#رابطه_امام_حسن(علیه السلام)
و #امام_حسین(علیه السلام)
در بیان کرامت و بزرگواری امام حسن مجتبی (علیه السلام) این کریم بزرگوار اهل بیت عصمت و طهارت، هرچه بگوییم ناچیز است. یکی از رفقاء اهل معنا نقل می کرد:
به مناسبت میلاد مسعود امام حسن مجتبی (علیه السلام) قصد منبر رفتن داشتم،روز قبل از آن به سراغ مفاتیح الجنان رفتم و با خود گفتم :«زیارت نامه ی امام حسن علیه السلام را پیدا کنم و با استفاه از معانی آن و فضائل و بزرگواری های ام علیه السلام که در زیارت نامه شان آمده سخنرانی خواهم کرد و به آن حضرت توسلی پیدا می کنیم. »
به هر حال مفاتیح را گشودم و به دنبال زیارت نامه امام حسن علیه السلام گشتم ، اما هر چه گشتم زیارتی با این عنوان نیافتم حتی #مفاتیح را صفحه به صفحه جست و جو کردم اما هیچ زیارت نامه مخصوص شخص امام علیه السلام را نیافتم . آنجا که زیارت نامه قبور ائمه بقیع علیه السلام بود به طور دسته جمعی ، زیارت نامه ای آورده شده بود و هیچ زیارت نامه خصوصی در کار نبود.
#مظلومیت امام حسن علیه السلام را به شکل عجیبی به خاطر آوردم ، با خود گفتم :«حتی در کتاب ادعیه ما شیعیان نیز، زیارت نامه ای مخصوص امام حسن علیه السلام وجود ندارد.» دلم شکست و بسیار گریه کردم . در همان حال خوابم برد . در خواب دیدم که امام حسن مجتبی علیه السلام به نزد من آمدند و حالم را پرسیده ، فرمودند :«چرا ناراحت و نگرانی؟»
گفتم :«آقاجان ! به سبب مظلومیت شماست، شما حتی یک زیارت نامه مخصوص ندارید.» امام فرمودند:«مگر شما نمی دانید که وجود و تجلی من در حسین خلاصه شده است و هر جا نامی از امام حسین علیه السلام برده شود حتماً یادی از من هست؟»
گرچه امامان علیه السلام پس از امام حسین علیه السلام همگی فرزندان اویند، اما در زیارت نامه امامان علیه السلام و حتی امامزادگان آمده است:«السلام علیک یا ابن الحسن و الحسین علیه السلام» نام امام حسین علیه السلام نیز مصغر نام حسن است و هر دو یک معنا دارند.
#حکایت_روایت_حدیث
#داستان_مذهبی
#تشرف_عالم_رویا
☀️@Dastan1224
روزی حکیمی مردی را دید که خیلی ناراحت و بود
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم
حکیم گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است
حکیم پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود
حکیم پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم
حکیم گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است
#گذشت
#حکایت_روایت_حدیث
#بیماری_دل
#پروفایل_مذهبی
☀️@Dastan1224
#امام_صادق (علیه السلام) فرموده است یکی از پیروان امام علی (علیه السلام) بیمار و گرفتار تب سوزانی بود.
امام حسین (علیه السلام) به دیدار او رفت.
همین که حضرتش به حجره او وارد شد، تب سوزان آن مرد از میان رفت.
او گفت به راستی و به حق به آنچه شما آورده اید معتقد و خشنودم و آشکار است که تب از شما می گریزد.
امام حسین (علیه السلام) فرمود به خدا سوگند که خداوند هیچ چیز نیافریده است، مگر آنکه او را به فرمانبرداری از ما فرمان داده است.
#حکایت_روایت_حدیث
#داستان_مذهبی
☀️@Dastan1224
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما»
امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن.
اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن.
دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن.
سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن.
چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن.
پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز #توبه نیافت.
#حکایت_روایت_حدیث
#آخرت_قیامت
#گناه_آتش_جهنم
#حدیث_امام_حسین_علیه_السلام
☀️@Dastan1224
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از محلی عبور میکردند. در راه به جمعیتی برخورد مینمود که در بین آنها مرد با قدرت و نیرومندی در حال زورآزمایی بود، و سنگ بزرگی را که مردم آن را سنگ زورمندان و وزنه قهرمانان مینامیدند از روی زمین بلند میکرد. تماشاگران با مشاهده زورآزمایی ورزشکار، او را تحسین و تشویق میکردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: این اجتماع مردم برای چیست؟ عده ای، وزنه برداری آن قهرمان را به عرض رسانده و گفتند: شخصی در اینجا زورآزمایی میکند.
فرمود: به شما بگویم مرد قوی و قهرمان کیست؟ قهرمان کسی است که اگر شخصی به او دشنام داد غضب نکند و تحمل نموده، و برنفس غلبه کرده و بر شیطان نفس پیروز گردد.
#حکایت_روایت_حدیث
#تواضع_فروتنی
#غلبه_برنفس_اماره
☀️@Dastan1224
روزی امام سجاد(علیه السلام) فرزندش امام باقر(علیه السلام) را که در آن هنگام نوجوان بود، صدا زد و گفت: «فرزندم! با پنج گروه دوست نشو!»
امام باقر(علیه السلام) گفت: «با چه کسانی پدر؟!»
امام سجاد(علیه السلام) گفت:
«اول با انسان دروغ گو، چون او مثل سرابی است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد.
دوم با انسان فاسق، چون او گناه می کند و تو را به لقمه نانی یا کم تر می فروشد.
سوم با انسان بخیل، زیرا او از کمک مالی به تو در لحظه ای که سخت تنگ دست و نیازمندی، دریغ می کند.
چهارم، از دوستی با انسان نادان دوری کن، زیرا او می خواهد به تو سود برساند، اما بر اثر حماقت زیان می رساند
و در آخر از کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده، دوری کن، زیرا من آن ها را در سه جای قرآن لعن شده و دور از رحمت الهی یافتم.
#حکایت_روایت_حدیث
#رفیق_دوست
☀️@Dastan1224
در روزگاران قدیم پادشاه، مهمانی بزرگی ترتیب داد و در آن بزرگان شهر و دانشمندان را دعوت کرد.
از آن جایی که همه می دانستند که فرزند لقمان به تازگی دانش بسیاری درباره نجوم آموخته است او را به همراه پدرش دعوت کردند تا در مجلس از علم خود بگوید و همه را سرگرم کند و زینت مجلس باشد.
وقتی که لقمان و پسرش وارد مجلس شدند، چشمش به عالمان شهر افتاد، در آن لحظه برای آن که علمش را به نمایش بگذارد، درباره علم نجوم سخن سرایی کرد و ناگفته های بسیاری در این علم به زبان آورد.
همه او را تحسین کردندبحث ادامه یافت تا این که صحبت از علوم دیگر رسید و موضوعی فلسفی پیش آمد، پسر لقمان که دید برخی از نادانان عالم نما حرف هایی اشتباه درباره فلسفه می زنند، شروع به بحث و جدال با آنها کرد و با این که می دید
صحبت او در آنها اثری ندارد، به حرف هایش ادامه می داد.
در تمام این لحظات، حواس لقمان کاملا به پسرش بود و چون دید حرف های پسر تمامی ندارد، از مجلس عذرخواهی کرد و او را چند لحظه ای به بیرون مجلس برد و گفت: «پسرم! به تو پندی می دهم و می خواهم آن را آویزه گوشت کنی!
دانش را برای فخرفروشی نزد دانشمندان ،
با بحث و جدل با نادانان
یا برای زیبایی و سرگرمی مجلس
نیاموز که در غیر این صورت راهی بد را پیشه خود ساخته ای.»
سپس هر دو به مجلس بازگشتند و فرزندش این بار سنجیده صحبت می کرد و اغلب سکوت می کرد.
#حکایت_روایت_حدیث
☀️@Dastan1224
الوالعبّاس جوالقى روزى جوالى به کسى داد و فراموش کرد به چه کسى داده است . هر چه اندیشید، یادش نیامد. روزى به نماز ایستاده بود، یادش آمد که جوال خود را به چه کسى داده است . به دکان رفت و به شاگرد خود گفت :یادم آمد که جوال را به چه کسى داده ام .
شاگردش گفت : چگونه یادت آمد؟
الوالعباس گفت : در نماز یادم آمد.
شاگرد گفت : اى استاد، به نماز خواندن مشغول بودى یا به جوال جستن ؟
الوالعبّاس متوجّه کار بدش شد و دکان را رها کرد و به طلب علم پرداخت و چندان علم بیاموخت تا مفسّر قرآن شد.
هنگام نماز، حواس نمازگزار باید از تشتّت و پراکندگى بدور باشد و در یک چیز خلاصه گردد. آرى باید قلب متوجه یک چیز باشد و آن فقط خداست و بس ، که اگر از خدا غافل گردد ناچار خشوع و حضور قلب در غیر خدا خلاصه مى شود.
#نماز_با_حضور_قلب
#حکایت_روایت_حدیث
☀️@Dastan1224
روزی امام سجاد(علیه السلام) فرزندش امام باقر(علیه السلام) را که در آن هنگام نوجوان بود، صدا زد و گفت: «فرزندم! با پنج گروه دوست نشو!»
امام باقر(علیه السلام) گفت: «با چه کسانی پدر؟!»
امام سجاد(علیه السلام) گفت:
«اول با انسان دروغ گو، چون او مثل سرابی است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد.
دوم با انسان فاسق، چون او گناه می کند و تو را به لقمه نانی یا کم تر می فروشد.
سوم با انسان بخیل، زیرا او از کمک مالی به تو در لحظه ای که سخت تنگ دست و نیازمندی، دریغ می کند.
چهارم، از دوستی با انسان نادان دوری کن، زیرا او می خواهد به تو سود برساند، اما بر اثر حماقت زیان می رساند
و در آخر از کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده، دوری کن، زیرا من آن ها را در سه جای قرآن لعن شده و دور از رحمت الهی یافتم.
#حکایت_روایت_حدیث
#رفیق_دوست
☀️@Dastan1224
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما»
امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن.
اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن.
دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن.
سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن.
چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن.
پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز #توبه نیافت.
#حکایت_روایت_حدیث
#آخرت_قیامت
#گناه_آتش_جهنم
#حدیث_امام_حسین_علیه_السلام
☀️@Dastan1224
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از محلی عبور میکردند. در راه به جمعیتی برخورد مینمود که در بین آنها مرد با قدرت و نیرومندی در حال زورآزمایی بود، و سنگ بزرگی را که مردم آن را سنگ زورمندان و وزنه قهرمانان مینامیدند از روی زمین بلند میکرد. تماشاگران با مشاهده زورآزمایی ورزشکار، او را تحسین و تشویق میکردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: این اجتماع مردم برای چیست؟ عده ای، وزنه برداری آن قهرمان را به عرض رسانده و گفتند: شخصی در اینجا زورآزمایی میکند.
فرمود: به شما بگویم مرد قوی و قهرمان کیست؟ قهرمان کسی است که اگر شخصی به او دشنام داد غضب نکند و تحمل نموده، و برنفس غلبه کرده و بر شیطان نفس پیروز گردد.
#حکایت_روایت_حدیث
#تواضع_فروتنی
#غلبه_برنفس_اماره
☀️@Dastan1224
#رابطه_امام_حسن(علیه السلام)
و #امام_حسین(علیه السلام)
در بیان کرامت و بزرگواری امام حسن مجتبی (علیه السلام) این کریم بزرگوار اهل بیت عصمت و طهارت، هرچه بگوییم ناچیز است. یکی از رفقاء اهل معنا نقل می کرد:
به مناسبت میلاد مسعود امام حسن مجتبی (علیه السلام) قصد منبر رفتن داشتم،روز قبل از آن به سراغ مفاتیح الجنان رفتم و با خود گفتم :«زیارت نامه ی امام حسن علیه السلام را پیدا کنم و با استفاه از معانی آن و فضائل و بزرگواری های ام علیه السلام که در زیارت نامه شان آمده سخنرانی خواهم کرد و به آن حضرت توسلی پیدا می کنیم. »
به هر حال مفاتیح را گشودم و به دنبال زیارت نامه امام حسن علیه السلام گشتم ، اما هر چه گشتم زیارتی با این عنوان نیافتم حتی #مفاتیح را صفحه به صفحه جست و جو کردم اما هیچ زیارت نامه مخصوص شخص امام علیه السلام را نیافتم . آنجا که زیارت نامه قبور ائمه بقیع علیه السلام بود به طور دسته جمعی ، زیارت نامه ای آورده شده بود و هیچ زیارت نامه خصوصی در کار نبود.
#مظلومیت امام حسن علیه السلام را به شکل عجیبی به خاطر آوردم ، با خود گفتم :«حتی در کتاب ادعیه ما شیعیان نیز، زیارت نامه ای مخصوص امام حسن علیه السلام وجود ندارد.» دلم شکست و بسیار گریه کردم . در همان حال خوابم برد . در خواب دیدم که امام حسن مجتبی علیه السلام به نزد من آمدند و حالم را پرسیده ، فرمودند :«چرا ناراحت و نگرانی؟»
گفتم :«آقاجان ! به سبب مظلومیت شماست، شما حتی یک زیارت نامه مخصوص ندارید.» امام فرمودند:«مگر شما نمی دانید که وجود و تجلی من در حسین خلاصه شده است و هر جا نامی از امام حسین علیه السلام برده شود حتماً یادی از من هست؟»
گرچه امامان علیه السلام پس از امام حسین علیه السلام همگی فرزندان اویند، اما در زیارت نامه امامان علیه السلام و حتی امامزادگان آمده است:«السلام علیک یا ابن الحسن و الحسین علیه السلام» نام امام حسین علیه السلام نیز مصغر نام حسن است و هر دو یک معنا دارند.
#حکایت_روایت_حدیث
#داستان_مذهبی
#تشرف_عالم_رویا
☀️@Dastan1224