eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 در زمان های دور شهرى بود که هر حاکمى آنجا می رفت و ظلم مى‌کرد، وقتى مردم شهر به تنگ مى‌آمدند و دعا مى‌کردند، آن حاکم ظالم و از بين مى‌رفت! خليفه از بس حاکم ذِلّه شد. گفت: اصلاً بگذار آن شهر باشد. اما شخصی نزد خليفه رفت و گفت: حکومت اين شهر حاکم کُش را به من بدهید! خليفه گفت: مى‌ميرى‌ها! مرد گفت: عيبى ندارد. خليفه او را به حکومت شهر حاکم‌کُش فرستاد . حاکم جديد آمد و فهميد بله، علّت درگير بودن ( اجابت شدن ) دعاى مردم اين شهر اين است که فقط مال مى‌خورند. پس نزد خود گفت اگر کارى کنم که اين مردم هم مثل جاهاى ديگر بشوند آن‌وقت خدا را بر آنها مى‌کند و ديگر به دادشان نمى‌رسد و دعايشان گيرا نمى‌شود. با اين فکر آمد و شروع کرد به حکومت. ماليات‌ها را کم کرد و هر چه پول ماليات جمع کرد همه را وسط ميدان شهر ریخت و سپس دستور داد جار زدند که هر کس هر چه توانست و زورش رسيد بيايد از اين پول‌ها ببرد! مردم هم برشان داشت و به سمت پول‌ها هجوم آوردند ؛ اما چون آن پول‌ها بود آنها حرام‌خوار شدند. نظر خدا هم از آنها برگشت، ظلم به آنها مسلط شد. بعد حاکم هم با خيال راحت به ظلم کردن پرداخت . پس از مدّتی خليفه ديد که اين حاکم جديد نه تنها نمُرد بلکه هر سال نسبت به پارسال بيشتر ماليات مى‌فرستد. خلیفه علت را جويا شد، حاکم قضيه را اینگونه پاسخ داد : اين است که گفته‌اند سببش خود مردم است. افسانه‌هاى لرى ص 113 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌داستان وپند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Dastan1224