#اصطلاحات_ادبی
#اختلافات_بصریین_و_کوفیین
#گزارش_نمونه_ها:
گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری
1- #بصریین فعل #سه_گونه می دانند: #ماضی، #مضارع، #امر
در حالی که #کوفیین، آن را به دو قسم #ماضی و #مضارع دانسته و اما فعل #امر را نوعی #مضارع می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.)
2- #بصریین به حروفی که عمل جر انجام می دهند #حروف_جرّ می گویند در حالی که #کوفیین به آنها #حروف_خفض یا #حروف_صفات می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.)
3- به عقیدۀ #بصریین، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از #تاء باشد. در حالی که #کوفیین جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.)
4- اصطلاح #ضمیر و #مضمر، از تعبیرات #بصریین است در حالی که #کوفیین از اصطلاح #كناية یا #مكنى استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.)
5- #بصریین معتقدند فعل #امر، #مبنی است در حالی که #کوفیین آن را #معرب و #مجزوم می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.)
6- #بصریین یکی از اقسام توابع را #بدل می نامند در حالی که #کوفیین به جای این اصطلاح از اصطلاح #ترجمة یا #تبيين یا #تكرير استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.)
7- به عقیدۀ #بصریین، #اعرف معارف، #ضمیر است در حالی که کوفیین #اسم_اشاره را #اعرف_معارف می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.)
8- #کوفیین فعل مضارع بعد از #کی را منصوب به خود #کی می دانند در حالی که #بصريين معتقدند می توان #کی یا #أن_مقدّر را #ناصب_مضارع دانست زیرا #کی حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.)
9- اصطلاح #نعت خاستگاه #کوفی دارد در حالی که #بصریین از اصطلاح #وصف یا #صفت استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.)
10- اصطلاح #عطف_نسق نیز از ویژگی های مکتب #کوفیین است در حالی که #بصریین از اصطلاح #عطف_به_حروف یا #شرکت استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.)
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#لغت
#قرآن
#أحد
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (توحيد: 1)
واژۀ أحد از ریشۀ (وحد) دو استعمال دارد:
1- #اسم، به معنای يكى و يك نفر؛
«إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ» (بقره: 180) یعنی: آن گاه كه مرگ يكى از شما رسيد.
اگر این #أحد در سياق نفى و شبه نفی واقع شود، افاده عموم می كند، «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره: 102) آنان (ساحران) به هيچ كس به و سیلۀ سحر ضرر نمی زدند جز به اذن خدا.
#مؤنّث أحد، إحْدَى است: «هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» (توبه: 52)
2- #وصف (صفت مشبهه) به معنى يكتا و بىهمتا
این واژۀ در اين استعمال فقط بر خدای تعالى اطلاق می شود.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB