#اصطلاحات_ادبی
#اختلافات_بصریین_و_کوفیین
#گزارش_نمونه_ها:
گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری
1- #بصریین فعل #سه_گونه می دانند: #ماضی، #مضارع، #امر
در حالی که #کوفیین، آن را به دو قسم #ماضی و #مضارع دانسته و اما فعل #امر را نوعی #مضارع می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.)
2- #بصریین به حروفی که عمل جر انجام می دهند #حروف_جرّ می گویند در حالی که #کوفیین به آنها #حروف_خفض یا #حروف_صفات می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.)
3- به عقیدۀ #بصریین، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از #تاء باشد. در حالی که #کوفیین جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.)
4- اصطلاح #ضمیر و #مضمر، از تعبیرات #بصریین است در حالی که #کوفیین از اصطلاح #كناية یا #مكنى استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.)
5- #بصریین معتقدند فعل #امر، #مبنی است در حالی که #کوفیین آن را #معرب و #مجزوم می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.)
6- #بصریین یکی از اقسام توابع را #بدل می نامند در حالی که #کوفیین به جای این اصطلاح از اصطلاح #ترجمة یا #تبيين یا #تكرير استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.)
7- به عقیدۀ #بصریین، #اعرف معارف، #ضمیر است در حالی که کوفیین #اسم_اشاره را #اعرف_معارف می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.)
8- #کوفیین فعل مضارع بعد از #کی را منصوب به خود #کی می دانند در حالی که #بصريين معتقدند می توان #کی یا #أن_مقدّر را #ناصب_مضارع دانست زیرا #کی حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.)
9- اصطلاح #نعت خاستگاه #کوفی دارد در حالی که #بصریین از اصطلاح #وصف یا #صفت استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.)
10- اصطلاح #عطف_نسق نیز از ویژگی های مکتب #کوفیین است در حالی که #بصریین از اصطلاح #عطف_به_حروف یا #شرکت استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.)
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اراذل_و_اوباش
#سخنان_علی علیه السلام
#نهج_البلاغه
نظر #امیر_المؤمنین_علی علیه السلام دربارۀ #اراذل_و_اوباش :
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص504
[195] 199
وَ قَالَ ع فِي صِفَةِ #الْغَوْغَاءِ :
#ترجمه: حضرت در نكوهش #اوباش (انسانهاى شرور) فرمودند:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا
وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا
#ترجمه: فرمود: آنان چون گرد هم آيند پيروز شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نگردند .
وَ قِيلَ:
بَلْ قَالَ علیه السلام:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا
#ترجمه: (و بنابر نقلی دیگر، حضرت فرمودند:) آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند، و چون پراكنده شوند سود دهند.
فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا [عَلِمْنَا] مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ
#ترجمه: پس گفتند: زيان اجتماعشان را دانستيم ولی سود پراكندگی شان چيست؟
فَقَالَ [علیه السلام]:
يَرْجِعُ أَصْحَابُ [أَهْلُ] الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ [مِهَنِهِمْ] فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ
#ترجمه: فرمود صاحبان كسب و كار، و پيشه وران به كارهاى خود باز مىگردند، و مردم از تلاش آنان سود برند، مانند بازگشتن بنّا به ساختمان سازی، و بافنده به كارگاه بافندگى، و نانوا به نانوايى.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#حکومت
#انقلاب
#حق_طلبی و #مبارزه_با_ستمگران
#مقدمه_چینی برای #ظهور_امام_زمان
#شهدای_انقلاب و #جایگاه_آنان
#علائم_قبل_از_ظهور
#روایت:
کتاب #الغیبة نوشته #نعمانی (متوفای سال360 هجری قمری) صفحه: 273 / حدیث50 از احادیث باب #علائم_قبل_از_ظهور:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ «2» عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ
فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا
وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ
أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.
#ترجمه:
ابو خالد كابلى از امام باقر عليه السّلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
گوئى مىبينم كه قومى در مشرق خروج كرده اند و خواستار حقّ اند ولى به ايشان داده نمى شود، باز خواستار آن مى شوند و به آنان داده نمى شود،
پس چون چنين مى بينند شمشيرهاى خود را بر گردن ها مى گذارند (با دشمن می جنگند)
پس در این زمان آنچه مى طلبند به ايشان بدهند ولى ايشان از پذيرفتن آن خوددارى مى كنند تا اينكه قيام نمايند
و آن را به كسى باز ندهند مگر به صاحب شما (یعنی: #امام_زمان)،
كشتگانشان #شهيدند،
بدانيد اگر من خود آن را در مى يافتم حتما خود را براى صاحب اين امر نگاه مى داشتم.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#صرف
#قرآن
#آصال
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ (سوره أعراف: 205)
ترجمه آیت الله مشکینی:
و پروردگارت را در دل خويش به حال زارى و ترس و به گفتارى آرام نه بلند، در صبحگاهان و شامگاهان ياد كن و از غافلان مباش.
#آصال
آصال جمع #أُصُل، به ضم همزه و صاد می باشد.
و #أُصُل نیز جمع #أَصِيل، به فتح همزه و کسر صاد است.
بنابراین آصال #جمع_الجمع است.
و جالب اینکه #جمع_الجمع_الجمع آن #أصائِل است که جمع آصال است.
منبع:
التصریح علی التوضیح
#ترجمه
با اینکه #أصیل به معنای: #زمانی از عصر که متصل به غروب است می باشد. (اقرب الموارد) ولی بیشتر مترجمین آصال را شامگاهان ترجمه نموده اند!
«وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا» احزاب: 42 یعنی: او را بامداد و آخر روز تسبيح گوئيد.
واژۀ «أَصِيل» چهار بار و «آصَال» سه بار در قرآن آمده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه : «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ »
#اسمیة_الجملة
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#ترجمۀ_بلاغی
بررسی تطبیقی ترجمه های مشهور از عبارت «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ » در آیه 58 سوره نساء:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً .
#الهی_قمشه ای: «همانا خدا شما را پند نيكو مىدهد»
نقد ترجمۀ فوق:
1. ضمیر «به» ترجمه نشده، 2. معلوم نیست «ما» به چه معناست. 3. «نعم» حالت وصفی دارد نه معنای انشای مدح
#آیتی: «. خدا شما را چه نيكو پند مىدهد.»
1.ضمیر «به» ترجمه نشده است. 2- «ما» ترجمه نشده است.
#مکارم: «خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! »
همان اشکالات ترجمۀ الهی قمشه ای
#مشکینی: « حقّا كه خداوند شما را به نيكو اندرزى موعظه مىكند»
اگر چه «به» ترجمه شده ولی ترجمۀ «ما» از قلم افتاده است. شاید به خاطر اینکه مرجع «به» همان «ما» است و خواسته سلیس ترجمه کند.
#فولادوند و #رضایی: «در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مى دهد.»
«إنّ» را به معنای «فی الحقیقة» ترجمه نموده است.
#اشکال_همۀ_ترجمه_های_فوق:
هیچ کدام به #اسمیة_الجملة بودن آیه توجه نکرده اند.
توضیح:
آیه می توانست چنین باشد: «نعما یعظکم الله به» ولی «الله» مقدم شد و فاعل «یعظکم» ضمیر مستتری است که به الله بر می گردد. این جابجایی سبب پیدایش یک جملۀ کبری شد که اصطلاحا مصداق «#اسمیة_الجملة» است.
حال غرض تقدیم الله بر «نعما یعظکم به» و سپس تأکید آن با إنّ چیست؟
اگر چه مترجمین سعی کرده اند که إنّ را ترجمه کنند ولی هیچ کدام سعی در ترجمۀ #تقدیم الله نداشته اند.
البته حق دارند
چون #ترجمۀ_بلاغی قرآن کاری بس دشوار است.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#اسم_فاعل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در #ترجمه)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
الف. سوره #آل_عمران آیه 125: «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ»
به ترجمۀ واژۀ #مُسَوِّمِینَ (به کسر واو؛ اسم فاعل) دقت کنید:
#فولادوند و #مشکینی و #انصاریان : پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته #نشاندار يارى خواهد كرد. (ترجمۀ #مسوَّمین ؛ اسم مفعول = نشاندار)
#آدینه_وند : پروردگارتان شما را به پنجهزار نفر از فرشتگان #نشاندار يارى ( همانند ترجمۀ قبل)
#مکارم : خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه #نشانه_هايى_با_خود_دارند، مدد خواهد داد! (معهم سُوَّمٌ = خروج از مفرد و ترجمۀ یک جمله که این واژه هیچ دلالتی بر آن ندارد.)
#آیتی : خدا با پنج هزار از فرشتگان #صاحب_علامت شما را يارى كند. (خروج از معنای اسم فاعل و استعمال در صفت مشبهه)
#الهی_قمشه : خدا پنجهزار فرشته را با پرچمى كه نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما مى فرستد. (#باء در بخمسة آلاف را ترجمه نکرده یا بر سر مسومین در آورده است ؛ #مسومین را به صورت اسمی و به معنای #پرچمِ نشان دانسته است.)
#رضایی : پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان، #نشانه_گذار، مدد خواهد كرد (ترجمه صحیح: مسوِّم: نشانه گذار)
کاربرد #مُسَوَّم (#اسم_مفعول ) در #قرآن :
«مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ» آل عمران: 14. به معنای: اسبان داغ نهاده و نشاندار.
#نکته :
اشکال فوق بر مبنای قرائت #عاصم و #ابن_كثير و #ابو_عمرو است که #مُسَوِّمِينَ را به صيغه فاعل خوانده اند و مترجمان فوق بر طبق همین قرائت ترجمه نموده اند و ذیل همین قرائت، ترجمۀ خویش را چاپ نموده اند،
در حالی که سایر قاریان سبعه، این واژه را به صيغه مفعول خوانده اند.
@DUROUS_ALSHABAB
#سبّ_صحابه
#قتل_حسین_بن_علی علیهما السلام
#فتاوای_بزرگان #اهل_سنت (#عامة)
گناه چیست؟
آیا امام حسین علیه السلام از صحابه نبود؟
آنچه در این پیام می خوانید فتوای برخی از بزرگان عامه دربارۀ #سب_صحابه است.
هدف از نقل این پیام دو چیز است:
1- برخی فتاوای اهل سنت مصداق مثل معروف #یک_بام_و_دو_هوا است. مثل فتاوای ایشان در گناه سب صحابه و حرمت لعن قاتلان فرزندان رسول خدا حتی کسانی مثل امام حسن و امام حسین که از شحص پیامبر حدیث شنیده و از صحابی به شمار می روند.
2- شاهدی بر تاثیر برخی مجالس بر امنیت شیعیان در مناطق ترکیبی که با اهل سنت همجوارند.
#منبع : #قصة_الفتنة از دکتر راغب السرجانی:
أما علماء السنة فيقول أحمد بن حنبل رحمه الله:
إذا رأيت أحدا يذكر أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم بسوء، فاتهمه على الإسلام.
#ترجمه:
به فتوای #احمد_بن_حنبل : کسی که از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به بدی یاد می کند؛ در اسلامش شک کن.
وقال إسحاق بن راهويه:
من شتم أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم يعاقب ويحبس.
#ترجمه:
به فتوای #اسحاق_بن_راهویه (یکی از راویان صحیح بخاری): کسی که به اصحاب پیامبر دشنام دهد، عقاب شده و زندانی می شود.
ويقول الإمام مالك:
من شتم النبي صلى الله عليه وسلم قتل بكفره، ومن سب أصحابه أُدّب.
#ترجمه:
به فتوای #امام_مالک: کسی که به پیامبر دشنام دهد به خاطر کفرش کشته می شود و کسی که اصحاب آن حضرت را دشنام دهد ، تأدیب می شود.
وقال القاضي أبو يعلى:
الذي عليه الفقهاء في سب الصحابة؛ إن كان مستحلا لذلك كفر، وإن لم يكن مستحلا لذلك فسق.
#ترجمه
#قاضی_ابویعلی: نظر فقها در بارۀ دشنام دادن به اصحاب پیامبر چنین است: الف- اگر دشنام دادن به آنان را جایز و روا بداند، کافر است. ب- اگر معتقد به مشروع بودن دشنام نباشد، فاسق است.
ويقول ابن تيمية:
من زعم أن الصحابة ارتدوا بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم إلا نفرا قليلا لا يبلغون بضعة عشر نفسا، أو أنهم فسقوا عامة الصحابة، فلا ريب في كفره.
#ترجمه
فتوای #ابن_تیمیه (مبدع وهابیت): هر کس معتقد است که اصحاب پیامبر جز عدۀ قلیلی که به 19نفر نمی رسند، همگی مرتد شده اند، و نیز هر کس که اصحاب آن حضرت را فاسق بداند؛ هیچ شکی در کفر او نیست.
ويقول أبو زرعة الرازي:
إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم فاعلم أنه زنديق.
#ترجمه
فتوای #ابو_زراعة_رازی: هرگاه دیدی شخصی به یکی از اصحاب پیامبر #خرده_می گیرد (و از درجات آنان می کاهد) پس بدان که او زندیق است. #زندیق: خارج از دین یا دگراندیش
@DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#آداب_نقل_حدیث ( #سلوک_عملی )
#آداب_ترجمۀ_روایت
#تصحیف ( #آرایه_های_بدیع )
اختلاف در #تفسیر_روایت
#المحاسن
کسانی که روایات را به راحتی و با #جرأت فراوان #ترجمه_می_کنند و بر اساس #فهم_خودشان #به_نام_دین #فتوا می دهند، توصیه می کنم با صبر و حوصله این پیام را بخوانند.
برقی در کتاب المحاسن روایتی دارد که در ترجمۀ آن حداقل 5 نظریه وجود دارد و بازگشت همگی آنها به ادعای #تصحیف در کتابت حدیث است. (از راه برون رفت از این اختلاف بگذریم که نه بنده در سطح آن هستم و نه مخاطبین حوصلۀ آن را دارند)
متن حدیث:
المحاسن ؛ ج2 ؛ ص612
33 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع :
مَنْ #جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ.
#ترجمۀ اجمالی روایت: «حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمودند:
هر كس قبری را تجديد كند يا مثالى بكشد پس از آیین اسلام خارج شده است.
یاد آوری کنید دربارۀ #مثّل_مثالا هم توضیحی گفته شود.
#اعتبار_حدیث
بر مبنای متأخرین که وثوق صدوری را کنار گذاشته اند، این حدیث ضعیف است.
ولی این حدیث نزد قدمای امامیه صحیح و معتبر بوده زیرا آنان یکی از راه های علم به صدور روایت از معصوم را وثوق به کتاب می دانستند،
و كتاب اصبغ بن نباته که منبع این حدیث است، #اولین كتابى بود كه شيعه تصنيف كرده است. و از جمله اصول است.
#معنای_تجدید_قبر:
مشایخ و بزرگان حدیث در لفظ و معنای این حدیث اختلاف دارند، آنچه می خوانید مختصری از نظریات آنان پیرامون این حدیث است:
1- #صفار (محمد بن حسن صفار) معتقد بود لفظ ین روایت با #جیم ( #جدّد ) است.
#ابن_ولید كه شاگرد صفار و استاد شیخ صدوق است به نقل از استادش روایت را چنین معنی می کند: «جايز نيست تجديد و تازه كردن قبر و نه گل ماليدن بر آن بعد از آن كه مدتها گذشته باشد و در اول آن را گل ماليده باشند چون در عرف مى گويند كه تازه كرده است قبر را و ليكن اگر شخصى بميرد و قبر او را گل بمالند جايز است كه قبرهاى ديگر را مرمت كنند بى آن كه تجديد كنند و از نو بسازند و حكمتش آنست كه اندراس قبور سبب رقت زايران است و آن سبب مرحمت صاحبان قبور.»
2- همین #ابن_وليد از استاد ديگرش #سعد_بن_عبد اللَّه اشعری قمی نقل كرده است كه او روایت را به #حاء ( #حدَّدَ) مى خواند. بدان خاطر که در #نسخه او از #كتاب_اصبغ نقطه نداشته است؛ يا اگر نقطه می داشت، از استادان شنيده و نقطه كتاب را تجويز مى كرد و سهو نسخه نویسان را تذکر می داد.
بنابر اين #تحديد بمعنى #تيز_كردن است يعنى (خر پشته ساختن و گنبدی کردن روی قبر) در مقابل مسطح بودن و صاف بودن روی قبر.
3- #ابن_وليد از #برقى نیز نقل كرده است كه او #جدّث مى خوانده است.
و شیخ صدوق در ادامۀ این نقل می گوید: او برای ما توضیح نداد که مراد از #تجدیث_قبر چيست؟
سپس شیخ صدوق در ادامه می گوید ممکن است مراد از #جدّث این باشد که قبری را که در او میتی دفن کرده اند، برای دفن میت دیگری به کار برند، زیرا واژۀ #جَدَث به معنای #قبر است.
#مجلسی_اول (محمد تقی پدر علامه مجلسی صاحب بحار الأنوار) در نقد این احتمال شیخ صدوق می گوید:
قانون قدما نبوده است كه بدون اینکه از كسى مرادش را بشنوند، بگويند كه مراد او اينست. (به حدث خود به او چیزی را نسبت دهند).
4- خود #ابن_وليد می گويد: آنچه اعتقاد من است این است كه ( #جدّد ) به جيم درست است.
پس معناى روایت اينست: هر كس قبرى را نبش كند، زيرا كسى كه قبرى را نبش كند آن را تجديد قبر كرده است زیرا ما را به تجديد و بازسازى آن نيازمند ساخته است،
پس ابن وليد #لفظ_صفّار ( #جدّد) و معنایی نزدیک #معنى_برقى (کندن_قبر_و_تجدید_بنای_آن) را اختيار كرده است.
5- #شیخ_صدوق در نهایت می گوید:
تجديد به آن معنى كه محمّد بن حسن صفّار بدان قائل است
و تحديد با حاء بى نقطه كه اعتقاد سعد بن عبد اللَّه است
و آن كلمه «جدث» كه برقى گفته
همگى داخل در معنى حديث است و هيچ كدام بيرون از معنى آن نيست
و هر كس با امام عليه السّلام مخالفت كند در بازسازى و تازه كردن قبر و خر پشته ساختن بر آن و نبش كردن قبر و از روى عناد يكى از اينها را حلال شمارد از اسلام بيرون رفته است.
#منبع:
#من_لا_یحضر (فقیه من لا یحضره الفقیه) / شیخ صدوق
#لوامع_صاحبقرانی / مجلسی اول
@DUROUS_ALSHABAB
#عاریه (در عرف زمان ما به عاریه، #امانت می گویند.)
#کتاب
#تفتازانی
تفتازانی در پاسخ کسی که از اودرخواست کتاب امانی کرده بود، گفته:
ألا يا مُستَعِيرَالكُتُبِ دَعنِي ..
فَإنَّ إعارَةَ المَعشُوقِ عارٌ وَ مَعشُوقِي مِنَ الدُّنيَا كِتابِي ..
فَهَل أَبصَرتَ مَعشُوقاً يُعَارُ
#ترجمه
ای کسی که کتاب عاریه می گیری! مرا رها کن (از من کتاب مخواه)
همانا عاریه دادن معشوق، ننگ است.
و از مال دنیا، یگانه معشوق من کتاب است.
آیا دیده ای معشوقی عاریه داده شود؟!
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت چهارم
نمونه هایی از سانسور #بلاغت
نمونه نخست:
التأسیس_أولی_من_التأکید
قاعده ای که بعد از اتمام کتب بلاغی هم آن را نمی فهمند.
مثلا به اختلاف در #ترجمه آیه #دکا_دکا مراجعه کنید تا بفهمید چه می گویم.
نمونه دوم:
#باب_تنازع
می دانیم در باب تنازع هم می تواند عامل اول در اسم ظاهر عمل کند و هم عامل دوم یا بعد از آن، در نحو هم فقط می گویند در اینکه کدام یک عمل کند بهتر است بین بصریین و کوفیین اختلاف است.
#سؤال: اغراض بلاغی #اسلوب_تنازع چیست؟ چرا عرب از این اسلوب استفاده می کند و در کجا عامل اول و در کجا عامل دوم را عمل داده است؟
نمونه سوم:
#باب_اشتغال
اغراض بلاغی #اسلوب_اشتغال چیست؟ مواضع بلاغی رفع مشغول عنه و مواضع بلاغی نصب آن کدام است؟
نمونه چهارم
#معنای_ثانوی_مجاز
#علاقه_مجاز در استعمال #امر یا #نهی یا #استفهام به معنای دیگر چیست؟
#غرض_بلاغی_عدول از حقیقت به مجاز چیست؟
@DUROUS_ALSHABAB
#منطق
#حدیث
#شکل_اول (اشکال اربعه):
#روایت :
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 11
6- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الرَّازِيِّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ.
#ترجمه:
امام صادق (ع) فرمود: هر كه عاقل است دين دارد و هر كه دين دارد بهشت مىرود.
#شرح:
مرحوم ملاصدرا در شرح کتاب کافی (شرح أصول الكافي (صدرا) ؛ ج1 ؛ ص236) در تحلیل روایتی که می خوانید، می گوید:
سخن حضرت یک #قیاس_اقترانی_شرطی و از بالاترین انواع #شکل_اول است. زیرا مراد این است:
كل من كان عاقلا كان له دين،
و كل من كان له دين دخل الجنة،
ينتج: كل من كان عاقلا دخل الجنة.
ایشان در ادامه، صغری و کبری را نیز توضیح داده است، جویندگان، به آدرس فوق مراجعه فرمایند.
@DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#وسواس
#عقل
#وسواسی_عقل_ندارد :
كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج1 ؛ ص29
10. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:
ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ رَجُلًا مُبْتَلىً بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ ، وَ قُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ،
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ؟!»
فَقُلْتُ لَهُ: وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ؟
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «سَلْهُ: هذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ: مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» .
#ترجمه:
عبد اللَّه به سنان گويد: به امام ششم مردى را ياد آور شدم كه نسبت به وضوء و نماز خود گرفتار وسواس بود و گفتم:
او مرد عاقلى است،
امام فرمود: كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است،
به آن حضرت گفتم: چطور فرمانبر شيطان است؟
فرمود: از او بپرس، اين وسوسهاى كه به او دست مىدهد از چيست؟ مسلماً به تو مىگويد كه از عمل شيطان است.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه آیه 138 سورۀ #البقرة
#مصدر_منصوب
#صِبغَة (1)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
سورۀ بقره آیۀ 138: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون»
#فولادوند : «اين است نگارگرى الهى؛ و كيست خوش نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم.»
#نقد:
اضافه کرده عبارت (این است) در ابتدای آیه بدین معناست که ایشان «صبغة الله» را خبر برای مبتدای مقدر پنداشته اند. در حالی که #صبغةَ اللهِ منصوب است نه مرفوع.
#مشکینی : « (آرى ايمان دلهاى ما) رنگ آميزى خدايى است و كيست كه رنگ آميزيش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوييم.»
#نقد:
ذکر واژۀ (آری) هیچ دلیلی ندارد. تقدیر (ایمان دلهای ما) نیز بی دلیل است. ضمن اینکه قرینه ای بر حذف آن نداریم.
ظاهر عبارت ایشان -(ایمان دلهای ما رنگ آمیزی خدایی است)- نیز این است که صبغة الله خبر برای مبتدای مقدر است. در حالی که صبغة منصوب است.
#مکارم : «رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىكنيم.»
#نقد:
ترجمه (رنگ خدایی بپذیرید) مقبول است. زیرا گاهی مفعول مطلق نائب فعل امر است (قبلا دربارۀ #مفعول_مطلق_نائب_فعل امر نوشته ام.)
(من أحسن) برای سؤال از شخص است نه سؤال از رنگ، بنابر این ترجمۀ ( چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟!) صحیح نمی باشد.
عابدون اسم فاعل است ولی به صورت فعل مضارع ترجمه شده است.
ترجمه های زیر نزدیکتر به صحت است:
#انصاریان : « [به يهود و نصارى بگوييد:] رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم.»
#رضایی : «رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگتر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستشكنندگان اوييم.»
البته اضافه کردن عبارت (به يهود و نصارى بگوييد) در ترجمۀ آقای انصاریان بی دلیل است.
هر دو ترجمه صبغة الله را به معنای امر گرفته اند که صحیح است.
توضیح واژۀ #صبغة .....
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#لغت
#ترجمه
آیا همۀ انسانها ناشکیبا و بخل اند یا استثنا هم دارد؟
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (سوره معارج؛ آیه19)
هلوع از ریشۀ «هَلَع» به معنای نالیدن ازروی حرص است.
طبرسی در مجمع البیان می نویسد:
«الْهَلُوعُ الشّديد الحرص الشّديد الجزع»
فیروز آبادی در قاموس اللغة گفته: الهَلوعُ: من يَجْزَعُ و يَفْزَعُ من الشَّرِّ، و يَحْرِصُ و يَشِحُّ على المالِ، أو الضَّحورُ لا يَصْبِرُ على المَصائِبِ.
هلوع كسى است كه از شرّ و ضرر مينالد (ناشکیبایی می ورزد) در حالی که بر مال حريص و بخيل (آزمند) است.
معنای آیۀ فوق: همانا انسان آفریده شده است در حالی که بسیار ناشکیبا و بخیل است. به گونه ای که: إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (20) وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (21) یعنی:
آنگاه كه ضرر بيند می نالد و آنگاه كه مال يابد بخل می ورزد
#استثناء از آیۀ فوق:
إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (22) الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (23)
وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (24)لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (25)
وَ الَّذينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (26) وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (27)
کسانی که ویژگی های زیر را دارند، از نالیدن در ناملایمات و بخل و آزمندی در زمان دارایی و توانگری به دور اند:
1. نمازگزاران مداوِم بر نماز
2. کسانی که در اموالشان، بهره ای مشخص، برای گدایان و محرومان است.
3. قیامت باورانِ ترسان از عذاب الهی
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه آیه 58 سورۀ #البقرة
#خبر (حذف مبتدا)
#حِطَّةٌ
#نقد_ترجمه_های_مشهور
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ» (سوره بقره؛ آیه 58)
#ترجمه_فولادوند : « و سجدهكنان از در [بزرگ] درآييد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را بريز. »
نقد:
حطة را چنین ترجمه کرده است: (گناهان ما را بریز) در حالی که حطةٌ فعل امر نیست، مصدر منصوب نائب فعل امر هم نیست بلکه مرفوع است.
#ترجمه_شعرانی : «و داخل شويد از در سجدهكنان و بگوئيد فرو نه از ما بار گناهان ما را »
نقد: همان نقد سابق
#مشکینی : « و از اين در (در شهر يا در مسجد الاقصى) خاضعانه و سجده كنان داخل شويد، و بگوييد (خدايا خواست ما) ريزش گناهان است؛»
نقد: #ال در واژۀ #الباب را به معنای عهد ذهنی یا حضوری گرفته است که ظاهرا صحیح است، واةۀ #خاضعانه معنای #سجدا نیست بلکه مدلول التزامی آن است پس همان #سجده کنان درست است. و الباقی ترجمه صحیح است.
در این ترجمه #حطة خبر مبتدای محذوف (مَسألتُنا) یا (حاجتُنا) است که چون لفظ خاصی مهم نیست، و از قرینه معلوم است آن را حذف کرده است.
#حطة
حطط: به معنى فرود آمدن و فرود آوردن است.
راغب اصفهانی می گوید: حطّ پائين آوردن چيزى است از بلندى و پایین آمدن نيز گفته اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ»
اين كلمه دو بار در قرآن آمده است:
سوره بقره آیه 58 که گفتیم.
سوره اعراف آیه 161: وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قهوة در #روایات
#حدیث
محمد بن علی کَراجُکِی (متوفای 499 هجری) در کتاب «مَعْدِنِ الْجَوَاهِرِ وَ رِيَاضَةِ الْخَوَاطِر» روایتی از پیامبر نقل می کند و شیخ حر عاملی نیز آن روایت را در «وسائل الشیعة» از او نقل می کند:
قَالَ النَّبِيُّ ص خَمْسَةٌ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ هُمُ النَّائِمُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ وَ الْغَافِلُونَ عَنِ الْغَدَوَاتِ وَ اللَّاعِبُونَ بِالشَّامَاتِ وَ الشَّارِبُونَ #الْقَهَوَاتِ وَ الْمُتَفَكِّهُونَ بِشَتْمِ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ.
یعنی:
در روز قیامت، خدای تعالی به پنج کس نگاه نمی کند (و رحمتش را بر آنها نمی گستراند) و آنها را از آلودگی (گناهان) پاک نکرده (و نجات نمی دهد) در حالی که برایشان عذابی دردناک مهیاست:
1. کسانی که بدون ادای نماز عشاء می خوابند.
2. کسانی که از نماز صبح غافل اند (و آن را ترک می کنند)
3. کسانی که با #شام_ها بازی می کنند. (#ترجمۀ فارشی #شامات و شرح آن را در پیام بعدی خواهم گفت.)
4. کسانی که #شراب می نوشند.
5. کسانی که سخن به بدگویی پدران و مادران می گشایند (و آنها را دشنام می دهند).
نتیجة:
#قهوة در زبان عربی به معنای #خمر (شراب) است.
قها یقهو قهوا و نیز قهی یقهی به معنای بی اشتها شدن است. از آنجا که شراب نوشنده اش را به پرنوشی و در نهایت پر شدن معده از شراب می کشاند، به آن قهوة می گویند، چون وقتی شکمش پر شد میل به خوردن غذا و هر چیز دیگری نخواهد داشت.
#جایگاه_نماز
#جزای_شرابخواری
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#جاودانگی
آیا قرآن و احکام آن جاودانه و همیشگی است؟
#قرآن پاسخ می دهد:
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ (41) لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ (فصلت/42)
آیۀ فوق می گوید: هیچ چیزی از قبل یا بعد نزول قرآن نمی تواند باعث شکست و باطل شدن قرآن شود.
(المیزان و مجمع البیان و التبیان شیخ طوسی)
اینک چهار #ترجمه از آیات فوق که با اندکی توضیح همراه است:
#انصاریان:
كسانى كه به اين قرآن هنگامى كه به سويشان آمد كافر شدند [به عذابى سخت دچار مى شوند] بى ترديد قرآن كتابى است شكست ناپذير، (41) كه هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمى آيد، نازل شده از سوى حكيم و ستوده است. (42)
#رضایی:
در حقيقت كسانى كه به آگاه كننده [قرآن] هنگامى كه به سراغشان آمد كفر ورزيدند (بر ما مخفى نمىمانند) در حالى كه قطعاً آن (قرآن) كتابى شكستناپذير است. (41)
كه باطل از پيش روى آن و پشت سرش به سراغ آن نمىآيد (زيرا اين) فرو فرستادهاى از جانب (خداى) فرزانه ستوده است. (42)
#خسروی:
41- حقّا آنانكه بذكر يعنى قرآن (منزل بر محمّد صلّى اللّه عليه و آله) كفر آوردند و منكر آن شدند و اين كفر و انكار در حينى بود كه قرآن بر آنها آمد و نازل گشت (و در اولين وهله كه آنرا شنيدند بدون اينكه در آن فكر و تأمّلى كنند) (ما هم آنها را بجزاى كردارشان خواهيم رسانيد) و بدانيد كه آن ذكر همانا كتاب بىنظير و بىبديلى است (و در نزد خدا بسى صاحب عزّت و كرامت است).
42- باطلى از پيش و پس بقرآن راه ندارد تنزيلى است از جانب خداوندى كه عالم بوجوه حكمت و مستحق حمد است (بسبب انعاميكه بوسيله فرستادن قرآن بر خلايق فرموده است كه اعظم نعماى اوست و بآنجهت مستحق حمد و شكر ميباشد)
#فیض_الإسلام:
41- البتّه كسانى كه بقرآن كافر شده و نگرويدند چون بايشان آمد، بزودى عذاب و كيفر خواهند شد (ناگفته نماند: خبر انّ الّذين كفروا «آنان كه بقرآن كافر شدند» كه آن سيعذبون «بزودى عذاب ميشوند» است، حذف شده، چون كلام بر آن دلالت دارد) و (چگونه بقرآن كافر ميشوند و نميگروند در حالى كه) محقّقا هر آينه آن كتابى است بىمانند
42- باطل و نادرستى از پيش وى و از پشت آن درنيايد (در اخبار و آگهيهاى گذشته و آينده آن باطل و نادرستى و كذب و دروغ راه ندارد، بلكه همه آنها واقع شده و آشكار خواهد شد، زيرا) آن قرآن كتاب فرود آمدهايست از (جانب خداى) داناى ستوده شده (در كارها و نعمتهايش)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB