🔺 حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود
🔘 مردی به او نزدیک شد و گفت :
مرا به شاگردی بپذیر ...
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد
حکیم گفت : برو یک سال بعد بیا
🔘 یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند .
حکیم نپذیرفت و گفت : برو یک سال بعد بیا
🔘 سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند
مرد این بار گفت : نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.
💢 این حکایت ، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست . با رشد و پیشرفت تو ، دیگران خود به خود شکست می خورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده.
با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس،بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان میشود.
✍ برایان تریسی
📙 زندگی عظیم
@darjostojuyearamesh
5325
🔺شر اسرائیل را از این جهان کم میکند
دست سردار حسین
@darjostojuyearamesh
5326
اگه ازم بپرسن قشنگترین واژهای که
یاد گرفتی چیه؟
میگم پذیرش...
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش
پذیرفتن آدما با تمام نقصهاشون
پذیرفتن اینکه مشکلات هست
ولی باید ادامه داد
پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه میکنم
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم
داشتن پذیرش یعنی پایان دادن
تمام دعواها و اختلافها💕🔗✨
@darjostojuyearamesh
5327
{یه زمانی اشتباه کردی چون بلد نبودی و نمیدونستی
یه زمانی اعتماد کردی و ضربه خوردی
اما به جاش یاد گرفتی
یه زمانی توی رابطه بودی و مناسبت نبوده
ولی تجربه کردی
ولی همهی اینا بخشی از رشد تو بوده
تا صیقل ببینی
نیاز داری سختی بکشی تا بتونی خودتو
رشد بدی.
رنج یه بخشی از زندگیته صبور باش
و جا نزن🪄🌩🌈}
@darjostojuyearamesh
5328
من شایسته این تدریس نیستم
دکتر محمدرضا اسلامی
قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افقهای کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن.
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد.
بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکلگرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است.
وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:
«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم. بنابراین پیشنها می کنم که مدیر فنی شرکت ما (آقای Nathaniel Wagner) این تدریس را انجام دهد.»
جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.
قدری جا خوردم.
کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است! ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند.
واقعا به فکر فرو رفتم. آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟ آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟
آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم؟
یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟ و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…
این فکر ها آمد و رفت.
گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم. اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.
سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و …
رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.
آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.
توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است
@darjostojuyearamesh
5329
ساعت دروغ میگوید
زمان دور یک دایره نمیچرخد!
زمان بر روی خطی مستقیم میدود و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمیگردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است! ساعت خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو نشان میدهد که دانهای که افتاد دیگر باز نمیگردد. و به یادمان میآورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمیگردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بیانتها تاثيری ندارد...
تفسيرش بماند برای اهلش...
همين!
فریبی که ما را خرسند میکند بیش از صد حقیقت برای ما ارزش دارد...
#تمشک_تیغدار
#آنتوان_چخوف
@darjostojuyearamesh
5330
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو رو حتما ببینید
@darjostojuyearamesh
5331
بچه های خود را با این دعا از هر چیز شری محافظت کنید
{أَعُوذُ بِكَلِماتِ اللهِ التَّامَّةِ مِن كُلِّ شَيطَانٍ و هامَّةٍ وَ مِن كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ}
پناه میبرم به کلمات کامل الله از هر شیطان، جانور زهر دار واز هر چشم بد.
پیامبرﷺاین دعا را برای حسن و حسین میخواند، و میفرمود:پدرم ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق چنین تعویذ میخواند.
@darjostojuyearamesh
5332
زنی که همراهش ازدواج میکنی !
در خانه ای پدرش گشنه نبود که تو سیرش کنی .
در خانه ای پدرش برهنه نبود که تو لباس برایش بپوشانی.
برعکس بعضی هایشان در خانه ای پدرش لوکس تر زندهگی میکردن.
شاید خانه ای پدرش از خانه ای تو خیلی بزرگتر بود.
اونجا با ارزشتر بود.
برای اینکه همراهی تو زندهگی جدید بسازد کنار تو آمد.
به مرحمت تو نیاز داره.
به عشق تو نیاز داره.
به احترامت نیاز داره.
اگر این همه چیزها را در خانه ای همسرش از دست بدهد.
پس او خانه برایش «زندان» میشه.
🖤زن یعنی مادر، خواهر ، همسر،دختر 🖤
@darjostojuyearamesh
5333