متن ويرايش شده و کامل کتاب الصيد و الذباحة.pdf
419.1K
#فقه
#روش_تجزیه_متن
#شرح_لمعه
نمونه سوم از #تجزیه_متن_فقهی به:
#مسأله (سؤال اصلی) و #فروع ذیل آن مسأله
کتاب #الصید_و_الذباحة
در این نوشته #مسأله و #فروع_مرتبط با آن به خوبی جدا شده و همه را شماره گذاری کرده ام.
ضمنا #فهرست_اجمالی و #فهرست_تفصیلی هم دارد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن.mp3
483.2K
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت
صصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن
طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
مممیخواهی ممشتی به ککلت بزنم
کهبیفتد مممغزت ممیان ددهن
پیرگفتا وووالله که معلومست این
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالالم بهخخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصدبار ششکر
که برستم به جهان از مملال و ممحن
مممن هم گگگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنکی مممثل مممن
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#أفعل_تفضیل
#تعدیه_أفعل_تفضیل_با_حرف_جر
#تعدیه_به_حرف
منبع: #شرح_الکافیة_الشافیة_إبن_مالک
تعدیۀ «أفعل التفضيل» با حروف جر:
1- اگر اسم تفضیل از فعل متعدی، مشتق شده باشد از سه حال بیرون نیست:
• 1/1. اگر به معنای «حبّ» یا «بغض» باشد، دو حالت دارد:
o الف- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «مفعول به» باشد، با واسطۀ «لام»، متعدی می شود.
o ب- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «فاعل» باشد، با واسطۀ «إلی»، متعدی می شود.
مثال: «المؤمن أحبّ للّه من نفسه و هو أحبّ إلى اللّه من غيره». (مؤمن، خداوند را بیشتر از خودش، دوست می دارد در حالی که خداوند نیز او را بیشتر از سایرین دوست می دارد.)
• 1/2. اگر از #فعل_متعدی، مشتق شده و به معنای «علم» (دانستن) است، با حرف «باء» متعدی می شود، نظیر: «زيد أعرَفُ بى، و أنا أدرَى بِهِ»
• 1/3. در غیر موارد فوق، با حرف «لام» متعدی می شود، مانند: «هو أطلب للثّأر، و أنفع للجار».
2- اگر اسم تفضیل از #فعل_لازم مشتق شده باشد، با همان حرفی متعدی می شود که فعلش با آن، متعدی می شود، مثل: «هو أزهد فى الدّنيا، و أسرع إلى الخير، و أبعد من الإثم، و أحرص على الحمد، و أجدر بالحلم، و أصد عن الخنا».
تبصره: در باب تعدیه به حرف جر، فعل تعجب نیز حکم اسم تفضیل را دارد. به سان: «ما أحبّ المؤمنَ للّه، و أحبّه إلى اللّه، و ما أعرفه بنفسه، و أقطعه للعوائق، و أغضّه لطرفه و أزهده فى الدّنيا، و أسرعه إلى الخير، و أحرصه عليه، و أجدره به».
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
... ادامه
#سؤال_منطقی_اصولی
#تطبیق_منطق_و_اصول_فقه 2
گفتیم حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، 8 فرض دارد.
اما #سؤال_اصولی:
در ابواب مختلف علم اصول، کدام حالت مورد بررسی قرار می گیرد؟
در مباحث #قطع، سه حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1و2- #یقین و #تقلید تحت عنوان اصولی #قطع بررسی می شود.
3- #جهل_مرکب تحت عنوان #تجری مورد بررسی قرار می گیرد.
در مباحث #ظنون_و_أمارات، دو حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1- در بحث #حجیت_ظواهر و خبر واحد و قول لغوی از حالت #ظن به گزاره و حکم شرعی سخن به میان می آید.
2- در بحث #قیاس و #استحسان و #سدّ_ذرایع و #مصالح_مرسله ؛ دربارۀ حالت « #تخییل » سخن گفته می شود. زیرا اینها ادله ای هستند که عامّه و مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) آنان را حجت می پندارند در حالی که عدم دلالت قطعی یا ظنی این ادله از راه عقل و نقل متواتر ثابت شده است.
در بحث #أصول_عملیه نیز از حالتی سخن می گوییم که مجتهد نسبت به حکم یا موضوع گزاره شرعی، دچار #شک یا #وهم یا #ظن_غیر_معتبر می باشد.
نکته:
1- بحث اصولی #حجیت_اطمینان که در کتب متأخرین بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است، نیز بحثی دربارۀ حجیت #ظن_متاخِم للعلم است.
2- بحث اصولی #سیره و #شهرت و #اجماع به عنوان یکی از راه های تحصیل #قطع به سنت یا #ظن به آن -علی اختلاف بین المبانی-، مورد بررسی قرار می گیرد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
تعریف اصطلاحات 8 گانه (یقین، ظن، وهم، کذب، تخییل ... ) و فرق آنها را اینجا بخوانید.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام حضرت آیتالله خامنهای در پی حادثهی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز
🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
🔺 اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
#ظهور
#حجیت_ظهور_عرفی
#حجیت_ظهور_در_کلام_ادباء
سیوطی در کتاب «تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب ؛ ج2 ؛ ص624» از توزی نقل می کند که وقتی «أبوعبیدة معمّر بن مثنّی» کتاب «المجاز فی القرآن» را نوشت؛ بدو خبر رساندند که «ابوسعید اصمعی» بر او چنین خرده می گیرد که: «کتاب خدا را با آراء شخصی خویش تفسیر نموده است».
پس ابوعبیده، از زمان برگزاری جلسۀ درس اصمعی پرسید. چون آن روز فرا رسید، بر خرش سوار شده و به سمت حلقۀ درس اصمعی روان شد. چون بدانجا رسید از خرش پیاده شده و بر او سلام کرد و نزدش نشسته و با او به صحبت پرداخت، پس به اصمعی گفت: «ای اباسعید! دربارۀ معنی واژۀ «خُبز» چه می گویی؟ «خُبز» چیست؟».
اصمعی گفت: خُبز همان نان است که می پزیم و می خوریم.
پس ابوعبیده به او گفت: «همانا کتاب خدا را بر اساس نظر شخصی خودت تفسیر نمودی. زیرا خدای تعالی در آیۀ 36 سوره یوسف می فرماید: «أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً».
اصمعی در پاسخ ابوعبیده گفت: آنچه دربارۀ معنای «خبز» گفتم، همان چیزی است که برای من « #ظاهر » است، نه تفسیر به رأی –یعنی معنای ظاهری این واژه همین است-.
پس ابوعبیده گفت: عیبی که تو بر کتاب من گرفته ای نیز همین طور است –یعنی آنچه برای من « #ظاهر » شده را نوشته ام-، سپس سوار الاغش شده و برگشت.
سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب، 2جلد، عالم الكتب الحديث - اردن -، چاپ: 2.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#أضداد
#قسمت_اول:
یکی از علل اختلاف فتوا، اختلاف در فهم و دلالت متون است.
و یکی از علت های اختلاف در فهم متون، «اشتراک لفظی» است.
نمونه هایی از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است:
1- اشتراک لفظی يك كلمه (اسم) بین دو معنای متضاد:
بقره، آيۀ 228: «وَ الْمُطَلَّقٰاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلٰاثَةَ قُرُوءٍ ...»؛ یعنی: زنان طلاق داده شده؛ (برای عدّه) باید سه «قرء» صبر كنند».
لفظ «قُرء» بين دو مفهوم متضاد «طهر» و «حيض»، مشترك است. و اختلاف در معنای مقصود آیه، سبب اختلاف در دو مسألة فقهی مالی و غیر مالی شده است:
مسألۀ اول:
اکثریت فقهای امامیه و برخى از عامه نظیر عايشه و عبد اللّٰه بن عمر و زيد بن ثابت و شافعى و مالك معتقدند، «قُرء» در این آیه به معنای دوران «طهر» است، و لذا گفته اند: «عده طلاق زن سه طُهر است».
امّا برخى مانند أبو بكر، عمر، عثمان، ابو حنيفه و ابن قدامه حنبلى و ... «قرء» را به معنای دوم گرفته و معتقدند «عدۀ طلاق عبارتست از: گذراندن سه دورۀ کامل حيض» در نتیجه زمان عده طولانی تر از زمانی است که قائلین نظریه اول می گویند.
مسألۀ دوم:
همين اختلاف نيز موجب مىشود كه دربارۀ ارث زن مطلقه، در زمان عدّه نيز، اختلاف به وجود آيد؛ زیرا:
اگر شوهرش در (دورۀ حيض سوم) بميرد، مطابق قول دوم آن زن در آن مدت، هنوز در عده بوده و همسر شرعى تلقى شده و ارث مىبرد، در حالی که بر طبق نظریۀ اول، عدۀ این زن تمام شده و همسر میت به شمار نمی آید و از ارث محروم خواهد بود.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#حرف-مشترک
#قسمت_دوم:
دومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك كلمه (حرف) است مانند:
اختلاف در معنای «أوْ»:
این حرف مىتواند براى «تخيير» يا براى «تفصيل» بكار رود.
مثلا دربارۀ حدّ مُحارِب و مفسد فی الأرض اختلاف است زیرا خداوند می فرماید:
«إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلٰافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ...» (یعنی: كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، فقط اين است كه اعدام شوند، يا به دار آويخته شوند، يا دست (راست) و پاى (چپ) آنها به عكس يكديگر قطع گردد و يا از سرزمين خود تبعید گردند).
#برخى از فقيهان امامیه مانند: شيخ مفيد، سلّار، ابن ادريس، محقّق و علّامه حلی، و نيز برخی از عامیان مثل: حسن بصرى و سعيد بن مُسَيِّب و مُجاهِد، حرف «أوْ» را در اين آيه براى تخيير دانسته و قاضى را در اجراى هر كدام از اين مجازاتها نسبت به هر مفسد و محارب مخير دانستهاند،
امّا #برخى دیگر مانند: شيخ طوسى از اماميّه، و شافعى و اكثر علماى اهل سنّت «أوْ» را براى «تفصيل حكم» دانسته و گفتهاند: مقصود قرآن آن است كه براى مجازات هر مفسد و محاربى بايد نوع مجازات هماهنگ و متناسب با نوع جرمش توسّط قاضى انتخاب شود.
#مثال دیگر:
اختلاف در معنای حرف «باء»
در آيۀ وضو: « «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ»؛ سرهايتان را مسح كنيد»
#برخى فقيهان مانند اماميّه و شافعيّه و حنفيّه حرف «باء» را براى تبعيض يا الصاق گرفته اند، و لذا در وضو مسح مقدارى از سر را كافى دانستهاند.
امّا #فقهاى برخى مذاهب مانند مالكيّه و حنبليّه حرف «باء» را زائده دانسته و مسح كل سر را لازم دانستهاند.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
غرض از ذکر مناظره اصمعی و فراء:
اثبات اینکه عمل به ظواهر قرآن و روایات، در زمان حضور ائمه نیز وجود داشته است.
و اما این که این سیرهٔ عقلائی یا متشرعه توسط معصومین علیهم السلام تأیید شده، امری مسلم است.