را گل ماليده باشند چون در عرف مى گويند كه تازه كرده است قبر را و ليكن اگر شخصى بميرد و قبر او را گل بمالند جايز است كه قبرهاى ديگر را مرمت كنند بى آن كه تجديد كنند و از نو بسازند و حكمتش آنست كه اندراس قبور سبب رقت زايران است و آن سبب مرحمت صاحبان قبور.»
2- همین #ابن_وليد از استاد ديگرش #سعد_بن_عبد اللَّه اشعری قمی نقل كرده است كه او روایت را به #حاء ( #حدَّدَ) مى خواند. بدان خاطر که در #نسخه او از #كتاب_اصبغ نقطه نداشته است؛ يا اگر نقطه می داشت، از استادان شنيده و نقطه كتاب را تجويز مى كرد و سهو نسخه نویسان را تذکر می داد.
بنابر اين #تحديد بمعنى #تيز_كردن است يعنى (خر پشته ساختن و گنبدی کردن روی قبر) در مقابل مسطح بودن و صاف بودن روی قبر.
3- #ابن_وليد از #برقى نیز نقل كرده است كه او #جدّث مى خوانده است.
و شیخ صدوق در ادامۀ این نقل می گوید: او برای ما توضیح نداد که مراد از #تجدیث_قبر چيست؟
سپس شیخ صدوق در ادامه می گوید ممکن است مراد از #جدّث این باشد که قبری را که در او میتی دفن کرده اند، برای دفن میت دیگری به کار برند، زیرا واژۀ #جَدَث به معنای #قبر است.
#مجلسی_اول (محمد تقی پدر علامه مجلسی صاحب بحار الأنوار) در نقد این احتمال شیخ صدوق می گوید:
قانون قدما نبوده است كه بدون اینکه از كسى مرادش را بشنوند، بگويند كه مراد او اينست. (به حدث خود به او چیزی را نسبت دهند).
4- خود #ابن_وليد می گويد: آنچه اعتقاد من است این است كه ( #جدّد ) به جيم درست است.
پس معناى روایت اينست: هر كس قبرى را نبش كند، زيرا كسى كه قبرى را نبش كند آن را تجديد قبر كرده است زیرا ما را به تجديد و بازسازى آن نيازمند ساخته است،
پس ابن وليد #لفظ_صفّار ( #جدّد) و معنایی نزدیک #معنى_برقى (کندن_قبر_و_تجدید_بنای_آن) را اختيار كرده است.
5- #شیخ_صدوق در نهایت می گوید:
تجديد به آن معنى كه محمّد بن حسن صفّار بدان قائل است
و تحديد با حاء بى نقطه كه اعتقاد سعد بن عبد اللَّه است
و آن كلمه «جدث» كه برقى گفته
همگى داخل در معنى حديث است و هيچ كدام بيرون از معنى آن نيست
و هر كس با امام عليه السّلام مخالفت كند در بازسازى و تازه كردن قبر و خر پشته ساختن بر آن و نبش كردن قبر و از روى عناد يكى از اينها را حلال شمارد از اسلام بيرون رفته است.
#منبع:
#من_لا_یحضر (فقیه من لا یحضره الفقیه) / شیخ صدوق
#لوامع_صاحبقرانی / مجلسی اول
@DUROUS_ALSHABAB