eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️معنای« بهشت زیر پای مادران است» از زبان مقام معظم رهبری ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از مجمع جهانی قادمون
✅ فی رحاب المقاومة مکتب مقاومت و ریشه های آن در باورهای منطقه 🪧نشست اول 🔰با حضور و سخنرانى: 👤دکتر سید سعید رضا عاملی ؛ رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران 👤شیخ خالد الملاء ؛ رئيس جمعیت علمای اهل سنت عراق 👤شیخ ماهر حمود ؛ رئیس اتحادیه جهانی علمای مقاومت از لبنان 👤حجت الاسلام والمسلمین لطفیان ؛ دبیر شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت 👤دکتر حمید رضا مقدم فر ؛ مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 👤شیخ محمد علی امینی ؛ مدیر حوزه علمیه سلطان العلماء بندر لنگه 👤دکتر سید مختار هاشمی ؛ فعال فرهنگی 👤ماموستا اقبال بهمنی ؛ عضو خبرگان رهبری 👤شیخ صهیب حبلی ؛ عضو ارشد علمای مقاومت لبنان 👤دکتر سید احمد هاشمی؛ فعال فرهنگی و استاد مدارس علوم دینی 👤آخوند عصام الدین گوگلانی ؛ فعال فرهنگی و استاد مدارس علوم دینی 👤ماموستا محمد طاهر احمدزاده؛ فعال فرهنگی 📅زمان: شنبه ۱ دی ماه ۱۴۰۳ساعت ۲۰ 📺 پخش از شبکه اینترنتی سفیر http://heyatonline.ir/SAFIR_TV 📌شبکه اینترنتی سفیر https://eitaa.com/joinchat/4981204C11559fa282 @safir_tv 📌مجمع جهانی قادمون https://eitaa.com/joinchat/4063756819Cc175adf54d @qademon
هدایت شده از جارچی بانوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی: زن در خانه، هوایی است که بدون او تنفس ممکن نیست... و سلام الله علیها مبارک 😍🎉 🔻 https://eitaa.com/jaarchi_banovan بهترین کانال اختصاصی بانوان🔺
🩸 شهادت غریبانه‌ی امام جماعت حرم حضرت رقیه سلام الله علیها و کارمند محلی سفارت ایران در دمشق 🔘 سخنگوی وزارت خارجه ایران: ▫️ شهادت سید داود بیطرف، کارمند محلی سفارت ایران در دمشق که ۲۵ آذر بر اثر تیراندازی عناصر تروریست به خودرویش در دمشق به شهادت رسید را به خانواده او و مردم ایران تبریک و تسلیت عرض نموده و این اقدام جنایتکارانه را شدیدا محکوم می‌کنیم. 🏷 سلام الله علیها ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 💕 🌷هميشه وقتی قرار بود بمباران بشود، قبلاّ آژير به صدا درمی‌آمد. پدافند‌ها آماده می‌شدند و برای امتحان، کمی شليک می‌کردند. مردم به پناهگاه‌ها می‌دويدند و بعد، هواپيما‌ها از راه می‌رسيدند. اما آن روز، اصلاّ از اين خبر‌ها نبود. پانزده فروردين سال ۱۳۶۵ بود. من و برادرم داشتيم توی حياط، دوچرخه سواری می‌کرديم. يک‌مرتبه ديدم شيشه‌ها خرد شدند و به زمين پاشيدند و پنجره‌ها از جا در آمدند. با تعجب برادرم را نگاه کردم و بعد دويدم طرف اتاق. پدر و مادر و خواهر‌‌هايم افتاده بودند روی زمين و پرده بزرگ پنجره، رويشان کشيده شده بود. 🌷روی پرده هم، پر از خرده شيشه بود. وقتی آن‌ها از زير پرده در آمدند، همه دويديم طرف زيرزمين. اما زيرزمين هم زياد امن نبود. سقف ترک خورده بود و گچ‌ها داشتند می‌ريختند. گرد و خاک زيادی همه‌جا را پوشانده بود و تازه آن موقع بود که صدای آژير بلند شد و بعد، ضدهوايی‌ها هم به صدا در آمدند. تا «سفيد» شدن وضعيت، در پناهگاه مانديم. سر پدرم شکسته بود و خون می‌آمد. وقتی بيرون آمديم، ديديم.... 🌷دیدیم محله شلوغ است. يکی گريه می‌کرد، يکی می‌دويد... امدادگر‌ها پدرم را بردند بيمارستان. بعد، پدربزرگ و مادربزرگم سر رسيدند. دويدم و گريه‌کنان خودم را انداختم به اغوش آن‌ها. آن‌ها مرا بردند خانه‌شان. دو ساعت بعد، پدرم با سر باند‌پيچي شده برگشت. من همه‌اش به انفجار فکر می‌کردم و به اين‌که چرا قبلش، آژير به صدا در نيامده است. مدتی بعد، همه چيز را فهميدم. آن روز، با موشک شهرمان را زده بودند. : آقای محمدمرتضی بادامی 🌱🍃🌱🍃🌱🍃🍃🌱🍃🌱 ناب و زیبا 🌸🍂🍃🍁🍃🌸🍃🍂🍁 🍂 🍃🌸بزرگمهر وزیر دعوی دانستن زبان حیوانات می کرد و انوشیروان منتظر فرصتی بود تا صدق آن را معلوم کند. تا روزی که با هم برای گشت و گذار رفته بودند و پادشاه بر کنگره خرابه ای دو جغد کنار هم نگریست و با تمسخر از وزیر خواست که برود و ببیند چه می گویند. بزرگمهر نزد جغدها رفت و بعد از لحظاتی برگشت و گفت: قربان یکی از جغدها پسری دارد و نزد جغد دیگر که دختر دارد به خواستگاری آمده.🌸🍃 جغد صاحب دختر صد خرابه مهریه طلبید و جغد صاحب پسر به او گفت: اگر زمانه چنین و سلطان زمان نیز همین باشد به عوض صد خرابه، هزار خرابه پشت قباله دخترت اندازم. 🍃گر مَلک این باشد و این روزگار 🍃زین ده ویران دهمت صد هزار ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖فاطمه باغ گلاب است خدا مي‌داند 💗فاطمه گوهرناب است خدا مي‌داند 💖فاطمه واژه زيباست، تعجب نكنيد 💗كرم فاطمه درياست، تعجب نكنيد 💖فاطمه دخترطاهاست بگو يازهرا 💗فاطمه روح تولاست بگو يازهرا میلاد مـادر خوبی‌ها‌ی عالم 💗حضرت فاطمه (سلام‌الله) و روز بزرگداشت مقام 💗مادر و زن، بر همه مادران و زنان سرزمینم مبارک باد🎊🎁 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سخن در شكم و ورود نور روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شد و از آن حضرت پيرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها سؤ ال كرد؟ امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه حضرت خديجه با پيغمبر خدا صلّلى اللّه عليه و آله ازدواج كرد، زنان مكّه با او به مخالفت برخاستند و خديجه از اين امر بسيار نگران و اضطراب داشت ، تا آن كه بعد از مدّتى ، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه عليها منعقد گرديد. و پس از گذشت اندك زمانى ، جنين مونس مادر خود شد و از درون شكم با وى سخن مى گفت و خديجه اين راز را پنهان مى داشت تا آن كه روزى حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله وارد منزل گرديد و متوجّه شد كه خديجه با كسى سخن مى گويد، فرمود: با چه كسى سخن مى گفتى ؟ خديجه پاسخ داد: با جنين و بچّه اى كه در شكم دارم ، سخن مى گفتم ؛ چه اين كه او انيس و مونس من مى باشد. حضرت رسول فرمود: اى خديجه ! جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه اين نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پيشوايان دين را برگزيده است ، تا در روى زمين خليفه و براى جهانيان حجّت باشند. پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانى رحم فرا رسيد، آن گاه خديجه براى زنان قريش پيام فرستاد تا او را در مورد زايمانش كمك نمايند؛ ليكن آنان با طرح سخنانى تلخ و شماتت آميز، از انجام كار اجتناب كردند. و خديجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، كه ناگاه چهار زن گندمگون و رشيد وارد منزل وى شدند وگفتند: اى خديجه ! ما از جانب پروردگار، به يارى تو آمده ايم ، من ساره همسر ابراهيم و مادر اسماعيل هستم و اين آسيه دختر مزاحم هم نشين تو در بهشت خواهد بود، و آن ديگرى مريم دختر عمران و مادر عيسى است و آن يكى هم ، كلثوم خواهر موسى مى باشد. و سپس آن چهار زن بهشتى در اطراف بستر خديجه نشستند و او را كمك و يارى نمودند تا اين كه ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در حالى كه پاك و پاكيزه بود ديده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش ، تمام خانه هاى مكّه را روشنائى بخشيد. پس از آن ، ده فرشته با در دست داشتن ظرف هاى بهشتى و آب كوثر وارد شدند و نوزاد عزيز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفيد و خوشبو پوشاندند. در همين لحظه ، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به يگانگى خداوند و رسالت پدرش ، حضرت محمّد و امامت شوهرش ، حضرت علىّ و يازده فرزندش صلوات اللّه عليهم داد؛ و نام مبارك فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جارى نمود. و سپس بر يكايك حاضران سلام كرد، پس از آن همچنين ميهمانان تبريك و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند. 📚الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 525، ح 1، و الثّاقب فى المناقب ، ص 285، ح 244، و بحارالا نوار، ج 43، ص 2 3، و دلائل الامامة : ص 76، ح 17. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و گرامیداشت مقام مادر و زن 🔹حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در ۲۰ جمادی‌الثانی سال پنجم بعثت، هشت سال پیش از هجرت، در مکه مکرمه به دنیا آمدند. ایشان فرزند رسول‌ گرامی اسلام(ص)، همسر امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام و مادر ۱۱ امام معصوم صلوات الله علیهم هستند و خداوند در آیه تطهیر به پاکی ایشان شهادت می‌دهد. 🔸حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در مقام تقوا، عصمت و طهارت به مرتبه‌ای رسیدند که پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله غضب و خشنودی آن حضرت را برابر با غضب و خشنودی خداوند می‌دانند. همچنین میفرمایند: دخترم فاطمه بهترین زنان از گذشتگان و آیندگان تا روز قیامت و سیده‌ی تمام زنان عالم‌ است. 🔹حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها در دامان پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پرورش یافتند. ایشان در تمام دوران زندگی شریک غم‌های پدر بودند و همواره الگوی اخلاق حسنه و انسانیت به شمار می‌رفتند. همچنین حضرت زهرا همسر نمونه برای امام علی (علیه‌السلام) و مادری فداکار برای فرزندان خود بودند. یکی از یادگارهای ایشان تسبیح معروف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که در تعقیب نمازها ذکر می‌شود. 🔸حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ادامه‌دهنده راه انبیا بودند و پیامبر گرامی اسلام هرگاه ایشان را می‌دیدند، تسکین می‌یافتند. از این رو ایشان را «ام ابیها» یعنی مادر پدر نامیدند. به مناسبت ولادت ایشان، این روز به عنوان "روز مادر" و "روز زن" نام‌گذاری شده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
♦️ساعت ۲ نصف شب تلفن خونه زنگ خورد ! با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب زنگ زده؟ گفت منم قاسم دلم تنگ شده بود برات از کربلا زنگ میزنم نائب زیارتِ هستم چی سوغاتی بیارم؟ فرمانده محور مقاومت و سپاه قدس مادری خمیده داشت به نام مادر شهید علی شفیعی بی بی سکینه اشک میریخت تعریف میکرد ... ✾📚 @Dastan 📚✾
📚لطف الهی حکایتی از زبان حضرت مسیح (علیه السلام ) نقل می کنند که بسیار شنیدنی است. می گویند او این حکایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت های مختلف آن را بیان میکرد. حکایت این است : مردی بود بسیار متمکن و پولدار. روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بنابراین ، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آن ها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند ، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گر چه این کارگران تازه ، غروب بود که رسیدند ، اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد. شبانگاه ، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود ،هنگامی که خورشید فرو نشسته بود ، او همه ی کارگران را گردآورد و به همه ی آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی است آنانی که از صبح به کار مشغول بودند ، آزرده شدند و گفتند : این بی انصافی است. چه می کنید ، آقا ؟ ما از صبح کار کرده ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده اند. بعضی ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند. آن ها که اصلاً کاری نکرده اند مرد ثروتمند خندید و گفت : (( به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده ام کم بوده است؟ کارگران یک صدا گفتند : نه ، آنچه که شما به ما پرداخته اید ، بیش تر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است. با وجود این ، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیدند و کاری نکردند ، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته ایم.( مرد دارا گفت : من به آنها داده ام زیرا بسیار دارم. من اگر چند برابر این نیز بپردازم ، چیزی از دارائی من کم نمیشود. من از استغنای خویش می بخشم. شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقع تان مزد گرفته اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می دهم ، بلکه می دهم چون برای دادن و بخشیدن ، بسیار دارم. من از سر بی نیازی ست که می بخشم. مسیح گفت : بعضی ها برای رسیدن به خدا سخت می کوشند. بعضی ها درست دم غروب از راه می رسند. بعضی ها هم وقتی کار تمام شده است ، پیدایشان می شود. اما همه به یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می گیرند. شما نمی دانید که خدا استحقاق بنده را نمی نگرد ، بلکه دا رائی خویش را می نگرد. او به غنای خود نگاه می کند ، نه به کار ما. از غنای ذات الهی ، جز بهشت نمی شکفد. باید هم این گونه باشد. بهشت ، ظهور بی نیازی و غنای خداوند است. دوزخ را همین تنگ نظرها برپا داشته اند. زیرا اینان آنقدر بخیل و حسودند که نمیتوانند جز خود را مشمول لطف الهی ببینند ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 ولادت امام خمینی (رهبر انقلاب اسلامی) 🔹 حضرت آیت‌الله العظمی سید روح‌الله موسوی، معروف به امام خمینی (ره)، در روز بیستم جمادی‌الثانی سال ۱۳۲۰ قمری، همزمان با میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، از پدری به نام "سید مصطفی موسوی" و مادری به نام "هاجر احمدی" در شهر خمین دیده به جهان گشودند. ایشان از نسل سادات حسینی بوده و خاندانشان به تقوا و دیانت مشهور بودند. 🔸 امام خمینی (ره) در کودکی پدر خود را از دست دادند؛ چرا که سید مصطفی، پدر ارجمند ایشان که از روحانیون مبارز و دارای نفوذ بود، توسط جعفرقلی‌خان و رضاقلی سلطان خمینی (از اشرار منطقه) مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید. 🔹 ایشان پس از گذراندن دروس ابتدایی در زادگاه خود، به محضر آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در اراک راه یافتند و سال‌ها از ایشان بهره بردند. سپس با تأسیس حوزه علمیه قم، به همراه استاد خود به شهر قم هجرت کردند. 🔸 با رحلت آیت‌الله بروجردی، امام خمینی فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز نمودند و به عنوان دشمن سرسخت رژیم پهلوی در برابر شاه ایستادند. رژیم پهلوی ایشان را به ترکیه تبعید کرد، اما پس از نزدیک به ۱۵ سال دوری از وطن، در حالی که ملت ایران مشتاق حضور ایشان بود، وارد تهران شدند و رهبری انقلاب اسلامی ایران را به دست گرفتند. 💠 @RoozieHalal 💠 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 یک عاشقانه آرام 🔸روایت های کمتر شنیده شده ای از رفتار عاشقانه علما و بزرگان دین با همسرانشان ✾📚 @Dastan 📚✾
العجل بیا گل زهرا - حامد جلیلی(1).mp3
2.68M
🎼 العجل بیا گل زهرا (س) 🎤 حامد جلیلی 🔊 صوت مهدوی سلام الله علیها ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴سفر شگفت‌انگیز امام صادق علیه‌السلام با کشتیِ که پرچم آن منقش به نام حضرت مهدی عجل‌الله فرجه بود... 🌕داودبن‎کثیر رقّّی گوید: وارد شهر مدینه شده و به محضر امام صادق -علیه السلام- شرفیاب گردیدم، هنگامی‌که در مجلس ایشان جای گرفتم شروع به گریه نمودم. امام صادق«علیه السلام» فرمود: «داود! چه‌چیز باعث گریه‌ی تو شده است»؟ عرض کردم: «ای پسر رسول خدا«صل الله علیه وآله و سلم» عدّه‌ای به ما می‌گویند: خداوند به شما اهل بیت پیامبر فضیلتی خاص غیر از آنچه به دیگران نیز داده، عنایت نکرده و برتری خاصی به شما غیر از آنچه به دیگران بخشیده، نداده است»؟! امام فرمود: «نفرین شده‌ها دروغ گفته‌اند». آنگاه برخاست و با پای خویش ضربه‌ای به دیوار خانه زد. و خطاب به آن فرمود: «به قدرت خدا به‌ وجود آی»! ناگهان یک کشتی از یاقوت سرخ به‌ وجود آمد که در وسطش مروارید سفیدی قرار داشت و بر بالای کشتی، پرچم سبزی بود که بر رویش نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست، محمّد -صلی الله علیه و آله- رسول خداست و قائم -عجل الله تعالی فرجه الشریف- دشمنان را به هلاکت خواهد رساند و مؤمنان را برخواهد انگیخت و خداوند او را به‌وسیله‌ی فرشتگان یاری خواهد ساخت». و در وسط کشتی چهار صندلی از انواع گوهرها بود که امام صادق «ع» بر یکی از آن‌ها نشست و مرا بر یکی از آن‌ها و فرزندشان موسی (امام کاظم (علیه السلام)) را بر یکی و فرزند دیگرشان اسماعیل را بر یکی دیگر از آن‌ها نشاند و خطاب به کشتی فرمود: «به برکت خداوند عزّوجلّ به راه بیافت». کشتی در دریایی خروشان که سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل بود به حرکت درآمد و میان کوه‌هایی از مروارید و یاقوت روان شدیم تا به جزیره‌ای رسیدیم که در میانش گنبدهایی از مروارید سفید بود و فرشتگان گرداگرد آن‌ها حلقه زده بودند و ندا می‌دادند: «خوش آمدی! خوش آمدی! ای پسر رسول خدا «ص»! امام صادق«ع» فرمود: «این‌ها گنبدهای امامان از خاندان و نسل محمّد -صلی الله علیه و آله- هستند، هرگاه یکی از ایشان از دنیا برود نزد این گنبدها بیاید تا فرا رسیدن آن زمانی‌ که خداوند در قرآن فرموده است: «سپس شما را بار ديگر بر آن‌ها چيره مى‌كنيم و شما را به‌وسيله‌ی اموال و فرزندان كمك خواهيم‌ كرد؛ و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار مى‌دهيم.(اسراء/۶) 📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۴ 📗مسند الإمام الصادق، ج۱، ص۱۲۵ 📗بحار الأنوار،ج ۴۷، ص ۱۵۹ 📗دلایل الإمامهًْ، ص۲۹۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷پروفسور «ادون روزو» رئيس موزه جنگ فرانسه را به مدت يک ساعت به شلمچه می‌بردند. احمد دهقان _ نويسنده جنگ _ تعريف می‌کرد: وقتی با اين آدم فرانسوی پا به شلمچه گذاشتيم، او هی نفس عميق می‌کشيد و وای وای می‌کرد و می‌گفت: اين‌جا کجاست؟ اين زمين با آدم حرف می‌زند! ما اگر يک وجب از اين زمين را در فرانسه داشتيم، نشانت می‌دادم مردم چه زيارتگاهی درست می‌کردند. 🌷بعد هم همين «ادون روزو» گفته بود آرزوی من اين است که يک هفته بتوانم با پای پياده روی اين خاک _ شلمچه _ قدم بزنم. موقع رفتن به کشورش هم گفته بود: همه بيست سال مطالعه و تلاش و تحقيقاتی که روی جنگ‌های دنيا داشته‌ام يک طرف، اين سه روزی که ايران بودم و درباره‌ِ جنگ شما شنيدم، يک طرف. : رزمنده دلاور حمید داودآبادی که در شانزده سالگی به جبهه رفت. (یکی از نویسندگان فعال در عرصه خاطره نگاری و تاریخ نگاری دفاع مقدس.) ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی که تلاش نکنید کاری فراتر از توانایی های فعلی خود انجام دهید، هرگز رشد نخواهید کرد 🙃 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام😊✋ صبحتون پُر انرژی و نشاط☕️🌸 🌸دوستان عزیز 🍃دوشنبه تون زیبا 🌸آرزومندم امروز 🍃زیباترین انرژیهای 🌸مثبت نصیبتون گردد 🍃که پراز خوبی 🌸پراز شادی 🍃پراز بهروزی 🌸و پراز قاصدکهای 🍃خوش خبر باشـد 🌸روزتون پراز موفقیت باشد ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام😊✋ صبحتون پُر انرژی و نشاط☕️🌸 🌸دوستان عزیز 🍃دوشنبه تون زیبا 🌸آرزومندم امروز 🍃زیباترین انرژیهای 🌸مثبت نصیبتون گردد 🍃که پراز خوبی 🌸پراز شادی 🍃پراز بهروزی 🌸و پراز قاصدکهای 🍃خوش خبر باشـد 🌸روزتون پراز موفقیت ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆در احوال زندگى امام سجاد(علیه السلام ) از قول امام باقر عليه السلام چنين نقل شده كه : چون امام باقر عليه السلام بدن مبارك پدر بزرگوارش امام زين العابدين عليه السلام را غسل داد، ناظران سجده گاه هاى حضرت از زانو و پشت پاهاى شريفش را ديدند كه هم چون زانوان شتر پينه بسته بود و به گردن مبارك نگريستند آن جا نيز پينه بسته ديدند. به امام باقر عليه السلام عرض كردند: يا بن رسول الله صلى الله عليه و آله پينه جاهاى سجده را از كثرت سجود مى دانيم ، اما اين كه بر دوشش ‍ مى بينيم از چيست ؟ فرمود: اگر از دنيا نرفته بود چيزى به شما نمى گفتم ، روزى بر او نمى گذشت جز آن كه يك يا چند گرسنه را سير مى كرد تا آن جا كه دسترسى داشت . و چون شب فرا مى رسيد به بازمانده از قوت و روزى عائله اش نظر مى كرد آن را در انبانى مى گذاشت و چون مردم به خواب مى رفتند آن را به دوش ‍ مى كشيد و به كوچه هاى مدينه منوره مى رفت و آهنگ مردمى مى كرد كه از مردم به خاطر عزت نفس چيزى نمى خواستند، آن انبان را در نزد آن ها خالى مى كرد آن چنان كه نمى دانستند او كيست ؟ و از خاندانش جز من كسى از اين راز آگاه نبود و من اين روش را از او آگاهى يافتم ، اميد داشت كه صدقه را با دست پنهانى بدهد و از فضل آن برخوردار گردد و مى فرمود: همانا صدقه پنهانى خشم خدا را خاموش مى كند هم چنان كه آب آتش را فرو مى نشاند و چون يكى از شما صدقه بدهد كه اگر با دست راست عطا كند آن را از دست چپ مخفى و پنهان سازد. سفينة البحار، ج 2، ص 24. ✾📚 @Dastan 📚✾
بازاری و عابر مردى درشت استخوان و بلند قامت كه اندامى ورزيده و چهره اى آفتاب خورده داشت و زد و خوردهاى ميدان جنگ يادگارى بر چهره اش گذاشته و گوشه چشمش را دريده بود، با قدمهاى مطمئن و محكم از بازار كوفه مى گذشت . از طرف ديگر، مردى بازارى در دكانش نشسته بود. او براى آنكه موجب خنده رفقا را فراهم كند، مشتى زباله به طرف آن مرد پرت كرد. مرد عابر بدون اينكه خم به ابرو بياورد و التفاتى بكند، همان طور با قدمهاى محكم و مطمئن به راه خود ادامه داد. همينكه دور شد يكى از رفقاى مرد بازارى به او گفت : هيچ شناختى اين مرد عابر كه تو به او اهانت كردى كه بود؟. نه ، نشناختم ! عابرى بود مثل هزارها عابر ديگر كه هر روز از جلو چشم ما عبور مى كنند، مگر اين شخص كه بود؟ عجب ! نشناختى ؟ اين عابر همان فرمانده و سپهسالار معروف ، ((مالك اشتر نخعى )) بود. عجب ! اين مرد مالك اشتر بود؟! همين مالكى كه دل شير از بيمش آب مى شود و نامش لرزه بر اندام دشمنان مى اندازد؟ بلى مالك خودش بود. اى واى به حال من ! اين چه كارى بود كه كردم الا ن دستور خواهد داد كه مرا سخت تنبيه و مجازات كنند. همين حالا مى دوم و دامنش را مى گيرم و التماس مى كنم تا مگر از تقصير من صرف نظر كند. به دنبال مالك اشتر روان شد. ديد او راه خود را به طرف مسجد كج كرد. به دنبالش به مسجد رفت ، ديد به نماز ايستاد. منتظر شد تا نمازش را سلام داد. رفت و با تضرع و لابه خود را معرفى كرد و گفت : من همان كسى هستم كه نادانى كردم و به تو جسارت نمودم . مالك :((ولى من به خدا قسم ! به مسجد نيامدم مگر به خاطر تو؛ زيرا فهميدم تو خيلى نادان و جاهل و گمراهى ، بى جهت به مردم آزار مى رسانى . دلم به حالت سوخت ، آمدم در باره تو دعا كنم و از خداوند هدايت تو را به راه راست بخواهم . نه ، من آن طور قصدى كه تو گمان كرده اى در باره تو نداشتم 📚سفينة البحار، ماده ((شتر))، نقل از مجموعه ورام . ✾📚 @Dastan 📚✾
♦️هفت توصیه کاربردی حضرت زهرا سلام‌الله علیها ✾📚 @Dastan 📚✾