هدایت شده از قاصدک
🔻 #ششمین وبینار بزرگ کشوری معرفی شخصیت شناسی mbti 🥇 (رایگان😍)
ارتباط واقعا مؤثر به روش mbti 👌👌
با تدریس «روح الله یعقوبی» پژوهشگر و مدرس مهارتهای زندگی
#تیپ شناسی ✅
#متقاعدسازی دیگران✅
#شناخت انواع تیپ ها ✅
#مشاغل مناسب تیپها✅
#کارکردهای تیپ✅
همین الان بیا به خانواده بزرگ ما ملحق شو😍👌
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1088290864C948ad435c9
https://eitaa.com/joinchat/1088290864C948ad435c9
#مرکزترنج | مشهدمقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبور باش
آرى باز هم صبر ڪن
آنچه برایت پیش مےآید
و آنچه برایت رقم میخورد!
به دست بزرگترین
نویسندهٔ عالم ثبت شده!
اوڪه بدون اِذنش
حتّي برگي از درخت نميافتد
#روزتون_خوش 🌸
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#یک_داستان_یک_پند
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
⚡️و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎙سخنرانی #حاج_اقا_دانشمند
💠 موضوع: #خیلی_نامردیم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
🔴دلایل حرام بودن #غیبت کردن
✍غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیبتِ همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است.»*1
رسول خدا نیز فرموده است: «از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید، زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد ولی غیبتکننده آمرزیده نمیشود مگر اینکه غیبتشونده از او راضی شود.»2
همچنین در روایتی دیگر میفرماید: «همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایستهٔ انسان را نابود میکند همانگونه که آتش، هیزم را نابود میکند.»3
📚 1. آیهٔ 12 سورهٔ حجرات
2. ارشاد القلوب، ص 107
3. مکاسب شیخ انصاری، ص 40
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 چرا خداوند #ظالمین را نابود نمی کند؟
1⃣ قسمت اول 1⃣
خداوند نسبت به بنده اش #مهربان است، تا آخرین مرحله به انسان فرصت می دهد، هرگز مانند جباران فوراً اقدام به انتقام و مجازات نمی کند،
بلکه #رحمت واسعه ی الهی همیشه ایجاب می کند که نهایت فرصت به انسان گناهکار داده شود.
خداوند در قرآن می فرماید: « وَ رَبُّک الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یؤَاخِذُهُم بِمَا کسَبُواْ لَعَجَّلَ لهَُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن یجَِدُواْ مِن دُونِهِ مَوْئلا ـ
و پروردگارت، #آمرزنده و صاحب #رحمت است اگر می خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر برای آنها می فرستاد ولی برای آنان موعدی است که هرگز از آن راه فراری نخواهند داشت. » (کهف/58)
«غفران او ایجاب می کند که توبه کاران را بیامرزد و رحمت او اقتضاء می کند که در عذاب غیر آنها نیز تعجیل نکند شاید به صفوف توبه کاران بپیوندند ولی عدالت او هم اقتضا می کند وقتی طغیان و سرکشی به آخرین درجه رسید حسابشان را صاف کند و اصولا بقاء چنین افراد فاسد و مفسد که امیدی به اصلاحشان نیست از نظر حکمت آفرینش معنی ندارد، باید نابود شوند، و زمین از لوث وجودشان پاک گردد.» (تفسیر نمونه/ج12/ص477)
بنابراین برای هر گناه و ظلم وقتی مقرر و موعدی #معین است که انتقام گیری می شود.
« وَ تِلْک الْقُری أَهْلَکناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکهِمْ مَوْعِداً ـ این شهرها و آبادی هایی است که ما آن ها را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم و برای هلاکتشان موعدی قرار دادیم.» (کهف/59)
در #احادیث نیز آمده است که مهلت دادن به ستمگر به معنای فراموشی #کیفر او نیست.
امام علی علیه السلام می فرماید:
« وَ لَئِنْ أَمْهَلَ اللَّهُ الظَّالِمَ فَلَنْ یفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِه ـ
اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از باز پرسی و عذاب او غفلت نمی کند، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است، و گلوی آن ها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد.»
(نهج البلاغه/خطبه97)
ادامه دارد...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تربیت_فرزند...🌹
❤🍃مامان دانا با کودکش اینجوری حرف میزنه 👍
+ دوست داری بابابزرگ رو بغل کنی؟
× برو بابابزرگ رو بغل کن آفرین!
+ ناهار همگی مون پلو و مرغ و سبزیجاته بعد از اونم میخوایم باهم ژله بخوریم
× اگه سبزیجاتت رو بخوری بعدش بهت ژله میدم
+ فکر کنم وقت دستشوییه میخوای روی لگن بشینی یا دستشویی معمولی؟
× جیش داری! معلومه که جیش داری! بیا بریم دستشویی
+ وقتی برجت میفته ناراحت میشی آره؟ اشکالی نداره اگه ناراحت بشی وقتی یه کم بهتر شدی دوباره با کمک هم یه برج بلند میسازیم
× برجی که ساختی همش میفته؟ خب چیزی نیست که الان برات درستش میکنم خوب شد؟
+ متوجهم دوست نداری تو صندلیت بشینی ولی بچهها ای به سن تو باید توی صندلی ماشین بشینن الان من میذارمت توی صندلیت و کمربندتو میبندم
× برو بشین توی صندلی ماشینت همین الان تو ماشین جای ورجه وورجه نیست.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان_کوتاه_آموزنده
#زیرکی
#ناصرالدین_شاه_و_مرد_ذغال_فروش
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد.
مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود.
ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغالفروش را صدا کرد.
ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بودهای؟»
ذغال فروش #زرنگ گفت: «بله قربان!»
شاه از برخورد ذغالفروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟»
ذغالفروش حاضر جواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»
شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»
ذغالفروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت:
«اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته_جهنم نرفتم!»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•