#با_تو_هرگز_127
_ازم سراغ تورو گرفت بهش گفتم که ازت خبر ندارم بهم گفت که راستشو بگم گفت حالش اصلا خوش نیست تمام دیشب رو دنبال توگشته منم دوباره دروغمو تکرار کردم وگفتم که ازت خبری ندارم همونجا جلو در
خونه مون وا رفت ونشست بعدم برگشت با خودش حرف زد اولش فکر کردم با منه ولی دیدم نه با خودشه دایم تکرار میکرد که اکه بلایی سرش بیاد خودمو نمیبخشم پشت سر هم به خودش فحش ولعنت
میداد سوگند بخدا وضعش خیلی خراب بود باورت میشه اون گریه کرد
_خواستم بهش دلداری بدم ولی دیدم اون اصلا متوجه من نیست تو خودش بود همونطور که نشسته بودیهو بلند شد ورفت هر چی صداش کردم نشنید اصلا سوگند ترو خدا بهش زنگ بزن ممکن یه بلایی سرش بیادها....
_بادمجون بم آفت نداره تو نگرانش نباش
-سوگند باورم نمیشه که این خود تویی سوگندی که من میشناختم اینقدر بی رحم نبود
-اون سوگند خیلی وقته که مرده
-چه بلایی سرت اومده؟آخه تو چت شده؟
-رومینا بیخیال درد من مال دیروزو امروز نیست یه زخم کهنه ست همه ی دنیا دست به دست هم داد تا نابود شم دیگه حتی نمیخوام برای خودم گریه کنم من تموم شدم ..
_سوگند این حرف ها رونزن قوی باش مثل قبلا ها یادته این تو همیشه هر وقت مشکلی برام پیش میومد دلداری مون میدادی میگفتی زندگی بخاطر همین سختی هاشه که شیرینه پس کو اون سوگند چرا حالا شکسته چرا حالا کم آورده
_رومینا حرف میزدو گریه میکرد اما من بی هیچ حسی گوش میکرد
-رومینا بسه خودتو ناراحت نکن ببخشید نباید تورو وارد این زندگی لعنتیم میکرد گریه نکن من خودم یه جوری با زندگیم کنار میام
پوزخند تلخی زدم وادامه دادم:تو راست میگی من هنوزم همون سوگند قوی وصبور بلدم چه جوری درستش کنم
اینا رو که میگفتم بغض لعنتیمو قورت دادم
-فدات شم ببخشید که اعصاب تو رو هم خراب کردم
-من دوستتم سوگند میفهمی دوستت دوست به چه درد دوست میخوره دوست شریک شادی وغم دوستشه مگه نه؟
-آره عزیزم مرسی که بفکرمی
-سوگند به دانیال زنگ بزن
-باشه تو نگران نباش خودمون همه چیز رو درست میکنیم
-وقتی برگشتی حتما باید بیام ببینم
-حتما عزیزم
-اگه کاری نداری باهام من قطع کنم تا تو زودتر به دانیال زنگ بزنی انو از نگرانی در بیاری
-نه عزیزم برو به زندگیت برس نگرانم نباش
-خیالم راحت؟
-راحت راحت من حالم خوبه الانم زنگ میزنم دانیالم حالش خوب میشه..
-باشه پس خداحافظ
-خداحافظ
_گوشی رو قطع کردم رفتم تو فکر تو رو خدا بدبختی رو میبینی خودم
بس نبودم الان یکی دیگه رو هم قاطی این زندگی مزخرف کردم لعنت به من خودم بجهنم چرا باعث شدم اعصاب یکی دیگه اینقدر بهم بریزه
_آخه بیچاره رومینا مشکلات خودش بس نبود الان فکر منم رو هم میکشه منی که دیگه تموم شدم دیگه همه چیزم رو از دست دادم ..
_سرم تکیه داده بودم به دیوار و تو افکارم غرق شده بودم گاه امیدوار بودم
وگاه ناامید گاه سوگند همیشگی میشدم قوی و استوار وگاه سوگند شکست خورده میشدم ...
گوشیم زنگ خورد ،نگاهی بهش انداختم شماره ی دانیال بود زل زده بودم به گوشی نمیدونستم چکار کنم گوشیم رفت رو پیغامگیرش
-میدونم که صدامو میشنوی پس قسم ت میدم گوشی رو بردار دلم میخواد صداتو بشنوم میخوام بدونم که حالت خوبه تو رو خدا گوشی رو بردار اصلا اگه دلت نمیخواد حرف نزن لااقل بذار صدای نفس هاتو
بشنوم
_عکس العملی نشون ندادم
-سوگند تو رو بجون عزیزترین کست قسمت میدم جواب بده.....
ادامه دارد.....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662