eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.6هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
61 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام،،، طلوع صبحگاهتون، به شادابی گلهای بهاری و روزتـون،،، به زیبایی شكوفه ها، صبح زیبـاتـون، مملو از شـادی، وخاطرات شیـرین... ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆بلاهای رنگارنگ 🌻در وادی محبّت، اوّلین قدمی که برداشته می‌شود، در بیابان فقر و بلا است. اگر قلب سلیم در محبّت می‌خواهی باید سینه‌ای بلاکش داشته باشی. او می‌خواهد که تو را به خودش معتاد نماید؛ لذا بلاهای رنگارنگی بر سرت نازل می‌کند تا هیچ خیالی جز او نداشته باشی و تنها سراغ خانه‌ی او را بگیری. هیچ‌چیز هم مانند بلا، انسان را در مقابل معشوق ذلیل نمی‌کند. 🌻معشوقِ ما که مقام کبریایی دارد، کاسه‌ی دوستانش را از بلا پر می‌کند تا از عشق زودگذر به مقام محبّت حقیقی صعود کنند و یقین داشته باشند که بلا برای جان، از عسل شیرین‌تر است. 📚رند عالم سوز، ص 164 🦋☀️امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: «سه چیز از بزرگ‌ترین بلاهاست: نان‌خور بسیار، چیره شدن بدهی، ادامه‌ی بیماری» 📚غررالحکم، ج 2، ص 170 ✾📚 @Dastan 📚✾
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ 🔆از رجب تا صفر 🌱عالم عامل، شیخ محمدباقر اصفهانی، در ماه رجب 1300 هـ. ق اعمال اعتکاف را انجام داد و پیوسته شوق عتبات عالیات را در سر داشت. 🌱روزی از او پرسیدند: «چرا این‌قدر برای سفر مرگ تعجیل داری؟» فرمود: «در قبرستان تخت فولاد به اعتکاف مشغول بودم، به‌طور غیرعادی برایم ظاهر شد که مرگم نزدیم است؛ می‌خواهم آنجا بمیرم تا زحمت بردن جنازه بر دیگران نباشد.» 🌱پس شبی حرکت کرد و شب عاشورای 1301 به کربلا رسید، بعد به نجف رفت و دستور داد کنار مقبره‌ی جدش شیخ جعفر، قبری حفر کردند، بعد به منزل پدربزرگش رفت و سپس در ماه صفر به رحمت ایزدی پیوست. 📚داستان‌هایی از زندگی علما، ص 79 -فوائد الرضویه، ص 409 غررالحکم، ج 2، ص 438 ✾📚 @Dastan 📚✾
💫💫عنايات غيبى و فراهم شدن وسيله براى خواندن زيارت عاشورا ♨️آقاى حاج ... مردى صالح كه من او را در نائين ملاقات كردم و اهل توسل بود و حالت خوبى داشت و هر وقت با او برخورد كرديم جلسه ما يكپارچه توسل و گريه مى شد و مى گفت : چرا شما آقايان اهل علم كمتر به زيارت عاشورا توجه مى كنيد؟! مى گفت : من هر روز صبح مقيّدم زيارت عاشورا را بخوانم . سالى در سفر مشهد از راه كناره مى رفتم ماشين براى نماز نگه داشت من مفاتيح همراه نداشتم ناراحت شدم كه امروز زيارت عاشورا از من ترك مى شود يك وقت نگاه كردم جلوى من پرده اى نمايان شد روى آن زيارت عاشورا نوشته شده بود خيلى خوشحال شدم و زيارت عاشورا را خواندم . موقع نقل اين واقعه گريه مى كرد و مى گفت چه بگويم . 📚زبدة الحكايات ، عبدالمحمد لواسانى : ص 227 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 🍃 مثل یک استکان چای است 🍃 به ندرت پیش می آید که ▫️هم رنگش درست باشد ▫️هم طعمش، ▫️هم داغی 🔻پس "زندگی" را زندگی کن 🔻و "شادی" را مقدمه موفقیت بدان نه "موفقیت" را مقدمه شادی ! ✾📚 @Dastan 📚✾
‌ ●شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ ●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ ●موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. ●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. ●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
@madahi - استاد دارستانی.mp3
4.16M
🔊 📝 آقاماشالله کرمانی 👤 🔸 داستان بسیار زیبا و شنیدنی ‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🔅🍃🔅🍃🍃🔅🍃🔅🍃 🔆مدح کم گوشت خوردن 🌱در کتاب اطعمه‌ی کافی آمده است که امام صادق علیه‌السلام فرمود: «حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام شبیه‌ترین مرد در چیز خوردن به پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم بود و این صفت را داشت که خودش، نان و سرکه و زیتون می‌خورد و به مردم نان و گوشت می‌داد.» در همان کتاب است که عجلان گوید: شبی قبل از خفتن در خدمت آن حضرت بودم. سفره‌ای آوردند و در آن زیتون و سرکه و گوشت بود. امام صادق علیه‌السلام گوشت را برمی‌داشت و به پیش من می‌گذاشت و خودش سرکه و زیتون می‌خورد و گوشت میل نمی‌کرد و می‌فرمود: «این طعام من و همه‌ی انبیاء و اوصیاء است.» ✨در کتاب شرح تجرید علامه حلّی آمده است: «حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام اگر به خورش میل داشت، نمک و سرکه میل می‌فرمود و اگر تکلف می‌کرد سبزی یا شیر می‌خورد و گوشت کم می‌خورد و می‌فرمود: شکم‌های خود را قبور حیوانات قرار ندهید.» 📚تشویق سالکین، تألیف ملّا محمدتقی مجلسی، ص 8 🌱🌱امام علی علیه‌السلام فرمود: «کسی که در خوردن، به اندک اکتفا کند، تندرستی او بسیار و اندیشه‌اش شایسته باشد.» 📚غررالحکم، ج 1، ص 86 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🔆صبر بر مرض ✨«ابو محمّد رقّی» گوید: به محضر امام رضا علیه‌السلام رفتم و سلام کردم، جواب سلامم را داد و احوال‌پرسی کرد و با من به گفتگو پرداخت تا این‌که فرمود: ✨«ای ابا محمّد! هر بنده‌ی مؤمنی که خدا او را به بلایی گرفتار نمود و او بر آن تحمّل و صبر کرد، قطعاً در پیشگاه خدا مانند پاداش شهید را خواهد داشت.» ✨من پیش خود گفتم چرا امام این سخن را فرمود، بااینکه قبلاً سخن از بیماری و بلا نبود، یعنی چه، امام به چه تناسبی این جمله را فرمود؟! ✨با امام خداحافظی کردم و از محضرش بیرون آمدم و خود را به هم‌سفران و دوستانم رساندم. ✨ناگهان احساس کردم پاهایم درد می‌کند، شب را با سختی به سر آوردم. صبح که شد دیدم پاهایم ورم کرده و پس از مدّتی، ورم شدیدتر شد. به یاد سخن امام افتادم که در مورد صبر بر بلا سفارش کرد و من آن را مناسب ندانستم. با این وضع به مدینه رسیدم، زخم بزرگی در پایم پیدا شد و چرک زیادی از آن بیرون آمد، آن‌چنان دشوار بود که امان را از من گرفت، دریافتم که امام آن سخن را برای چنین پیشامدی که برایم رخ می‌دهد فرمود تا با صبر، آرامش خود را حفظ کنم؛ حدود ده ماه بستری بودن این مرض طول کشید. ✨روایت کننده گوید: او پس از مدّتی سلامتی خود را بازیافت و سپس بار دیگر مریض شد و به آن مرض مُرد. 📚حکایت‌های شنیدنی، ج 1، ص 166 -بحارالانوار، ج 49، ص 51 💥💥امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌فرماید: «شدیدتر از بی‌چیزی، مرض تن است.» 📚نهج‌البلاغه فیض السلام، ص 1270 ✾📚 @Dastan 📚✾
‍ ▫️▫️▫️▫️▪️ 📝 اگر می خواهید با امام زمان ارواحنافداه همراه، و جزء یاران ایشان باشید باید سنخیّت ایجاد کنید. اعتقادات و افکار و اعمال شما باید با حضرت یکی شود ، وقتی این جور شد شما می‌شوید در زمرهٔ افرادی که مثل یاران امام حسین علیه السلام «حَلّتْ بِفِنائک»، فنا می‌شوید در امام زمانتان، یکی می‌شوید . 🔸 استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی ✾📚 @Dastan 📚✾
👇 ده جمله کوتاه و تاثیر گذار از استاد الهی_قمشه_ای 1-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید..قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید... ۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد... ۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند... ۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد... ۵- هیچ کدام از ما با "ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم... ۶- "زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه "زبان” ... ۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم … ۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است... ۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند ! ۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز بدار ✾📚 @Dastan 📚✾
✨ ✨✨انتهاى شب ⚡️⚡️نگرانى هايت را به خدا بسپار و آسوده بخواب 🍃🍃خدا بيدار است… ✨✨شب بخير ✾📚 @Dastan 📚✾
صبح که می شود دنبال اتفاقات خوب بگرد دنبال آدم‌ های خوبی که حال خوبت را با لبخندهایشان به روزگارت سنجاق کنی روزِ خوب اتفاق نمی افتد روزِ خوب ساخته می شود. صبح بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃🍁🍃🦋🍃🍁🍃🍁 🔆از عطّاری به عرفان 🔅رزی عطّار نیشابوری در دکان عطّاری، مشغول معامله بود؛ درویشی آنجا رسید و چندین بار چیزی خواست و او نداد. دریش گفت: «چگونه خواهی مُرد؟» 🔅عطّار گفت: «چنان‌که تو خواهی مُرد.» 🔅 درویش کاسه‌ای چوبین داشت، زیر سر نهاد و الله گفت؛ جان بداد. عطّار، چون این بدید، حالش متغیّر شد و دکّان به هم زد و طریق سلوک بپیمود تا جایی که مولانا، صاحب مثنوی درباره‌ی او گوید: عطّار روح بود و سنایی دو چشم او **** ما از پی سنایی و عطّار آمدیم 📚(شرح مثنوی، زمانی، ج 1، ص 843، بیت 2880 🍂🍂امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «کسی که از عبرت‌ها پند گیرد (از انجام گناهان) بازایستد.» 📚(غررالحکم،2/75) ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋 🔆معجزات انبیاء 🌱ابن سکیّت از امام رضا علیه‌السلام سؤال نمود که: «به چه سبب حق‌تعالی حضرت موسی علیه‌السلام را با دست نورانی و عصا و چیزی چند که شبیه سحر بود فرستاد و حضرت عیسی علیه‌السلام را با معجزه‌ای که شبیه به طبابت طبیبان بود فرستاد و محمّد صلی‌الله علیه و آله و سلّم را به کلام فصیح و خطبه‌ها مبعوث گردانید؟» 🌱فرمود: حق‌تعالی چون مبعوث گردانید حضرت موسی علیه‌السلام را، غالب بر اهل عصر او سحر و جادو بود، پس آورد بسوی ایشان از جانب خدا معجزه‌ای چند را که از نوع سحر ایشان بود و مثل آن در قوّه‌ی ایشان نبود و جادوی ایشان را بر آن‌ها باطل کرد و حجت را بر ایشان تمام کرد. 🌱حضرت عیسی را مبعوث گردانید در وقتی که ظاهر گردیده بود در آن زمان، بیماری‌های مُزمن و مردم محتاج به طبیب بودند و طبیبان در میان ایشان بسیار بود، پس آمد به‌سوی ایشان، از جانب خدا با چیزی چند که نزد ایشان مثل آن‌ها نبود، از زنده کردن مُرده‌ها و شفا بخشیدن کورهای مادرزاد و پیسی، به اذن خدا؛ حجت را بر ایشان تمام کرد چون ایشان با نهایت خلاقیت از مثل آن‌ها عاجز بودند. حق‌تعالی حضرت محمّد صلی‌الله علیه و آله و سلّم را در زمانی فرستاد که غالب‌تر بر اهل عصرش خطبه‌های فصیح و سخنان بلیغ بود و پیشه و کمال ایشان هم چنین بود، پس آورد به‌سوی ایشان از کتاب خدا و مواعظ احکام و آنچه قول ایشان را باطل گردانید و عاجز گردیدند از اتیان (آوردن) به مثل آن و حجت را بر ایشان تمام کرد. 🌱ابن سکّیت گفت: تا حال چنین سخن شاقی نشنیده بودم، پس امروز حجت خدا بر خلق چیست؟ 🌱فرمود: عقلی که خدا به تو داده است که تمییز می‌توانی کرد میان کسی را که راست می‌گوید بر خدا یا دروغ می‌بندد بر او. ابن سکّیت گفت: و الله که جواب این است. 📚علل الشرایع، ص 121 -عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 79 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆 بانويى ، را از اهل قبرستان دور كرد 🌾علامه نورى نوشته : حاج ملا حسن مجاور نجف كه حق مجاورت را ادا كرد و عمرش را در عبادت سپرى كرد، از قول حاج محمد على يزدى به من گفت : 🌾مردى فاضل و صالح به خود پرداخته بود و هميشه در انديشه آخرت شبها در مقبره بيرون شهر معروف به ((مزار)) كه جمعى از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر مى برد. 🌾همسايه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و... با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمركچى شده بود، پس از مرگ ، او را در آن گورستان كه نزديك منزل آن مرد صالح بود به خاك سپردند. 🌾بيش از يك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه مرد صالح او را در خواب مى بيند كه او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است ! 🌾نزد او مى رود و مى گويد: من از آغاز و انجام و درون و بيرون تو باخبرم ، تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار زشتت حمل بر صحت شود، نه تقيه و نه ضرورتى ايجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه ستمديده اى را يارى رساندى ، كارت عذاب آور بود و بس ، پس از كجا به اين مقام رسيدى ؟ 🌾گفت : آرى ! چنان است كه گفتى ، من از لحظه مرگ تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم ، اما روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفته و در اينجا به خاكش سپردند، اشاره به جايى كرده كه پنجاه قدم از گورش دورتر بوده ، ديشب سه مرتبه امام حسين به ديدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از اين گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسايش قرار گرفتم . مرد صالح از خواب بيدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف مى رود، او را يافته و از حال همسرش مى پرسد، استاد اشرف مى گويد: ديروز از دنيا رفته و در فلان مكان يعنى ((مزار)) به خاكش سپرديم . مرد صالح مى پرسد: به زيارت امام حسين رفته بود؟ مى گويد: نه . مى پرسد: ذكر مصيبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه . سؤ ال مى كند روضه خوانى داشت ؟ مى گويد: نه . 🌾مى گويد: از اين سؤ الات چه مقصودى دارى ؟ مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گويد: مى خواهم بدانم ميان او و امام حسين چه رابطه اى بوده ؟ استاد اشرف پاسخ مى دهد: زيارت عاشورا مى خواند. 📚 هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسين عليه السلام ، ميررضا حسينى : ص 112. داستانهاى مفاتيح الجنان ، اسماعيل محمدى ، ص 40. كرامات امام حسين ، مصطفى اهوازى : ص ‍ 71. ✾📚 @Dastan 📚✾
‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌ ❣وقتی سپاسگزار آنچه هست باشی، و یا برای شاد بودن، نیاز به بهانه نداشته باشی .. آن زمان است که، به زندگی معنا می‌بخشی .. 🍃 دیروز تاریخ است .. 🍃 فردا معما .. 🍃 و امروز زندگی .. بیایید امروز را، قشنگ زندگی کنیم، که شاید فردایی نباشد ...🍃🍃🍃 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷توی خط فاو بچه‌های شمالی و اصفهانی در طرفین ما مستقر بودند، در واقع لشکر ۲۵ کربلا و لشکر ۸ نجـف. ما از آن‌ها عقب‌تر بودیم. ما می‌خواستیم با این دو لشکر در یک امتداد قرار گیریم؛ برای همین بچه‌ها ۳ تا لودر برده بودند جلو که خاکریز بزنند. عراقی‌ها بو برده بودند، کمین کردند و این بچّه‌هایِ لودری را به اسارت گرفتند. لودرها همان جلو مانده بود. هر شب از تیپ الغدیر یک گروه کامل شامل بی‌سیمچی و امدادگر و.... می‌رفتند تا.... 🌷تا مواظب لودرها باشند که عراقی‌ها نیایند لودرها را بردارند و بروند. یادم می‌آید یک شب یک گروه برای محافظت از لودرها به محل مورد نظر رفته بودند که؛ عراقی‌ها حمله کرده بودند و همه‌ی این بچه‌ها را به اسارت در آورده بودند. من پشت بی‌سیم بودم تا از احوال آن‌ها با خبر شوم. بی‌سیمچی آن گروه بی‌سیم زد، با من خدافظی کرد و گفت: «ما اسیر شدیم. حلال کنید. خدافظ.» : رزمنده دلاور دکتر حمیدرضا دهقانی تفتی منبع: خبرگزاری جمهوری اسلامی ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
فروش ویژه محصولات 🏴 هرچی برای سفر اربعین نیاز داری اینجا داره🤗👇👇 فروش تکی اونم به قیمت عمده😱😱 و.... ❗️❗️به همراه چاپ اختصاصی ❗️❗️❗️ https://eitaa.com/Tasbih_shoop https://eitaa.com/Tasbih_shoop محصولات فرهنگی تسبیح🌱 https://eitaa.com/Tasbih_shoop https://eitaa.com/Tasbih_shoop
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁 🔆مثام ابوحمزه ثمالی 💥ثابت بن دینار، معروف به ابوحمزه ثمالی، چهار امام یعنی امام سجاد علیه‌السلام، امام باقر علیه‌السلام، امام صادق علیه‌السلام و امام کاظم علیه‌السلام را درک کرد. او به درجاتی رسید که امام رضا علیه‌السلام در وصف او فرمود: 💥«ابوحمزه، لقمان زمان خود بود که چهار نفر از ما را خدمت کرده (استفاده برده).» امام صادق علیه‌السلام وقتی او را می‌دید، می‌فرمود: «هر وقت تو را می‌بینم احساس آرامش می‌کنم: اِنّی لَاستَریحُ رَأیتَکَ» دعای سحر که از امام سجاد علیه‌السلام است، معادل دو جزء قرآن می‌باشد که به نام راوی آن، ابوحمزه معروف گردیده است. خودش گفت: «امام سجاد علیه‌السلام شب‌های ماه رمضان تا سحر مشغول نماز بود، چون سحر می‌رسید این دعا را می‌خواند: «الهی لا تؤدِّبْنی بِعقُوبَتِک». 💥از این بیان معلوم می‌شود که همواره از فیض امام در سحرها استفاده برده است. 📚شاگردان مکتب ائمه علیهم السّلام، ج 1، ص 100 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 در سختی‌ها مثل دانهٔ قهوه باش 🔹زن جوانی پیش مادر خود رفت و از مشکلات زندگی خود برای او گفت و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل‌کردن مشکلاتش خسته شده است‌. 🔸مادرش او را به آشپزخانه برد. بدون اینکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت تا بجوشد. 🔹سپس توی اولی هویج ریخت. در دومی تخم‌مرغ و در سومی دانه‌های قهوه. بعد از 20 دقیقه که آب کاملا جوشیده بود، شعله‌ها را خاموش کرد! 🔸اول هویج‌ها را در ظرفی گذاشت. سپس تخم‌مرغ‌ها را هم در ظرف گذاشت و قهوه را هم در ظرف دیگری ریخت. ظرف‌ها را جلوی دخترش گذاشت. 🔹از دخترش پرسید: چه می‌بینی؟ 🔸دخترش پاسخ داد: هویج، تخم‌مرغ، قهوه. 🔹مادر از او خواست که هویج‌ها را لمس کند و بگوید چگونه‌اند؟! 🔸او این کار را کرد و گفت: نرم هستند. 🔹بعد از او خواست تخم‌مرغ‌ها را بشکند. بعد از اینکه پوسته آن را جدا کرد، تخم‌مرغ سفت‌شده را دید و در آخر از او خواست قهوه را بچشد. 🔸دختر از مادرش پرسید: مفهوم این‌ها چیست؟ 🔹مادر به او پاسخ داد: هر سه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده‌اند؛ آب جوشان. اما هر کدام عکس‌العمل متفاوتی نشان داده‌اند. 🔸هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر می‌رسید. اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت، به‌راحتی نرم و ضعیف شد. 🔹تخم‌مرغ در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت می‌کرد، اما وقتی در آب جوش قرار گرفت، مایع درونی آن سفت و محکم شد. 🔸دانه‌های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرارگرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند. 🔹سپس از دخترش پرسید: تو کدام‌یک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش می‌آید، تو چگونه عمل می‌کنی؟ تو هویج، تخم‌مرغ یا دانه‌های قهوه هستی؟ 🔸به این فکر کن که من چه هستم؟ آیا من هویج هستم که به نظر محکم می‌آیم، اما در سختی‌ها خم می‌شوم و مقاومت خود را از دست می‌دهم؟ 🔹آیا من تخم‌مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع می‌کند، اما با حرارت محکم می‌شود؟ 🔸یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش و طعم دلپذیری را آزاد کرد. 🔹اگر تو مانند دانه‌های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر می‌شوند تو بهتر می‌شوی و شرایط را به‌نفع خودت تغییر می‌دهی! ‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ⭕️همه چیز در دسترس ماست، ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند؛ نه به قرآن قائلند، نه به عترت و نه روایات آنها را قبول دارند! 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۷۸ ✾📚 @Dastan 📚✾
💚چرا شکر گزاری اینقدر بر روی زندگی ما تاثیر گذار است؟ ✔ هنگامیکه در حال شکر گزاری کردن هستید در اصل شما بر روی آنچه که دارید تمرکز و توجه می‌کنید وقتی چیزی را بیشتر ببینید طبق قانون جهان هستی از آن بیشتر دریافت میکنید شما در حین شکر گزاری در حال بیشتر دیدن نعمت ها هستید ✔وقتی در حال شکر گزاری هستید شما در اصل بر روی حس مثبت خود تکیه کرده اید و وزنه حس مثبت شما سنگین تر است ✔وقتی در حال شکر گزاری هستید بدون هیچ چشم داشت و انتظاری قدر دانی میکنید و‌جهان به این قدر شناسی شما جواب خواهد داد و‌چون جهان هستی پر از فراوانی است آن را بیشتر و بیشتر به شما نشان خواهد داد ✔وقتی شما در حال شکر گزاری هستید ارتعاش مثبت بر روی خواسته خود دارید و به جهان اعلام میکنید که بیشتر دیده اید و بیشتر دریافت میکنید 💫 حس قدر شناسی برابر است با: توجه + احساس مثبت و این دوقطب بزرگ ،انرژی مضاعفی بر زندگی شما ساطع میکند و دریک کلام شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند‌♥️ ✾📚 @Dastan 📚✾