eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش همان روایت نود پنج روز صحیح باشد بیست روز هم، بیست روز است برای علی (ع) 💔 #فاطمیه #همه‌ی_زندگی_علی(ع) #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان •✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5978581771518739559.mp3
7.39M
🎼سلام‌ ای همسر مولا 🎤 حاج حسین 🔻 🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ •✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5868576805685823078.pdf
3.05M
. ⭕️ متن خطبه فدکیه با تقسیم بندی تدبری 📥 پیشنهاد ویژه برای ایام ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه 🥀 🍃چادرت‌را‌بتکان،روزی‌مارا‌بفرست.. ▪️آغاز#ایام‌_فاطمیه‌ ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) تسلیت‌باد #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
▪️پیام فاطمیه چیست؟! این است که حتی اگر دستت را شکستند دست از یاری #امام_زمانت برنداری🧡🌱 #فاطمیه الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفرج #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
◾️امام زمان(عج): دختر رسول خدا، فاطمه(سلام الله علیها) برای من سرمشقی نیکو است. (الغیبه،طوسی،ص۲۸۶) 🏴 شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمة الزهراء سلام الله عليها را تسلیت عرض می‌نماییم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
✳ کاش آقا بود و این خنده را می‌دید... ✍ زینب گفت: «دلت چگونه شاد می‌شود؟» به حسن نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود می‌گیرد و خطبه‌های او را می‌خواند، دلم شاد می‌شود.» زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبه‌های پسرعمو را بخوان!» فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آن‌که زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب می‌کند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه حسین. صدای خنده‌ی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستین‌های فضه تا بازو بالا بود و دست‌هایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خنده‌تان بروم، فاطمه جان!» و با اشک‌های جاری آمد و پیش از آن‌که فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را می‌دید و می‌شنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت. و حسن دید که خنده‌ی مادرش آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند کورترین گره اندوه را باز کند... 📚 از کتاب 📖 صفحات 69 و 70 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان بسیارتاثیرگذار حضرت آیت الله خامنه ای 🔴خانه داری را تحقیر نکنید... حضرت زهرا سلام الله علیها 👌 ✾📚 @Dastan 📚✾