eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
یک‌ذره از نور علی ابن ابیطالب علیه‌السلام... آیا در حدیث شنیده‌اید که وقتی حضرت، تشریف می‌آورد به خانه خدا تکیه می‌دهد؟ خانه خدا یعنی خدا، یعنی تکیه‌گاه ولی عصر(عج) خداست – معنایش این است. به خانه تکیه می‌دهد یعنی اعتماد و یقین او به خداست، علم و قدرت او مال خداست. 🌱 آن‌گاه جمالش را نشان می‌دهد، یا مَعشَرَ الخَلائِقِ الا وَ مَن ارادَ اَن یَنظُرَ الی ادَمَ وَ شَیثٍ فَها اَنَا ذا ادَمَ وَ شَیثٌ – ای اهل عالم، هر کس اراده دارد آدم(ع) را ببیند، مرا ببیند. هر که می‌خواهد نوح(ع) را ببیند، ابراهیم(ع) را ببیند؛ همین‌طور رئوس پیامبران را می‌شمرد. در آخر می‌گوید وَ مَن اَرادَ اَن یَنظُرَ الی مُحمدٍ وَ امیرالمومنینَ فَها اَنا ذا مُحمدٍ و امیرالمومنینَ. سپس همین طور آبا و اجدادش را می‌شمرد تا به خودش می‌رسد. 🌱 قلب شما از کودکی از همان‌جا دارد بهره می‌برد و پدران و مادرانتان همه از این سرچشمه آب می‌خوردند. امیدوارم اعتمادی که در قلبتان آمده است را بزرگ بشمارید – ولو این‌که مقدارش به خیال خودتان کم باشد. آن اعتماد، خیلی زیاد است. بی‌خود نیست که مطالب بزرگ را درک می‌کنید. وقتی که نگاه کنید خواهید دید آن ذره‌ای از محبت امیرالمومنین و خانواده طهارت(ع) که در شما هست، بسیار بزرگ است. آن ذره، چون از بالا آمده است نامش ذره است، والا اگر بخواهی آن را در مقایسه با پایین حساب کنی، هر چه روی زمین، بشر و مخلوق هست، قربان آن ذره از حبّ علیّ ابن ابیطالب(ع). 🌱 آن را ذره فرمودند چون از بالا آمده است، از پیش‌گاه خدا – عِندنا خَزائنُهُ؛ امیرالمومنین(ع) خزانه خداست. یک ذره آن با قلب شما تماس گرفته است، لذا آن را ذره فرموده‌اند. 🌱 امیدوارم به واسطه نور آن‌ها بیابید که یک ذره از نور علی ابن ابیطالب(ع) خیلی زیاد است؛ که در هر قلبی تابید، دیگر عصیان، ضرر نمی‌رساند. چقدر دکان شیطان را تخته کرد و مومنی که می‌خواهد به سوی خدا برود چقدر قدرت پیدا کرد و الا مقصد نمی‌گذاشت کسی جان در ببرد. الان به زحمتند، چه رسد به وقتی که آن ذره نباشد. ذره که آمد، ریشه معصیت کنده شد، آن‌چه هم که خدای نخواسته به واسطه قوای شهوات و خواهش‌ها از فرد صادر شود نمی‌تواند ضرر و اثر بگذارد. نور امیرالمومنین(ع) با معصیت، میانه ندارد لذا آن چرک و پستی را می‌زند و از میان می‌برد – امیدوارم گناه، نصیب دوست اهل بیت(ع) نشود. @Dastan1224
گاهی بهترین کاری که میشه کرد نه فکره نه خیال نه ناله و نه زاری فقط باید یه نفس عمیق کشید و ایمان داشت که بالاخره همه چیز اونجوری که باید و خدا میخواد، درست میشه @Dastan1224
✨﷽✨ ♨به مانند کافر جان میدهند... ✍مرحوم كليني در كتاب كافي روايتي از امام صادق عليه‌السلام نقل مي‌كند كه فرمودند: علي بن ابيطالب يك روز دچار درد چشم شد. پيامبر وقتي آمدند تا از علي عيادت كنند ديدند آن حضرت از شدت درد فرياد مي‌كشد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي جزع و فزع مي‌كني؟ آيا واقعا درد تو بسيار شديد است؟ علي عليه‌السلام عرض كرد: يا رسول‌الله تا به حال چنين دردي نداشته‌ام. پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي!وقتي كه ملك الموت مي‌آيد تا جان انسان كافري را بگيرد سفودي (مثل سيخ كباب) در دست دارد و بوسيله آن جان او را مي‌گيرد و اين قبض روح آن چنان دردناك است كه كافر فرياد مي‌زند... حضرت علي (عليه‌السلام) همين كه اين را شنيد از بستر خود برخاست و گفت: يا رسول‌الله يك بار ديگر هم اين مطلب را بگوييد، چون آنقدر از شنيدن آن وحشت كردم كه درد چشم خودم را فراموش كردم. بعد فرمود: يا رسول الله آيا اين اختصاص به كافران دارد يا بعضي ديگر از امت تو هم اينطور هستند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: سه دسته از امت من هم اينطور قبض روح مي‌شوند: 1- كسي كه مسئوليتي دارد و ظلم مي‌كند 2- گروهي كه مال يتيم مي‌خورند 3- شاهدي كه به دروغ شهادت دهد @Dastan1224
✍ إنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلدُّنْيَا دَارَ بَلْوَى وَ اَلْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى وَ جَعَلَ بَلْوَى اَلدُّنْيَا لِثَوَابِ اَلْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى اَلدُّنْيَا عِوَضاً. 👌 خداوند ، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری دنیا را سبب پاداش آخرت ساخته و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است. @Dastan1224
‍ ‍ 👈داستان بسیار عجیب از مکاشفه "آیت الله خویی" در مقابل،"آیت الله سید علی قاضی" 😳 آیت الله خویی می گفت👇 «در جوانی به نجف رفتم، شنیدم آقای قاضی استاد اخلاق و عرفان است؛ عده ای هم بدی او (مرحوم قاضی) را می گفتند که مثلا درویش است.» « من شک کردم که بروم یا نروم، تا این که 👇 💂‍♀️ناگهان پیکی از طرف خود مرحوم قاضی پیغامی آورد😳که فلانی ! تو که بچه نیستی، گول بخوری، درس خوانده ای، پس به مجلس ما بیا.دیدم درست می گویند، برای همین رفتم و در جلسه درس مرحوم قاضی شرکت کردم.» وقتی آیت الله خویی پیش مرحوم قاضی می رود، آیت الله قاضی دستشان را بالا می گیرند ✌️ آیت الله خویی می گوید «ناگهان آن طرف دست ایشان، 👇 ✔️شبح خودم را دیدمو سنم بالا رفت ✔️و شاگردانم بیشتر شد، ✔️سوالات فقهی را از سرتاسر جهان اسلام از من می پرسیدند ✔️گذران زندگی ام را آن طرف دست مرحوم قاضی می دیدم ✔️و ناگهان از مأذنه های بعضی مساجد صدا آمد که آیت الله خویی رحلت کرد ((😳یعنی مرگ خودم را هم دیدم😳)) 💠مرحوم قاضی به من گفت، این ها را نشان دادم که یقین پیدا کنی.» .✔️مرحوم قاضی بعدا می گوید که اگر این سید طاقت داشت، بعد از مرگش را هم نشان می دادم @Dastan1224
خوشا به حال شما جوان‌ها... - @akhlagh_elahi.mp3
2.53M
🔸 خوشا به حال شما جوان‌ها... 🎙 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) ┏━✨🕊✨🕊✨┓ 🆔    @Dastan1224
🌼نباید مغرور شویم ✍ آیت‌الله بهجت(ره): نباید مغرور شویم. تا نزدیکی‌های وفات و تا [آن] زمانی که شیطان زنده است، انسان در مخاطره است! به خدا پناه می‌بریم. إلهی لاتَکلْنِی إِلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَینٍ أَبَداً؛معبودا! هیچ‌گاه، به اندازه‌ی چشم بر هم زدنی، مرا به خود وامگذار. اگر انسان طرفةالعینی به خود واگذار شود، از خدا جدا خواهد شد، و شیطان کار خود را کرده و انسان را فریب خواهد داد. 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١٩۵ ┏━✨🕊✨🕊✨┓ @Dastan1224
📚داستانهایی از امام خمینی ره ▪️ورزش با لباس روحانیت مرحوم سید احمد خمینی در زمان حیات امام در مصاحبه ای گفت: امام ما را در انتخاب کارمان آزاد می گذاشت؛ مثلاً من علاقه زیادی به فوتبال داشتم و بر سر آن، چندین بار دست هایم شکست که هنوز آثار آن هست. آن موقع ها ما هم در قم اطلاع داشتیم که وی بهترین فوتبالیست دبیرستان خود است. پدری که برای سلامتی خود ده ها سال پیش این ورزش مهم را با حفظ لباس روحانیت انجام می داد، طبیعی است که کاری به انجام آن توسط فرزند دبیرستانی خود نداشته باشد و آن را جهت ورزیدگی بدن، برای او لازم بداند؛ به خصوص که مورد علاقه او هم بوده است ▪️بهترین عطر را انتخاب می کرد امام نمونه کامل ساده زیستی، قناعت و صرفه جویی در استفاده از امکانات زندگی بودند؛ ولی همیشه فضای محیط زندگی، اتاق کار و محل عبادت و خواب وی، از بوی دل انگیز عطرهای بسیار خوشبو، آکنده بود و در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطرها، در حد کمال مقید بود. وقتی دوستان امام از دور و نزدیک، انواع عطرهای داخلی و خارجی را به محضر وی اهدا می کردند، امام تنها در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود، بهترین ها را انتخاب می کرد. ┏━✨🕊✨🕊✨┓ @Dastan1224
🌷 آیت الله جوادی آملی : ✍ هنگامی كه شیطان به خداوند متعال گفت : من از چهار طرف (جلو ، پشت ، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏ كنم. فرشتگان پرسیدند : شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است ، پس چگونه انسان نجات می‏ یابد؟! خداوند متعال فرمود : راه بالا و پایین باز است راه بالا : نیایش راه پایین : سجده 👌 بنابراین ، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند ، یا سری بر آستان او بساید می‏ تواند شیطان را طرد كند. @Dastan1224
🌷 آیت الله کوهستانی (ره) : ☘️ برای ادا کردن قرض و تنگی معیشت سوره های مبارکه ی و را سفارش می فرمودند که زیاد بخوانید . 📗 بر قله ی پارسایی @Dastan1224
✨﷽✨ ✍روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟» شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.» همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟» شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: «شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.» گفتا؛ شیخا، هر آن‌چه گویی هستم آیا تو چنان‌که می‌نمایی هستی؟ @Dastan1224
✅عالم با عمل ✍حاج آقای قرائت: میگفتند در یک جایی صحبت بر سر این بود که میخواهیم برای جایی شهردار انتخاب کنیم به نظر شما بهتر است ایشان دارای چه تحصیلاتی باشند دکترای شهرسازی یا دکترای مدیریت یا مهندس عمران یا فوق لیسانس معماری یا دکترای محیط زیست؟ من گفتم که تحصیلات خوب است اما اگر بین چند نفر تحصیلکرده شک داشتید که چه کسی را انتخاب کنید، همه آنها را برای مصاحبه دعوت کنید و جلوی در ساختمان مصاحبه مقداری پوست میوه بیاندازید، هر کدام از این دکترها و‌مهندسها، با دیدن آشغال خم شد و آن را برداشت و در سطل زباله انداخت همان را برای مسوولیت شهرداری شهر انتخاب کنید که عالم با عمل است. @Dastan1224
✍آیت الله بهجت (ره) : از شخصی پرسیدند : اگر آب جوش بخوری ، لب هایت می سوزد ؟ گفتم بله ! بعد دوباره پرسیدند : اگر غذا نخوری ، معده ات می سوزد ؟ گفتم بله دیگر ، گرسنه می شوم ! فرمودند : خب اگر گناه کنی باید جگرت بسوزد ، آیا به اینجا رسیده ای ؟! 📚در محضر @Dastan1224
✍ آیت‌الله بهجت(ره): خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیری بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام [عمل] قبول و کدام رد می‌شود. 📚 در محضر بهجت، ج1، ص28 @Dastan1224
🔴 بدون اهتمام به امور مسلمانان به مقصد نمی‌رسیم! ✍ آیت‌الله بهجت(ره): آیا می توانیم سالم بار به منزل ببریم و در عین حال به امور مسلمانان و مؤمنین بی تفاوت باشیم؟! آیا امکان دارد بدون اهتمام به امور مسلمانان، به مقصود برسیم؟! 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۵۱ @Dastan1224
آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره🌸 می تواند با رعایت و دستورهای دینی از اطبا مستغنی شود. 👈 @Dastan1224
کسی رو قضاوت نکنید! فقط برای اینکه گناهانش با گناه های شما فرق داره... @Dastan1224
حضرت علامه حفظه الله : باید سعى كرد كه ذكر را قلب بگويد كه عمده حضور قلب است و گر نه ذكر با قلب ساهى(غافل) پيكر بی روان و كالبد بی جانست‏... 👈 @Dastan1224
👌 این صدقه دادن های اول صبح... 🌷 امام صادق  (علیه السلام) فرمودند : «که هیچ چیز نزد خدا از صرف نمودن مال برای امام علیه السلام محبوب تر نیست و بدرستی که خداوند در عوض یک درهم که مؤمن از مال خود بمصرف امام برساند به اندازه کوه احد در بهشت به او عطا می فرماید.» (مکیال المکارم/ج۲/ص۳۵۱) این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد، مولا علیه السلام بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند. @Dastan1224
🌷 شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و از فقر خود شکایت کرد. ☘️حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی 1️⃣ سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد 2️⃣ بر من صلوات بفرست. 3️⃣ سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود. 🌿 آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد. 📕اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص 262 @Dastan1224
⚜️کوری در محشر⚜️ ✍️یکی از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود یکی از بستگانشان در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از استفاده سرشار آن زندگی را می گذارند پس از مرگش او را دیدند در حالی که کور بود از او سببش را پرسیدند که چرا در برزخ نابینا هستی ؟ گفت : ملکی را که خریده بودم وسط زمین مزروعی آن چشمه آب گوارایی بود که اهالی ده مجاور می آمدند و از آن برمی داشتند و حیوانات خود را آب می دادند به واسطه رفت وآمدشان مقداری از زراعت من خراب می شد و برای اینکه سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم به وسیله خاک و سنگ و گچ آن چشمه را کور نمودم و خشکانیدم وبیچاره مجاورین به ناچار به راه دوری مراجعه می کردند ، این کوری من به واسطه کور کردن چشمه آب است به او گفتم آیا چاره ای دارد ؟ گفت اگر وارثها بر من رحم کنند و آن چشمه را جاری سازند تا مورد استفاده مجاورین گردد حال من خوب می گردد . ایشان فرمود به ورثه اش مراجعه کردم آنها هم پذیرفتند و چشمه را گشودند پس از چندی آن مرحوم را با حالت بینایی و سپاسگزاری دیدم . آدمی باید بداند که هرچه می کند به خود کرده است : ( لَها ما کَسَبَتْ وَعَلَیْها مَااکْتَسَبَتْ ) اگر به کسی ستم نموده به خودش ستم کرده ، اگر به کسی نیکی کرده به خودش نیکی کرده است. 📚 داستانهاي شگفت/ شهید دستغيب ص 292‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ @Dastan1224
‍ ‌ 📚آشی برایت یا برایش بپزم که یک وجب روغن داشته باشد! از این اصطلاح برای تهدید استفاده می‌شود. حال تهدید به افشاء حقایقی که از کسی می‌دانند و یا هر نوع تهدید دیگری. در کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که به نظر ریشه این ضرب‌المثل است. ناصرالدین شاه سالی یک بار (آن‌هم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. (لازم به ذکر است که این مراسم منشاء چند ضرب‌المثل دیگر هم هست). در حیاط قصر اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله‌قلمکار هریک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر‌الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلی‌حضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سرآشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می‌کرد. به دستور آشپزباشی در پایان کار کاسه آشی به در خانه هر یک از رجال فرستاده می‌شد و او می‌بایست آن کاسه را پس از خالی شدن از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که می‌خواستند خیلی تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند که این البته به ضرر آن‌ها نیز بود. چون آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می‌شد اشرفی کمتری در کاسه پس می‌فرستاد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش، که روغن زیادی هم رویش ریخته شده، دریافت می‌کرد حسابی بدبخت میشد. به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می‌شد٬ برای تهدید او می‌گفت: "آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد. @Dastan1224
🌼خیلی متن قشنگیه ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ..........ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ .ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" گر به دولت برسی، مست نگردی مردی، گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی، اهل عالم همه بازیچه دست هوسند، گر تو بازیچه این دست نگردی مردی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ @Dastan1224
. آیت الله شیخ محمد تقی آملی می‌فرمود : من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت می‌کردم. روزی از ایشان پرسیدم : ما می‌خوانیم و می‌شنویم که عده ای هنگام قرائت قرآن کریم آفاق پیش روی شان باز می‌شود و غیب و اسرار برای آنها تجلی می‌کند، در حالی که ما قرآن می‌خوانیم و چنین اثری نمی بینیم؟! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره ی من نظر کرد سپس فرمود : بلی! آنها قرآن کریم را تلاوت می‌کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می‌ایستند، سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می‌کنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می‌کنند، توجه دارند و می‌فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند؛ اما تو قرآن را قرائت میکنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای و قرآن را روی زمین می‌گذاری و در آن می‌نگری آیت الله شیخ محمد تقی آملی می‌گفت : بلی، من همین طور قرآن می‌خواندم و زیاد به قرائت آن می‌پرداختم، مثل این که مرحوم قاضی مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجودم به سویش شتافتم و ملازم جلسه هایش شدم. 💠 @Dastan1224
✨﷽✨ « مفتاح راه » ✍نقل ‌است‌ که :دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . . 👈در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است! 💥ندا آمد که : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه . . . مفتاح راه ، همراه لحظه لحظه هایتان باد @Dastan1224
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 علی (ع) و کاسب بی ادب ...! ﺩﺭ ﺍیامی ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺯﻣﺎﻣﺪﺍﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻮﺩ ، ﺍﻏﻠﺐ ﺑﻪ سرکشی ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎ می ﺭﻓﺖ ﻭ گاهی ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ تذکراتی می ﺩﺍﺩ ﺭﻭﺯی ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﻣﺎﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺭ می ﻛﺮﺩ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ای ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﮔﺮﻳﻪ می ﻛﻨﺪ ، ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻋﻠﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺶ ﻛﺮﺩ . ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : آقای ﻣﻦ یک ﺩﺭﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺮﻣﺎ ﺑﺨﺮﻡ ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺳﺐ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻧﭙﺴﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ، ﺣﺎﻝ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﻢ ﻛﺎﺳﺐ ﻗﺒﻮﻝ نمی ﻛﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻛﺎﺳﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺧﺪﻣﺘﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺷﻤﺎ ﺧﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ . ﻛﺎﺳﺐ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻛﺴﺒﻪ ﻭ ﺭﻫﮕﺬﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺯﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ جلوی ﺩﻛﺎﻧﺶ ﺭﺩ ﻛﻨﺪ کسانی ﻛﻪ ﻧﺎﻇﺮ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ، ﭼﻪ می کنی ﺍﻳﻦ علی ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﺳﺖ ...!! ﻛﺎﺳﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺖ ﻭ ﺭﻧﮕﺶ ﺯﺭﺩ ﺷﺪ ، ﻭ ﻓﻮﺭﺍ خرمای ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ راضی ﺑﺎﺵ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ راضی می ﻛﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ : ﺭﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ کنی ﻭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ بنمایی @Dastan1224
مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود. تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت . اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد... تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟ درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم... مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...! علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم. از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم. مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود. علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم... نتیجه : دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم @Dastan1224
☘ آیت الله کشمیری(ره) : 🌷 ، روزی صد مرتبه چنان چه در روایت آمده ، هفتاد نوع بلا را از انسان دور می کند که آسان ترین آن غم و اندوه است. 📖 آفتاب خوبان ، ص۸۳ ┏━✨🕊✨🕊✨┓ 🆔    @Dastan1224