کنار #امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام نشسته بودم. امام نگاهی به من کردند و فرمودند:
«نعمان!... سال ها بعد، یکی از فرزندان من در خراسان با زهر کشنده ای #شهید خواهد شد. اسم او مثل اسم من، علی است. اسم پدرش هم مانند اسم پسر«عمران»، #موسی است. این را بدان! هرکس که #قبر او را زیارت کند، خدا تمام #گناهان قبل از زیارتش را خواهد بخشید... به خاطر پسرم علی».
حرف امام که تمام شد، سکوت کردم و به گلیم کهنه اتاق خیره شدم. با خودم گفتم: «این درست!... امّا من چرا گناه کنم که به خاطر بخشش، #امام_رضا علیه السلام را زیارت کنم؟ باید به خاطر دلم و برای محبتم به اهل بیت علیهم السلام او را زیارت کنم».
به امام نگاه کردم. انگار با لبخندش حرفم را تأیید می کرد
#حکایت_روایت
#داستان_کوتاه_مذهبی
☀️@Dastan1224