eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌺هنگامی که خبر شهات علیرضا ناهیدی را آوردند، مادر محسن شروع کرد به گریه کردن، محسن به او گفت: "شهادت افتخار است و منتظر باش که یک روز هم خبر شهادت مرا بشنوی…" وقتی مادر در جوابش گفت «انشاءالله پیروز می‌شوید.» 💖محسن پاسخ داد: ما خدمت می‌کنیم تا آنجا که زنده‌ایم و تا خدا بخواهد و سرانجام شهید می‌شویم. هرگاه از او سؤال می‌شد که در جبهه چه می‌کند، می‌خندید و می‌گفت: 🌺"اگر خدا قبول کند، یک رزمنده هستم. مادر آنجا کاری انجام نمی‌دهیم که قابل توجه باشد." محسن نیز یکی از فرماندهانی بود که تنها پس از شهادتش، خانواده‌اش متوجه شدند 💖که فرمانده تیپ بوده است. چند روز پس از اینکه فرماندهان تیپ ذوالفقار توسط نیروهای مزدور کمین خوردند، «محسن نورانی» و «محمدتقی پکوک» به شهادت رسیدند. 🌹 روحش شـاد یـادش گرامـی 🌷http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💠 👈 تولد و كودكى 🔸🌹محسن حججی در ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت و به یاد فرزند شهید حضرت زهرا (س) ، نام او را گذاشتند. 🔹🌹جدّ پدری او عالم فاضل از علمای بنام نجف آباد بود. 🔸🌹محمدرضا حججی (پدر محسن) که از دوران دفاع مقدس بوده، به شغل شریف رانندگی تاکسی مشغول است و در تمام سالیان عمر کوشیده است بر سر سفره خانواده بگذارد. 🔹🌹مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و فعالیت اصلی او است. محسن فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است. 🔸🌹کودکی و نوجوانی محسن، همچون سایر بچه های نجف آباد، خیلی عادی گذشت. از ۷ سالگی وارد فضای و فعالیت های شد. 🔹🌹حضور در خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد، برای نخستین دفعات، طعم شیرین محبت اهل بیت (علیهم السلام) را به او چشاند. علاقه زیادی به داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان مداحی و قرآن قرائت می کرد. اولین کتاب غیردرسی که از پدرش هدیه گرفت: (ع) بود. 🌷 شادی روحش 🌷http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
| 📍شما مریض بودی 🌟همسرم، عزیزم! می‌خواهم مرا حلال کنی. آن موقع که بنده به جبهه می‌آمدم، شما مریض بودی و بنده نتوانستم پیش شما بمانم؛ یعنی وظیفه شرعی بود که به جبهه بیایم. خلاصه امیدوارم خداوند بزرگ به شما شفا عنایت فرماید و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم. یاد شهدا با @Dastan1224
| 📍شما مریض بودی 🌟همسرم، عزیزم! می‌خواهم مرا حلال کنی. آن موقع که بنده به جبهه می‌آمدم، شما مریض بودی و بنده نتوانستم پیش شما بمانم؛ یعنی وظیفه شرعی بود که به جبهه بیایم. خلاصه امیدوارم خداوند بزرگ به شما شفا عنایت فرماید و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم. یاد شهدا با صلوات🌷 @Dastan1224
| 📍شما مریض بودی 🌟همسرم، عزیزم! می‌خواهم مرا حلال کنی. آن موقع که بنده به جبهه می‌آمدم، شما مریض بودی و بنده نتوانستم پیش شما بمانم؛ یعنی وظیفه شرعی بود که به جبهه بیایم. خلاصه امیدوارم خداوند بزرگ به شما شفا عنایت فرماید و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم. یاد شهدا با @Dastan1224
🔰 | 🌟ادامه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود. رفتم پنکه رو روشن کردم و خوابیدم من به گرما خیلی حساسم خواب بودم احساس کردم خیلی هوا گرم شده و متوجه شدم برق رفته ،بعد از چند ثانیه احساس خنکی کردم و به زور چشمانم باز کردم تا مطمئن بشم برق آمده یا نه... دیدم کمیل بالا سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک شم...! بعد از چند دقیقه پا شدم گفتم کمیل خسته شدی! گفت: خواب بودی،برق رفت تو به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی. 📚برشی از زندگی شهید مدافع حرم کمیل صفر تبار @Dastan1224
🪴 تا لباسی را پاره و نخ نما نمی‌کرد دست از سرش بر نمی داشت!! حتی در این عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخته مشخص است عکسی که محمّد خیلی دوست داشت و به آن افتخار می کرد. در این عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و با هم فرق می کنند..! از این لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی‌کرد..!! حاج قاسم در وصف او گفت : ساده بگویم ؛ محمد دوچیز را هرگز جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی در دنیا را ، شوق دیدار بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود.... فرماندهان لشکر۴۱_ثارالله شهید_محمد_نصراللهی شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ✾📚 📚✾